از مداحي رفسنجاني تا دشمني با كارگزاران
منبع: بازتاب
فتاح غلامي
ثبات و تغيير ديدگاه بشر در حوزههاي مختلف اجتماعي، جزو ذات او به حساب ميآيد. طبعا انسانها در سير تحولات اجتماعي، متناسب با شرايط روز، مواضع مناسبي اتخاد كرده و خود را با آن تطبيق ميكنند. اين مسئله البته از بسياري جهات، نشان از تحولخواهي انسانها دارد، اما در سير وقايع اجتماعي بعضا ما شاهد بروز افراط و تفريطهايي هستيم كه اساسا تجزيه و تحليل تغييرات صورتگرفته در رفتار اجتماعي و سياسي افراد را مشكل ميسازد.
تحولخواهي در عرصه سياسي از جمله ويژگيها و افراط و تفريطها آفات جوامع پوياست. زماني برخي از افراد در عرصه سياسي موقع بيان مواضع و ديدگاههاي خود از چنان جزميتي برخوردار بودند كه كوچكترين خدشه و تغيير را در آن نميپذيرفتند و زماني ديگر با تغيير 180 درجهاي در افكار و اعتقادات خود چنان از عنصر تحول و تغيير سخن به ميان ميآورند كه مرورگر تاريخ انقلاب با توجه به آشنايي با سوابق اين افراد و گروهها هيچ ربط منطقي بين آن جزميتانديشي و اين تغيير پيدا نميكنند. نكته جالب اينكه گروهها و افراد مورد اشاره در هر دو مقطع از تاريخ حضورش در عرصه تحولات سياسي و اجتماعي، مظهر افراطگري هستند.
گروه طبرزدي نمونهاي از اين افراطيگري است. زماني كه گروه مذكور با انتشار «پيام دانشجوي بسيجي» براي اولين بار، لفظ «امام خامنهاي» را براي رهبر انقلاب برگزيد و قبل از همه از هاشمي رفسنجاني با «آيتالله» ياد ميكرد و براي آيتالله يزدي، رئيس وقت قوه قضائيه، از لقب «علامه» استفاده ميكرد، بودند كساني كه بوي تندروي از اقدامات گروه مذكور به مشامشان ميرسيد.
حشمتالله طبرزدي كه بود؟
وي داراي اصل و نسبي گلپايگاني است كه در سال 38 در روستاي «در» به دنيا آمده است . دوران ابتدايي را در محل تولد خود و دوران دبيرستان را در شهر آبادان گذراند. طبرزدي پيش از انقلاب، دانشجوي مهندسي عمران بود و به دليل شرکت در جنبش دانشجويي قبل از انقلاب براي مدتي هم از دانشگاه اخراج شد. زماني كه خانواده پدرياش در آبادان بودند، به واسطه حمله هوايي عراقيها، وي برادرش ابوذر را از دست داد و عنوان خانواده شهيد را پيدا كرد. پس از مدتي، خانواده طبرزدي به گلپايگان آمدند. بعد از بازگشايي دانشگاهها، وي به دانشگاه علم و صنعت رفت و در سال 68، در رشته مکانيک فارغالتحصيل شد.
طبزدي مدتي در واحد طرح و برنامه جهاد سازندگي مشغول فعاليت بود (مقاله طبرزدي، دمکراسي، www.marzeporgohar.org).
زماني كه در سال 58 وي در دانشگاه مشغول تحصيل بود، به عنوان نماينده انجمن اسلامي دانشجويان وارد دفتر تحكيم وحدت شد و به عضويت شوراي عمومي آن درآمد. اين دوران همزمان بود با شروع بحث انقلاب فرهنگي و وي در آن مقطع از اين موضع نظام، دفاع ميكرد. در اواخر سال 1359، فراكسيوني از چند انجمن اسلامي با حضور دانشجويان دانشگاههاي ملي، علم و صنعت ايران، خواجهنصير، لويزان و چند انجمن اسلامي ديگر به وجود آمد كه طبرزدي از اعضاي فعال آن فراكسيون ـ كه فراكسيون اقليت بود ـ به شمار ميرفت.
به گفته طبرزدي، مبناي اين اكثريت و اقليت در بين نيروهاي وفادار به جمهوري اسلامي و رهبري آن يعني آيتالله خميني، بيشتر، پذيرش يا رد نظرات امثال دكتر بهشتي و مرحوم مطهري و يا ديدگاههاي امثال بنيصدر و موسوي خوئينيها بود. اين اختلافات غيرمبنايي، در آستانه مجلس دوم، به اوج خود رسيد.
وي كه به همراه يك نفر ديگر از فراكسيون اقليت در شوراي مركزي دفتر تحكيم در سال 61ـ 62 عضويت داشت، به دليل تشديد اختلافات با گروهي از اعضاي دانشجويان خط امام، مثل ابراهيم اصغرزاده و عباس عبدي ـ كه ميخواستند اين دفتر را به نفع ائتلاف مورد نظر خود، وارد رقابتهاي انتخاباتي كنند ـ ميخواستند به نشانه اعتراض، از دفتر تحكيم كنارهگيري كنند. از سال 1362 تا 1364 فراكسيون اقليت دفتر كه به صورت جداگانه به اعلام مواضع ميپرداخت، تصميم گرفت به يك مركزيتي برسد. دليل اين امر، تكصدايي بودن فعاليت دفتر تحكيم وحدت پس از انقلاب فرهنگي در دانشگاه بود. از اين رو، اتحاديه انجمن اسلامي دانشجويان و فارغالتحصيلان (دانشآموختگان) در سال 1364 تشكيل شد كه طبرزدي هم عضو آن بود (نقدي بر گفتوگوي علي تاجرنيا پيرامون جريان دانشجويي، چالشها و راهکارها، www.tabarzadi.org).
اين گروه سپس به عنوان نخستين تشكل دانشجويي، از كميسيون ماده 10 احزاب مجوز فعاليت گرفت در حالي كه مسبوق به سابقه نبود كه تشكلهاي دانشجويي از وزارت كشور پروانه فعاليت اخذ كنند (شهرام رستگار، ويترين احزاب محصول يك جامعه سيال، همشهري پنجشنبه 5 تير 1382 ـ شماره 3088).
پس از تشكيل كابينه هاشمي رفسنجاني و آغاز دوران سازندگي، اختلافات راست و چپ تشديد شد. نيروهاي چپ كه تا پيش از روي كار آمدن هاشمي رفسنجاني، در مصدر امور اجرايي، تقنيني و قضايي كشور حضور داشتند. پس از پايان جنگ و تغيير ذايقه سياسي و اقتصادي مردم ايران، عرصه را براي خودنمايي نيروهاي رقيب رها كردند و در عين حالي كه گوشه خلوتي براي خود انتخاب كرده بودند، همواره به عنوان مهمترين منتقد برنامههاي دولت سازندگي، به ابراز نظر ميپرداختند. نيروهاي دفتر تحكيم وحدت با توجه به وابستگيهايي كه به جريان چپ داشتند، از اين قاعده مستثني نبودند و از اين رو به فراخور موضوعات مختلف، سياستها
پیام برای این مطلب مسدود شده.