درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت هجدهم)، امضا محفوظ
بسم الله الرحمن الرحیم
منبع: گویا نیوز
از وقتی که مسئولان و کنترل کنندگان امروز سازمان اطلاعات موازی فهمیدند که دیگر نمی توانند از کانال وزارت اطلاعات به خواسته های خطی و جناحی خود برسند و به اعمال غیرقانونی و نامشروع خود ادامه دهند، تصمیم گرفتند ثقل فعالیتهای اطلاعاتی و امنیتی خود را به جای دیگری منتقل کنند که مطمئن بودند مانند وزارت اطلاعات از سیطره ایشان خارج نخواهد شد. حفاظت اطلاعات سپاه نهادی بود که برای این هدف در نظر گرفته شده بود.
تمام واحدها و بخشهای اطلاعاتی سپاه پاسداران از ابتدای تشکیل وزارت اطلاعات، به یک رقابت ناگفته و پنهان با این تشکیلات رسمی و قانونی حافظ امنیت نظام دست زدند. در حوزه های مختلف خارجی و داخلی، سپاه به موازی کاری با وزارت اطلاعات دست زد و حتی در مواردی رو در روی برنامه ها و فعالیت های وزارت قرار گرفت.
تز اصلی فرماندهان اطلاعاتی سپاه این است که ما مسئولان اصلی حفظ امنیت کشور هستیم و انقلاب باید به دست ما حفظ شود. بر همین مبنا آنها معتقدند که نقطه ثقل و مرکزیت تمام فرایندهای اطلاعاتی و امنیتی و در موارد لزوم عملیاتی از سوی نظام باید در سپاه و بخشهای اطلاعاتی آن متمرکز باشد.
«سازمان حفاظت اطلاعات سپاه» قلب تپنده تشکیلاتی و اطلاعاتی «سازمان اطلاعات موازی» است که در سه فاز کلیدی «جمع آوری و بررسی اطلاعاتی»، «تعیین استراتژی امنیتی» و «هدایت عملیاتی» وظیفه ای که برای خود تعریف کرده را عملی می سازد.
این سازمان با پشتیبانی اطلاعاتی از حفاظت و اطلاعات قوه قضاییه و حفاظت و اطلاعات ناجا نقش مرکزی خود را در حوزه اطلاعات موازی حفظ می کند و با ارتباط مستقیم و تنگاتنگ با دادستانی، دادگاههای انقلاب و نیروی انتظامی نقش یک ستاد پنهان را برای فعالیتهای مراقبتی و عملیاتی این نهادها ایفا می کند. نقش معاونت اطلاعات سپاه، هم از لحاظ ستادی و لجستیکی و هم از لحاظ نیروی انسانی، در تقویت این روابط تشکیلاتی و تکمیل نواقص و نقاط ضعف این شبکه پیچیده و مخوف و دسیسه گر، بسیار حائز اهمیت است.
نیروهای اطلاعات سپاه با اعتقاد جدی به اینکه حافظان واقعی امنیت کشور ایشان هستند، بدون توجه به حیطه بندی وظایف و مسئولیت ها و تنها براساس تشخیص ضرورت های خویش، سعی می کنند تا از طریق نفوذ و تأثیرگذاری بر دیگر نهادهای نظام نقش محوری و تسلط خود را به طور غیر رسمی حفظ کنند و دیگران را طوری که ظاهرا نفهمند، مدیریت کنند و تصور می کنند واقعا آنها هستند که دارند وظیفه خطیر حفظ امنیت را انجام می دهند!
در مورد نهادهای زیر نظر اطلاعات موازی این اتفاق به شکل سیستماتیک می افتد و اطلاعات ناجا و حفاظت قوه در مواقع خاص و بسته به ضرورتهای شرایط به طور کامل در اختیار و تحت فرماندهی واحدهای اطلاعاتی سپاه قرار می گیرند. این برای نهادهای وابسته سازمان اطلاعات موازی یک روال عادی است که جمع آوری ها، منابع و در صورت لزوم نیروهای خود را در اختیار اطلاعات سپاه بگذارند.
به ویژه با ورود فرمانده جدید نیروی انتظامی که از نیروهای مورد اعتماد و باسابقه در تشکیلات سپاه بود، هماهنگی ناجا و سپاه به اوج خود رسید و در واقع نیروی انتظامی به مثابه رکن عملیاتی سپاه در امنیت شهری درآمد. تجربه مدیریت بحران امنیتی روزهای 19 تا 23 تیر 78 با مرکزیت ستادی قرارگاه ثارالله که بسیار ناهماهنگ و ضعیف بود، باعث شد که مقامات مافوق سپاه نقش محوری اطلاعاتی و عملیاتی را نیز به این تشکیلات بسپرند.
در مجموع حفاظت اطلاعات سپاه با ایفای نقش ستادی و مرکزیت برای سازمان اطلاعات موازی، گلوگاه هماهنگی های اطلاعاتی و در مواقع خاص (مثل بحران دانشجویی خرداد و تیر 82 ) هماهنگی و مدیریت عملیاتی مجموعه نیروهای اطلاعاتی بیرون از وزارت اطلاعات را برعهده دارد.
چنین وضعیتی باعث شده که بین سپاه با نیروهای وزارت اطلاعات و شورای عالی امنیت همیشه تنش های جدی وجود داشته باشد و درباره حیطه فعالیت ها، عملیات مشترک یا مشابه، نوع تحلیل و طراحی استراتژی در قبال مسائل داخلی و خارجی و ناهماهنگی های روشی و عملی در این بین شکاف های جدی به وجود آید. این شکاف ها و تنش ها گاهی به حدی عمیق شده که به صورت اختلافات ریشه ای و نوعی لج بازی و حتی ضربه زدن به دیگری نیز درآمده است.
یکی از موارد اوج این اختلاف وقتی بود که وزارت اطلاعات مدارکی را برای شورای عالی امنیت ملی و دفتر رهبری فرستاد که نشان می داد سازمان اطلاعات موازی در موارد متعددی از پوشش وزارت اطلاعات برای عملیات خود استفاده کرده است.
وزارت اطلاعات در این گزارش برای اولین بار افشا کرده بود که ساختمان سبزرنگی که در شمال خیابان آفریقا قرار دارد و بسیاری از روشنفکران، نویسندگان و روزنامه نگاران ظاهرا توسط وزارت اطلاعات به آنجا احضار و بازجویی شده و در مواردی مورد آزار و تهدید هم قرار گرفته اند، در حقیقت متعلق به سازمان اطلاعات موازی است.
این گزارش به فعالیتهای غیرقانونی و سیاسی و جناحی سپاه و بسیج که علی القاعده باید در منازعات سیاسی بی طرف باشند، پرداخته بود و با اشاره به طرح هایی نظیر طرح امام علی (ع) نشان داده بود که چگونه از بودجه بیت المال و نیروهای جوان و پاک بسیجی در خدمت اهداف نازل جناحی و باندی بهره گیری می شود.
در بخش دیگری از این گزارش، اطلاعات دقیقی ارائه شده بود که نشان می داد تعدادی از دانشجویانی که در تیر ماه 82 در بند 209 اوین (متعلق به وزارت اطلاعات) بازداشت بودند، پس از آزادی دوباره توسط اطلاعات سپاه بازداشت شده و به بند 325 (متعلق به سپاه) منتقل شده اند. اسناد تکان دهنده ارائه شده در این گزارش نشان می داد که اصلی ترین محور بازجویی های خشن از این چند دانشجو درباره سؤالات و تحقیقاتی بوده که در بند 209 از ایشان انجام شده بود.
در این گزارش همچنین آمده بود بسیاری از اخبار بازداشت توسط وزارت اطلاعات که به طور نامشخص و بدون منبع یا با منبع مجهول در اینترنت یا به صورت شایعه منتشر می شود، در حقیقت یا اتفاقاتی است که در واقع رخ نداده و یا بازداشت ها و برخوردهایی است که توسط اطلاعات موازی انجام شده است. در این گزارش استدلال شده بود که هدایت کنندگان سازمان اطلاعات موازی قصد دارند با این اقدامات چهره وزارت اطلاعات را که در سالهای اخیر از اتهامات گذشته تطهیر شده است، مخدوش سازند. البته بعدها خبر رسید این گزارش که به حجت الاسلام حجازی معاون امنیتی دفتر رهبری تسلیم شده بود، هرگز به رؤیت خود مقام رهبری نرسیده است.
تلاش سپاه برای ایفای نقش محوری در مسائل، به حوزه اطلاعات و امنیت منحصر نمی شود. قرار گرفتن قالیباف در رأس نیروی انتظامی، نقطه آغاز روند فتح سنگر به سنگر نهادها و مسئولیت های کلیدی نظام توسط بچه های سپاه بود. این نیروها که با روش های مختلف نزد مقامات عالی نظام به اعتمادسازی پرداخته بودند و چهره رقبا را نیز مخدوش ساخته بودند، در سه سال گذشته تلاش کردند تا هر مسند و منصبی را که ممکن است، به نیروهای مرکزی یا پیرامونی خود بسپارند. صدا و سیما، شورای شهر و شهرداری، مجلس شورا و برخی مدیریت های دولتی سنگرهایی بوده که به تدریج توسط نیروهای سپاه فتح شده یا در حال فتح شدن است. آخرین نقطه هدف این نیروها نیز پست ریاست جمهوری است، که البته فتح آن به سادگی بقیه نیست.
ضمیمه
پیام برای این مطلب مسدود شده.