درباره شايعه رد صلاحيت معين
منبع: وبلاگ الپر ۳۰ اردیبهشت این را هم از پیک نت در همین رابطه بخوانید
0. در دو روز اخير شايعهاي در محافل سياسي پخش شده است مبني بر رد صلاحيت دكتر معين. اصل شايعه كه ظاهرا صحت ندارد و الهام سخنگوي اين شورا هم تكذيب كرد. احتمالا توسط رقبا يا كساني كه بيميل نيستند معين ردصلاحيت شود، پخش شده است. ممكن است هدفشان اين هم باشد كه واكنش جامعه و خصوصا گروهها و محافل سياسي را تست كنند. به هرحال همه ميدانند كه رفتارهاي بخشهايي از حكومت ايران ازجمله شوراي نگهبان غالبا قابل پيشبيني نبوده و بارها رفتارهاي بيحساب و كتاب و بيمنطق از خود نشان دادهاند.
1. جنتي خيلي غلط ميكند كه بخواهد كسي مثل معين را رد صلاحيت كند. اگر كسي كه سه دوره در اين نظام وزير بوده، سه دوره نماينده بوده، بيست سال عضو شوراي انقلاب فرهنگي بوده، رئيس دانشگاه بوده و… صلاحيت نداشته باشد، چه كسي صلاحيت دارد؟ كدام قانون گفته كه كسي به خاطر استعفاي اعتراضي به يك وحشيگري يا به خاطر مواضع سياسي خود بايد رد صلاحيت شود؟ اگر استعفاي كوي دانشگاه معين دليل ردصلاحيت او باشد، پس لابد رهبري هم كه گفت خنجر به قلبم خورد بيصلاحيت است. همان كه گفتم، جنتي غلط ميكند بگويد رهبري صلاحيت ندارد!
2. اما من معتقدم اصولا رد صلاحيت معين جدي نخواهد شد. نه به خاطر اينكه اين كار غيرمكن است، بلكه به اين خاطر كه چنين كاري به نفع هيچ كسي جز اصلاح طلبان و خود دكتر معين نيست. چرا؟ به دلايل عديده!
3. همانطور كه ميدانيد تفسير شوراي نگهبان در دو سه دوره اخير، برخلاف صريح قانون و برخلاف رويه دوران امام، اين بوده كه بايد صلاحيت كانديداها را احراز كرد. لذا اين خبري كه درباره رد صلاحيت معين و در بعضي روايتها قاليباف و (في رواية اخري!) احمدي نژاد مطرح شده، بر فرض صحت به مرحله اول بررسي برميگردد. يعني صلاحيت اينها احراز نشده، نه كه رد شده باشند. شايعات قويتر هم ميگيوند در اولين مرحله هاشمي، كروبي و لاريجاني و به روايت ديگري به همراه لاريجاني و محسن رضايي تأييد شدند. پس رد صلاحيتي در كار نيست. رول اينگونه جلسات هم اينطور است كه در مرحله اول اگر كسي به صلاحيت معترض نباشد، تأييد است و اگر باشد براي بررسي به نوبت گذاشته ميشود تا مدارك و ادعاها استعلام و بررسي شود. طبيعي هم هست كه جنتي و رفقايش نتوانند جلوي خودشان را بگيرند و لذا به تأييد سريع معين راضي نشوند. اما مهم نتيجه كار است.
4. يكي از ابداعات و كارهاي عجيبي كه شوراي نگهبان در اين دوره كرده و در دورههاي قبلي و انتخابات گذشته بيسابقه بوده است، ممنوعيت سفر انتخاباتي و سخنراني تبليغاتي در دوره زماني بين ثبت نام و آغاز رسمي تبليغات است. در هيچ دورهاي صحبت از اينگونه ممنوعيتي در ميان نبود. به نظر ميآيد دليل اين كار شوراي نگهبان، سفرهاي دكتر معين است. چون تنها نامزدي كه سفرهاي متعدد انتخاباتي داشته و توانسته بود حميتهاي زيادي را در شهرستانها به خود جلب كند، معين بود. در همان دو روزي كه سفرهاي استاني معين براي ديدار با مردم شروع شد و بيش از دو سفر هم نگذاشتند ادامه يابد، موفقيت حيرتانگيزي بدست آمد. من هنوز هم باور نميكنم كه رئيس مذهبي اهل سنت منطقه تركمن صحرا اين جمله را گفته باشد: «ما معتقديم كه دكتر معين را بايد انتخاب كنيم، چون فهميدهايم كه او تنها كسي است كه واقعا قصد خدمت به مردم را دارد.» اين و دهها نمونه مانند اين، نشان ميدهد كه كار شوراي نگهبان به هاطر ترس از بالا رفتن آراي معين بوده است. اما آيا در اين مقاومت غيرقانوني تا رد صلاحيت معين هم جلو خواهند رفت؟ بعيد ميدانم.
5. همه ميدانند كه در تمام نظرسنجيهاي تاكنون، نرخ شركت در انتخابات از 51 درصد فراتر نرفته و در اكثر آمارها زير پنجاه درصد است. اين يعني زير سؤال رفتن مشروعيت نظام، يعني در درازمدت بحران داخلي و در كوتاه مدت تشديد فزاينده فشارهاي خارجي. در شرايطي كه امروز ايستادهايم، معين لااقل از حمايت قطعي ده درصد از جامعه برخوردار است، يعني اگر او رد شود احتمالا مشاركت به زير چهل درصد ميآيد. تازه، رد صلاحيت و اعتراضات پس از آن فضاي شركت را منفي خواهد كرد و احتمالا تأثير رد صلاحيت بر روي عدم شركت، بيش از اندازه محبوبيت فرد رد شده خواهد بود. يعني انتخابات در ديد بخش بيشتري از صاحبان رأي مخدوش و غيرقانوني خواهد بود.
6. احتمالا شنيدهايد كه در آخرين دور مذاكرات ايران و اروپا، قرار شده است كه اروپا دو هفته بعد جواب بدهد. دو هفته بعد از آن موقع چه اتفاقي قرار است بيفتد، جز اينكه نتيجه بررسي صلاحيتها در ايران اعلام ميشود، و با اين اعلام، مشخص ميشود كه انتخابات ايران «نسبتا آزاد» خواهد بود يا خير؟ مگر مسئولان حكومت ايران خل شدهاند كه مذاكراتي را كه يك سال و خوردهاي كش دادهاند، يكشبه به بنبست بكشانند؟!
7. ظاهرا در آخرين نظرسنجي مؤسسه خرد وزارت اطلاعات، معين به رتبه دوم بازگشته و مجددا قاليباف را پشت سر گذاشته است. ممكن است به اين خاطر ترس در محافظهكاران جدي شود و قصد كنند كه به هر قيمت معين را رد كنند، اما آيا حاضرند اين ريسك را بپذيرند كه كسي كه دومين شانس انتخابات است، از دور كنار گذاشته شود؟
8. همه ميدانند كه هاشمي رفسنجاني در اين كشور قدرت زيادي دارد. فعال ما يشاء نيست، اما اگر او بخواهد در مقابل كاري بايستد، بعيد است كه كسي بتواند به راحتي در مقابل هاشمي مقاومت كند. رد صلاحيت معين آيا به نفع هاشمي است يا به ضرر او؟ آيا واقعا هاشمي حاضر است در يك انتخابات نامشروع و در يك فضاي ناآرام انتخاب شود؟ آيا ميپذيرد كه با انتخابات زير چهل درصد رئيسجمهور شود؟ ممكن است كسي يا كساني به اين نتيجه رسيده باشند كه هاشمي به هرحال انتخاب ميشود و چه بهتر كه از اول زير سؤال باشد، اما آيا خود او اجازه چنين كاري را ميدهد؟
9. اگر دكتر معين رد صلاحيت شود و بعد با دخالت رهبري يا به علت افكار عمومي يا اعتراضات مردمي ردصلاحيتش برگردد و تأييد شود، قطعا چهرهاي ملي پيدا ميكند و با آراي بالايي انتخاب خواهد شد. واقعا فكر ميكنيد كسي در حكومت ايران جرأت اين ريسك را داشته باشد؟ بعيد ميدانم.
10. اصلا اين خصوصيت انتخابات رياست جمهوري است كه فضا در آن بسيار قطبيتر از شرايط انتخابات مجلس يا زمانهاي ديگر است. در اين انتخابات وقتي كسي به عنوان يك كانديداي جدي مطرح شد، معنياش اين است كه او در مركز يك قطب گرايشي جامعه قرار دارد. اگر قطب (يا به عبارتي كولوني) تشكيل شود، كه من معتقدم الان به دور معين و حاميانش تشكيل شده است، آيا كسي ميتوان يك قطب جامعه را نديده بگيرد؟
11. رد صلاحيت معين محال نيست، اما آسان هم نيست. جامعه الان هم جامعه اسفند 82 نيست و نيروهاي سياسي هم با آن زمان خيلي فرق كردهاند. براي من يكي، اصلا قابل تصور نيست كه نظام عزيز چگونه ميخواهد جامعه پس از رد صلاحيت احتمالي را جمع كند. بيشك كساني كه معين را برگزيدهاند، براي روزهاي پس از رد صلاحيت او هم ايدههايي دارند. خدا آن روزها را نياورد، اما يقينا كسان زيادي هستند كه در صورت رد معين، نخواهند گذاشت آب خوش از گلوي اهالي انتخابات فرمايشي پايين برود. اما خدا آن روز را نياورد كه اين جامعه به خاطر بيتدبيري امثال جنتي به هم بريزد…
12. با تأييد معين، انتخابات به طور كامل آزاد نخواهد شد، بلكه همانطور كه گفتم «نسبتا آزاد» خواهد بود. اما به نظر من انتظار بيش از اين را هم از اين شوراي نگهبان نميتوان داشت. براي همين است كه معين الان به شاخص آزادي نسبي انتخابات و وجود امكان انتخاب براي مردم تبديل شده؛ نه اينكه معين رئيسجمهور ايدهآل همه ايرانيان باشد.
13. يك هفته بعد همهچيز مشخص خواهد شد. اما در اين روزها سنگينترين وظيفه را خاتمي برعهده دارد. او در انتخابات مجلس هفتم وظيفه خود را انجام نداد. خيانت نكرد، اما فريب خورد. به او وعده داد شد كه نظرش تأمين خواهد شد، اما روزها گذشت و تأمين نشد. او آن زمان، در آخر كار مجبور شد انتخابات را برگزار كند. اما الان مجبور نيست. الان زمان دارد و امكانات بيشتري هم دارد. مجال بحث ريزتر نيست، اما بيشك موقعيت خاتمي در خرداد 84 براي مقاومت در برابر ردصلاحيت و انتخابات غيرقانوني بسيار بهتر از اسفند 82 است. خصوصا كه صحب از مجلس ششمي كه به هر حال اختلافات ناگفتهاي با خاتمي داشت نيست، بلكه صحبت از دكتر معيني است كه خاتمي او را بهترين وزير كابينه خود ميداند. بايد به او كمك كرد تا در برابر كارهاي غيرقانوني شوراي نگهبان محكم بايستد. مطمئنم كه او خواهد ايستاد.
:: نامه امروز نسل سومي هاي ياريگر معين هم در همين راستا است. نامههاي ديگري نيز در راه است.
پیام برای این مطلب مسدود شده.