دوست عزیز روزنامه نگارم!
نیما راشدان
دیروز ظهر گربه خانم پیرى كه در همسایگى ما زندگى مى كند در تعقیب دو پرنده از درخت كاج مقابل منزل بالارفته بود و على الظاهر جرات پایین آمدن – نداشت . گربه چند ساعتى را بر بلنداى كاج به سردادن ناله اى گذراند كه شمارى از همسایگان دیگر را به تجمع در اطراف درخت كاج واداشت. سرتان را درد نیاورم جناب گربه با خواهش و التماس پایین نیامد كه نیامد. كسى از حاضرین با آتش نشانى تماس گرفت و چهاردقیقه بعد یك كامیون بزرگ آتش نشانى به همراه شش آتش نشان در محل حاضر بودند. بلافاصله نردبان بزرگى را بر درخت حمایل كردند و محل تقریبى استقرار گربه را یافتند. موقعیت درخت و احتمالات منتج از سقوط گربه را بر روى كاغذ محاسبه كردند و سرانجام با استفاده از نردبان بلندترى – فردى مجهز به انواع لوازم ایمنى از درخت بالا رفت. پس از نزدیك شدن به گربه آتش نشان مزبور دریافت تنها با كمك وسیله بلندى چون جارو قادر است گربه را از محل فعلى اش حركت دهد تا امكان دستیابى و نجات او فراهم آید – فرمانده تیم نجات گربه با این درخواست موافقت نكرد چرا كه طوفان هفته گذشته برخى از شاخه هاى پائینى درخت كاج را شكسته بود و بیم آن مى رفت در صورت غفلت آتش نشانان و سقوط گربه كه على الاصول چهاردست و پا روى زمین مى آمد – شاخه هاى شكسته درخت كاج بدن او را زخمى كنند. عملیات نجات براى 10 دقیقه متوقف شد – تریلر دیگرى سر رسید مجهز به وسیله مخصوصى نظیر بالابرى كه براى تمیزكردن چراغ اتوبانها بكارمى رود – دو نفر در اتاقك فلزى قرارگرفتند و اتاقك تا نزدیك محل تقریبى گربه به بالا هدایت شد – در طرف دیگر دو نفر با اره برقى تمام شاخه هاى شكسته ناشى از طوفان را چنان بریدند كه دیگر تیز و برنده نباشد. سرانجام یك ساك پر از پارچه و دستمالهاى نرم را به گربه نزدیك كردند – گربه را پایین آوردند و در میدان اشك – شادى و تشویق حاضرین تحویل خانم پیر دادند – مردم چند عكس یادگارى گرفتند و اتش نشانان رفتند ….
در این میان فرصتى فراهم آمد تا چند كلمه اى با مسئول آتش نشانان رد و بدل كنم – گفت كار براى نجات حیوانات بهترین قسمت كار روزانه آنهاست – روباهى كه در یك كانال آب گرفتار شده – كلاغى كه در میان چوبهاى شیروانى گیركرده – گربه اى كه در تاسیسات پیچیده فرودگاه زایمان كرده است و ….
درست درگیرودار نجات آن گربه موصوف دستگاه قضایى نظام جمهورى اسلامى ایران حكم تعطیلى دو روزنامه را صادر و دهها روزنامه نگار را بیكار و راهى خیابان نمود. دهها هزار خواننده نیز فردا روزنامه هاى هر روزشان را روى دكه نخواهند یافت و …
مقایسه این دو رویداد یعنى نجات گربه اى از بالاى درخت كاج و برخورد دستگاه قضایى نظام مقدس جمهورى اسلامى ایران – مایه اى شد براى انتشار یادداشتى كه پیش رو دارید :
آیت الله روح الله خمینى رهبر بنیادگرایان مذهبى حاكم بر ایران در سال 1359 فرمان تعطیل همزمان40 نشریه را صادر مى كند.
آیت االه روح الله خمینى روزنامه دولتى اطلاعات را بدلیل چاپ مطلبى از مرتضى مطهرى – شخصا – دوروز توقیف مى نماید. آیت الله سیدعلى خامنه اى 80 نشریه را به قربانگاه مى فرستد. بنیادگرایان مذهبى تا واپسین لحظه حیات – تقاضاى عمومى براى آزادى مطبوعات را نخواهند پذیرفت. روزنامه نگاران یكى پس از دیگرى زندانى و وادار به مصاحبه و اعتراف تلویزیونى مى شوند. دشمنى با مطبوعات در ذات و سازكار گفتمانى نظامهاى مذهبى نهفته است و از اینرو قابل اصلاح نیست. روزنامه نگاران جوان آسیب پذیرترین حلقه هاى اجتماعى حامل مدرنیته را مى نمایانند. روزنامه نگاران جوان بازداشت مى شوند.
روزنامه نگار جوان ایرانى چیزى حدود 100 دلار آمریكا دستمزد ماهیانه دریافت مى كند در حالیكه اجاره یك خانه استیجارى معمولى قابل سكونت توسط زوج جوان مبلغى بین 150 تا 200 دلار مى باشد.
در ایران دستمزد روزانه روزنامهنگاران حتى براى خرید یك شانه تخم مرغ كفایت نمىكند. نهادهاى صنفى روزنامه نگاران در كشورهاىدمكراتیك بقدرى قدرت دارند كه اخراج یك خبرنگار و بیكارشدن دائمى او تقریبا محال به نظر مىرسد – در نیم قرن گذشتهحتى یك روزنامه در دنیاى آزادتعطیل نشدهاست.
در كشور سوئیس صندوقهاى بیمه هزینه زندگى روزنامهنگار بیكارشده را به مدت 400 روز و براساس % آخرین فیش حقوقى بدون چون و چرا مىپردازند به بیان دیگر اگر روزنامه بهار یا حیات نو در سوئیس بدلیلى تعطیل مىشد تمامى كادر روزنامه حتى كارمندان ساعتى تا 400 روز 85% آخرین حقوق دریافتى ایشان را تا دینار آخر پرداخت نموده و دولت نیز مجبور به پرداخت اجاره منزل بیمههاى درمانى و حتى هزینه مسافرت خبرنگاران غیرشاغل مىگردید.
روزنامه ها و نهادهاى فرهنگى وظیفه داشتتندمقدمات ادامه تحصیل روزنامه نگاران را فراهم آورند و …..
در ایران اما خبرنگاران و روزنامهنگاران بسادگى هزینه تمایلات نوگرایانه خویش را مى پردازند و یا قربانى بازیگران سیاسى مىشوند كه هریك به نوعى در تكوین شرایط موجود نقش داشتهاند جامعه توسعه نیافته ایرانى كمترین ارزش و احترامى براى صاحبان مشاغل فرهنگى و فرهیختگان قائل نیست فرزندان كسبه جزء و فروشندگان خواربار سوار بر اتومبیلهاى چندده میلیون تومانى از كنار روزنامهنگاران جوان قربانى مناسبت پیشمدرن جامعهایرانى مىگذرند بحرانهاى اقتصادى جامعه را به اعماق خشم بىاحترامى و فراموشى نزاكت اجتماعى رانده است.
بازهم روزنامهنگاران قربانىمىشوند آنها حتى به دست همكاران روزنامهنگار خویش قربانى مىشوند، روزنامهنگارانى كه انتظار مىرود الگوى ترویج احترام و آداب متمدنانه باشند یكى از خانمهاى همكار خویش را “تانك چیفتن” مىخوانند و قاه قاه مىخندند، مدیر مسئول روحانى یك روزنامه اصلاحطلب تعطیل شده در یك روز تمام زنان روزنامهنگارى را كه به گفته او حجابشان مشكل دارد تصفیه مىنماید … دستگاهاى مسوول در جمهورى اسلامى ایران نه تنها هیچ سرویسى براى ارتقاى روزنامهنگاران شاغل ارائه نمىدهند بلكه حتى دستیابى ایشان به دادههاى حرفهاى را بیش از پیش مانع مىشوند.
نظریات و تئورىهاى بستهبندى شده نخبگان جمهوراسلامى ایران درست به مانند شیوه هاى مرسوم دهه 80 اروپاى شرقى در اختیار روزنامهنگاران جوان قرار مىگیرد تا بر مبناى آن به تولید مقاله خبر و تحلیل بپردازند.
هیچ سازوكار رسمى دولتى براى كمك به رونامه نگاران بیكار شده وجود ندارد بسیارى از روزنامه نگاران در سنین بین 25 تا 30 سالگى هنوز به لحاظ مالى متكى به كمك والدین خویشاند.گردانندگان انجمن دفاع از آزادى مطبوعات در ایران و یا انجمن صنفى روزنامه نگاران بعضا از پرداخت اجاره محل سكونت خویش نیز عاجزند.
خوانندگان نشریات اصلاح طلب ایران در پاسخ به فراخوان روزنامه نگاران اصلاحطلب براى كمك به روزنامه نگاران نشریات تعطیل شده تقریبا هیچ نپرداختند. ساكنان كشورى كه در آن روشنفكرستیزى نیمقرن تمام توسط دستگاههاى دولتى و حتى احزاب سیاسى تبلیغ شده است براى پاسداشت عملى روشنفكران و اهل قلم نیاز به مدت زمان طولانىترى دارند.
×××
یك روزنامه نگار ساكن ایلات متحده آمریكا حداقل به میزان 35000 دلار حقوق ثابت سالانه دریافت مىكند یك و نیم برابر این مبلغ از طریق اضافهكارى و حق ماموریت به مبلغ فوق الذكراضافه مىشود هزینه بیمههاى درمانى و اجاره منزل تنها یك سوم مبلغفوق را مستهلك مىكند روزنامهنگاردو سوم حقوق خویش را به غذا تفریح و پساندازاختصاص مىدهد به طور متوسط هر سال سه بار فرصت مسافرت به نقاط تفریحى و خوش آب و هواى جهان براى او فراهم مىشود. در اروپا دستمزد روزانه یك روزنامهنگار معادل با 10 نوبت صرف غذا در رستوران و یا یك شبانهروز اقامت در هتل واقع در ساحل یك جزیره آرام با سه وعده غذا مىباشد. در ایالات متحده آمریكا و اروپا پسانداز سه ماهه یك روزنامهنگار براى خرید یك دستگاه اتومبیل صفركیلومتر آخرین مدل كفایت مىكند و در ایران حتى تمام حقوق سهساله او براى خرید حقیرترین خودروسوارى جهان یعنى “پیكان” كافى نیست.
در این میان روزنامهنگاران ایرانى نردبان ترقى چهرههایى نظیر مهدىكروبى و علىاكبرمحتشمى پور شدهاند روزنامهنگاران جوانى كه هیچ یك نمىدانند اصولا تفاوت رئیس فعلى مجلس اصلاحات با رئیس قبلى آن یعنى “علىاكبر ناطق نورى” كجا و چگونه است. روزنامهنگاران ایرانى نظیر “اكبر گنجى” و “عمادالدین باقى” با تلاش بى وقفه و شبانهروزى زمینه حضور و شركت گسترده شهروندان ایرانى در انتخابات شوراهاى شهرى را فراهم آوردند نتیجه این حضور گسترده تشكیل شوراى شهر تهران بود.
نخبگان پرورش یافته در دامان روحانیون بنیادگراى اسلامى با شعارهاى رادیكال چپ و خط امام به شورا راه یافتند ، فرزندان معنوى موسوى خوئینىها، اصغرزاده و اسدالله بیات، حكیمى پور به محض ورود به شورا یكى از عظیمترین پروژه هاى چپاول در تاریخ ایران را كلید زده و 4 سال جز لابىگرى براى زمینخواران و بسازبفروشها كار دیگرى انجام ندادند و روزنامهنگاران اما هنوز قربانى مىشوند.
×××
من روزها و شبهاى بسیارى را به اندیشه پیرامون وضعیت روزنامهنگاران ایرانى گذراندم آنچه یافتم تا اندازهاى عجیب به نظر مىآید اما تقریبا اطمینان دارم كه مناسبترین راه حل مىباشد. این راهحل از فهم پدیدهجهانى شدن ناشى مىشود در دنیاى یكپارچه كنونى مفاهیمى نظیر” تبعید” “هنر در تبعید” “روزنامه نگارى در تبعید” و “سیاست در تبعید” بىمعنا به نظر مىرسند. بطورمثال مفاهیمى نظیر كاریابى شناور به یك متخصص كامپیوتر – روزنامهنگار یا تحلیلگر سیاسى امكان مىدهد سهماه از سال را پاریس ، چند ماه لندن و بقیه را در نیویورك یا دهلىنو بگذراند شركتهاى بزرگ تجارىفعالیتهاى خود را بصورت پیوسته در تمامى نقاط جهان گسترانیدهاند بخشى از دایره بزرگ حسابرسى و كنترل شركت سوئیس ایر در هند قرارداشته یا كارمندان كنسرسیمآ ب ب و یا زیمنس بطور متناوب در حال سفر اند.
در این هنگامه انسان جهانوطنى خلق مىشود جذابیتهاى منبعث از مرزهاى سیاسى از بین مىروند دانشجویان جوان فرانسوى به آلمان مىآیند – بلژیكیها راهى لندن و آلمانىها بطور مرتب به آمریكا و كانادا سفر مىكنند.
محدودیت مرزهاى جغرافیایى به تاریخ پیوستهاست. شمار بسیار محدود ایرانیان مقیم خارج از كشور در ابتداى انقلاب اسلامى ایران امروز جامعهاى میلیونى را نمایندگى مىكند ابزارهاى نوین اطلاع رسانى حاكمیت بسته را روز به روز بیشتر تهدید مىكنند شبكه هاى ماهوارهاى و سایتهاى اینترنتى مخاطبینى بسیار بیشتر از روزنامههاى رسمى زیر تیغ تعطیل را پوشش مىدهند و در یك كلام بودن یا نبودن در مرزهاى سیاسى جمهورى اسلامى ایران فرق چندانى نمىكند.
اتحادیه اروپا و كشورهاى آمریكاى شمالى به موجب قوانین مدنى خود ملزم به حمایت همه جانبه و تامین مخارج اقامت روزنامهنگاران نشریات تعطیل شده ایرانى در غرب مىباشند. بر خلاف تصور موجودایرانیان مقیم خارج از كشور نیز براى حمایت از روزنامهنگارى كه دستگاه قضایى جمهورى اسلامى ایران او را از شغل خویش محرومنمودهاست آمادهاند.
من بر اساس تجربه شخصى خود دریافتم ایرانیان خوب و مهربان برونمرز قدر آنچه را كه یك روزنامهنگار جوان بخاطرش رنج برده و مىبرد بخوبى مىدانند هرجا كه رفتم میهماننوازى ایرانیان بود پیشنهاد كمك بود و هركه با هرآنچه در توان داشت كوشید مرا در حل مشكلاتم یارى دهد. دولتهاى آزاد بسیار بیش از دولت محل تولدم حضور مرا پاس داشتند و به عنوان یك شهروند روزنامهنگار جوامع غربى امكاناتى برایم ایجاد شد كه حتى در خیال نمىگنجید. روزها و ماهها با خود كلنجار رفتم تا این جمله را بر كاغذ آورم :
“تقریبا اطمینان دارم روزنامه نگاران نشریات تعطیل شده با استفاده از امكانى كه رویه حمایتى اتحادیه اروپا و دنیاى آزاد ارائه مىنماید بهتر است براى ادامه تحصیل و تحقیق از ایران خارج شوند”.
ایران مركز جهان نیست مىتوان موثرتر بود و موثرتر و پربارتر به ایران بازگشت. باوركنید حقایقى در این دنیاى بزرگ وجود دارد كه ما هنوز درنیافته ایم. بسیار سفر باید تا …. – ما روزنامه نگاریم چغندركار نیستیم كه تنها در روستاى خود و با گاوآهن خویش قادر به تولید باشیم.
دمكراسى را با تنفس در فضاى یك جامعه دمكرات بسیار بهتر از صفحات كتابهاى فارسى و یا سایتهاى اینترنتى مىتوان لمس كرد – نوشید – نیوشید و از آن نوشت!
باوركنید دوستان!
پیام برای این مطلب مسدود شده.