18.12.2004

هموطن، مقاومت دليرانه عباس امير انتظام ٢٥ ساله شد


بيانيه يوسف مولائی وکيل آقای اميرانتظام
انسان آزاد به دنيا آمده و همه جا در زنجير است (ژان ژاك رسو). رنج‌های اسارت و بی‌عدالتی در طول تاريخ جسم جان انسان را چه بسيار آزرده و می‌آزارد و زندان اين هيولای دست پروده انسان اشتهای سيری ناپذير خودرا برای بلعيدن آزادی انسان به هرسو می‌كشاند اما بزرگترين زندان و زنجير انسان، اسارت خويشتن به دست خود می‌باشد. انسان در تلاش برای آموختن و در مسير دانايی و آگاهی، آزادی خويش را می‌سازد و در تاريك‌ترين سياهچال‌ها براوج روشنايی به پرواز در می‌آيد. پرواز نلسون ماندلاها و حضور را برفراز قله‌های شعور و رشادت از جنس اين آزادی است. تلاش هوشمند امير انتظام نيز بيان همان حقيقت به روايت ديگری است من با نام و چهره امير انتظام در روزهای داغ انقلاب آشنا شدم در آن دوران پرهيچان و انباشته از احساس و تحت تاثير فرهنگ سياسی حاكم بر آن زمان از اميرانتظام كه آراسته و مرتب بود فرسنگ‌ها فاصله داشتم و حضور او را در كابينه در راستای انقلاب نمی‌دانستم .
در آبان ١٣٥٨ ديوارهای سفارت آمريكا زير پای دوستان ضد ليبرال كوتاه آمد و غرور آمريكا در مقابل دانشجويان انقلابی جريحه دارشد و ٤٤٤ روز متفاوت در تاريخ ديپلماسی جهان تجربه گرديد و امير انتظام نيز گرفتار گرديد. (شعار افشا كن، اعدام بايد گردد) بر فضای انقلابی آن زمان حاكم شد.
پس از ٥٥٠ روز بازداشت ، محاكمه امير انتظام بدون وكيل و بدون دسترسی او به اسناد و مدارك و بدون بهرمندی ازامكان دفاع شروع شد، اتهامات انتسابی به او بسيار سنگين بود ١- «شركت در توطئه انحلال مجلس خبرگان و مقابله با ولايت فقيه» ٢- تمهيد و تفريق بين مسلمين و جدا كردن برادران انقلابی فلسطين و ليبی ٣- فراری دادن سران رژيم فاسد گذشته و انجام ملاقاتها و تماس‌های سری و دادن اطلاعات به دشمنان انقلاب.
تا سال ١٣٧٤ از او بی‌خبر بودم تا اينكه كيهان هوائی در مطلبی با عنوان (آقای امير انتظام دنيای جاسوسی دنيا شجاعت نيست) عكس او را با دست‌هايی به زنجير كشيده بر تخت بيمارستان چاپ كرد، اين عكس شديدا مرا متاثر كرد و به فكر فرو رفتم و با كنجكاوی مطالب مندرج در كيهان هوايی ٢٤ مهر را دنبال كردم. امير انتظام با جملات تندی اظهارات آقای سليمی نمين سردبير كيهان هوايی را به باد انتقاد گرفته بود، آقای امير انتظام در پاسخ خود به كيهان هوايی عنوان می‌كند كه در ١٧ آذر ماه ١٣٧٠ در سومين سفر آقای گالندوپل عضو كميسيون حقوق بشر و نماينده دبير كل سازمان ملل متحد، عليه جمهوری اسلامی اعلام جرم كرده و پيشنهاد خروج بدون قيد و شرط از زندان را نپذيرفته است. همچنين در فرم‌های تقاضای عفو كه بين زندانيان توزيع شده بود نوشته است (من به هيچ كس و هيچ مقامی اجازه نمی‌دهم تا مرا مورد عفو قرار دهد اين مقامات نظام هستند كه بايد تقاضای عفو كنند) و درخواسته هميشگی خود مبنی بر اعاده دادرسی را مجداً تكرار می‌كند.
در سال ١٣٧٤ آقای رهبر پور رئيس وقت دادگاه انقلاب در مصاحبه مطبوعاتی خود اتهامات تازه‌ای به او وارد می‌كند كه آقای امير انتظام با پاسخ بسيار جسورانه‌ای اتهامات را رد می‌كند (مرا از مرگ نترسانيد كه رقص كنان به پای چوبه دار خواهم رفت).
زمان می‌گذرد و بعضی از ادبيات زمان انقلاب به تدريج كنار گذاشته می‌شوند و كلمات نفرين شده آن دوران در گفتمان جديدی به ادبيات سياسی راه پيدا می‌كند كه از آن جمله حقوق بشر- جامعه مدنی- قانون مداری- حاكميت قانون و…. می‌باشند و با بازشدن نسبی فضای سياسی نام آقای امير انتظام دوباره سرزبان‌ها می‌افتد اين بار نه بعنوان جاسوس آمريكا بلكه درمقام برنده جايزه حقوق بشر بنياد دكتر برونو كرايسكی.
او و همسرش خانم الهه امير انتظام مجوز رسمی خروج از كشور را جهت دريافت جايزه ، بدست می‌آورند ولی آقای امير انتظام به خاطر عشق به وطن و اينكه ممكن است بعد از خروج از كشور اجازه ورود به وطن را دريافت نكند ايران را ترك نمی‌كند و اين در شرايطی است كه دريافت جايزه آبرومندانه ترين بهانه برای رهايی از زندان و درمان دردهای ناشی ازحبس طويل المدت بود، اودر پيام خود به مناسبت دريافت جايزه برای تحكيم پايه‌های حاكميت ملی پيشنهاد برگزاری رفراندوم می‌كند.
آقای امير انتظام پس از ١٧ سال تحمل رنج و محروميت در زندان در آذر ماه ١٣٧٥ بخاطر مشكلات ناشی از بيماريهای متعدد بدون هيچ حكم با قرار قضائی به خارج از زندان هدايت می‌شود در شرايطی كه مشغول مداوای خود بود به بهانه مصاحبه‌ای با راديو آمريكا و افشاگری حوادث زندان اوين تحت مديريت آقای لاجوردی مورد خشم مقامات قضايی قرار گرفته و به خاطر شكايتی كه هرگز منتهی به صدور حكم نشد مجداد روانه زندان می‌شود بعد از وقايع كوی دانشگاه تهران شرايط زندان برای او سخت ترشده و ممنوع الملاقات می‌گردد. اين شرايط ادامه پيدا می‌كند تا اينكه در سال ١٣٧٩ مجددا برای درمان به خارج از زندان هدايت ميشود، آقای امير انتظام در بيرون از زندان به مداوای خود مشغول می‌گردد تااينكه بخاطر انتشار مقاله‌ای تحت عنوان( رفراندوم چرا و چگونه) و مصاحبه‌ای كه در اين زمينه انجام می‌دهد در تاريخ ٤/٢/٨٢ برای تحمل حبس روانه اقامتگاه اصلی خود يعنی زندان اوين بر می‌گردد، آقای امير انتظام كه از بيماريهای زيادی از جمله ديابت پروستات، ناراحتی مثانه ،كليه، مهر‌های كمر و … رنج می‌برد و نياز به معالجه مداوا و عمل جراحی دارد بالاجبار بيش از شش ماه را نيز در زندان تح

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates