«فراخوان رفراندوم»و برخورد آرا (4) با دکتر محمد ملکی در شهروند
خسرو شمیرانی شهروند
میبخشیم اما فراموش نمیکنیم
دکتر محمد ملکی فرزند حسین در بیستم تیرماه 1312 در تجریش (شمیران) به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تجریش و دارلفنون گذراند و سپس در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داده و در سال 1340 در رشته بهداشت و صنایع غذایی فارغ التحصیل شده و بلافاصله به تدریس در دانشگاه تهران مشغول گردید و دوره های تخصصی این رشته را در اتریش و انگلستان گذراند. از سال 1330 فعالیتهای سیاسی را در سالهای آخر دبیرستان آغاز کرد و در جنبشهای دانشجویی و نهضت مقاومت ملی و جبهه ملی اول ادامه داد و همواره از مبارزان فعال بود. در سال 1339 در ارتباط با ورود نیکسون و فعالیتهای دانشجویی دستگیر و به زندان ساواک افتاد. بعد از آزادی به مبارزه علیه رژیم شاه ادامه داد. در جریان انقلاب رابط ایران و خارج از کشور در ارتباط با دانشجویان و دریافت پیام های آیت الله خمینی و تکثیر و توزیع آنها بود. تحصن های استادان دانشگاهها و روحانیت در دانشگاه تهران با هماهنگی دکتر ملکی انجام شد و همچنین در کمیته استقبال از آیت الله خمینی عضویت فعال داشت. بعد از انقلاب با اصرار آیت الله طالقانی و حکم شورای انقلاب، مسئولیت ریاست دانشگاه تهران را در شرایطی قبول کرد که در دانشگاه، همه گروههای سیاسی چپ و راست و مجاهدین خلق و انجمنهای اسلامی و غیره دفترهایی داشتند و در همان حال در دانشکده فنی 8 تانک چنفتن مستقر بود و مسجد دانشگاه مملو از اسلحه هایی بود که مردم از پادگانها به غنیمت گرفته بودند. با تلاش سخت، بی وقفه و شبانه روزی هیئت رییسه، دانشگاه تهران با سرعت آماده پذیرش دانشجویان گردید و به دنبال آن سایر دانشگاههای سراسر کشور شروع به فعالیت کردند.
لازم به ذکر است که دوران سرپرستی دانشگاه تهران توسط ایشان تنها دوره ای بود که با اصرار ایشان به صورت شورایی متشکل از اساتید، دانشجویان و کارمندان اداره می شد و این شوراها، خود رییس دانشکده و در نهایت رییس دانشگاه را تعیین میکردند که ایشان پس از تشکیل این شوراها مجددا به ریاست دانشگاه انتخاب شد. بعد از درگیریها و مشکلاتی که گروههای فشار برای دانشگاهها به وجود آوردند به بهانه انقلاب فرهنگی دانشگاهها تعطیل شد و با مخالفت و انتقادی که ایشان در جهت بسته شدن دانشگاهها مطرح کرد، در 12 تیرماه 1360 بدون ارائه مجوز و ذکر اتهام بازداشت، دستگیر و مدت 5 سال را در سخت ترین شرایط و شکنجه ها در زندان جمهوری اسلامی به سر برد.
پس از آزادی از زندان تقاضای بازنشستگی از دانشگاه را کرد که مورد موافقت قرار گرفت و به فعالیتهای فرهنگی، علمی، اجتماعی و تدریس در دانشگاه آزاد و کارهای تحقیقاتی در زمینه تخصص خود پرداخت و دراین زمینه به تاسیس آزمایشگاه و مراکز تحقیقاتی و بهداشتی در کارخانجات مختلف صنایع غذایی مبادرت ورزید. همچنین ایشان بعد از انتقاد از مدیریت دانشگاه آزاد از تدریس در این دانشگاه نیز محروم شد.
در رابطه با کارهای علمی، فرهنگی و سیاسی، کتابها و مقالات متعددی از دکتر ملکی به چاپ رسیده که تعدادی از مقالات و اشعار ایشان از طرف وزارت ارشاد مجوز انتشار نیافته است. از کتابهای منتشر شده، کتاب «دانشگاه و جای امپریالیسم» و مجموعه اشعار «پیامبر آگاهی» که به سبک مثنوی و داستان زندگی پیامبر اسلام است و «قصه بود و نبود» که داستان مبارزه مردم فلسطین و انتفاضه برای کودکان به صورت شعر می باشد و مجموعه مقالات و یادداشتهای سیاسی ــ اجتماعی ایشان در دو جلد به نام «دیروز و امروز» ــ که جلد دوم آن اجازه چاپ نیافته است ــ را میتوان نام برد.
دکتر ملکی از زمان آزادی از زندان در 21 مرداد 1365 تاکنون ممنوع الخروج بوده و امکان حضور در سمینارها و جلسات تحقیقی در زمینه تخصصی و علمی خود در خارج از کشور را نداشته است.
دکتر ملکی در حال حاضر رییس مرکز تحقیقات صنایع کنسرو ایران و مشاور و کارشناس ارشد وزارت صنایع، وزارت بهداشت و مرکز تحقیقات و استاندارد ایران می باشد.
ایشان در تاریخ 21 اسفند 1379 در منزل آقای بسته نگار، داماد آقای طالقانی به همراه تعدادی از دوستان فعال ائتلاف نیروهای ملی ــ مذهبی توسط دادگاه انقلاب بدون ارائه مجوز دستگیر شدند و تامدتها در زندان نامعلومی به سر می بردند.
برگرفته از www.mellimazhabi.org
آقای دکتر ملکی لطفا توضیح دهید براساس چه تحلیلی شما در مقطع کنونی در تهیه و انتشار “فراخوان رفراندوم” همکاری کردید؟
ــ در ابتدا لازم میبینم گذری به گذشته داشته باشم. در دوره ی قبل از خرداد 1376 جامعه ی ما دچار مشکلات ریشه ای شده بود. در برخورد به این مشکلات نظام [حکومتی] با مسائل متعددی دست به گریبان بود. بعضی از استراتژیست های وابسته به نظام راهبرد اصلاحات را تبیین کردند. آنها فردی را به عنوان رئیس جمهور پیشنهاد کردند که حرفهایی برای مردم داشته باشد. تا قبل از این مقطع به طور پیوسته از تعداد شرکت کنندگان در انتخابات مختلف کاسته میشد. اکنون فرد جدید میبایست بتواند مردم را به پای صندوقها بکشاند.
به هر روی استراتژی “اصلاحات از درون حکومت” مطرح شد و همه امیدوار بودند که این طریقی برای حل نسبی مشکلات باشد. پس از گذشت چند سال مشاهده کردیم که آنچه در چارچوب اصلاحات توسط آقای خاتمی اعلام شده بود؛ از جمله قانونمداری، مردم سالاری، جامعه ی مدنی و … با اتکا به قانون اساسی موجود عملی نیست. آهسته آهسته زمزمه هایی آغاز شد. بگذارید بنا به وظیفه بگویم که اولین بار در سال 78ــ77 آقای امیر انتظام که زندان به او مرخصی استعلاجی داده بود، گفت: تنها راه، مراجعه به آرای مردم است. ایشان با اشاره به آنچه آقای خمینی در ابتدای انقلاب گفته بود و اینکه سپس تاکید کرده بود که “میزان رای مردم است”، رفراندوم را مطرح کرد. او خود در سال 1382 حتی به جزییات طرح رفراندوم پرداخت که در سایت وی انتشار عمومی یافت.
در سال 1379 من در یک سمینار که توسط “جامعه زنان انقلاب اسلامی” و تحت عنوان “اصلاحگر کیست و اصلاح چیست؟” برپا شده بود، به این موضوع پرداختم. در مقاله ای که در آنجا ارائه دادم آمده بود: افرادی که خود را امروز اینگونه مینامند، نمیتوانند اصلاح طلب باشند، زیرا اینها آزادی برخاسته از انقلاب 1357 را کشتند. غلط یا درست این نظر من بود. مقاله ی من به ناتوانی این آقایان در استقرار مردم سالاری پرداخته است. در حالی که ناهنجاریهای جامعه همچون فقر و فساد و فحشا در سالهای گذشته رو به افزایش گذاشته بود، دولت دوم خاتمی آخرین ذرات امید مردم را نیز به یاس تبدیل کرد. طی همین دوره رفراندوم بیشتر و بیشتر مطرح شد. من در چندین مقاله به آن پرداختم. بحث رفراندوم قانون اساسی حتی توسط برخی نمایندگان مجلس ششم مطرح شد. برای من در بحث رفراندوم تعیین نظام دادخواه مردم براساس رای خودشان همیشه در مرکز قرار داشته است و این نکته در فراخوان مورد تاکید قرار گرفته است. در بیانیه ی ما جمله “تدوین قانون اساسی نوین و تعیین نظام دلخواه” چندین بار تکرار شده است.
میگویند ما میخواهیم قانون اساسی موجود را تغییر دهیم. من میگویم وقتی اساس بر حکومت فردی است و افرادی فوق قانون قرار دارند تغییر چه معنایی میدهد؟ مضاف بر این مگر در سال 1367 آن را تغییر ندادند. چه اتفاقی افتاد؟ قانون دگم تر شد، فشار بر مردم بیشتر شد و نظام ولایی به نطام ولایت مطلق فقیه تبدیل شد. حال ما دانشجویان و به طور مشخص جوانان دانشجوی دفتر تحکیم وحدت را داریم که میگویند، آنها در این انقلاب هیچ دخلی نداشته اند، پدرانشان انقلاب کرده اند و حال میخواهند انتخاب خودشان را داشته باشند. به نظر من این حق جوانان و دانشجویان است. در پروسه ای که به اجمال توضیح دادم چند سال پیش این دانشخویان از حاکمیت جدا شدند و گروهی از آنها مراجعه به فرد جمعی را مطرح کردند که مفهوم آن چیزی بجز رفراندوم نمیتواند باشد. به علاوه نیروهای دیگری از جمله حزب ملت (مردم؟) ایران که رهبر فقیدش داریوش فروهر بود نیز به این موضوع پرداختند.
بگذارید یادآوری کنم که به مناسبت سالگرد فروهرها در حسینیه ارشاد مراسمی برپا بود. اداره مراسم را مهندس معین فر به عهده داشت. تمام جمعیت حاضر مرتبا فریاد میزد: ” رفراندوم، رفراندوم، تنها شعار مردم”. در یک سال اخیر جبهه ملی نیز طی یک بیانیه تنها راه نجات مردم را رفراندوم اعلام کرده است.
در حالی که همسایه های ما در شرق و غرب شاهد تاخت و تاز و خونریزی هستند، با این بهانه که آمریکا میخواهد در آنجا دمکراسی برقرار کند، در نشست ها هر روز از تعداد بیشتری از دانشجویان و جوانان میشنیدیم که منتطر هستند تا آمریکاییها بیایند و آنها را نیز نجات بدهند.
به عقیده ی من خطرناک ترین وضعیت همین است که مردم برای نجات خود به بیگانه چشم بدوزند. من به نوبه خود در مخالفت با این تفکر تلاش کردم به جوانان میگفتم، مطمئن باشید در کوله پشتی هیچ بیگانه ای برای شما آزادی و عدالت حمل نمیکنند. خارجی برای منافع خود کار میکند. بنابر این اگر شما به دنبال آزادی و عدالت هستید باید خودتان آستین ها را بالا بزنید.
حال سئوال این است که چه باید کرد؟ به عقیده ی من سه راه بیشتر وجود ندارد.
1ــ تغییر از راه خشونت
2ــ تغییر درون ساختارهای موجود
3ــ مراجعه به آرای مردم
طریق اول به وضوح از جانب جوانان و بخصوص دانشجویان مردود شناخته شده است. مردم ایران دیگر نمیخواهند به خونریزی و خشونت متوسل شوند.
شیوه دوم 8 سال تجربه شد و دیدیم که نمیشود. آقای سحرخیز در مصاحبه با شهروند گفته بود که تنها راه تغییر را مبارزه برای برگزاری انتخابات آزاد میداند و در عین حال خودش چند جمله بعد اضافه کرده بود که به نظر وی انتخاب آزاد برگزار نخواهد شد. پس تنها راه باقیمانده همان طریق مسالمت آمیز مراجعه به آرای مردم است. مردم باید امکان انتخاب میان همه ی اشکال موجود را داشته با
پیام برای این مطلب مسدود شده.