07.12.2004

فراخوان رفراندوم» و برخورد آرا(2)

 خسرو شمیرانی  شهروند

آرای ریخته شده به صندوق اینترنتی درخواست رفراندوم به مرز بیست هزار نزدیک میشود. آهنگ رشد کنونی افزایش هزار تا دو هزار رای در این صندوق مجازی را به نمایش میگذارد. سازمانها و شخصیتهای بسیاری در خارج از کشور نظر خود را اعلام کرده و تعداد معدودی به آن پیوسته اند. از میان سازمانهای حمایت کننده که در روزهای اخیر نام آنها در لیست حامیان دیده میشود، سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) و “اتحاد جمهوری خواهان ایران” در بیانیه های جداگانه ای حمایت خود را نه از تشکیل “کمیته اقدام برای همه پرسی” بلکه از طرح رفراندوم به عنوان یک گفتمان اعلام کرده اند.
در ایران اما در بر پاشنه ی دیگری میچرخد. ازمیان اصلاح طلبان داخل یا پیرامون حاکمیت تا نیروهای سیاسی و اجتماعی که در اپوزیسیون کامل با جمهوری اسلامی قرار دارند، هیچ سازمان و حزبی تاکنون به هیچ یک از اشکال “فراخوان” نپیوسته است. در رابطه با شخصیتهای مطرح در صحنه ی سیاست ایران نیز داستان بر همین منوال است.
برای انعکاس آرای مختلف موجود در ایران طی روزهای گذشته با بیش از ده نفر از افراد صاحب نظر تماس گرفته و گفت و گو کردم. بسیاری از این شخصیتها از اعلام موضع علنی خودداری کرده و دلایل مختلفی برای این منظور ارائه دادند اما یک فصل مشترک در میان تمامی آنها به چشم میخورد: به استثنای شخصیتهای درون و یا مرتبط با جنبش دانشجویی دیگر افراد مورد گفت و گوی ما اظهار داشتند که از این امر و شکل گیری چنین فراخوانی تا لحظه ی علنی شدن آن نامطلع بوده اند.
دکتر حبیب الله پیمان تنها به این توضیح اکتفا کرد که او و “جنبش مسلمانان مبارز” به هیچ شکلی در جریان “فراخوان رفراندوم” قرار نگرفته بودند. او همچنین افزود طبق اطلاع وی بسیاری از شخصیتهای ملی مذهبی دیگر نیز از شکل گیری چنین حرکتی بی خبر بوده اند.
خانم سیمین بهبهانی به ما گفت: “این خبر برای من خلق الساعه بود. در حال حاضر نمیتوانم اظهار نظر کنم و “فراخوان” را امضا نخواهم کرد. هنوز به بررسی بحثهای موافق و مخالف مشغول هستم”
دو نظر ارائه شده در بالا کم و بیش مخرج مشترک نظرات شخصیتهای مورد گفت و گوی ما را تشکیل میدهد. این امر مستقل از آن بود‌ که آیا این افراد با اصل طرح شعار رفراندوم موافق یا مخالف هستند.
شهروند در شماره جمعه خود به نظرات فعالان درون و پیرامون جنبش دانشجویی در این زمینه خواهد پرداخت.
از آقایان محمدعلی عمویی و عیسی سحرخیز برای شرکت در این گفت و گوها و همچنین از خانم سیمین بهبهانی و دکتر حبیب الله پیمان برای ابراز نظرشان به شهروند سپاسگزاریم.
خ. ش


محمدعلی عمویی از رهبران سابق حزب توده ایران:
به عقیده من این عمل (فراخوان رفراندوم) به شکل عجولانه ای انجام شده است. اینکه آقای سازگارا ادعا میکنند با همه و یا بسیاری از نیروها گفت وگو شده است مورد تایید من نیست. بنابه اطلاع من مشورتها به هیچ وجه گسترده نبوده است. به عقیده ی من امری با این اهمیت به نظرخواهی و مشاورات قبلی نیاز دارد و مطرح کردن زودرس آن عملا میتواند به “سوزاندن” آن بیانجامد. دریک لحظه ی مشخص طرح رفراندوم میتواند مهمترین شعار روز و مرکز حرکت نیروهای فعال جامعه ی ما باشد. در حالیکه همانطور که گفتم طرح پیش از موعد شعاری که میتواند در یک روز مفید و موثر باشد، سوزاندن آن است. شخصا معتقدم علاوه بر اینکه در این کار عجله شده است راهکار در پیش گرفته شده نیز خیلی اندیشیده به نظر نمیآید.


درباره ی اصل ماجرا، یعنی شعار رفراندوم مستقل از چگونگی طرح آن در “فراخوان” مورد‌ بحث، نظر شما چیست؟
ــ به نظر من رفراندوم یک راهکار مهم برای حذف نارسایی هایی است که در قانون اساسی ما وجود دارد. من تقریبا یک سال پیش در مصاحبه ای به شکلی این مطلب را مطرح کرده ام. در آنجا گفتم که اساس جمهوریت متکی بر آراء مردم است اما موادی در قانون اساسی ما وجود دارد و امتیازاتی به ارگانهای معینی داده شده است که تعیین سرنوشت توسط مردم را به کلی تحت شعاع قرار میدهد. سپس نتیجه گرفتم که قانون اساسی نیاز به بازبینی دارد. طرح نکته ی اخیر نقطه ی آغازین راهکاری است که بتواند کاستی های مورد نظر را برطرف کند. همان هنگام نیز معتقد بودم هرگاه بحثهای گسترده میان نیروهای جریانات و نخبگان سیاسی صورت بگیرد نتیجه آن بی شک، رسیدن به راهکار فراندوم خواهد بود.


عیسی سحرخیز روزنامه نگار و فعال سیاسی اصلاح طلب:
ــ ‌بحث رفراندوم جدید‌ نیست. در سالهای گذشته نیز مطرح بوده و حتی یک بار “رفراندوم آزمایشی” در دانشگاهها طرح شد. نکته اینجاست که آیا انجام رفراندوم بر روی اینترنت پاسخگو است؟
آیا این اقدام به ضد خود تبدیل نخواهد شد؟ اگر تعداد شرکت کنندگان پایین باشد طرف مقابل، مابه ازای جمعیت ایران را به عنوان رای خودشان به حساب نخواهد آورد؟
گرچه که طرح بحث رفراندوم به هر گونه و از هر دیدگاهی میتواند مفید‌ باشد، اما روش و زمان این کار اکنون با مشکل مواجه است. در رابطه با فاکتور زمان توضیح اینکه، نابهنگام بودن این حرکت میتواند به دلسردی و یأس و سرخوردگی مجدد‌ مردم بیانجامد. از نظر من شیوه کار بیانگر آن است که پشت این داستان جریان سلطنت طلب یا مشروطه خواه قرار دارد. از آنجا که این جریان تا به حال نتوانسته است مواضع خود را پیش ببرد به شعاری که بسیاری از نیروها پیشتر مطرح کرده بودند چنگ انداخته و طبیعتا برخی نیروها جذب آن شده اند.
دیگر اینکه به عقیده من انسان نمیتواند استفراغ خود را بخورد. همکاری با نیروهای مشروطه خواه و سلطنت طلب در اقدامی که اصولا باید رو به پیش باشد، مصداق همان است که گفتم. آنها تا امروز تکلیف خود را با تبهکاری های رژیم قبل، برخورد ساواک با روشنفکران و روزنامه نگاران و… روشن نکرده اند و مرزی میان خود و آن اعمال نکشیده اند. البته تاکید میکنم بحث من این نیست که آنها در یک حکومت مردم سالار حق رای و نظر ندارند. در یک نظام دمکراتیک اگر مردم آنها را بخواهند طبیعتا میتوانند نامزدهای خود را داشته باشند. تاکید من بر این است که مردم یک بار از آنها عبور کرده اند حال اگر بیایند موش خود را در آش بیاندازند و سهم خواهی کنند، مسلما جوابگو نخواهد بود. به عقیده من از ابتدا باید نیروهای جمهوریخواه، صلح طلب، مردم سالار و طرفداران حقوق بشر تکلیف خود را روشن کرده و صفوف خود را مشخص کنند. این دقت در موضوع مورد بحث انجام نشده است و میتواند پیامدهایی را به بار بیاورد که در نتیجه آثار منفی جریان طرح شده بر آثار مثبت آن بچربد.


در رابطه با بخش اول گفته های شما تصریح کنم که هیچ کدام از منادیان «فراخوان» ادعا نکرده اند که بر روی اینترنت رفراندوم انجام میدهند بلکه آنها میگویند امضاءکنندگان «خواستار برگزاری رفراندوم» میشوند.
ــ من قدم های اول این حرکت را مد نظر دارم. آنها طرحی را بر روی شبکه گذاشتند و انتظار داشتند که تعداد زیادی امضاء جمع آوری کرده و سپس با لیست تهیه شده مانور مشخصی بدهند.


در رابطه با بخش دوم گفته هایتان آقای سازگارا چندین بار از جمله در گفتگو با شهروند اظهار کرد که مجموعه اعلام کنندگان «فراخوان» اجازه تعیین تکلیف برای مردم را به خود نمیدهند. مردم تصمیم خواهند گرفت که کدام نوع از حکومت مطلوب آنهاست.
ــ این بحث کاملا طبیعی است. اما نکته مورد نظر من این نیست که آیا تمام مردم و تمام تفکرات در این رفراندوم شرکت میکنند یا خیر. بحث این جاست افرادی که به عنوان نیروی سیاسی و پیشرو این کار را آغاز کرده اند باید تکلیف خود را روشن کنند. آنها دست کم باید بگویند که مرزبندی دارند، باید اعلام کنند که به دنبال یک نظام رو به جلو هستند، باید بدانند با افرادی که در جنایات شرکت کرده اند چگونه صف بندی میکنند. باید مشخص کنند که اگر بر نقطه ضعف های قانون اساسی کنونی انگشت گذاشته اند آیا میخواهند با نیروهایی قانون اساسی جدیدی تدوین کنند که به حکومت موروثی اعتقاد دارند؟
در مرزبندی ها باید روشن شود که با قدرت متکی بر مقامهای انتصابی مخالف هستند، حال این انتصاب میخواهد دلایل قومی، عشیره ای، طبقه ای و یا موروثی داشته باشد و یا هر چیز دیگری. این خطوط باید از ابتدا روشن باشد. باید گفته شود که ما از قانون اساسی سخن میگوییم که در آن هیچ کس بر کس دیگری حقی ویژه ندارد. عدم انجام این عمل مصداق همان مثالی است که در ابتدای حرفم گفتم.


یکی از اشکال رایج در صحنه روشنفکری ما «تئوری توطئه» است در این رابطه نیز برخی در همزمانی این فراخوان با آغاز دوره جدید دولت جرج بوش و اظهارات دولتمردان وی که جمهوری اسلامی از دوره چهارساله آینده جان سالم به در نخواهد برد، ارتباط مشخص میبینند و دستهایی را پشت پرده در کار میدانند…
ــ ببینید من زیاد به تئوری توطئه اعتقاد ندارم. اما بگذارید از فرصت باقیمانده برای طرح یک مطلب دیگر استفاده کنم.
به عقیده من آنچه امروز در دستور کار قرار دارد تلاش برای برگزاری انتخابات آزاد است. اگر نیروهایی توان آن را داشته باشند که یک انتخابات آزاد را بر بخش غیرانتخابی حکومت تحمیل کنند، در قدم های بعد میتوانند هدف های دورتری را دنبال کنند. اگر ما در این فاز توانایی انجام این کار را نداریم، بحث رفراندوم سنگ بزرگی خواهد بود که علامت نزدن است. به نظر من راهکار امروز تلاش برای انتخابات آزاد است تا بتوانیم افرادی را که به تفکر بخش های انتصابی حکومت اتکا دارند به بازی دمکراتیک وادار کنیم.


شعار رفراندوم در فضای سیاسی مشخص حاکم بر ایران طرح شده است. شما از انتخابات صحبت میکنید. بسیاری صاحبنظران معتقدند که فردی میانه رو رئیس جمهوری آینده ایران خواهد بود منظور آنها از میانه رو رفسنجانی، کروبی و یا فردی از این نوع است که میانه محافظه کاران و اصلاح طلبان قرار دارد.
در شکل ایده آل که احتمال آن قریب به صفر است، آقای معین انتخاب خواهد شد. آیا به عقیده شما در هر کدام از این دوحالت جامعه ایران شانسی برای برداشتن یک گام دیگر به سمت مردم سالاری خواهد داشت؟
ــ به نظر من در انتخابات آینده «اصلاح طلبان محافظه کار» و «محافظه کاران اصلاح طلب» شانسی برای موفقیت ندارند. در یک انتخابات آزاد، نامزد جریان پیشرو و رادیکال اصلاح طلب پیروز خواهد شد. در صورت نبود انتخابات آزاد نیز جریان رادیکال و خشن و نظامی و یا با پیشینه نظامی ــ امنیتی راست حاکم خواهد شد. در صورت وجود امکان و پیروزی اصلاح طلبان یقینا رئیس جمهوری پیروز شیوه آقای خاتمی را دنبال نخواهد کرد و تاکتیک های دیگری برگزیده و بر اصول مشخصی ایستادگی خواهد کرد. البته من امید زیادی به برگزاری یک انتخابات آزاد ندارم. با توجه به تجربه ی 8 سال گذشته آنها به سمت انتخابات آزاد نخواهند رفت، مگر اینکه شرایط داخلی و بین المللی آن را به آنها تحمیل کند. در غیر این صورت انتخابات محدود به نامزدهای تایید صلاحیت شده خودشان بوده و همچون مجلس هفتم فرمایشی خواهد بود.


گفت و گوها در تاریخ 5 و 6 دسامبر 

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates