05.12.2004

رفراندوم، ائتلاف ها و برخورد آرا- موافقان و مخالفان «فراخوان ملی رفراندوم»

خسرو شمیرانی   شهروند



طرح شعار رفراندوم که در سالهای اخیر به عنوان یکی از راهکارهای برون رفت از بحران مشروعیت قدرت در ایران مطرح شده بود، ابعاد نوینی به خود گرفته است. طی یک هفته گذشته بیش از 16 هزار ایرانی شامل ده ها شخصیت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی از «فراخوان ملی رفراندوم» حمایت کرده اند. آنچه بیش از کمیت امضاءکنندگان بیانیه جلب توجه کرده و به آن کیفیت نوینی میبخشد، طیف گسترده رنگهای سیاسی موجود میان پشتیبانان «فراخوان» است در حالی که لیبرالهای مشروطه خواه در یک سوی این طیف قرار گرفته اند، سوی دیگر آن توسط سوسیالیستهای جمهوریخواه اشغال شده و میانه آن را روشنفکران مذهبی و ملی در داخل و خارج ایران پر کرده اند.
آنچه خود را «کمیته اقدام برای همه پرسی» مینامید و ابتدا از 7 نفر و سپس از 8 نفر (6 نفر داخل، 2 نفر خارج از ایران) تشکیل شده بود، به فاصله کوتاهی پس از آغاز کار، طی 2 بیانیه جداگانه خود را ملغی کرده و خود به جمع رو به افزایش «شخصیتهای حمایت کننده» از فراخوان پیوست.
متن دو بیانیه نشانگر تفاوت دیدگاه ها میان آغازگران این حرکت است در همین حال این دو بیانیه با آن چه در «فراخوان» آمده بود تفاوت کیفی داشت. در حالی که «فراخوان» با انتخاب نام «کمیته اقدام برای همه پرسی» آغاز ساماندهی این مهم را در دستور قرار داده بود، اطلاعیه 6 نفره هدف «فراخوان»را «فراگیر شدن سیطره گفتمانی» رفراندوم اعلام میدارد. در همین حال در بیانیه دو نفره (سازگارا ــ کار) «پیشنهاد دوستان در ایران مورد تایید» قرار گرفته اما در دنباله آن افزوده میشود که«ساز و کاری در دست تهیه است تا [….] با انتخاب یک شورای رفراندوم، تداوم کار را به دست آن شورا و کمیته اقدام منتخب آن بسپارد»
در همین حال مشاهده میشود که طیفی آینه وار در مقابل «فراخوان» قرار گرفته است و این یک نیز از هواداران سلطنت تا جمهوری شورایی در دو سوی و نیروهای ملی، ملی مذهبی و سوسیالیست جمهوریخواه در میانه آن را شامل میشود. علاوه بر این که این حرکت طیف بندی جدیدی از نیروهای سیاسی را به وجود آورده است از دیدگاه دیگری باعث کیفیت نوینی شده است و آن اتحاد عمل نیروهای مطرح در داخل و خارج ایران است.
ویژگیهای برشمرده شهروند را بر آن داشت تا بنا بر مسئولیت رسانه ای خود در این بحث شرکت فعال جسته و محلی برای برخورد آرا باشد. بازتاب افکار در اینجا طبق سنت شهروند در جهت ایجاد آینه ای از تفکرات موجود در صحنه سیاسی ایران خواهد بود.
برای انعکاس نظرات مربوط به موضوع رفراندوم در اولین قدمها به خانم مهرانگیز کار مراجعه کردم. این انتخاب دو دلیل داشت: اول این که خانم کار را از چهره های مهم صحنه فعالیتهای اجتماعی ایران میدانم، دوم این که او تنها زن در کنار 7 مرد عضو کمیته «اقدام» بود. متاسفانه تلاشهای من برای انجام یک گفتگوی کتبی یا شفاهی با خانم کار ثمر نداد. امیدوارم در دور دوم این نظرخواهی با همکاری مناسبتری از سوی ایشان، فرصت انعکاس نظرات شان را داشته باشیم.
در بخش اول نظرخواهی درباره پروژه رفراندوم از خانم نیلوفر بیضایی، محسن سازگارا، ابوالحسن بنی صدر، مهدی فتاپور و علی کشتگر برای وقتی که به شهروند دادند سپاسگزاری میکنیم.


خ. ش


محسن سازگارا روزنامه نگار، محقق و فعال سیاسی یکی از سازمان دهندگان فراخوان رفراندوم؛
آقای سازگارا یکی از اولین انتقاداتی که به فراخوان شده است مسکوت گذاشتن نوع حکومت آینده است. …
ــ هدف افرادی که این فراخوان را صادر کردند تصمیم گیری به جای مردم و تعیین قانون اساسی و یا نوع نظام، سلطنت، جمهوری ریاستی، جمهوری پارلمانی و غیره نبوده است. به عقیده من اینها وظایف نمایندگان مجلس موسسان خواهد بود که به عنوان افرادی فرهیخته توسط ملت انتخاب شده اند و به این مسائل میپردازند. ما در این مرحله تنها از مردم میخواهیم که این درخواست را پر کنند تا از این طریق بتوانیم به دنیا نشان دهیم که مردم ایران خواهان برگزاری رفراندوم برای تعیین قانون اساسی هستند. این حداکثر انتظار از این فراخوان است.


اما منتقدان میگویند که مردم ایران یک بار به طور وسیع و قاطع به سلطنت «نه» گفتند. این دیدگاه معتقد است عدم توجه به این مطلب عدم احترام به رای ملت است.
ــ بر این اساس جمهوری اسلامی میتواند ادعا کند که 8/98 درصد مردم در یک رفراندوم به نظام حاضر رای داده اند. چند ماه بعد 76 درصد (فکر میکنم) به قانون اساسی حاضر رای مثبت دادند و سپس در سال 1368 در یک همه پرسی دیگر 9ــ 68 درصد مردم به اصلاحیه قانون اساسی آری گفتند. پس بر مبنای این استدلال عمل کردن ره به جایی نمیبرد. در متن بیانیه ما آمده است که از رای دهندگان در سال 1368 تنها 8 میلیون نفر الان در قید حیات هستند. ما میگوییم که الان نسل دیگری آمده است و اکثریت رای دهندگان را تشکیل میدهند. این اکثریت حق دارد به ما بگوید که آن چه ما تصویب کرده ایم به کار آنان نمی آید. همین استدلال که من بدان باور دارم در سال 1357 توسط آقای خمینی بیان شده. او نسبت به قانون اساسی مشروطه گفت: پدران ما این را تصویب کرده اند و ما حق داریم قانون اساسی دیگری بنویسیم.
نسل جدید میگوید این قانون اساسی راه را بر اصلاحات بسته و تغییر قانون اساسی را به موجب اصل 176 در انحصار رهبر قرار داده است، پس خواهان میشود که آن را با اتکا به خواست مردم تغییر دهد. این رفراندوم تنها خواست تغییر قانون اساسی را بیان خواهد کرد، چگونگی این تغییر توسط مجلس موسسان بررسی و بیان خواهد شد.
من در اینجا میتوانم به عنوان یک فرد نظر شخصی خود را بگویم. نظر شخصی من این است که بهترین شکل یک حکومت دمکراتیک مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر یک نظام پارلمانی خواهد بود که پارلمان در آن محور قدرت خواهد بود. گرچه در این نظام وجود رئیس جمهوری یا یک مقام موروثی مثل سلطنت بحث ثانوی است، اما به عقیده من از آنجا که کشور ما استعداد بازتولید استبداد را دارد هر نهاد غیرانتخابی در آن بالقوه خطرناک است، در نتیجه به نظر من بهداشتی تر آن است که نماد کشور نیز یک رئیس جمهوری انتخابی باشد. ولو این که فاقد هرگونه اختیار اجرایی بوده و تنها مقامی سمبلیک باشد. این عقیده شخصی من است و نمیتوانم آن را به آنها که خواهان تغییر قانون اساسی هستند تحمیل کنم.
به نظر من در این مرحله طرح این بحث ها مضر و تفرقه انگیز است. در حال حاضر به عقیده من تمام نیروهایی که پروژه رفراندوم را مقبول میدانند باید همسو شوند. البته لزوما نباید وارد یک تشکیلات شده و ائتلافی را بنیان بگذارند. در اینجا همسویی کفایت میکند. با این بحث ها نباید به تفرقه دامن بزنیم. از نظر من در این لحظه تنها یک خط بندی باید وجود داشته باشد و آن تقابل دمکراسی و استبداد است.
امیدوارم در همسویی نیروهای دمکرات پروژه رفراندوم به گونه ای صلح آمیز و بدون خشونت به پیش رفته و محقق شود.


اگر مبتکران این پروژه به همسویی تمامی نیروهای دمکرات معتقد هستند که شما میگویید هستید، چرا از تمامی نیروهای دمکرات برای شرکت در «کمیته اقدام» دعوت نشد و از طیف محدودی تشکیل شد؟
ــ این کمیته به ابتکار نیروهای فعال دانشجویی شکل گرفت. یک کوشش دو ماهه پشت آن بود. با بسیاری جریانات سیاسی در درون کشور صحبت شد. و آنها نیز در درون احزاب و سازمانهای خود این موضوع را به بحث گذاشتند. اما پس از یک ماه تلاش پیگیر توسط دوستان دفتر تحکیم وحدت، این نیروها از امضاء خودداری کردند. برخی حاشیه رفتند، برخی دیگر گفتند که دیرتر امضاء خواهند کرد، برخی تایید خود را به دور دوم موکول کردند و… پس اساس بر عدم مشارکت دیگر نیروها نبوده است. در عین حال میان افراد حاضر در «کمیته» چهار نفر که به جنبش دانشجویی تعلق ندارند از خطوط فکری کاملا متفاوتی می آیند. البته پس از اطلاعیه ای که امروز صادر شد این بحث بلاموضوع است زیرا با توجه به موج دلگرم کننده و وسیع حامیان، خود نیز «کمیته اقدام» را ملغی کرده و به جمع حامیان پیوستیم. ما نه ادعایی داریم و نه کیسه ای دوخته ایم. الان افرادی بسیار شایسته تر از ما از حرکت حمایت میکنند پس ما نیز در بهترین حالت خود را یکی از آنها میدانیم. در حال حاضر به لحاظ تکنیکی مشغول ساماندهی مکانیزمی هستیم که تمام امضاءکنندگان این «درخواست» بتوانند رای بدهند، یک کمیته اقدام انتخاب کنند تا این کمیته منتخب کار را پیگیری کند.


به نظر می آید افراد شاخص نیز طبق ملاکهای خاصی به لیست «شخصیتهای حمایت کننده» افزوده میشوند. اگر این ادعا صحیح است ملاکها کدامند؟
ــ هیچ ملاک خاصی وجود ندارد. تنها نکته این است که نام آن فرد برای تعدادی دیگر نیز از اهمیت برخوردار بوده و جذاب باشد. این نیز بدین جهت است که بعضی از روی بی فرهنگی با نام های افراد سرشناس امضاء میکنند برای جلوگیری از ابهام، سندیت امضای افراد سرشناس به تایید شخصی موکول شده است و پس از انجام این امر نام آنها در لیست «حمایت کنندگان» قرار میگیرد.


آیا به هیچ شکلی بحث خودی و غیرخودی وجود ندارد؟
ــ نه خیر! تنها نکته اینکه وقتی که «فراخوان» روز پنجشنبه صادر شد برای جلوگیری از آزار و اذیت احتمالی بچه های داخل، خواهش شد که حمایت نیروهای خارج از روز یکشنبه و بر روی سایت 60000000.com انجام شود. جوانانی که امور فنی سایت را به عهده دارند اصلا مفهوم خودی و غیرخودی برایشان بیگانه است.


به عنوان سئوال آخر؛ شما امیدوار هستید که پروژه «فراخوان» بتواند به یک جنبش همگانی تبدیل شود؟
ــ ببینید نباید از یک درخواست توقعی بیش از کارکرد آن داشت. همانطور که گفتم این درخواست قرار است به دنیا نشان دهد که مردم ایران خواهان رفراندوم هستند پس نباید انتظاری بیشتر از آن داشت.
اما تبدیل این حرکت، به یک جنبش عمومی سازوکارها و بستر دیگری میطلبد. من معتقدم هر گاه قدم اول محکم و درست برداشته شود و ملت با استحکام از این درخواست پشتیبانی کنند، سپس این به عهده نیروهای سیاسی خواهد بود که این درخواست عمومی را به یک فشار سیاسی و یا به جنبش رفراندوم تبدیل کنند.
***
دکتر ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران
«فراخوان رفراندوم» را چگونه ارزیابی میکنید؟
ــ من با آن مخالف هستم زیرا به عقیده من دارای ابهام است. سئوال اینجاست که رفراندوم توسط چه کسی انجام خواهد شد؟ آیا قرار است توسط رژیم و آقای خامنه ای این کار عملی شود؟ طبیعی است که او موافق نخواهد بود. اما هرگاه فرض را بر این بگذاریم که روزی با این درخواست موافقت کرده و رفراندوم را عملی کند و نتیجه آن شود که نه 90 درصد، بلکه بگوید 51 درصد از رژیم او حمایت میکنند در چنین صورتی ما به دست خودمان رژیم را تثبیت کرده ایم. اگر قرار است از یک حرکت مردمی دولت موقتی برود و این دولت موقت رفراندم را عملی کند باید به طور شفاف گفته شود. الان به کشور اوکرائین نگاه کنید آنچه در جریان است عینا از انقلاب ایران اقتباس شده است مردم به سربازان و نیروهای مسلح گل میدهند… آنچه مردم ایران به دیگران آموخته اند میتوانند خودشان دوباره به آن عمل کنند. یعنی راه انجام یک حرکت عمومی است که تغییر رژیم متعاقب آن باشد.


دست کم برخی از بانیان «فراخوان رفراندوم» معتقد هستند که این شعار میتواند از سوی اقشار وسیع مردم پذیرفته شده و در نهایت به یک جنبش منتهی شود…
ــ شما که نمیتوانید شعاری طرح کنید و برای هر کس طور دیگری آن را تفسیر کنید. اگر حرکت را میخواهید همان را مطرح کنید. حرف و عمل باید شفاف باشد.
این ابهام اول بود. ابهام دوم این که شما میگویید، شعار رفراندوم عام است و از راست تا چپ همه را در برمیگیرد. آنچه بدان عمل شده با مردم سالاری نمیخواند. از این حرکت خامنه ای و هاشمی [رفسنجانی] مستثنی شده اند. اگر دلیل استثنا شدن اینها مستبد بودن شان است، پس چگونه است که شما شعاری میدهید که داریوش همایون از پس آن سرک میکشد. این یک تناقض است و شما تلاش میکنید تناقض موجود را با یک ابهام بپوشانید. بگذارید من روشن بگویم، به عقیده من شما میخواهید با این آقایان اتحاد کنید به همین دلیل هم رفراندوم را مطرح میکنید. این را بگویید و حقیقت را کتمان نکنید.
ابهام سوم این که آیا این درست نیست که مردم باید در این رفراندوم شرکت کنند؟ پس رای آنها است که محترم است اگر این گونه است، باید اراده ملت را بپذیرید که یک بار انقلاب کرد و رژیم سلطنتی را از کشور راند.


در مقابل دلیل شما، گفته میشود که هرگاه این استدلال پذیرفته شود باید 98 درصد رای به جمهوری اسلامی و 76 درصد به قانون اساسی هم باید پذیرفته شود. موافقان «فراخوان» استدلال میکنند که نسل دیگری آن زمان رای داده و امروز نسل جدید خود باید امکان انتخاب داشته باشد.
ــ این یک قیاس صوری ست. دروغ است و تقلب!
به نظر میآید این آقا فراموش کرده است که ملت [در سال 1357] یک انقلاب کرد آن رژیم را انداخت و سپس در همه پرسی شرکت کرد. شاید این آقا اصل انقلاب را فراموش کرده باشد اما تاریخ آن را فراموش نمیکند. دیگر این که آقای خمینی هم زمان رای گیری برای قانون اساسی گفت، بگذارید امتحان کنیم اگر جواب نداد آن را تغییر میدهیم. قانون اساسی امتحان شد و جواب نداد حالا باید تغییر کند، این ربطی به انقلاب ندارد. به رفراندوم مردود شماردن سلطنت هم ربطی ندارد، به مشروعیت امروز رژیم هم ربطی ندارد، زیرا رژیم امروز به همان قانون اساسی هم عمل نکرده است. رای گیری های بعدی هم اصلا مشروعیت نداشت. در فضایی بسته و پر از تقلب بود. صدام حسین هم در انتخابات صد در صد رای میآورد. در نتیجه قیاس شما صوری است.
مضاف بر این بگویم که من الان با فردی تلفنی صحبت میکردم او میگفت، این آقا به او گفته است که همکاری با «اکثریت»[ فداییان] را لازم میبیند چون پایگاه وسیعی در داخل دارد و با سلطنت طلبان نیز میخواهد همکاری کند زیرا در امریکا از یک لابی وسیع برخوردار هستند. پس «رفراندوم» پوششی برای این اتحاد است. این امر ناقض اصل استقلال و آزادی ست.


به طور مشخص آیا شما با اصل رفراندوم مخالف هستید یا با شکل و شیوه مطرح شدن آن؟
ــ با هر دو! اولا این شعار تازه و ابتکار نوینی نیست. من قبلا هم با آن مخالفت کرده ام. همانطور که گفتم رفراندوم قراردادی میان مردم و دولت است. هرگاه تکلیف رژیم روشن نشده باشد، مطرح کردن رفراندوم معطل کردن حرکت مردم خواهد بود و چند صباحی آن را به عقب انداختن. اول باید رژیم با حرکت مردم برود و سپس رفراندوم صورت گیرد. با شیوه عمل آنها مخالفم زیرا معتقدم هدفی که به خودی خود ممکن است پسندیده باشد نباید مورد سوءاستفاده برای مقاصد دیگر واقع شود. اگر این آقا میخواهد با نیروی خاصی ائتلاف کند، همین را بگوید درخواست و رفراندوم را بهانه آن نکند.
***
نیلوفر بیضایی، هنرمند و فعال اجتماعی
خانم بیضایی چرا این حرکت که شما از اولین حمایت کنندگان آن هستید با اجماع وسیعتری میان نیروهای سیاسی آغاز نشد؟
ــ من از آغازگران این حرکت و عضو «کمیته اقدام» اولیه نبودم. پس از خواندن«فراخوان»، به عنوان یک ایرانی که خود نیز به این مسئله اندیشیده و تقریبا دو سال پیش طی مقاله ای به رفراندوم پرداخته بودم «فراخوان» را امضاء کردم. من در مقاله ام نیاز به یک رفراندوم به عنوان یک حرکت ساختارشکن را بررسی کرده بودم و گفته بودم برای تغییر قانون اساسی باید یک مجلس موسسان با رای آزاد مردم انتخاب شود. مشاهده کردم که جوهر متن فراخوان همان چیزی است که من به آن اعتقاد داشته و دارم. این که چرا با این یا آن نیروی سیاسی مذاکره نشده است دغدغه آن کسانی است که در قدرت سیاسی سهمی میجویند. من فرد حزبی نیستم و منشور 81 که بدان تمایل دارم یک حزب و سازمان سیاسی نیست. من فکر میکنم این مسائل باید بین دوستان حل شود. الان مهمتر از هر چیز پشتیبانی از فراخوان است.


شاهد بودیم که در متن نظرات بیان شده توسط آغازگران این حرکت نیز تغییراتی صورت گرفت آیا بیانیه اخیر آن دسته از «کمیته اقدام» که در داخل کشور هستند، واکنشی نسبت به انتقادات مطروحه نیست؟
ــ ممکن است این طور باشد یا خیر. اما همانطور که گفتم دغدغه من این مسئله نیست. معتقدم رهبران جنبش دانشجویی و آقای محمد ملکی که این حرکت را آغاز کردند، جنب و جوشی را سبب شدند و تمام کسانی که به آن بپیوندند جزئی از آن خواهند بود از سوی دیگر آنها که انتقاد میکنند باید بپذیرند که تا همین چند هفته پیش یعنی قبل از طرح «فراخوان» اصلا به رفراندوم فکر نمیکردند و به آن باور نداشتند. من فکر میکنم بیان این گونه ی مطلب صادقانه تر خواهد بود.


حال اگر به همین شکل باشد که شما میگویید و با توجه به این که لازمه عملی شدن رفراندوم پذیرش آن توسط وسیعترین اقشار مردم و بالطبع نیروهای سیاسی است، در جهت جذب این نیروها چه کاری باید از سوی کوشندگان «فراخوان» صورت بگیرد؟
ــ علاوه بر منفردین افراد متعلق به سازمانهای سیاسی نیز از فراخوان پشتیبانی کرده اند. حال این دسته باید در جهت آن بکوشند که اطرافیان و نزدیکان فکری خود را به آن جذب کنند. یکی از اشکال آن توسط منشور 81 انجام شد و آن بیانیه منتشره این مجموعه است. منشور 81 در آن از تمامی نیروهای دمکرات و معتقد به اصول مطروحه در “فراخوان” خواسته است تا گرد هم بیایند. این به معنای ائتلاف نیست بلکه بدان مفهوم است که توسط تمامی نیروهای مذکور ضرورت شرایط لحظه تشخیص داده شود. نتیجه این خواهد بود که به دلیل ارجح شمردن منافع ملی در این سطح همکاری را آغاز کنند. وظیفه سازمانهای سیاسی خواهد بود که در جهت ارتقاء این «فراخوان» به یک جنبش رفراندوم عمل کنند. اگر این حرکت به دلیل سهل انگاری ها و ندانم کاریها و ایجاد بحث های بی جا به شکست بیانجامد یک شکست بزرگ برای مجموعه جنبش خواهد بود. نباید به آسیاب جمهوری اسلامی که در جهت ضربه به این حرکت عمل خواهد کرد، آب وارد کرد.


نکته آخری که شما گفتید همان استدلال برخی از مخالفین است، آنها میگویند از آنجا که این طرح هنوز خام بوده و شرایط برای آن مهیا نیست مطرح کردن آن عملا یک کارت برنده اپوزیسیون دمکرات را میسوزاند.
ــ به نظر من این انتقادات از سوی نیرویی مطرح میشود که خود هنوز به ظرفیت های جمهوری اسلامی قائل است و فکر میکند در چارچوب نظام تغییرات قابل انجام هستند. و مثلا قطع سه انگشت به جای 5 انگشت را معنای اصلاحات میشمارد. بگذارید صریحتر بگویم. به نظر من مخالفین این طرح چپهای سابق هستند که امروز جمهوریخواه شده اند. ترس آنها نیز بازگشت نظام سلطنتی است. آنها اینقدر از این موضوع هراس دارند که حاضر به ادامه بقای جمهوری اسلامی هستند. مشکل این دوستان است که فکر میکنند میتوانند صرفا با یک جبهه جمهوریخواهی ایران را از این وضعیت نجات داد و این درست نیست.
***


علی کشتگر فعال سیاسی، از رهبران سازمان فدایی
آقای کشتگر شما از اولین منتقدان «فراخوان» بودید. و به نوعی به عدم مرزبندی با مشروطه خواهان اعتراض کردید…


ــ ببینید واضح است که شما وقتی «رفراندوم» را طرح میکنید نمیتوانید نتیجه را در آن بگنجانید و بگویید که نظام آینده چنین یا چنان خواهد بود. یعنی انتقاد من در اینجا نیست. من میگویم لازم بود این دوستان که خود جمهوریخواه هستند، ابتدا با جمهوریخواهان به یک اجماع میرسیدند. نکته اینجاست که «رفراندوم» ابداع این دوستان نیست بسیاری از ما به آن پرداخته ایم و آن را راه برون رفت از بحران کنونی نامیده ایم حال این دوستان آمده اند و به عنوان نیروهای جمهوریخواه اما بدون طرح علنی بحث میان جمهوریخواهان با مشروطه طلبان به توافق رسیده اند. مهمترین نکته مورد انتقاد من عدم طرح علنی این بحث است.


آقای سازگارا میگوید مذاکرات و گفتگوهای وسیعی با تمام نیروها صورت گرفته است. آیا از جمهوری خواهی شما سازمان خاصی را در نظر دارید یا کلا نیروهای متعلق به این تفکر را میگویید؟
ــ یکی دو ماه پیش من نیز با آقای سازگارا گفتگویی داشتیم و نتیجه صحبت مان هم همان بود که الان طرح بحث رفراندوم بسیار درخور است. پس از مدتی ناگهان این «فراخوان» آمد. من با بسیاری از نیروهای متعلق به تفکر جمهوریخواه از نهضت آزادی تا جبهه ملی و چپ ها در داخل ایران گفتگو کردم اما هیچ یک در جریان نبودند. در خارج نیز وضع متفاوت نبود. در اینجا 2 بلوک جمهوریخواه اعلام موجودیت کرده است که بخش بزرگی از جمهوریخواهان را پوشش میدهند با اینها نیز مذاکره و گفتگویی صورت نگرفته بود.
نکته مهم این است که بحث «رفراندوم» یک امر مخفی و امنیتی نبود، بلکه یک موضوع همگانی است پس میتوانستند آن را به شکل بحث های کتبی مطرح کنند و بگذارند نیروهای مختلف نظر بدهند. ببینید «کمیته اقدام برای همه پرسی» که مسئله کوچکی نیست، شوخی بردار هم نیست. این یک پروژه مهم سیاسی است که برخورد دمکراتیک میطلبد. لارم است تا وسیعترین نیروهای سیاسی از لیبرال تا سوسیالیست از چپ تا راست در بحث آن وارد شده و در شکل گیری آن نقش داشته باشند. اعلام ناگهانی آن توسط چند نفر ممکن است در آغاز سبب جنب و جوش تعدادی شود اما کمی بعد باعث سردی شده و به شکست می انجامد زیرا طرح، نقشه و حمایت وسیع نیروها پشت آن قرار ندارد. اگر بپذیریم که رفراندوم بهترین شعار و راهکار در حال حاضر است با این برخورد ناصحیح میتوانیم تاثیرگذاری آن را از بین ببریم و به نوعی آن را «بسوزانیم».


الان این حرکت آغاز شده است. شما هم به اصل موضوع معترض نیستید برای این که از کژروی آن جلوگیری کنید چه خواهید کرد؟
ــ انتقادات مطرح شدند و من خوشحال هستم که بی تاثیر نبودند. بیانیه شش نفره که دوستان در ایران منتشر کردند عملا تصحیح آغاز نامناسب این حرکت بود. الان دید من نیز نسبت به آن متفاوت است. من بلافاصله دست آنها را فشردم و این را در مطلبی که امروز (سه شنبه) منتشر کردم میبینید. معتقدم همانطور که آنها در بیانیه خود طرح کرده اند باید در کنار هم ایستاد و تلاش کرد تا گفتمان رفراندوم وسعت و پختگی هر چه وسیع تری بیابد.


اما شما همچنان «درخواست» را امضاء نکرده اید…
ــ خیر! امضاء هم نمیکنم تا زمانی که یک اجماع وسیعی شکل بگیرد. اما به طور فعال در شکل گیری گفتمان شرکت خواهم کرد. هنوز نمیدانم آن گروه که کار را آغاز کرده است به کجا میرود. هرگاه این روشن شود دیگر بحث امضاء مطرح نخواهد بود بلکه میتوان به طور وسیع همکاری کرد با توجه به این که شعار رفراندوم مورد پذیرش بخش بزرگی از اپوزیسیون است.


با توجه به این که با اصل موضوع موافق هستید اگر داخل پروسه قرار بگیرید نمیتوانید بهتر تاثیرگذار باشید؟
ــ اگر پروسه گفتمان رفراندوم است ما همه در پروسه قرار داریم. من مطالب بسیاری طی سالهای اخیر در این رابطه نوشته ام و بحث های بسیاری با دوستان در داخل و خارج داشته و آن را دنبال میکنیم و به سهم خود در تبدیل این گفتمان به یک جنبش همگانی تلاش میورزیم.
***
مهدی فتاپور، عضو شورای هماهنگی اتحاد جمهوریخواهان، شورای مرکزی سازمان فداییان (اکثریت)
آقای فتاپور «فراخوان» رفراندوم را چگونه ارزیابی میکنید؟
ــ به نظر من این به نوعی انعکاس خواستی است که در سالهای اخیر در جامعه ایران گسترش پیدا کرده است. بخش بزرگی از اصلاح طلبان به نتیجه رسیده اند که برای پیشرفت اصلاحات قانون اساسی باید مورد تعرض قرار بگیرد. من بحث «فراخوان» را بویژه پس از بیانیه 6 نفره که تبدیل رفراندوم به گفتمان همگانی را هدف قرار میدهد، ایده، انگیزه و تلاش بسیار مثبتی ارزیابی میکنم. افرادی که در ایران با شجاعت بسیار برای راهگشایی تلاش میکنند باید مورد تایید قرار داد. طبیعتا انتقاداتی به متن وارد است، از جمله این که خواسته رفراندوم نافی مبارزه اصلاح طلبانه از جمله برای آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات و… نیست. گواه آن که دوستان امضاءکننده در ایران خود به این امر مشغول هستند.


با این تفاصیل چرا خود شما آن را امضاء نکرده اید؟
ــ بگذارید ابتدا بحث را در چارچوب عمومی به سامان برسانیم… نکته ی دیگری که درخور توجه است دیدگاه بخشی از امضاءکنندگان اولیه «فراخوان» نسبت به موضوع رفراندوم است. آنها طوری مطرح میکنند که گویی الان میتوان وارد فاز عملی شد و از انتخاب کمیته اقدام و… سخن میرانند. به عقیده من این دیدگاه به شرایط مشخص جامعه ایران توجه ندارد و من آن را مورد تایید نمیدانم.


شما به عنوان مهدی فتاپور صحبت میکنید یا «اتحاد جمهوریخواهان» یا …
ــ من نظر فردی خود را میگویم!


باز هم سئوال میکنم، به عنوان فرد اگر آن را تایید میکنید چرا آن را تا به حال امضاء نکرده اید؟
ــ به نظر من باید چارچوب های عمومی روشن شوند وگرنه امضاء کردن یا نکردن از اهمیت درجه دوم برخوردار است.


به عنوان یک ایرانی به من پیشنهاد میکنید آن را امضاء کنم یا خیر؟
ــ من خود از این حرکت در شکل توسعه گفتمان رفراندوم حمایت میکنم و طبیعتا آن را تبلیغ میکنم.


در صحبت های خود به وجود دو دیدگاه در میان جمع کوچک «فراخوان» دهندگان اشاره کردید. برخی معتقدند تشکیل و الغای آنچه خود را «کمیته اقدام برای همه پرسی» مینامید، خود نشانه ناپختگی این حرکت بوده است…
ــ من نمیتوانم بگویم که این ناپختگی است یا خیر. اما وجود دو برداشت مشهود است و همانطور که گفتم آن برداشت که بحث رفراندوم را از دیدگاه عملی میبیند و فکر میکند میتواند در این مسیر تمامی نیروهای اپوزیسیون را در یک چارچوب گرد آورد به خطا میرود.


چرا؟
ــ شرایط عمومی جامعه ایران و شرایط بین المللی را برای این امر آماده نمیبینم.


برخی میگویند شما با آن مخالف هستید زیرا فکر میکنید در صورت تشکیل سهم به سزایی در آن نخواهید داشت؟
ــ درست برعکس، به عقیده من در چنین کمیته ای که بخواهد کار عملی اقدام برای همه پرسی را انجام دهد ما میتوانیم نقش بزرگی داشته باشیم. اما نگاه من نه به آنجا که به جامعه ایران و نتیجه عملی این کار است.
اکنون بسیاری از نیروهای داخل ایران در تلاش هستند تا علاوه بر فعالیتهای اصلاح طلبانه از جمله، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات و… به گسترش گفتمان رفراندوم بپردازند. به عقیده من جمع آوری این افراد در یک تشکیلات (مثلا تشکل رفراندوم) نه عملی و نه مفید خواهد بود.


بگذارید برای سئوال آخر از پنجره وارد شوم، هرگاه ائتلافی میان نیروهای جمهوریخواه و مشروطه طلب صورت بگیرد، آیا “اتحاد جمهوریخواهان” در آن شرکت خواهد کرد؟
ــ اتحاد جمهوریخواهان براساس ایده نیاز به اتحاد میان نیروهای دمکرات و جمهوریخواه شکل گرفت. در همین حال در خارج از کشور گروه های دیگری هم به یکدیگر نزدیک شده و از جمله جمهوریخواهان لائیک را شکل دادند. بدین ترتیب پروسه نزدیکی ها و ائتلاف میان نیروهای دمکرات در جریان است. حال اگر کس یا نیرویی تصمیم بگیرد میان طرفداران جمهوری و سلطنت اتحاد و یا نزدیکی برقرار کند، این راه مناسبی نیست. به عقیده من جریانات جمهوریخواه که در ایران در حال شکل گیری هستند باید بتوانند به همین عنوان و با محتوای جمهوریخواهی متشکل شوند و سپس طبیعتا به عنوان یک نیروی سیاسی باید بتوانند با دیگر نیروها از جمله مشروطه خواهان یا نیروهای اسلامی مناسبات سیاسی برقرار کنند. آنچه امروز در شکل نزدیکی مشروطه خواهان و طرفداران جمهوری صورت میگیرد به عقیده من شکل گیری یک نیروی سیاسی نوین است و باید بتوان با آن مناسبات برقرار کرد.


گفت وگوها


در تاریخ های: 28، 29 و 30 نوامبر  
 

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates