02.04.2002

اپوزيسيون خفته و وظايف نيروهاي مستقل

    قسمت اول مرور كوتاه گذشته
جمهوري اسلامي از فرداي  قبضه  قدرت  سياسي  و اهرم هاي  آن  كمر به نابودي  دستاوردهاي انقلاب و درامتداد آن به  سركوب تشكل ها و گرايشات فكري متشكل و متنوع موجود پرداخت و در اين ميان تنها برگ سبز موجود در چهارچوب  تنگ نظرانه خويش را  به  ليبرال ها و تكنوكرات هاي  نيمه مذهبي  سپرد  كه  از توان اداري  بوروكراسي  دولتي  موروثي  برخوردار بودند  و در اين  ميان  بسرعت  به  ايجاد  و سازماندهي  سپاه  و بسيج  و دگرگوني و جايگزينئ سيستم نظامي حاكم بر ارتش پرداخت  و به موازات  اين اقدامات  تشكيل  گروهها  و دستجات  متشكل غير رسمي  و جانبي تحت عنوان  امت  حزب الله  بخوانيد چماغ داران و قمه زنان كه از لمپن ترين و  پست ترين و بيرحم ترين افراد جامعه بودند در دستور روزانه خويش قرار داده و به مزدوري خويش اجير كرد تا ماشين سركوب دستاوردها ومطالبات اوليه  توده ها  و جهش ها و نارضايتي هاي  عمومي ، تشكل هاي دمكراتيك حركات كارگري ، دهقاني ، دانشجويي  و روشنفكري  را  در تمامي  زمينه ها به حركت  در آورد و بدين طريق و با استفاده از توهمات مذهبي  موجود گام بگام  حلقه  محاصره  خلقها و تشكلهاي مخالف  و منتقد را تنگ تر نمود و به شكار تمامي  مظاهر آزادي  و دمكراسي  پرداخت  و در مدت  كوتاهي  با  تكيه  بر رسوبات  و توهمات مذهبي  بخشي  بزرگ  و پرشمار از امت حزب الله  موفق به  شكستن پيكره سازماني تشكيلاتي تقريبا تمامي  سازمانها و گروههاي مخالف خويش گرديد و دستگيريها  و بازداشتها  و قتل عامي را آغاز نمود  كه  در ادامه  خود راهي  جز خروج  و مهاجرت  براي  بقا  در مقابل  باقيمانده  كادرها و اعضاي  جريانات سياسي  مخالف  باقي  نگذاشت و بدين  طريق  خروج  كادرها اعضا  و متفكرين  مستقل  از اوايل سال 60 آغاز شد  كه  اسكلت  اصلي  آنرا رهايي  يافتگان  زندانهاي  شاه  و عناصر شناخته شده مستقل و مطبوعاتي تشكيل ميدادند .پيش از خروج  تلاش هايي در جهت  بازسازي  مجدد و انتقال  از فعاليت علني  نيمه علني  به  فعاليت كاملا  مخفي و به  اصطلاح  زيرزمين صورت  گرفت كه عمدتا اين  تدابير نيز با  حملات  وحشيانه  رژيم  ناموفق ماند و بر دامنه  دستگيريها  و شمار اعداميان افزود  و تلاشهاي  مجدد به  شكست  انجاميد و نهايتا يا  در اشكال محفلي و بي ارتباط با يكديگر و يا بكلي منتفي شد و تنها راه اصلي مبارزه و مقاومت  خروج  از محدوده  جانيان  فقيه و بازسازي  تشكل ها  در محيطي ديگر معني شد.
در ريشه يابي علل  و عوامل  موفقيت  رژيم  در كشتار عمومي  و تلاشي  بخشي  بزرگ از اپوزيسيون  وقت  بطور خلاصه  ميتوان  به اين  موارد  اشاره  نمود.
1  پايگاه  وسيع  رژيم  در ميان  طيفي  وسيع از مردم  و تكيه بر توهمات مذهبي آنان براي  متحرك نمودن  و در صحنه  نگاه داشتن آنان و يا حداقل  بي تفاوت  و پاسيو كردن اين طيف.
2  متشكل نمودن و ايجاد  وابستگي مالي اين بخش از طريق عضوگيري  و اتصال به نهادهايي مانند سپاه  بسيج  جهاد باصطلاح  سازندگي  و بنيادهاي رنگارنگ  و بدين  طريق  بدست آوردن  حمايت  و شركت  فعال  آنان  در سركوب ها  كه بخشي عظيم از بودجه سالانه كشور در اين راستا اختصاص و به خدمت  گرفته  شده  بود.
3  قبضه مطلق  وسايل ارتباط جمعي و ايجاد رعب و وحشت و سانسور در سطح  جامعه  و در زمينه ارتباطات.
4  بهره بري از شرايط جنگي حاكم و در سايه  نگاه داشتن اين  سركوب ها.
5  سكوت  مرگبار افكار بين المللي  در قبال اين  جنايات  بعلت  بهره بري  از سودهاي  كلان  و نجومي  از جنگ ايران  و عراق  توسط  بخش هاي  نظامي سرمايه داري غرب  و در پي  آن معامله  همكاري  و همياري  دول غربي  در ترور شخصيت هاي  شناخته شده  اپوزيسيون  با  اين فلسفه  كه  تعلقات مذهبي ارتجاعي  طبقاتي  رژيم  مانعي  در برابر پيشرفت هاي اتحاد جماهير شوروي و سوسياليسم خواهد بود.
6  ملتهب  نگاه داشتن جامعه  بلحاظ سياسي بين المللي كه بي ثباتي را عين ثبات دانسته و سواستفاده  ضدانقلابي از آن براي  سركوب  هرچه  وسيع تر مظاهر دمكراتيك و حقوق انساني.
7  پراكندگي  و سكتاريسم  حاكم  بر اپوزيسيون  مخالف  رژيم  كه  نه تنها اين يورش هاي ارتجاعي آنها را به يكديگر نزديك نكرد بلكه به تجزيه ها و انشعاب هاي وسيع در ميان نيروهاي اصلي اپوزيسيون منجر شد  و توهمات  و تحليل  طبقاتي غلط  از ماهيت  ارتجاعي  رژيم  و جاي  گرفتن  بخشي از اين  اپوزيسيون  در كنار رژيم  و در برخي  موارد همكاري  اطلاعاتي  با رژيم  در جهت بازداشت ها.
8  عدم توان  امكاناتي  تشكيلاتي  و فقدان ارزيابي  صحيح  از شرايط  و موقعيت سياسي  در انتقال ارگانيك از فعاليت  علني / نيمه مخفي  به مخفي  كه  بخشا  پاسخ آن را در نوپايي و جواني تشكل هاي اپوزيسيون

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates