دو هفتهی دیگر، دادگاه فاجعهی پاکدشت؛ پدر یکی از مقتولان: مرگ فقیر صدا ندارد…
در حالی که از برگزاری دادگاه رسیدگی به اتهامات عاملان فاجعهی پاکدشت در هفتههای آینده خبر میرسد، خانوادههای قربانیان، قصاص متهمان و اشد مجازات را میخواهند و حتی این نیز راضیشان نمیکند؛ آنها جلوگیری از وقوع حوادث مشابه را خواهانند.
به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) امروز بیش از یک ماه از قتل سه قربانی آخر فاجعهی پاکدشت و مطبوعاتی شدن آن پس از گذشت ١٨ ماه از قتل اولین کودک در این منطقه میگذرد. قتل عام ٢٠ کودک در مدت زمان ١٨ ماه و فرار ٩ کودک از چنگال جانیان این پرونده، در شرایطی افکار عمومی را به خود مشغول کرده است که بیش از دو هفته از دستور مستقیم رییسجمهور و رییس قوهی قضاییه برای شناسایی دستگاههایی که در کشف این ماجرا کوتاهی کردهاند، میگذرد.
در حالی که خانوادههای قربانیان فاجعه پاکدشت نسبت به بیتوجهی مسوولان به شکایات و گزارشهای آنها درمورد مفقود شدن فرزندانشان گله میکنند و حتی عنوان میکنند که متهم اصلی پرونده را معرفی کردهاند و او پس از ٣ ماه حبس آزاد شده، در اظهار نظر برخی مسوولان قضایی، یکی از دلایل دیر کشف شدن این جنایات، عدم ارائه گزارش خانوادهها و حاشیهنشینی و فقر مردمان این ناحیه عنوان شده است.
اگرچه فقر در فرنون آباد، خاتون آباد، قیام دشت و حصار امیر – منطقهای که در شعاع چند کیلومتری پایتخت، قرار دارد – اولین صحنهای است که هر تازه واردی با آن مواجه میشود و بیشک نمیتوان منکر رابطهی فقر و میزان افزایش جرائم شد اما بیان این مطالب از سوی یک مقام مسوول که چون ناحیه، حاشیه نشین بوده و یا خانوادهها به موقع مفقود شدن کودکانشان را گزارش ندادهاند، جنایات دیر کشف شده است، این پرسش را به ذهن متبادر میکند که مسوول امنیت شهروندان کیست؟ تکلیف حقوق شهروندان چه میشود؟ و بالاخره این که آیا امکان وقوع چنین فاجعهای در این مدت زمانی و با این شدت در یک منطقهی مرفهنشین هم وجود دارد؟
عمق فاجعهی پاکدشت و قتل کودکانی که پس از تعرض، اجسادشان نیز به آتش کشیده شده است، شاید به مراتب کمتر از فاجعه پاسخگو نبودن مسوولانی باشد که پس از حساس شدن افکار عمومی نسبت به این حادثه، به دنبال رفع اتهام از سازمان و نهاد متبوعشان بوده و هستند.
ورودی پاکدشت…
فقر و تبعیض، عریان و بیپروا خودنمایی میکند. در دو سوی جادهی ورامین و قبل از ورود به محدودهی پاکدشت بیلبردهای کنگرهی بزرگداشت ٤٥٠ شهید شهرستان جلب توجه میکند و این سوال در ذهن جای میگیرد که منطقهای که امروز از سوی برخی مقامات مسوول از آن به عنوان یکی از جرمخیزترین مناطق کشور یاد میشود، در گذشتهای نه چندان دور ٤٥٠ شهید را در راه دفاع مقدس و دفاع از تمامیت ارضی کشور تقدیم کرده است و کمی دورتر در ورقهای تاریخ، قیام کفنپوشان ورامین در سال ١٣٤٢ را به نام خود ثبت کرده است؛ پس این محدوده علیرغم برخی اظهارات، از فرهنگ و شعور سیاسی و اجتماعی بالایی برخوردار بوده است.
روستای فرنونآباد…
اولین قربانی فاجعه از این روستاست که کار مردمانش خشتزنی است و با اینکه جزو فقیرترین مناطق است، در حادثهی زلزلهی بم با ٤ کامیون اجناس مورد نیاز مردمزلزلهزده، به یاری آنها شتافتند اما کسی صدای درخواست کمک آنها را زمانیکه از مفقود شدن فرزندانشان مینالیدند، نشنید.
احمدرضا حذری کودک ١٠ سالهای که ٢٣ اسفند سال ٨١ در روز عاشورا با ذوق شرکت در مراسم زنجیرزنی امام حسین (ع) از مادرش خداحافظی میکند، اولین قربانی این جنایات است.
نگاه مردم و اشارهی چشم آنها راهنمای خوبی است برای پیدا کردن منزل احمدرضا. مادر او با صدای لرزان و با گریه آخرین جملات پسرش را تکرار میکند.
پدر احمدرضا با حالتی عصبی میگوید «الان دور و بر ما شلوغ شده. آن موقع که گفتم بچهام گم شده هیچ کس به ما محل نداد. اما الان که بچههامون کشته شدند، مرتب به ما تسلیت میگن».
”عاشورا بود؛ مراسم پایان یافته بود اما هنوز احمد نیامده بود. زنجیر را به رفیقش داده بود و گفته بود «به مامانم بگو من با عموم رفتم»؛ احمد با برادرم هم نبود نگران شده بودیم ماشین گرفتیم و کل منطقه را گشتیم اما از احمد خبری نبود. رفتیم به پاسگاه مامازن (پاکدشت) هم اطلاع دادیم، رفتیم شکایت کنیم؛ دو روز طول کشید تا فقط بنویسند «اقدام شود»، مرتب میگفتم مسوول این بخش کجاست میگفتند «جلسه» بعد از دو روز در جوابم گفتند «مواظب بچههای خودشان نیستند مزاحم ما میشوند».“
پدر احمدرضا ادامه داد: وقتی درخواستم را دیدند، گفتند «به ما مربوط نمیشود، باید به تشخیص هویت بروید»، رفتم آنجا هم اعلام شکایت کردم، گفتند «به کسی شک داری؟» گفتم با کسی دشمنی ندارم. گفتند «پس خودت میدونی که بچهات کجاست برو از مفاسد اجتماعی پیدایش کن» زنجیر را بردم آگاهی، گفتم شاید انگشتنگاری کنند و بفهمند چه کسی احمد را برده است اما کاری نکردند. چون دوست احمد گفته بود که او با عمویش رفته حتی از برادرم هم شکایت کردم اما الان به ما میگویند شما اصلا شکایت نکردی. ما به پاسگاه، به آگاهی، تشخیص هویت و دادسرا شکایت کردیم.»
مادر احمدرضا نیز میگوید: «ما فقیریم، فرشمان کهنه است. بابای احمدرضا کارگر است. انگار بچهی فقرا که بمیره کسی هیچ چی نمیفهمه؛ بچهی من عاشق امام حسین (ع) بود اما آقای «…» افسر وقت پرونده، به من گفت بیخودی مزاحم شدی، خودت میدونی بچهات کجاست. بیجه بچهی من را در چاه انداخته بود شاید اگر آن موقع دنبالش میگشتند، حداقل نیمه جان پیدایش میکردند.» و پدر احمد در تایید اظهارات همسرش میگوید: «الان ما را تحویل میگیرند. خدا شاهد است آن موقع هیچ کس ما را تحویل نمیگرفت. مرگ فقیر صدا ندارد. اگر یکی از این بچهها، بچههای بالا شهر بود، خیلی سریع قاتل را پیدا میکردند.»
پیش از این برخی از مسوولان گفته بودند که والدین کودکان افغانی به علت حضور غیرقانونی در کشور، در ارتباط با مفقود شدن کودکانشان گزارشی به نیروهای انتظامی ندادهاند اما دو خانوادهی افغانی در راهروی دادسرای پاکدشت حاضر شده بودند.
«حوا»، مادر حمید جعفری، نوجوان ١٢ سالهی افغانی که مفقود شدن کودکش را سال گذشته اطلاع داده بود، گفت: وقتی در ادارهی آگاهی گفتم بچهام گم شده گفتند شاید بچهات زیر آشغالها مانده است. چون حمید من آشغال جمع میکرد و از توی آنها اگر آهن یا حلبی پیدا میکرد، میفروخت. به دادگستری پاکدشت هم شکایت کردم. هنوز جنازهی پسرم رو پیدا نکردند، فقط محمد بیجه اعتراف کرده که پسرم من را هم کشته است.
یک مرد افغانی دیگر که خود را پدر «محمد» یکی از مقتولان این پرونده معرفی کرد، نیز به خبرنگار ایسنا میگوید: من هم پس از گم شدن پسرم از همان اول به پاسگاه اطلاع دادم اما هیچکس توجهی نکرد. به ما گفتند «اگر به کسی شک داری بیارش».
«محسن. خ» نوجوان ١٥ سالهای که سال گذشته و پس از دزدیده شدن توسط «محمد» معروف به بیجه توانسته بود از دست وی بگریزد، نیز برای اعلام شکایت علیه متهم ردیف اول جنایات پاکدشت، به دادسرای این منطقه مراجعه کرد.
وی که موفق به فرار از دست متهم پرونده پاکدشت شده بود، پس از مواجههی حضوری با «محمد»، شخصی که متهم به قتل تعدادی از کودکان پاکدشتی است، وی را شناسائی کرد.
این نوجوان پس از رهایی از دست متهم پرونده، در پاسگاه مامازن شکایت میکند؛ شاید اگر این پرونده آن زمان مورد رسیدگی و توجه مسوولان مربوطه قرار میگرفت شاید با راهنماییهای این نوجوان، عاملان حادثه، حدود ٨ ماه پیش شناسایی میشدند و حتی اگر اقدامات پدر احسان زارع، کودک ١١ سالهای که در تاریخ ٢٩/١١/٨٢ با ترفند برادر کوچک بیجه به قتلگاه رفته بود، نیز مورد توجه جدی واقع میشد، باز هم شاید امروز با جنایتی به این وسعت روبه رو نبودیم.
پدر احسان با اعلام شکایت علیه خانوادهی بیجه موفق شده بود که در حدود ٣ ماه، برادر کوچک بیچه، پدر و خود بیجه را تحت نظارت نیروهای انتظامی و امنیتی قرار دهد اما آنها با این استدلال که بینهای علیهشان وجود نداشته، آزاد میشوند.
خاتونآباد…
پدر احسان زارع به جد پیگیر مفقود شدن فرزندش بوده و امروز نسبت به عملکرد نیروی انتظامی و پلیس برای شناسایی عاملان قتل عام کودکان این محدوده منتقد است؛ از اینکه به گفته و شکایتش در رابطه با اینکه بیجه و خانوادهاش در ربایش کودکان این منطقه مقصر هستند، توجهی نشده، به شدت معترض است.
پدر احسان ماجرای مفقود شدن فرزندش و پیگیریهای خود را بیان میکند…
«همسایه و مادرم دیده بودند که احسان با دوچرخهاش به همراه علی (برادر کوچک بیجه) رفته است. بعدازظهر، هر چه منتظر ماندم احسان نیامد. از آنجایی که مادرم دیده بود احسان به همراه علی رفته، همان روز به نیروی انتظامی پاکدشت اطلاع دادیم اما توجهی نشد؛ هر چه گفتیم احسان به همراه علی رفته است، ما به آنها شک داریم به حرفهای ما توجهی نشد؛ از گم شدن احسان در حدود ٢٠ روز میگذشت و نزدیک تعطیلات فروردین ماه شده بودیم؛ آنقدر پیگیری کردیم که علی و برادرش، بیجه را به پاسگاه بردند اما بعد از سه ماه آزادشان کردند».
«فقط یک نفر به من بگوید چطور کسی سه ماه در بازداشت است اما هیچ کس نمیفهمد که این آدم تا حالا چه غلط هایی کرده است؟ ما از این خانواده شاکی بودیم. چه کسی با چه حقی این آدم را آزاد کرده است؟ انصافا اگر درست و حسابی از برادر کوچک بیجه پرس و جو میشد، بچهای که ١٠ ساله است خیلی سریع میگفت که تا حالا چه کارهایی کرده است؟»
«وقتی احسان گم شد بلندگو دستم گرفتم داد زدم، مردم اینجا بچهها گم میشوند، هر کسی احسان را پیدا کند، مژدگانی میدهم آمدند به من گفتند میخواهی آشوب به پا کنی».
احسان یک بار به مادرش گفته بود که علی برادر کوچک بیجه به همکلاسیهایش گفته است «اگر کسی شما را بکشد و در چاه بیاندازد، شماها میترسید یا نه؟» «اگر از این بچه درست و حسابی تحقیق میشد، حداقل بچههای بعدی کشته نمیشدند».
دو کوچه بالاتر، خانهی محمد، کودک ٨ سالهای که است که گفته میشود اولین قربانی منطقهی خاتون آباد است. پدر و مادر محمد برای پیگیری به فرمانداری رفتهاند.
پدربزرگ محمد با بغض میگوید: «محمد تنها ٨ سالش بود. وقتی فهمیدیم که گم شده رفتیم پاسگاه گفتیم مامور بدهید تا دنبال محمد بگردیم؛ گفتند ٢ تا مامور داریم اگر یکی را به شما بدهیم چه کسی در پاسگاه بماند؟ اگر به کسی شک دارید بیاورید اینجا.» «خدا میداند که هیچ کس به داد ما نرسید.»
قیام دشت…
وحید امنی، کیوان خسروی، احمد عظیمی و میلاد امنپور، چهار کودکی هستند که در محدودهی قیام دشت به قتل رسیدهاند و البته چهار کودک دیگر نیز از مرگ گریختهاند.
مادر وحید دربارهی گم شدن پسرش میگوید: «9 ماه پیش بود وحید وقتی کارنامهی قبولی مدرسهاش را گرفت، باباش یک ٥٠٠ تومانی جایزه داد، رفت تا خرج کند؛ هر چقدر که منتظر ماندیم، نیامد. رفتیم پاسگاه گفتیم که بچهی ما گم شده، پاسگاه گفت «به ما مربوط نیست باید بروید آگاهی»، بعد از سه روز به ما مامور دادند تا کارخانههای اطراف را بگردیم اما هیچ خبری از وحید نبود؛ به ما گفتند احتمالا وحید را به افغانستان بردهاند؛ تا زاهدان و مشهد رفتیم اما خبری نشد. اصلا فکر نمیکردیم وحید را کشته باشند؛ ما با کسی دشمنی نداشتیم».
«رفتیم روزنامه …، برای اینکه عکس پسرم را بدهیم چاپ کنند تا شاید پیدا شود، گفتند ٩٠٠ هزار تومان برای صفحهی اول و ٦٠٠ هزار تومان برای دیگر صفحههای میگیرند. دیگر پول نداشتیم که بدهیم، بابای وحید کارگر است؛ فقط عکس وحید را به در و دیوار چسباندیم.»
کیوان، میلاد و احمد سه قربانی آخر محمد بیجه و علی باغی، سه کودکی که در روز روشن توسط علی، متهم ردیف دوم دزدیده شدهاند، همگی بچههای یک محل هستند.
پدر احمد، کودک ٩ سالهی افغان که به همراه پدر کیوان، علی باغی را دستگیر کرده است، دربارهی گم شدن احمد و چگونگی دستگیری علی باغی میگوید: «تاریخ ١٠/٦ امسال بود، احمد رفته بود کوچه با بچهها بازی کند. غروب که شد، دیدیم احمد هنوز نیامده است، همان موقع دو تا بچهی دیگر در این کوچه هم گم شده بودند. رفتیم پاسگاه گفتیم. به ما گفتند «شما هم بگردید ما هم میگردیم». هر کس هر اطلاعی پیدا کرد به دیگری خبر بدهد.
ساعت نزدیکهای ٣٠/٩ شب بود؛ دنبال بچهها میگشتیم، علی باغی با چند نفر سر موتور چاه ایستاده بود، از او پرسیدیم چند تا بچه این طرفها ندیدی. علی گفت: مگر هر چی و هر کسی که گم شود، اینجا میآید؟ مگر من مامور بچههای شما هستم؟ همان موقع به علی شک کردیم. رفتیم پیش بچههایی که از دست علی فرار کرده بودند، چند تا از بچههای کوچه وقتی علی را دیدند، گفتند که او همان آدمی بوده که بچهها را برده است. علی همانجایی ایستاده بود که طفلهای معصوم ما را آنجا کشته و آتش زده بودند.
پدر کیوان، کودک ٩ سالهای که تنها یک هفته از محلهای در تهران به قیام دشت آمده بودند، از اینکه کسی به حرفهای پدر احسان که بیجه را معرفی کرده بود، توجه نکرده، گلهمند و عصبی است.
«کیوان در این کوچه غریب بود و کسی را نمیشناخت وقتی بعد از نیم ساعت به خانه نیامد نگران شدیم. رفتم پاسگاه اطلاع دادم چند تا از بچهها که دیده بودند علی بچهها را برده است نشانی قیافهی علی را دادند و او را گرفتیم».
عدهای از اهالی این محله مدعی هستند که چون پدر میلاد آخرین طعمهی بیجه، از ماموران نیروی انتظامی بوده است، این فجایع کشف شده وگرنه ممکن بود این جنایات ادامه داشته باشد.
معاونان دو مدرسه در مناطق فرنون آباد و خاتون آباد، از کمبود امکانات در محدودهی پاکدشت گلهمند هستند.
از آنها دربارهی ارتقاء سطح آگاهی دانشآموزان سوال شد. آنها گفتند که بعد از وقوع این فاجعه با بچهها خیلی صحبت کردهاند که مراقب باشند. اما پیش از این فجایع، از آموزش و آگاهی دادن خبری نبود.
یکی از دانشآموزان مدرسه نیز میگوید که بعد از این واقعه، پلیسی برای آموزش آنها به مدرسه آمده است.
برخی از این دانشآموزان میگفتند که برادر کوچک بیجه با این بهانه که برادرش «کفتری دارد که سیگار میکشد»، بچهها را با خود همراه میکرده است.
«محمد» معروف به بیجه به همراه «علی»، دو شخصی که متهم به قتل ٢٠ کودک پاکدشتی هستند، اواسط هفتهی گذشته در دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان پاکدشت مورد بازجویی قرار گرفتند و به سوالات «مظفری، دادستان شهرستان پاکدشت» پاسخ دادند.
در جلسهی بازپرسی، پدر و برادر کوچک «بیجه» به همراه صاحب کار مجموعهی کورههای آجرپزی که خانوادهی محمد در آن مشغول به کار و زندگی بودند نیز مورد بازجویی قرار گرفتند.
خبرنگار ایسنا از پدر بیجه دربارهی جنایات پسرش سوال میکند اما او مدعی است که از کارهای پسرش بیخبر بوده است؛ او منکر بردن هیزم برای بیجه جهت به آتش کشیدن اجساد کودکان میشود و این در حالی است که بسیاری از اجساد سوخته شدهی قربانیان از محل زندگی خانوادهی بیجه، پیدا شده است و پدر بیجه به پنهانکاری اعمال پسرش متهم شده است.
خانوادههای قربانیان جنایات پاکدشت در صحبتهایشان دائما بر لزوم مجازات متهمان فاجعه تاکید میکنند و میخواهند که متهمان را خود به مجازاتشان برسانند؛ اما تنها قصاص و مجازات متهمان، آنها را راضی نمیکند، این خانوادهها میخواهند که دیگر در هیچ کجای ایران این اتفاقات رخ ندهد.
از سوی دیگر مظفری، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان پاکدشت به خبرنگار ایسنا گفت: با دقت و ظرافت تمام کلیهی زوایای فجایع اخیر مورد بررسی است و با تکمیل تحقیقات نتایج به اطلاع عموم خواهد رسید.
اما بنا به گفتهی معاون امنیتی- انتظامی وزیر کشور که با حکم وزیر کشور مسوول بررسی و ارایهی گزارش از جنایت منطقهی پاکدشت شده است، بررسی جزییات حادثه و جوانب دیگر آن همچنان ادامه دارد.
معاون امنیتی- انتظامی وزیر کشور تاکید کرد که با هر مقامی در نیروی انتظامی، دستگاه قضایی و با هر کارمندی در ردههای اداری فرمانداری یا استانداری که قصوری داشته باشد، از بعد مدیریتی برخورد و در صورت ارتکاب جرم به محاکم قضایی معرفی خواهد شد. دستگاههایی که در این حادثه نمره منفی از خود به جا گذاشته یا سهمی از قصور را داشتهاند، عواملشان مورد بازخواست قرار میگیرند.
او در عین حال تاکید دارد که نباید با شکستن کل هر دستگاه، اقتدار آن را زیر سوال برد و اگر بخواهیم قصور را به عهده دستگاه خاصی متوجه کینم، کار درستی نخواهد بود.
گزارش حادثهی پاکدشت به همراه نظریهی کمیته کارشناسی علاوه بر رییسجمهور، برای رییس قوه قضاییه، وزیر اطلاعات و استاندار تهران نیز ارسال شده که بعضا باید اقداماتی را در خصوص آن انجام دهند و زوایایی از حادثه را روشن و گزارش کنند.
با این حال تحقیقات دربارهی این حادثه ادامه دارد و قرار است که هیات ویژهی ٥ نفره قضات در پروندهی پاکدشت نیز امروز گزارش خود را به رییس قوهی قضاییه ارائه دهند و قاصران احتمالی در این قضیه را معرفی کنند.
بنا به گفتهی مسوولان قضایی تا دو هفتهی دیگر دادگاه رسیدگی به اتهامات متهمان پروندهی جنایات پاکدشت برگزار خواهد شد.
گزارش از خبرنگار ایسنا؛ معصومه طهماسبیزاده
پیام برای این مطلب مسدود شده.