28.09.2004

از اقتصاد بيمار و آلوده به قاچاق در جمهوری اسلامی نابودی توليد درايران با غارت و جنايت همراه است

گزارش تكاندهنده مجله “ميد” اختصاصی پيك نت 
 
1- وارد كنندگان چای قاچاق، بنام خمس و زكات حساب های بانكی روحانيون و مراجع مذهبی را پر می كنند و از اين طريق قوه قضائيه را در قبضه خود دارند. 2- آنها كه دست به قتل های زنجيره ای زدند و آنها كه از وزارت اطلاعات پاكسازی شدند و اكنون سازمان امنيت موازی و اداره اماكن را رهبری می كنند، از زمان علی فلاحيان تاكنون دركار قاچاق كالا فعال بوده و هستند. 3- نظاميان، از اسكله های اختصاصی خود وسائل خانگی، شكر، تنباكو، سيگار، چای و… وارد كشور می كنند و كمر توليد داخلی را شكسته اند.4 – دو فروشگاه بزرگ زنجيره ای تهران دراختيار شبكه های قاچاق كالاست. 5- شمس الدين علوی دبيرسنديكای چايكاران شمال در جريان قتل های زنجيره ای به اين دليل سر به نيست شد كه گفته بود می خواهد دهان باز كند و درباره شبكه قاچاق چای سخن بگويد. شبكه قاچاق كالا در وزارت اطلاعات فلاحيان و دری نجف آبادی او را كشتند. 6- خونين ترين تظاهرات چايكارانی كه جاده چالوس – لاهيجان را دراعتراض به نابودی توليد چای بسته بودند هرگز درمطبوعات انعكاس نيافت. نيروهای ضد شورش در اين تظاهرات چادر زنان چايكار و همسران چايكاران را از سرشان می كشيدند و آنها را چوب و باتوم می زدند. 
 
 
 
 
 مجله اقتصادی MEED   در يكی از گزارش های اخير خود به تشريح وضعيت چای و نقش آن در اقتصاد ايران پرداخته است.


 ” ميد ” با اشاره به ورود چای در سال 1893 توسط شاهزادگان قاجار و كنسول وقت هند در ايران می نويسد كه پس از آن كشت  اين محصول يگانه راه كسب درآمد اكثر ساكنان شمال ايران بوده است.


” ميد ” كه گزارش خود را از لاهيجان نوشته است، به نقل از كشاورزان منطقه مينويسد :


كارخانه ها ديگر از ما چای نمی خرند و كشاورزان نيز ديگر اشتياقی به برداشت محصول خود ندارند. دولت چای نمی خرد چون هنوز انبارهايش مملو از خريد سالهای قبل است و نتوانسته است آنها را بفروشد.


“ميد” مينويسد مشكل فقط در صنعت چای كشور نيست. بيماری همه گير مديريت غيرمتخصص و نابخرد داستانی در كل اقتصاد ايران است. داستان خرابكاری عمدی در اقتصاد ايران است . داستان قاچاق با حمايت بخش قدرتمندی در حكومت است و داستان نبردی است كه سالها بين توليد و تجارت ادامه داشته تا به نقطه امروزين رسيده كه ديگر رمقی برای توليد در كشور از جمله توليد چای نمانده است.


چای ايران كيفيت بالائی دارد اما ارزان و بسيار بد بفروش می رسد. مقداری صادر ميشود و مقدار كثيری از بين ميرود. ساليانه مجوزهای محدودی برای واردات صادر ميشود تا شايد چای ايرانی بتواند در نبردی برابر، حداقل 50% بازار را بدست آورد، اما به گفته فريبرز رئيس دانا كه “ميد” با او نيز صحبتی داشته است بيش از دو سوم چای مصرفی در ايران وارداتی و اكثر آن بطور قاچاق وارد كشور ميشود.


“ميد” می نويسد سازمان چای كشور در سال 1958 تاسيس و اقدام به اجاره كارخانه های توليد و بسته بندی چای كرد تا بتواند خود چای را از كشاورزان بخرد. چای ايرانی در آغاز با كيفيتی بسيار بالا عرضه می شد و اصولا چای خارجی بجز برای مخلوط كردن با چای داخلی مصرف ديگری نداشت تا اينكه 8 سال جنگ ويرانگر با عراق همه چيز از جمله چای را به نابودی كشاند. چای ايرانی پس از آن بطرز شگفت آوری در كيفيت و بسته بندی سقوط كرد تا ميدان را به چای قاچاق خارجی داده و سليقه ايرانی ها را بربايد. بالاخره چای خارجی با  بسته بندی مرغوب مصرف روز شد تا كارخانه های دولتی هر چه بيشتر بازار خود را از دست بدهند.


شبكه قاچاق چای  


” ميد” در پيگيری قاچاق چای در ايران علاوه بر فريبرز رئيس دانا، با نعمت ياورزاده رئيس سنديكای چايكاران شمال نيز مصاحبه كرده و از قول او مينويسد : قاچاقچيان بخوبی سازمان يافته اند. آنها وجوهات و هدايای بسياری تحت عنوان خيريه و خمس و زكات به روحانيون و مراجع مذهبی كه نفوذ بسياری در قوه قضاييه دارند ميدهند تا حمايت اين قوه را داشته باشند. آنها رابطه تنگاتنگی با محافظه كاران دارند. آنها بازوهای قدرتمندی در سيستم مديريت كشور و پست های حساس تصميم گيری دارند. آنها در كابينه؛ وزارت جهاد؛ وزارت بازرگانی و شورای اقتصاد نفوذ دارند. ياورزاده با جسارت به ” ميد” ميگويد وزير اسبق اطلاعات و امنيت(علی فلاحيان) و مقامات سابق اتاق بازرگانی نقش بسيار مهمی در وادار كردن دولت به ترك حمايت از توليدكنندگان داشتند. اعضای اخراجی وزارت اطلاعات پس از افشای قتل های زنجيره ای به همراه مسئولين اتاق بازرگانی از هدايت كنندگان اين شبكه بودند.


ياورزاده كه مسئوليت صدور مجوزهای وارداتی چای را نيز عهده دار است ميگويد: اين شبكه قاچاق جزيی از شبكه خريد و فروش بين المللی چای نيز هست. آنها در سريلانكا و هندوستان پايگاه دارند. آنها چای خود را در “جبل علی” دوبی بسته بندی می كنند و يا حتی چای خارجی را در ايران بسته بندی كرده و بنام و مارك واردات قانونی به فروش ميرسانند.


آنها اسكله های غيرقانونی را كه زيرنظر بخشی از نيروهای نظامی كشور و بدون نظارت گمرك است را سازمان دهی كرده اند تا چای را از آن طريق وارد كنند. آنها از اين اسكله ها شكر، تنباكو و لوازم خانگی نيز قاچاقی وارد می كنند. آنها دارای چنان نفوذی در حكومت هستند كه همان چای قاچاق را وارد سيستم توزيع كوپنی كرده و بنام دولت به مردم می فروشند.


آنها شبكه توزيع چای را نيز در انحصار دارند. عمده فروشان بازار از بازوان اين شبكه اند. آنها برای بدست گرفتن بازارچای خريد چای ايرانی را متوقف كرده اند. چای را به سوپرماركتها با ترفندهای گوناگونی می فروشند. آنها دو فروشگاه بزرگ زنجيره ای تهران را در اختيار دارند و روسای اين دو فروشگاه از اعضای اين شبكه قاچاق هستند. آنها اجازه خريد چای ايرانی را به اين دو فروشگاه زنجيره ای نمی دهند.


آنها از اين هم فراتر رفته اند و برای بدست گرفتن انحصار چای و نابود كردن توليد چای ايرانی دست به قتل نيز زده اند . آنها شمس الدين علوی دبيرسابق سنديكای چايكاران شمال و نماينده مردم لاهيجان در مجلس را در سال 1991 به قتل رساندند. ياورزاده و رئيس دانا هردو تاكيد ميكنند كه قتل علوی جزيی از قتل های زنجيره ای توسط كاركنان وزارت اطلاعات و در حمايت از شبكه قاچاقچيان چای صورت گرفته است. علوی اعضای اين شبكه را تهديد كرده بود كه آنها را به مردم معرفی خواهد كرد.


 


اعتراضات مردم و چايكاران


” ميد” از قول يكی از چايكاران روستای تالش محله در غرب لاهيجان مينويسد: دولت پدر و مادر ماست و بايد از ما در مقابل قاچاقچيان خون آشام حمايت كند. پيرمرد 70 ساله ای كه تمام عمر خود را به كشت چای گذرانيده است ميگويد: اگر فردا زن من بميرد من پول كفن او را هم ندارم و همين چای هم زندگی من است و هم كفن من.


دولت خاتمی تلاشهايی برای حمايت از كشاورزان كرده است. در سال 2001 دو سال ورود چای را ممنوع كرد و برای كمك به كاخانجات جهت بازسازی وام با بهره كم پرداخت كرده است . اين دولت توانسته است كه يك حلقه اصلی در شبكه قاچاق چای را درهم شكند ولی اين فعاليتها هيچكدام به نتيجه دلخواه نرسيده است و كشاورزان اعتماد خود به حكومت را از دست داده اند. آنها می گويند وام دولت به كارخانه ها از بازار املاك سردرآورد و حكومت حتی نتوانست اعضای شبكه قاچاق را معرفی يا محاكمه كند. آنها همه اينها را ترفندی برای تبرئه حكومت از حمايت از قاچاقچيان می دانند.


در 26 آوريل امسال سازمان چای كشور تضمين خريد چای از كشاورزان را ممنوع كرد و چايكاران و كارخانجات حالا مجبور شدند با ريسك خود اقدام به كشت و توليد و عرضه چای ايرانی كنند. دولت با اختصاص وام 700 هزارتومانی برای هر هكتار زمين عملا كشاورزان را به تغيير كشت تشويق كرد. اكثر كشاورزان فقط در زمينی كار می كنند كه در برداشت آن سهيم هستند و عملا پولی به آنها نمی رسد. آنها اين پول را رشوه ای از طرف وارد كنندگان ميدانند و دولت را متهم ميكنند كه اين فقط بهايی است كه برای از سرواكردن چايكاران پرداخت می شود و همه اين احساس ها به خشونتی در ماه مه امسال تبديل شد. آنها با بستن جاده چالوس- لاهيجان دست به اعتراض زدند ولی اعتراض آنها بشدت سركوب شد. نيروهای ويژه از رشت به محل اعزام شده و با حمله به مردم دست و پای بسياری را شكستند. چادر از سر زنان كشيدند و زنان را با چوب كتك زدند. بيش از 20 نفر را دستگير كردند و با تيراندازی و گاز اشك آور مردم را متفرق كردند. هيچكدام از اين خبرها درجايی منتشر نشد تا جايی كه صدای امام جمعه رشت درآمد.  


راهكارهای جديد و آينده تاريك


شركتهای داخلی از دو سال قبل تجديد نيرو كرده اند. ـنها به بخش خصوصی واگذار شده اند تا كيفيت و بسته بندی چای ايرانی را سرو سامان دهند. آنها حالا در موقعيت بسيار بهتری هستند.


چای ” رفاه” متعلق به يكی از شركتهای داخلی است. اين چای با طعم و مزه های متفاوت و با بسته بندی های گونا گون و تبليغات فراوان توانسته است به موفقيت هايی دست يابد. رفاه توانسته است با شروع 50 تن در سال اول فروش خود را در سال سوم به 280 تن برساند.


چای ” نمونه ” نيز از جمله شيوه های جديد ارائه چای ايرانی است. اين شركت با تاسيس دو كارخانه مجهز به دستگاههای خارجی توانسته است افزودنی های مورد نياز را خود توليد كند و حتی توليداتی چون چای خنك (Ice Tea ) را به بازار عرضه كند. شركت “نمونه” هرچند خصوصی و با سهمی از سرمايه گذاری خارجی تاسيس شده است ولی متعلق به سازمان تبليغات اسلامی است. نمونه كه از فروش بالاتری برخوردار است در حال تاسيس كارخانه جديد خود بارزش 10 ميليون دلار است كه رو به پايان می رود. ولی هر دو اين شركتها با مقاومت شبكه واردات چای روبرو شده اند. عمده فروشان بازار از خريد چای از آنها سرباز ميزنند. فروشگاههای زنجيره دستور گرفته اند از اين دو نوع چای خريد نكنند. سوپرماركتها را با ترفندهای مختلف به خريد چای خارجی ترغيب ميكنند. به همين دلايل اين دو شركت جديد دست به اقدام جديدی زده اند. آنها با تاسيس سيستم توزيع مخصوص بخود چای را مستقيما به فروشگاهها عرضه ميكنند ولی با همه اين تلاشها آنها فقط توانسته اند با 10% فروشگاهها ارتباط برقرار كنند و هنوز زمان بسياری نياز است تا اين دو شركت و امثال آنها بتوانند رابطه و فروش خود را بحد مورد نياز برسانند و تا آنزمان ناچارند به رقابت ادامه دهند و چايكاران نيز ناچارند همين بازار ضعيف برای محصولات خود را تحمل كنند.


” ميد در پايان مينويسد: كارشناسان عقيده دارند اگر روند تقاضا برای چای ايرانی به همين منوال باشد چای ايرانی بزودی از بازار حذف خواهد شد و چايكاری در ايران از بين خواهد رفت.
 
 

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates