در پاسخ به آن انگشت شمار (عمومی)
زوزه
” زوزه دچار سکون و رخوت می شود؛ زوزه دارد به گا می رود… ” خب، کجایش عجیب است؟
طبیعی است که پاگنده با جا به جا شدن سرورش حتا حوصله ندارد محتویات پایگاه را در محل جدید آپ کند.
عجیب نیست خسن آقا پس از دو سه سال حنجره پاره کردن برای آن چه به آن معتقد است و هدف وبلاگ نویسی اش بوده دم از رفتن می زند.
صبحانه به دلایلی تعطیل می شود؛ سایتی با هزاران ویزیتور و ده ها نویسنده ی فعال روزها تعطیل می شود و کسی پیگیر نیست. حدر هم محق است به جای پرداختن به آن در فکر یافتن تیترهای هر چه هماهنگ تر با آگهی های گران قیمت گوگل باشد، که درصد اندکی از آن ویزیتورهای پرشماری که جیگر بابهانه و بدون آن، هر روزه به سایت هایش روانه می کند روی آن ها کلیک خواهند نمود. یاد اتان هست که دم از راه اندازی خشتک دات نت زده بود؟ باز خدای اش اجر دهاد که آبرومندانه تر در فکر پول در آوردن است و اگر چهار روز دیگر وبلاگ شخصی اش را هم تعطیل دیدید شگفت زده نشوید. هه؛ چه کلام احمقانه ای! شگفت زدگی! آن هم برای این ملت، این قوم!
کوتاه کنم؛ ده ها مثال دور و نزدیک را یک به یک ننویسم. دعاگوی شیطان ماه ها پیش گفت اشان. بی شعورترها هرگز نه حوصله ی خواندن دارند و نه اگر بخوانند اهمیت می دهند. با شعورترها همه را به از من می دانند. در میان موافق، مخالف و منتقد می توان زیست، اما در میان مردگان، نه! ما قوم بی تفاوت ایم. ما قوم ساکن ایم! ما عاشق بی عملی مان ایم. ما در گه ساکن غوطه ور ایم! ما خودِ گنداب ایم! ما خود، گه ایم!
صفحات(1): [1]
PaGondeh (%12.2) | link | دنبالک
پیام برای این مطلب مسدود شده.