شمشير خونين فستيوال خونخواران مستلاب بزرگ تهران به حضرت آية الله امام خمينی…ده رسيد!
هيچ يک از اعضای خانواده معظم العليه حاضر به وراثت آن نشدند!
ولی در اين روز عجيب و غريب اول ماه رمضان سال ۱۴۲۴ چه شد و چه گذشت؟؟
گزارشی در اين باره از ميز ممد
بخدا من ميز ممدم از روی تخت بيمارستان… از تهران با شما صحبت ميکنم. يعنی شايدم از زيرتخت! در حقيقت کامپيوتر يا بقول راهبُر انقلاب جعبه شيطانی من زير تشک من است و هر وقت فرصتی دست دهد با استفاده از ميکرو ميکروفن های جرج الدين بوش السلطنه مقداری از افاضات الرهبريه را به رشته « ته ريد » در می آورم. ولی پيش از اينکه برتون بگم آنروز لعنتی چه گذشت. بايد براتون بگم که چند شب پيش رهبری رو تو خواب ديدم . بيچاره مثل يه قپه نور بود که خاموش شده باشه. من چيزی ازش نمی ديدم بد زبونا ميگفتن رهبريهف خودشه. خب منم می گفتم خودشه بعد چهل و دوسال دوستی که حالا ديگه شده چهل وسه سال که ديگه آدم رهبری رو فراموش نميکنه حالا قبلا تلقين خون بوده بوده! روضه خون بوده بوده! شپيش از سر و کولش بالا ميرفته، خب ميرفته. امروز چي؟ رهبر خردمند، فرزانه، ولی مسلمين جهان، ولايت مؤمنين جهان.. اصلا بوی عطر از عمامه ش اينهو مزبله ميزنه بيرون. گفتم برم ببينم چی شده ولی يه چيزی دود ميکرد. گِرد و قلمبه بود، خيال کردم تاپاله است. يه پا بهش زدم دودش صد برابر شد، يه بسيجی پشت سرم بود، بِهم گفت دستت درد نکنه ميز ممد فقط تو مونده بودی که به عمامه رهبری توهين کنی. بهش گفتم به جده آقا من قصد توهين موهين نداشتم. فکر کردم تاپاله ست… گفت حالا تاپاله ام که باشه وقتی يه روزی سر رهبر توش بوده حالا ديگه تو بايد بوش کنی و بزاری رو سرت… از ترسم گفتم: باشه، اما داغه، ميترسم سرم بسوزه… حالا رهبر کو اينجا کجاس؟ چی شده. گفت: رهبری از ترس آمريکا چند تا بمب اتمی رو آورده بوده تو بيت، شب باهاشون بازی ميکرده يکيشون يهو ميترکه، خب اون يکی همه رو ميترکونه، حالا همه جا بمبی شده. گفتم: بمبی شده يعنی چي؟ گفت خود رهبری ميگه بمبی شدم! گفتم : حالا رهبری کو؟ گفت : وقتی بمبا ترکيدن همه مزاييکا کنده شدن، رهبری پرت ميشه تو چاه.. هول کردم، پرسيدم کدوم چاه؟ گفت چاه مستلاب! گفتم : حالا کو، رهبری کجاست؟ گفت: اوناها برو جلو ميبيني! رفتم جلو بيچاره رهبری، دندوناش شکسته بود، ريشش همه سوخته بود هم به خون و چيزای ديگه آلوده بود و با ذوئبا اون ته داشتن ميرفتن زير کثافت. زهرا زيبا کاضمی هم با صورت کبود و لبای خونآلود و دست شکسته داشت از رهبری و ذوئبای که در حال تشاهد بودن عکس می گرفت، تو خواب ياد اين جمله رهبری افتادم که به ژان پل دوم رهبر کاتوليکها نوشته بود: ضربتٌ سيد السعيد المرتضوی فی يوم الپنجم تير فی راس زهرا کاظمی افضل من عبادت الثقلين بود بخودم گفتم حيف اين رهبر به اين خوبی که حالا داره تو ديگ ولايت اينجوری به لقا الله ميرسه حيف از اينهمه عمامه مليونها متر پارچه… ای داد و بيداد. که يهو پرستار بيمارستان… با قاشق زد به تخت من و گفت آقای… صبحانه حاضره…
خانم ژ الف که کار منو ويراستاری ميکنه می گفت اين قسمتو ننويس رهبر بدش مياد شُکوم نداره، بيچاره شايد بترسه و همين کار و بکنه نکن تو مسؤولي! من بهش گفتم: تو هم منو سانسور ميکني! جان من شايد اين باعث بشه خواب من تعبير نشه، رهبری خودش تا بمبها نترکيدن، بترکه و بره کنار، که اگه بمبا بترکن وضع رهبری و ذوئبا از اينم بدتر ميشه….
ولی رهبری در روز شروع ماه رمضان و پايان فستيوال خونخواران در مستلاب بزرگ تهران چه گفتند، چه شنفتند، چه کردند
من ميز ممدم، شايد آخرای کارم باشه، چون خيلی مريضم، شايد مُردَم، ولی ای کاش زنده بمونم و چند تا حادثه رو تو اين مملکت ببينم. از پيامهای همدرديتون ممنونم.
من ميز ممدم. اين اسمو بيشتر از چهل و يک سال پيش خود رهبر مزخرف انقلاب منفور رو من گذاشته.
بسم الثار، بسم الخون، بسم الله الخونريز، بسم ثار الله وبن ثاره بسم شهر الرمضان بسم الله القاسط، بسم الله القاسم الجبارين، بسم الله الرحمن الرحمن الرحيم اعوذُ بالشيطان من المردم ايران النجيب؛ اعوذو به لذوئبائونا و ذئبائکم…
خواهران برادران، آقايان علما، روحانيون، حجج اسلام، ائمه جمعه های جماع، فضله های فضيل، بنده مختصرا به چند نمونه بارز بر حقانيت ما برای دريافت شمشير خونين اين فستيوال را عرض ميکنم. عريض بنده بسِار کوتاه خواهد بود، خواهران وبرادران سپاهی، بسيجی، لباس شخصی، قاضيان محترم، در پستهای مختلف برای دريافت جامع بيانات من می توانيد کتاب الکتب، ام الکتاب برای تحقيق مُطّول اين ادعا مراجعه کنيد. در اين چهارده قرنی که از انزال وحی می گذرد، در هيچ آيين و دينی ديده نشده که لغت خون يا به لغت عربی « ثار» اينهمه خايگاه بالايی داشته باشد. شما به تاريخ سراسر خون و خونريزی مکتب ما در اين چهارده قرن نگاه کنيد، به اين بيست و پنج سال نگاه کنيد، به اين هشت سال پايانی نگاه کنيد و حتی به اين يک سال گذشته نگاه کنيد… در اين مدت روزی نبوده که ما خونی نريخته باشيم. البته خب کمبودهايی در جاهايی ديده شده، مقاومتهايی بوده، ولی ما همه را درهم شکسته ايم. دانشمندان، متفکران، شاعران، نويسنده گان، هنرمندان، دانشجويان، ملحدان، منافقان، معاندان، محاربان… زنان، مردان و حتی کودکان خردسال را کشته ايم، زندانی کرده ايم، ترسانده ايم، شلاق زده ايم، دست بريده ايم، پابريده ايم، سنگسار کرده ايم، مجبور به جلای وطن کرده ايم، حتی تجاوز جنسی، نه بصورت سيستماتيک، نه، ولی بصورت نيمه سيستماتيک انجام داده ايم ( آفرين به تواضع رهبري: ميز ممد). ما در فبرستان بهشت زهرا که بخودی خود تمدن ماست قانون ماست، سمبوول مکتب ماست، وسعت نظر ماست، نماد شهادت ماست ، افتخار ماست، چشمه خون بر پا کرديم، ما آنقدر کشتيم يا باعث کشتن شديم که تا چند قرن ديگر اگر شهرهای ما توسعه پيدا کند ما هنوز هم نام شهيد داريم که بر کوچه های آن بگذاريم، حتی ما چنانکه آقای دکتر احمد معتمدی محاسبه کردند ما تا نيمه قرن قمری عربی آينده هنوز از عراق جنازه ذوئبا وارد خواهيم کرد . ما در اين شهر طهران ( دسته ط از حلق رهبری بيرون آمده: ميز ممد) وديگر شهر های ايران مثل مشهد، قم، تبريز، اصفهان، کرمان…کوچه و خيابانهايی داريم به نام ثارالله يعنی خون خدا، اين معنيس اين است که ما حتی اگه خدا هم جلومون وايسه خونشو ميريزيم…( تکبير ذوئبا) تازه به اين بهشت زهرا اکتفا نکنين، برين لعنت آبادهای ما که در تاريخ نمونه های بنيادينش زياده، ولی خب کسی مثل ما بهش فخر نمی کرده کسی مثل ما بهش بها نمی داده، کسی مثل ما دولتش، و قانون اساسيش رو رواون بنياد نمی کرده، ما شرف و قانون اساسی و ناموسمون رو مکتبمون رو با اين کشتار ها بيمه کرديم. مکتب ما خوشبختانه بقول آيت الله دکتر صادق زيبا سخن و آيت الله دکتر يزدی مکتب زنده باد و مرده باده: قُتل الانسان ما اکفره = مرگ بر انسان کافر. ما اگر خون، شهادت و روضه و مصيبت و شکنجه و زندان و شلاق و دست و پا بريدن رو که از ارکان مکتبمون است ازش بگيريم هيچ چيزی ازش باقی نمی مونه. حالا اين زنک ضعيفه برنده جايزه صلح نوول شيرين عبادی برا خود شيرينی گفته که مکتب ما با صلح و دموکراسی منافاتی نداره. کسی نيست به زنک بگه آخه به تو چه! که تو کار ما دخالت می کني؟؟ مکتب ما دشمن آزاديه؛ آزادی يعنی چه؟!! تو می گی تو قرآن آزادی هست! کجای قرآن آزادی داره، چنانکه بارها گفته ام آزادی يعنی فکر يعنی مدرنيته يعنی علم، و ما همه اينها را ميريزيم تو چاه، و دمکراسی را هم قُرُمساقی می دونيم. اين خانم برخلاف نصوص صريحه آيات و روايات حرف مفت زده و من از آقايان هيئت داوران فستيوال خونخواران در اين مصلای بزرگ معذرت ميخام و اميدوارم که آيت الله دکتر هشم پور اين رفسنجانی بزرگ اين مظهر خون وخونريزی و آيت الله هاشمی شاهرودی و شو رای محترم گُه انبان و ديگر آيات عظام و ائمه جماع در جمعه و خصوصا اين فرزند رشيد اسلام سيد السعيد المرتضوی پاسخی به اراجيف اين خانم و خصوصا اين ملی مذهبی ها بدن… بنا براين من حق دارم بعنوان نايب بر حق آقا امام زمان عج….
شنوندگان وبينندگان عزيز ناگهان صدای رهبر زير سلام و صلوات ذوئبا گم شد، مردی بلند قد باعمامه عظيم بر اسبی سفيد سوار با شمشير آويزان و خونچکان وارد شد، سيمايی نورانی داشت، ريشی جو گندمی با ابهتی و نخوتی و تکبري! اعرابی بود، از طايفه بنی هاشم بود، از حجاز آمده بود، سر خوش از دود ترياک افغانی بود؛ بله خوش بود خودش است؛ اسامه ابن لادن ابن ابن ابن عبدالله است خود اوست، اُمی ست؛ هم نامه نا نوشته خواند، هم زبان نياموخته داند، بفارسی سخن می گويد.
سخن او ُامی وار است . سخن او کوتاه است ؛ سخن او برای رهبری نامبارک است.
باسم رب يازده سپتامبر
خواهران و برادران همين الان اين بنده از غار حرا در افغانستان می آيم اين براق که بر آن سوارم از آن خود آن حضرت است . ايشان گفتند که از قول من از زحمات حضرت آيت الآيات خامنه ای حسينی قدر دانی کنيد البته ايشان در مدت خلافتشان آدمهای بسياری کشته اند ولی رهبری مسلمين جهان در اثر غفلت های فروان در اطلاق مطلقييت ولايت مطلقه فقيه، و کمبود وقاحتشان نسبت مولاشان امام خمينی …ده و ديگر فقيهان صدر اسلام موفق به دريافت آرای ائمه نشدند. ايشان با همه کوششی که کرده اند ولی حدود امام خمينی بعنوان امير المؤمنينِ دوم در تاريخ خون ديده مکتب ما باقی خواهد ماند. ما اگر حتی بعنوان، اوج مطلع الطلوع کشتار ايشان در سال ۱۳۶۷، را ملاک قرار دهيم. فعلا کسی به پای ايشان نمی رسد. انشاالله آقای خامنه ای با مساعدت جد بزرگوارشان کوششهای فراوانی خواهند کرد. شايد با قتل اکبر گنجی، ناصر زرافشان، عباس عبدی، احمد باطبی، و حتی شيرين عبادی و ديگر متفکران و عالمان به علوم شيطانی و ملحدان ودانشجويان… در سال آينده به دريافت شمشير خونبار و خونچکان ديگری نائل شوند انشالله! واسلام عليکم برحمت الله و برکاته.
اُسامه ابن لادن ابن ابن …ابن عبدالله اول شهرالرمضان المبارک ۱۴۲۴ هجرتنا
دوستان عکس العمل رهبری بسيار غير مترقبه بود اگر نمردم تا گزارش بعدي! ميز ممد
پیام برای این مطلب مسدود شده.