04.08.2004

نامه تاريخی رهبر معزم انقلاب به پارازيدانت جرج داباليو بوش رهبر معظم ایالات متهمه آمريکا بخاطر حلول ماه مبارک ژانويه و کمکهای غيبی معظم>

الله به زلزله زدگان بم!

مهم : حتما پيش از انتخابات آنرا بخوانيد و برای ديگران بفرستيد
شنود بازنويسی و تصحيح: ميزممد تهران

ارسال : خانم ژ الف

سلام بينندگان عزيز من و رهبر منفور انقلاب از شما بسيار ممنونيم که به بيانات رهبری اينقدر توجه می کنيد. الحق که شما نيز با خواندن و همراهيتان در زمره انسانهای شريف هستيد و نه تسليمان و به قول خطيب نماز جماع در جمعه امروز مطيع! و نه از کواتيب وحی؛ که رهبری در باره شان فرموده اند طبق آيات و روايات الذين آمنوا يقاتلون فی سبيل الشيطان و الذين کفروا يقاتلون فی سبيلنا فقاتلوا اوليائنا ان کيدنا کان ضعيفا که البته با خواندن سخنان گهر بار رهبری وجود ايشان ضعيف نه که نيرومند خواهد شد. انشالله تبارک و تعالی!

اين نوشته را بدقت بخوانيدوبرای هزار نفر پست و فاکس و ميل بزنيد وبر دوازده ديوار بچسبانيد وگر نه در عرض ده روز آينده دهانتان کج خواهد شد و خدا شاهد است بر اين مدعا
و اما
اين نامه پس از زلزله وحشتناک بم نوشته شده. در اين نامه که اربابان مسجد و روضه و دود و دعا آنرا قرآنی و الهی و ولايی ارزيابی کرده اند رهبری پس از تبريک عيد سعيد کريس ماس به مسائل مهمی پرداخته اند که مردمان در اقصا نقاط عالم از آن اطلاع نداشته اند. بديهی ست که از امروز ايران اسلامی ما وارد دوره جديدی از علم عوالم غيبی و لدنی خواهد شد. علومی که ما را یکراست از تکنولوژی و حتی بومب های اتم هم بی نياز خواهد کرد. هرزت رهبری در اثر زلزله بم به عوالمی از سدرة المنتهی رسيده اند که آن سرش ناپيدا ولی قدری تا اندازه ای از سرش در اين نامه هويدا! الله اعلم! ايشان با تواضع و توضيح به حضرت رئيس جمهوری آمريکا اعلام کردند که با نزديکی با پارازيدانت آمريکا بزودی اعلام پيامبری خواهند کرد، و منتظر چراغ سبز و چراگاه سبزتر از طرف رياست جمهوری آمريکايند تا بگويند که وقتی در سوراخ حرا بوده اند خودشان شنيده اند که کسی گفته است: اقرإ ! و اين سخن چنان آتشين بوده است که رهبری از خوف خدا و با ضربه قلدرانه جبرائيل از پس و پيش […] شده اند! رهبری ادامه داده اند که امام …ده سابق در موردی گفته بودند که […] در موقع خواب از علائم ظهور است ولی وقتی دوسويه شد حتما از علائم بعثت است. اللهم اننی و انکم. رهبری در پايان نامه برای جلو گيری از هر نوع سوء تعبير و سوء استفاده و بهره برداری و توطعه دشمنان اسلام و المسلمين اثر چهار دست و پای خونين خود را به منزله مهر در پايين نامه گذاشته اند که از رکوع خاضعانه و عادتانه رهبری و از اسرار الهی ست و تنها آن دوتا رهبران فرزانه ما در بغداد امامين معصومين حضرات ائمه هدای یعنی مريم ومسعود رجوی هستند که از اين اسرار آگاهی دارند ولی مع الاسف اينک با غيبت خود در عراق ما را دچار انتظاری ديگر خواهند کرد. صحابه آن حضرتين در عراق گفته اند که اين دو قپه نور در چاهی رفته اند تا زمانی که جهان پرتر از ظلم و جور شود، اين دوبزرگوار ظهور کنند و آنقدر آدم بکشند تا چند نفری بيشتر باقی نماند و آنگاه حضرت امام عجول بيايد و بقيه را هم او از دم تيغ بگذراند و آنگاه سه نفری در اثر زاد و ولد بسيار زياد دنيا را دوباره پر از آدم مطيع کند (به قول جنتی و يزدی و مشکينی و عاملی در نماز جمعه امروز و هر روز) و حسين خان شريعتمداری هم وزير ارشاد حکومت اسلامی جديدالتاسيس شود و همه چيز مولوی و علوی و نبوی گردد. و زلزله هم ديگر نيايد که چون در ايران ديگر گناهکار نيست بنا براين دليلی برای زلزله و تنبيه وجود نخواهد داشت انشالله .

واما نامه رهبر فرزانه انقلاب
از:
چاکر و جان نثار رهبر مومنين جهان حضرت آيت الله اميرالمؤمنين السيد العلی اعالی الخامنه ای الحسينی
به :
اعلا حضرت پيامبر دوران؛ السيد العساکر، الواجب الاطاعة ، الحجت العصر و الزمان، المطاع الفرمان، الولد سيدة النساء العالمين، القاعدة المؤمنين و حتی مسلمين فی بلادنا و بلادکم، المجاهد الکبير الافضل والاکمل و الاتم و…هر چه را شما بفرماييد!
موضوع:
توضيح نکاتی پيرامون آنچه در اين بيست و پنج سال شده و توبه در برابر اولوهيت و قدرت مطلقه و سروريت شما، و اعتراف به کوچکی و حقارت ما و کليه بيوت متبرکه و ايادی و عمله و نکره و ديگر آيات عظام و حجج اسلام که ارواحکم فدای شما!

حضرت پارازيدانت سلامٌ عليکم باری پس از تبريک عيد سعيد کريس ماس ترجيح می دهم به عنوان يک حافظ شناس که خود نيز دستی به قلم دارد و سر در مرکب سياه، با دستکاری شعری از آن مرحوم اعلی اللهٌ مقامة برايتان بخوانم:

سالها دل طلب مزبله از ما می کرد
آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا می کرد

حضرت پارازيدانت در طليعه ماه مبارک ژانويه ودر آغاز اين نامه اين مطلب را نوشتم تا در برابر ذات مقدس عالی عذر تقصر بياورم و کرنش کنم، باشد که آن حضرت حوصله کنند و اين نامه را که مشعر از عذر تقصيرات بدرگاه حضرت بيچون مقدس است تا آخر بخوانند. پيش از هر چيز بايد عذر تقصيری ديگر بياورم که نتوانستم با سگهای شما در بم ديداری کنم و مصافحه ای داشته باشم، اينجانب در فاصله دو سه روز در حال اين بودم که خود را با دود و دعا و روضه بسازم تا در برابر سرمای بم طاقت آورم، خوشبختانه ترياک و وافور به حد وفور بود و ما با تلاش بيشتر از چهل و هشت ساعت توانستيم سر کيف آييم و سوار طياره شويم و به بم بيائيم ولی با همه عجله ای که به خرج داديم مع الاسف سگهای شما زودتر از ما رسيده بودند و ما موفق نشديم ازآنها استقبال کنيم. متاسفانه وقت به سرعت گذشت و ما نائل به زيارت آنها هم نشديم. رکاب ما می خواست تا منتظر بازگشت ماموريت سگهای عاليجناب بمانند ولی سگها معظم اله با پشتکار زياد مشغول بودنند و فرصت نکردند، هوا بسيار سرد بود و با وجود بوی تعفن که ما را نشئه کرده بود ولی اثر ترياک زائل شد و ما را لرزه برداشت و مجبور به رجعت شديم. شما سلام و تحيات ما و همه اوتاد و حجج اسلام و آيآت عظام را به اکلاب خود برسانيد…
اينجانب اميدوارم به اينکه چشمان ناپاک براين نوشته نيفتند و انسانهای ناباب و نااهل و غير خودی بدان دست نيازند. وخصوصا اميد است که اين مطلب بدست اين مرتيکه فاسد ميز ممد نيفتد که اگر بيفتد فوری می فرستد به اين سايت ميهن و آنها هم آنرا می کنند تو بوق و حالا بيا و ببين…
اگر ذات مقدس حضرت پارازيدانت اجازه فرمايند يک راست سر اصل مطلب برويم که در معاملت و مجامعت شرم و حيا مانع حصول مطلوب است وبه قول عرفا و دراويش قبيح! در هر حال ما همه اسباب حيِــل را داريم و می توانيم باهم کنار بياييم. پيش از هر چيز بايد اين جمله معروف و منظوم و مشعور را برايتان صريحا بگويم که:

ببخشيدم اگر کردم گناهی!

تعجب نکنيد! من فکر می کنم که کار امروز ما با شرم و حيا و مجمل گويی حل نمی شود. وضع خطير است و اين مردم کمر به مرگ ما و نظام الهی ما بسته اند. من از تمامی مرگ بر آمريکاهايی که گفته و نوشته ام و مرگ بر اسراييل و مرگ برهر کسی که گفته ام نوشته ام، يا ايادی ما گفته اند نوشته اند به شما عرض می کنم غلط کردم…! و جبران هم خواهم کرد. اين جبران هم جنسی خواهد بود هم نقدی، هم معنوی، هم تاريخی و هم جغرافيايی. از نظر جنس […] قابل باشم من خود در خدمتم و سپاه و بسيج و انث و ذکر… هر چه را ذات مقدس حضرت پارازيدانت خواهان باشد مهيا ست. و اگر من فتوا دهم آنها راضيند برضای من. نقدی و پولی هم؛ از ولايات ما؛ از نفت ما؛ از طلای ما؛ از معادن ما؛ از فرش و خزانه های ما و خلاصه دار و ندار ما درخدمت آن ذات مقدس عالی ست. از نظر معنوی هم شما هر چه بخواهيد:

از شما به يک اشارت
از ما بسر دويدن است

ما حاضريم شما فقط بگوييد؛ من و آيات عظام؛ حجج اسلام؛ علمای اسلام؛ طلبه ها؛ پيشوايان دين در اين راه از هيچ کوششی فروگذار نخواهيم کرد، هدف ما يکی و آن ماندن بر قدرت است بهر قيمت. من و حضرت آيت الله سيد علی اکبر هشم پور رفسنجانی و اعضای محترم شورای نگهبان که باز هم با تواضع بايد عرض کنم که شما حق داريد آنرا به هر نام ونشان که خواهيد بناميد، و رياست مجلس حکومت اسلامی و همه معممين و ملا و آخوند و … حاضريم برای نشان دادن حسن نيت خود و سرسپردگی در آستان ولايت زور؛ عمامه های خود را برايتان بفرستيم و شما در مورد آنها فعال ما يشاء هستيد. آيت الله دکتر علی اکبر هشم پور محدوديتی را بر آن متصور شده بودند و اين بنده همه محدوديتها را لغو می کنم. من امروز با اين نامه به شما التزام می دهم که وضع ما در حدی نيست که ما برای شما تعيين تکليف کنيم که چه بکنيد و چه نکنيد؛ آيـت الله رفسنجانی انگاری از خطری که ما را تعقيب می کند اطلاع ندارد. ولی من خواهش می کنم از ارتباط ما با هم و خصوصا آنچه من در باره او گفته ام چيزی به او نگوييد چون آيت الله خيلی محيل است و ممکن است که ما را در برابر احمق هايی که هنوز بما مؤمن هستند افشا کند و باعث زحمتمان شود … حضرت پارازيدانت بنده برای عرض سر سپردگی، در قضيه بم که اميدوارم هر چه زودتر مردم آنرا فراموش کنند، اجازه دادم سگهای معظم اله پيش از من به آنجا بروند. اين باعث هر چه مردمی تر شدن آمريکا خواهد شد، شما می دانيد که در اثر اداره مدبرانه مملکت بدست امام زمان امروز اگر قرار شود مردم ايران بين شما و ما يکی را انتخاب کنند حتمی ما را انتخاب نخواهند کرد!

حضرت پارازيدانت:
جان نثار با شما عهد می بندم که هر چه را از اين پس شما بخواهيد را در اسرع وقت در اختيارتان قرار دهم. من با آن فرستاده ام آن مرتيکه شکم گنده حسن روحانی که همه چيز را يواشکی قبول کرد بشما نشان دادم که من و اين نظام برای جان نثاری در راه شما هيچ محدوديتی را نمی شناسيم ما تنها با تمام قد و تمام امکانات، و نيروی سرکوب در برابر اين مردم ايستاده ايم. مردم ايران خواب پيآمد زلزله طبس را برای ما ديده اند، ولی من با پشتيبانی شما تو سر اين مردم می زنم! من با پشتيبانی آمريکا همه رو قلع و قمع می کنم، من باپشتيبانی آمريکا زندان می کنم، قتل عام می کنم، اگر پارازيدانت بوش تصميم بگيرند و کاری به کار ما نداشته باشند من اصلا برای بر قدرت ماندن با يک فتوای انقلابی محبت اهل بيت عصمت و طهارت حضرت پارازيدانت را به اصول پنج گانه دين اضافه خواهم کرد. با پشتيبانی شما ما با همين گروه اندک و احمقی که دور و بر خود داريم از خود در برابر اين مردم دفاع خواهيم کرد خواهيم کشت، خواهيم فريفت، از همين مجلس و همين اصلاح طلبها که گاهی از سر ترس و بيشتر از سر فريب مردم برای تطميع آنها در شرکت در انتخابات ژست اصلاح طلبی ميگيرند…استفاده خواهيم کرد و مردم را دوباره خام کرده پای صندوقهای رای خواهيم کشيد… همين ملی مذهبيها را نگاه کنيد در بحث آخرشان، آقايان ما را ارجح دانسته اند…
ما حاضريم نه تنها عمال القاعده را در برابر عفو خودمان تحويل دهيم بلکه با همکاری شبانه روزی حاضريم ذوئبا را نيز کم کم بخط آمريکا رهبری کنيم. بشرط اينکه آمريکا دخالتی در حقوق بشر و زندانی سياسی و زندانيان دينی و عقيدتی و انواع و اقسام تجاوزات و سانسور و توقيف روزنامه در ايران نداشته باشد…
در حالی که من در برابر ذات مقدس حضرت پارازيدانت نمی توانم دروغ بگويم بايد عرض کنم که راه ما همان راه بر قدرت ماندن است و امروز بر قدرت ماندن ما راهی ندارد مگر همکاری با آمريکا. من و ديگر آيات الله و حجج اسلام به آمريکا وآمريکايی و خصوصا ذات مقدس حضرت پارازيدانت اعلام می کنيم که از اين به بعد می توانيم نقار ها و دلخوريها را کناری بيفکنيم، ما بعنوان سر سپرده شما و شما بعنوان ولی نعمت ما با هم همکاری کنيم. شما فقط چندی چشم بر کشتار و زندانی شدن اين ملحدان دانشجو؛ وکيل و نويسنده و شاعر و متفکر و روزنامه نگار و بيدين و نامسلمان و اين سوسولها و قرتيها ببنديد چنانکه تا بحال بسته ايد. ما اين کشور را آرام می کنيم، ما چنان جزيره آرامی را برايتان مهيا خواهيم کرد؛ ما چنان خدمتی به شما خواهيم کرد که آن دو مرتيکه شاه های پهلوی هم به گرد پای ما نرسند. مسئله بمب اتم را هم شما فراموش کنيد، ما در خدمت شما هستيم و اين افتخار بزرگی ست. چنان که گفتم اگر غلطی در اين رابطه کرده ايم از سر نادانی بوده است، ولی حالا که ذوئبای ديگ ولايت به آن عادت کرده اند اين …خوريها مصرف داخلی نيز دارد و گرنه ذوئبا از دور ما خواهند رفت ؛ و رهبری جهان؛ ذات مقدس حضرت پارازيدانت جرج الدين بوش السلطنه و مردم تحت ولايت ايشان در کشور برادر آمريکا از آن ضربه خواهند خورد. من و حجج اسلام و آيات عظام حاظريم در خلوت تن به هر کاری بدهيم، ما به قدرت عادت کرده ايم واگر در قدرت نباشيم دق خواهيم کرد. اعلاحضرت ذات مقدس حضرت پارازيدانت بايد به ما رحم کند، شما به انگليس هم سفارش ما را بکنيد من از انگليس هم خواسته ام که سفارش ما را به شما بکند. در ضمن ما نيز بخاطر نزديکی های فراوان که از عهد عتيق شروع شده نفوذی عميق در دل دولتمردان انگليس داريم بنا بر اين ما هم سفارش شما را به آنها خواهيم کرد و من حتی به خاتمی گفتم که درژنو مراتب سر سپردگی ما به انگليس و آمريکا را به طور خصوصی به حضورمقدس حضرت پارازيدانت و حضرت تن بلور (مقصود رهبری تنی بلر است:ميز ممد) بگويد ولی آلتنا اين موضوع را چند روز پيش در سوويس درعلانيه عنوان کرد.
در پايان بايد معروض دارم که اگر ذات مقدس حضرت پارازيدانت خطاهای من و امام کبير ما را نبخشد و نصايح کشور های برادر اروپايی را نشود و اين نامه دل آن حضرت را نرم نکند، از پی اين زلزله در بم زلزله ای ديگر در ايران خواهد شد و ما نيز پيرو آن مرتيکه قلدر شاه خواهيم شد. ذات مقدس حضرت پارازيدانت می دانند که ما از هر نظر خدماتمان به آمريکا بيش از پهلویها بوده است. شايد بنده بتوانم در يک کلام بگويم که در زمان آن ملعون دلار آمريکايی بين شش تا هفت تومان بود و امروز بين هشتصد و پنجاه تا هزار تومان است و اين تنها خدمت ناچيزی ست که ملت ما هر روز آنرا برای ملت و دولت شما می پردازد! اگر آن حضرت ما را در کنف حمايتش نپذيرد بلای بزرگی بر ما همه نازل خواهد شد و دل مردم ايران خنک و من و علما و آيات عظام و حجج اسلام و معممين و روحانيون و مقلدين و ذوئبا به مزبله بزرگ ايران سرازير و در کنار امام راحل …ده خواهيم خفت و دفتر حکومت و نظام ما برای هميشه بسته و برچيده خواهد شد و آنروز؛ که هرگز نباد؛ به هفته ماه و سال نخواهد کشيد. و اينک اين ريش و عمامه و تسبيح و مقدسات و همه چيز ما در دست شما تا کجا آنها را فرو کنيد و اين هم قيچی براق و برّان در دست ذات مقدس حضرت پارازيدانت جرج داباليو بوش و حکومت عظمای او، تا چگونه آنرا آرايش کند. ما و برخی از اصلاحطلبان حکومت با خنجر زدن به ملت ايران ثابت کرديم که دستمان در پنهان در دست هم است و به ظاهر چنانکه شايسته هر نيرنگبازی است بر سر چيزهای کوچک با هم مشاجره می کنيم البته گاهی گستاخانی نيز هستند، ولی در اصل ما همراه و هم عهديم تا ديگر بار ارباب عمامه بتوانند بنفع خود و از اين به بعد به نفع ولی امر خود ذات مقدس حضرت پارازيدانت جرج دبليو بوش نهايت استفاده را برسانند. اميدوارم حضرت پارازيدانت جرج دبليو بوش در اين انتخابات که ما در پيش داريم بما ياری برساند و رجای واسق داشته باشند که من و سايرآيات الله و ديگر ارباب اعاعم و حجج اسلام و هيئت های مؤتلفه و عزاداری و دسته های سينه زنی همگی در خدمت آن وجود مبارک، مفيد به حال شما خواهيم بود و در هر جايی حتی در انتخابات آينده آمريکا و البته در خلوت و اگر لازم شد علانيه می توانيد روی ما حساب باز کنيد. در مورد اروپا هم شما دلگير نباشيد شما اشاره کنيد ما آنها را کنار ميزنيم؛ اينجانب عروس هزار دامادم. در خاتمه بايد بگويم امام خمينی…ده بما آموختند که حکومت را هر طور شده نگاه داريم بهر قيمت، و حالا ما هر کاری که لازمه ماندن بر قدرت باشد را نه تنها نفی نمی کنيم بلکه از آن استقبال هم می کنيم، عمامه و ريش و چادر و حج و کتاب و سنت و رساله را برای ما بگذاريد بقيه در اختيار شماست. و اينها چيزی نيست ما حاضريم برای يک ماه و يک هفته بر قدرت ماندن نزديکترين دوستانمان را ذبح اسلامی کنيم، دست از اصلی ترين اصولمان هم بکشيم، و شما بدانيد که ما اصولا اصولی نداريم. ما تنها با حيض و نفاس وغايط و مردار و اهل قبور زنده ايم مشاممان با اين عطريات عادت کرده، ما به اينها همه افتخار می کنيم. و من مطمئنم که شما نه تنها به اين چيزهای ما کاری نداريد بلکه ما را در اين راه تشويق نيز خواهيد کرد. اسلام علی من تبع الهدی .
السيد العلی الخامنه ای الحسينی من مدينة طهران الرئيس الثورة الاسلاميه فی دارالسلام
اول ژانوية المبارک ۲۰۰۴ برابر با هشتم ذالقعده ۱۴۲۴

آقايان خانمها جوانان عزيز من ميز ممدم از بابت زلزله بم و کشتار هم ميهاننمان در استان کرمان به شما تسليت عرض می کنم. شما بدانيد که حکومت اسلامی مسئول مرگ عزيزانمان در اين زلزله و ديگر زلزله ها بوده است. آنها می گويند که زلزله قهر خداوند، و بلای آسمانی ست. ولی همين الان که ساعت ده صبح جمعه 12 دی ماه است از راديو بی بی سی اعلام شد که در يکی از کشور ها غربی در شهری زلزله ای همانند زلزله بم یعنی بيشتر از شش درجه در مقياس ريشتر به وقوع پيوسته و تنها دونفر زخمی شده اند! ولی در ايران از لطف حکومت امام زمان و نايبان بر حق او ما با نزديک به ۴۵۰۰۰نفر کشته و سی هزار نفر زخمی روبروييم. آخر اين چه مکتب و دين وايمانی ست که باعث اين همه عقب ماندگی و مرگ و مير ما ملت می شود؟ آيا ما با يک تمدن چندين هزار ساله سزاوار يک حکومتی قرون وسطايی از اين دست هستيم؟ آيا ننگ مملکت کوروش و داريوش و اين فرهنگ و تمدن نيست که ملاهايی از قماش خامنه ای و رفسنجانی و ديگران بر آن حکم برانند؟ آيا اين بسيج عمومی برای پاسخ به نياز زلزله زدگان به ما نمی گويد که ما قابليت يک بسيج همگانی برای نه گفتن صلح آميز را به اين رژيم آزادی کش و آدمخوار داريم؟ آيا ما سزاوار يک حکومت مدرن، يک جمهوری تمام عيار نيستيم؟ آيا نبايد در برابر انظار جهانی بخاطر داشتن حکومتی آخوندی خجالت بکشيم؟ آيا در برابر فرزندانمان شرمگين نيستيم؟ شايد اين آخرين باری باشد که برايتان می نويسم. آقای دکتر پ. که می داند من از مرگ نمی ترسم به من گفته که اگر دو سه ماه ديگر زندگی کنم شق القمر خواهد بود. بنا براين شما را بخدا کاری کنيد که من آروزی ديدن يک جمهوری ايران را با خود به گور نبرم. و با اين حرف از شما تقاضا می کنم و خواهش می کنم نوشته های مرا هر طور شده به همه برسانيد. از اينکه مرتب مرا با تلفنها و تلگرافها و ميل های خود در اين وضع مريضی به نوشتن تشويق می کنيد، از شما ممنون و سرفرازم.
اين نوشته را به همه برسانيد.
ميز ممد تهران خيابان آزادی بن بست رهبری پلاک ۹

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates