11.03.2002

مرحله نويني در جنبش دانشجويي ايران

*دانشجويان و در مفهومي وسيعتر جوانان آنگاه بصورت يك جنبش سياسي پا بعرصه
مبارزات اجتماعي مينهند كه متقاعد شده باشند، تحول اجتماعي ضروريست وامكانات
چنين تحولي وجود دارد
*جنبش دانشجويي ايران تنها تا آن حد مدافع اصلاح طلبان درون حكومت خواهد بود
كه آنان از خود سيماي يك نيرون تحول طلب ارائه دهند.
*رهبري اصلاحات در تدوين استراتژي پيشبرد اصلاحات منجمله در دانشگاه ها دچار
دشواري است و مشكلات جنبش دانشجويي ناشي از اين ناروشني است
*دفاع دفتر تحكيم وحدت از شكل گيري ديگر تشكلهاي دانشجويي نه فقط از لحاظ
پايبندي به ديدگاههاي اصلاح طلبانه و دمكراتيك بلكه بخاطر بقاي دراز مدت خود
اين دفتر و غلبه بر بحرانهاي دروني آن ضروريست .
*مبارزه براي پيشبرد اصلاحات توسط دانشجويان نميتواند همان مشخصاتي را دارا
باشد كه اين مبارزه در كارخانه ها دارد و يا در درون مجلس . مبارزه ، مذاكره ، سازش
توسط اصلاح طلبان در درون حكومت ويژگيهايي متفاوت با اين مبارزه در درون دانشگاه
دارد
*تشكيل و تقويت انجمن ها و شوراهاي منتخب دانشجويان و حمايت از آنان در دفاع از
خواست هاي عمومي دانشجويان نياز جنبش دانشجوئي است .

مهدي فتاپور
دوشنبه 20 اسفند 1380

با حاد شدن فضاي سياسي ايران در ماههاي اخير جنبش دانشجويي و نقشي كه اين
جنبش در تحولات آينده ايفا خواهد كرد بيكي از مركزي ترين مباحث تبديل گرديد.
دانشجويان فعال ترين نيروي اجتماعي جامعه ايرانند و موضع و عملكرد آنان تاثيراتي
تعيين كننده بر تحولات آينده خواهد داشت . در ايران ، امروز بيش از يك مليون نفر در
دانشگاهها مشغول تحصيلند و با توجه به نقش آنها بعنوان فعالترين و آگاه ترين بخش
جوانان ايران حركت آنان تعيين كننده كل جنبش جوانان ايران است .
در سالهاي اخير دانشجويان فعالترين نيروي مقاومت در برابر تهاجمات محافظه كاران
بوده و در شرايط كنوني ، سازماندهي هر مقاومتي بدون نقش فعال دانشجويان ناممكن
است .
در سمينار ها و جلسات مختلفي كه جهت بررسي اين جنبش و دشواريهاي كنوني آن
چندماه قبل در رابطه با سالگرد 16 آذر برگزار گرديد همه شركت كنندگان بر نقش و
اهميت جنبش دانشجويي ايران در روندهاي آتي جامعه تاكيد كردند. از جمله نكات
مورد تاكيد اكثريت قريب باتفاق شركت كنندگان در اين سمينارها (و يا مقالاتي كه در
اين رابطه نوشته شد) عبارت بودند از
– خطر افول جنبش دانشجويي و مخاطراتي كه افول اين جنبش متوجه كشور ميسازد.
– خطر حكومتي شدن جنبش دانشجويي
– ضرورت استقلال جنبش دانشجويي از سازمانها و احزاب سياسي
– نقش دفتر تحكيم وحدت و ضرورت غلبه بر اختلافات دروني آن
جنبش دانشجويي ايران در آستانه ورود به مرحله جديدي از حيات خويش است و شايد
بسياري از دشواريها و پيچيدگيهاي كنوني اين جنبش ناشي از خصلت اين مرحله گذار
باشد و به همين دليل بررسي اين جنبش اهميتي بيشتر مييابد.
در اين مقاله تلاش گرديده مركزي ترين ويژگيهاي اين جنبش در شرايط كنوني ايران
مورد بررسي قرار گيرد.

تحول طلبي ، خصلت مركزي جنبش دانشجويي
دانشجويان و در مفهومي وسيعتر جوانان خواستار دگرگوني و پيشرفتند. خصلت مركزي
مبارزه دانشجويان آنگاه كه بيك جنبش سياسي فراميرويد، تحول طلبي آنست .
دانشجويان آينده را از آن خود ميدانند و خواهان آنند كه آنرا آنگونه كه خود ميخواهند و
نه آنگونه كه به آنان داده ميشود بسازند0 جنبش دانشجويي جنبش نقد نارسايي ها و
تغيير است . دانشجويان و در مفهومي وسيعتر جوانان آنگاه بصورت يك جنبش سياسي
پا بعرصه مبارزات اجتماعي مينهند كه متقاعد شده باشند، تحول اجتماعي ضروريست
و امكانات چنين تحولي وجود دارد. آنان ايده هايي را ميپذيرند كه راه تحقق چنين
تحولي را ترسيم كند و به آنان روحيه و توان مبارزه در آن راه را بدهد و آنگاه حاضرند
سختي هاي چنين راهي را تحمل كنند.
سي سال پيش دانشجويان ايران چنين تحولي را در سيماي چه گوارا و جنگجويان ويت
كنگ منعكس ميديدند و سازمانهاي چريكي آن زمان را بنيان نهادند. در جريان انقلاب
جوانان ايران پذيرفتند كه ايده هاي بنيانگذاران جمهوري اسلامي قادر است جامعه ايران
را در همه زمينه ها دگرگون ساخته و جامعه اي برتر از همه كشورهاي جهان پديد آورد.
آنان در سياست نه شرقي نه غربي و مبارزه با مستكبران جهان ، غرور ملي -شيعي سالها
سركوب شده ايرانيان را منعكس ميديدند. هزاران جوان به بسيج پيوسته و در ميدانهاي
جنگ حماسه آفريدند. جوانان ايران در تحكيم پايه هاي رزيم اسلامي نقشي بزرگ ايفا
نمودند. در دانشگاه ها نيز انجمن هاي اسلامي دانشجويي بعنوان بخشي از جنبش
دانشجويي در انقلاب فرهنگي و تصفيه دانشگاهها از دانشجويان وابسته به اپوزيسيون
نقش بزرگي داشتند. آنگاه كه چنين تصوراتي رنگ باخت ، جنبش دانشجويي ايران نيز
به خاموشي گراييد.
5 سال پيش خاتمي سياستي نوين و گفتماني متفاوت را بشارت داد و به چهره محبوب
جوانان و دانشجويان ايران بدل گرديد. آنان در اين گفتمان ، تغيير و تحول جامعه
ايران را منعكس ميديدند. امروز خواست مركزي جوانان كسب آزاديهاي فردي و اجتماعي
است و آنان تحول جامعه و تحقق اين خواست را در مسير ترسيم شده توسط اصلاح طلبان
ممكن ديدند. سمبل هاي اين مبارزه آنگاه كه چهره تحول خواهشان زير سوال رود به
همان سرعت كه قلب جوانان را تسخير كرده اند، موقعيت خود را از دست خواهند داد.
محافظه كاران هيچ شانسي براي نفوذ در جنبش دانشجويي ندارند. اين ناتواني نه فقط
به اين دليل است كه خواستها و افكار آنان با شرايط عمومي امروز جهان بيگانه است ، نه
فقط باين دليل است كه نادرستي نظراتشان در عمل اثبات گرديده . عواملي كه در رابطه
با ديگر اقشار جامعه نيز صادق است و آنان را در ميان مردم منزوي ساخته . در رابطه با
دانشجويان از همه اينها مهمتر آنكه تصويري كه آنان از خود در جامعه ارايه داده اند
سكون و بازگشت است و دانشجويان چنين نيرويي را عليه خود ميدانند.

حكومتي شدن جنبش دانشجويي
در سمينار هاي برگزار شده بسياري از سخنرانان از خطر حكومتي شدن جنبش دانشحويي
سخن گفته و نسبت به آن هشدار دادند.
جنبش دانشجويي جنبش انتقاد است و تحول . در شرايطي كه حكومت نه منادي و سردمدار
دگرگوني و تحول ، بلكه بخشا مانع و دشمن دگرگوني و بخشا همراهي كننده خواست
متراكم شده تغيير در درون جامعه است ، جنبش دانشجويي حكومتي نخواهد شد. ممكن است
جنبش سركوب شود، ممكن است بسردي و خاموشي بگرايد، ولي حكومتي شدن اين جنبش
در شرايط كنوني با ويژگيهاي اين جنبش بيگانه است .
همواره امكان وجود دارد كه بخشي از دانشجويان و جوانان حكومت وقت را تاييد كنند،
ولي جوانان در شكل يك جنبش توده اي در آنجائي در خدمت پيشبرد برنامه هاي يك
حكومت قرار ميگيرند كه اين حكومت خود مبتكر و پيشبرنده تحولاتي بنيادين در
جامعه باشد و موفق گردد جوانان را متقاعد سازد كه اين تحولات زندگي آنان را دگرگون
خواهد نمود و جامعه اي برتر از جامعه ديروز خواهد ساخت . اگر در چين گارد جوان به
نيروي ضربت مائو مبدل گرديد باين دليل بود كه آنها متقاعد شده بودند كه انقلاب
فرهنگي با واژگون كردن همه ارزشهاي پيشين تا حد معكوس كردن مفهوم چراغ سبز و
قرمز راهنمائي قادر است همه مشكلات چين و جهان را حل كند و اگر در ايران در جريان
انقلاب جوانان نيروي خود را در اختيار رهبران جمهوري اسلامي قرار دادند، به اين
خاطر بود كه متقاعد شده بودند آنان قادرند تحول و دگرگوني و جامعه اي كه در آن
والاترين ارزشها حاكم است را بارمغان آورند. دوران چنين تصوراتي سالهاست كه
سپري گرديده .
پس از انقلاب فرهنگي ، تصفيه و گشايش دانشگاهها بخشي از دانشجويان حكومت را
تاييد ميكردند ولي اين جنبش دانشجويي نبود كه حكومتي شد. جنبش دانشحويي در
اين سالها خاموش شد و پس از يك دهه دگرديسي دروني از نيمه دوم دهه 70 مجددا با
شعارها و سيمايي ديگر قد برافراشت . آنانكه از حكومتي شدن جنبش دانشجويي در اين
سالها سخن ميگويند، انجمن هاي اسلامي و دفتر تحكيم وحدت را با اين جنبش يكي
ميگيرند. اين انجمن ها در اين سالها نه تنها دانشجويان را نمايندگي نميكردند، بلكه
اكثر دانشجويان نسبت بانان احساسات منفي داشتند. دانشجويان در اين انجمن ها چهره
ساكن و عبوس رزيم را منعكس مي ديدند.
جنبش دانشجويي ايران تنها تا آن حد مدافع اصلاح طلبان درون حكومت خواهد بود كه
آنان از خود سيماي يك نيرون تحول طلب ارائه دهند. حمايت از اصلاح طلبان حكومتي
تنهاتا آن حدي توسط جنبش دانشجوئي مورد پذ قرار ميگيرد ك دفاع از ضرورت تحول
به محافظه كاري تن نداده باشند.
جنبش بيتاب است و خواهان دستيابي به نتايج معين است . ايده هائي كه ، درست يا
نادرست ، پيشروي اصلاحات را در دهه ها ممكن ميداند، بدشواري ميتواند توسط
دانشجويان و كل جوانان پذيرفته شود. در شرايط كنوني ، طبيعي است كه جريانهاي
حكومتي در وجوه معيني در پيشروي و تحول از خود ترديد نشان دهند. در چنين
شرايطي دانشجوياني كه در ارتباط با اصلاح طلبان درون حكومت ميباشند، هر گاه كه
ويژگي جنبش دانشجويي را درك نكنند و تمايز ضرورت هاي حاكم بر اين مبارزه و
مبارزه درون حكومت را مورد توجه قرار ندهند، خود منفرد خواهند شد. خطر حكومتي
شدن ، چنين تشكلهايي را تهديد ميكند و نه جنبش دانشحويي را. اگر دفتر تحكيم
وحدت در اين مسير گام بردارد، به جنبش دانشجوئي لطمه زده و موقعيت كنوني خود را
در جنبش دانشجويي از دست خواهد داد و اگر جنبش دانشجويي زنده و فعال باشد،
نمايندگان ديگري براي خود برخواهد گزيد.

افول جنبش دانشجويي
در يكسال اخير بسياري از تحليل گران از افت جنبش دانشجويي سخن گفته اند. پس از
سركوب حركت 18 تير ماه و برخورد خشن با حركات اعتراضي در شكل تظاهرات ، چنين
نوع اعتراضاتي محدود گرديده و پس از 18 تيرماه ما شاهد تظاهرات بزرگ از نوع
تظاهرات پس از وقايع كوي دانشگاه نيستيم . اتخاذ سياست آرامش فعال را تنها دليل و
مانع بكارگيري چنين شيوه هاي اعتراضي دانستن ، منجر به اراته تصويري محدود از
دلايل عدم وجود تظاهرات بزرگ دانشجويي خواهد شد. دانشجويان هيچگاه سياست
آرامش فعال را باور نكردند.
اين خصوصيت جنبش دانشجويي است كه پس از هر سركوب گسترده ، تا مدتي اشكال
ديگري از اعتراؤ را برميگزيند و اگر جو عمومي جامعه و جنبش دانشجويي به
خاموشي نگراييده باشد، پس از مدتي اعتراضات بعدي را در ابعادي وسيعتر و با
شعارهاتي راديكالتر برگزار ميكند. بالاخص در شرايط امروز كه بخش محدودي از
دانشجويان آماده پرداخت هزينه سنگين مبارزاتي هستند. طبيعي است كه فعالين
دانشجو راههاي ديگري كه شركت بخش وسيعتري از دانشجويان را ممكن ميكند
جستجو نمايند. جو پر تلاطم و مباحثي كه در دانشگاه ها وجود دارد نشان ميدهد كه
جنبش دانشجويي زنده است و عمق مييابد. دانشجويان كماكان فعالترين نيروي جنبش
اصلاحاتند و اگر سياست خشن رهبران رژيم مانع برگزاري تظاهرات بزرگ اعتراضي
گرديده ، اين جنبش در اشكال ديگر حركت ميكند و سياست سركوب به تقويت
راديكاليسم در جنبش دانشجويي كمك نموده .
جوانان ايران ارزشهايي را كه رهبران محافظه كار آنها را پايه هاي رژيم ميدانند بزير
سوال برده و نفي كرده اند. يك مرحله از اين مبارزه با شكست سنگين رهبران محافظه
كار رژيم در برابر نوجويي جوانان بپايان رسيده . هيچ گاه در دوران قبل از انقلاب
ارزشهاي مورد تاييد جوانان در حد امروز از ايده هاي محافظه كاران حاكم دور نبود و
ارزشهاي مورد تاييد غرب تا اين حد رسوخ نداشت . اگر سركوب قادر است در راه
فعاليت متشكل و سازمانيافته سياسي مانع پديد آورد، در اين عرصه از مبارزه سركوب
و خشونت كاربردي ندارد. تعطيل نشريات ، جايگزينهاي خود را خواهد يافت . دشوار
كردن استفاده از ماهواره ، رد وبدل مخفيانه فيلمهاي ويدئويي را رواج خواهد داد و براي
جوانان جاذبه يك عمل مبارزاتي مخفي را هم به لذت ديدن يك فيلم غربي ميافزايد.
جوانان آزاديهاي فردي و اجتماعي مطالبه ميكنند و رهبران محافظه كار قادر نيستند
اين خواسته را سد كنند.
دانشجويان فعال در مسائل اجتماعي آن بخش از جوانانند كه ميكوشند جايگزيني
ارزشهاي نوين بجاي ارزشهاي نفي شده را آگاهانه انجام دهند. لازمه اين امر بحث و
تبادل آزاد انديشه است كه در اين زمينه محافظه كاران در دو سال اخير موفق گرديده اند
مانع پديد آوروند. موانعي كه تنها به نفي خشن تر ارزشهاي مورد تاييد آنان خواهد
انجاميد.
دشواري هاي كنوني جنبش دانشجويي دشواريهاي كل جنبش اصلاحات است . اين
نادرست است كه از دانشجويان انتظار داشته باشيم كه تئوريهاي حاكم بر استراتزي
مبارزه در شرايط كنوني را تدوين كنند. رهبري اصلاحات در تدوين استراتزي پيشبرد
اصلاحات منجمله در دانشگاه ها دچار دشواري است و مشكلات جنبش دانشجويي
ناشي از اين ناروشني است و نادرست خواهد بود كه اين ناروشني را افول جنبش
دانشجويي بناميم .

دفتر تحكيم وحدت
يكي از مهمترين مشكلات جنبش دانشجويي ايران دشواريهايي است كه دفتر تحكيم
وحدت با آن روبروست . دفتر تحكيم وحدت در يك دوره نقش برجسته اي در گسترش
جنبش دانشجويي ايفا نمود. مشكلات اين سازمان بعنوان نيرومند ترين تشكل
دانشجويي بر كل جنبش دانشجويي تاثير گذارده است .
دفتر تحكيم وحدت از دل انجمن هاي اسلامي بيرون آمده و بعنوان سازمان متشكل
كننده دانشجويان معتقد برژيم اسلامي و با هدف اوليه مبارزه با سازمانهاي دانشجويي
اپوزيسيون بنيان گذاري شد. تحولات اين سازمان در چارچوب تحولات مجموعه اين
نيروها قابل بررسي است و طبيعتا بنا به خصلت دانشجويان ، اين انجمن ها همواره در
صف راديكال تحول طلبي در درون نيروهاي اسلامي بوده اند.
تغييرات دروني اين دفتر طبيعتا گرايش هاي گوناگوني را در درون اين سازمان شكل
داد. عدم امكان تشكيل تشكل هاي ديگر دانشجويي در سالهاي گذشته اين امكان را كه
گرايش هاي گوناگون قادر باشند سازمانهاي خود را تشكيل دهند ناممكن ساخته و اين
طبيعتا بر تشنجات و اختلافات درون اين سازمان ميافزايد. راه حل درازمدت غلبه بر
اين تشنجات ، شكل گيري تشكل هاي مختلف سياسي دانشجويي است . تا بامروز
مشكل تنها ممانعت هايي نبوده كه محافظه كاران در راه تشكلهاي مستقل پديد آورده
اند، دفتر تحكيم وحدتي ها نيز در سالهاي اخير نه تنها از شكل گيري چنين تشكلهايي
دفاع نكرده اند، بلكه در راه آنان مانع آفريده اند. دفتر تحكيم وحدتي ها هم تصور كرده
اند وجود سازمانهاي دانشجويي ديگر معناي تفرقه در جنبش دانشجويي را خواهد داشت
و به تضعيف آن در برابر محافظه كاران خواهد انجاميد.
دفاع دفتر تحكيم وحدت از شكل گيري ديگر تشكلهاي دانشجويي نه فقط از لحاظ پايبندي
به ديدگاههاي اصلاح طلبانه و دمكراتيك بلكه بخاطر بقاي دراز مدت خود اين دفتر و
غلبه بر بحرانهاي دروني آن ضروريست .
نبايد فراموش كرد كه دفتر تحكيم وحدت تاريخ خاص خود را داشته و به نيروي معيني
در دانشگاهها متكي است . دعوت از اين دفتر كه اعتقادات بنيادين خود را دگرگون كرده
و برنامه و ديدگاههاي ديگري را بپذيرد نه تنها نا ممكن بلكه مضر است . وجود يك
سازمان سياسي دانشجويي نيرومند با ديدگاههاي اصلاح طلبي اسلامي نياز جنبش
اصلاحات است و بايد از وجود آن در همين مقام دفاع كرد.
از سوي ديگر عدم امكان تشكيل تشكل هاي ديگر دانشجوئي و تحولات نظري
مسئولين دفتر تحكيم وحدت موقعيت خاصي به اين دفتر بخشيده . اين سازمان امروز با
اعتقادات دوران بنيانگذاري آن تعريف نميشود. در مرامنامه اين دفتر كه تغييري ننموده ،
جملاتي وجود دارد كه امروز به محافظه كارترين محافظه كاران تعلق دارد. دفتر تحكيم
وحدت امروز متشكل كننده طيف وسيعي از دانشجويان با نظراتي گوناگون است و تا
زمانيكه امكان تشكيل تشكل هاي مختلف دانشجوئي فراهم نگرديده است ، چنين
موقعيتي را حفظ خواهد كرد اساسنامه و مرامنامه تدوين شده در سال 58 با محتواي
فعاليت و نيروهائي كه امروز در اين سازمان متشكلند نا همخوان است .
بسياري از نيروهاي اصلاح طلب ، در ماههاي اخير مسئولان دفتر تحكيم وحدت را به
رعايت دمكراسي در درون صفوف خود دعوت كرده و از خطرات ساختارهاي غير
دمكراتيك براي يك سازمان دانشجويي هشدار دادند. اين تذكرات و هشدارها
مسئولانه ولي ناكافي است . شكل دهي يك ساختار دمكراتيك دروني با موقعيت
بيروني يك سازمان در رابطه است . آن بخش از نيروها كه ميكوشند، دفتر تحكيم
وحدت را با اصول مورد اعتقاد خود كه بخشي از دانشجويان اصلاح طلب را نمايندگي
ميكند تعريف نمايند، قادر نيستند پرچمدار دمكراسي درون سازماني باشند. چه در
سطح جامعه و چه در محيطي مانند دانشگاه نميتوان خود را تنها جريان سياسي دانست
و روابط دمكراتيك دروني شكل داد. دمكراسي درون سازماني تنها به انجام انتخابات
دمكراتيك محدود نيست . بقاي سازماني كه نيروهاي مختلفي در درون آن فعاليت
ميكنند، در گرو آنست كه آنان همگي خود را در حركت و تصميم گيري هاي آن سازمان
سهيم بدانند و اين تنها با تضعيف مركزيت و اختيارات بيشتر و سازمانهاي اين
تشكيلات در دانشكده هاي مختلف امكان پذير است . موضع گيري هاي مستقل انجمن
هاي دانشكده هاي مختلف در ماههاي اخير در اين راستا بوده ولي اين حركت زماني
ميتواند موفق باشد كه آگاهانه و بصورت يك سيستم پذيرفته شده و نه بدليل يك اجبار
ناشي از اختلاف در بالا پيش برده شود.

احزاب سياسي و جنبش دانشجوئي
بسياري از صاحب نظران دفتر تحكيم وحدت را بدليل ارتباط نزديك آن با احژاب و
سازمانهاي اصلاح طلب درون حكومت مورد نقد قرار ميدهند. هر يك از فعالين جنبش
دانشجويي طبيعتا با برنامه و سياست هاي اين يا آن حزب و يا جريان سياسي احساس
نزديكي خواهند داشت . مشاوره و همفكري دانشجويان فعال با همفكران خود در احزاب
سياسي در خدمت تقويت جنبش دانشجويي است . اگر مسئولين دفتر تحكيم وحدت با
مشاركتي ها نزديكي فكري دارند، استفاده از تجربيات آنان امتياز آنانست و طبيعتا
اين بمعناي تاثير گذاري مشاركتي ها بر سياست هاي آنان خواهد بود. نميتوان دفتر
تحكيم وحدتي ها را باين مناسبت مورد شماتت قرار داد. اگر ديگر گرايش هاي دانشجوئي
از ارتباط و مشاوره با همفكران خود محرومند، نبايد بهره گيري از چنين امكاني توسط
دانشجويان انجمن هاي اسلامي را مورد نقد قرار داد.
مشكل جنبش دانشجويي ايران وجود اين رابطه و تلاش اين احزاب در تاثير گذاري بر
جنبش دانشجويي نيست . مشكل در مضمون اين رابطه است . مشكل در سياستي است
كه احزاب سياسي براي جنبش دانشجويي توصييه ميكنند. مبارزه براي پيشبرد اصلاحات
توسط دانشجويان نميتواند همان مشخصاتي را دارا باشد كه اين مبارزه
در كارخانه ها دارد و يا در درون مجلس . مبارزه ، مذاكره ، سازش توسط اصلاح طلبان در
درون حكومت ويژگيهايي متفاوت با اين مبارزه در درون دانشگاه دارد. نميتوان ونبايد
از دانشجو خواست مبارزه خودرا محدود به الزامات مبارزه در درون حكومت سازند.
دوسال ونيم قبل بخشي از اصلاح طلبان از دانشجويان انتقاد كرده و از آنها ميخواستند
كه اجازه دهند مسئولين برنامه هاي خود را در درون حكومت پيش برند و از اعمال فشار
خودداري كنند. آنان تصور ميكردند اصلاح طلبان خود در درون حكومت قادرند اصلاحات
را پيش برند. چنين فكري كه از دانشجويان ميخواهد خواستها و شيوه مبارزاتي خود
را محدود به ملاحظات مسئولين در بالا سازند، فردا زمانيكه از دانشجويان انتظار
مبارزه فداكارانه داشته باشد، پاسخ نخواهد شنيد.
برگزيده شدن برخي از فعالين سابق دفتر تحكيم وحدت به نمايندگي مجلس و گمارده
شدن برخي از آنان در مناسب دولتي گاميست مثبت كه ميتواند در انعكاس خواستها و
روحيه دانشجويان در بالا موثر باشد ولي آنگاه كه اين فعالين سابق درك نكنند كه
رهبري جنبش دانشجوئي و مسئوليت دولتي بايكديگر ناهمساز است و پذيرش مسئوليت
دولتي بمعناي پايان حضور در رهبري جنبش دانشجوئيست و از نفوذ و احترامشان در
ميان دانشجويان همفكر خود نه در جهت انتقال تجربيات و ياري دادن به آنها، بلكه در
جهت متقاعد كردن آنان به اجراي آنچه براي پيشبرد مسئوليت جديد خويش ضروري
ميدانند، بهره گيرند، نقشي منفي در جنبش دانشجوئي ايفا خواهند كرد.

تشكيل شوراهاي دانشجويي
در درون دانشگاه تشكل هاي سرتاسري تنها تشكل هاي دانشجويان وابسته به حكومت
است . دفتر تحكيم وحدتي ها بعنوان نيرومندترين تشكل دانشجويي در سالهاي اخير
نقشي مثبت داشته اند ولي دفتر تحكيم وحدتي ها نماينده كل دانشجويان نيستند.
دانشجويان نيازمند تشكلهايي هستند كه بتواند تمامي دانشجويان را نمايندگي كند.
تنها تشكلي كه ميتواند در اين مقام قرار گيرد شوراهاي دانشجويي منتخب دانشجويان
است . در چنين شوراها (و يا انجمن ها) يي دانشجويان با گرايش گوناگون ميتوانند حضور
داشته باشند و تركيب اين انجمن ها انعكاس مجموعه جنبش دانشجويي خواهد بود.
شوراها و انجمن هاي منتخب دانشجويان يا تشكيل نشده اند و يا دامنه اختيارات و
فعاليت هاي آنها محدود است . در آنجاهاييكه انتخابات انجام شده ، بسياري از انجمن
هاي انتخاب شده وظيفه خود را تنها دفاع از منافع صنفي دانشجويان ميدانند.
انجمن ها و شوراهاي منتخب وظيفه دفاع از منافع عمومي دانشجويان را عهده دار
خواهند بود. دفاع از منافع صنفي دانشجويان طبيعتا از مركزي ترين وظايف اين تشكل
هاست ولي در شرايطي كه بخش بزرگي از دانشجويان روندهاي سياسي جامعه را تعقيب
كرده و ميكوشند بر آن موثر باشند، انجمن هاي منتخب نميتوانند وظايف خود را به دفاع
از منافع صنفي دانشجويان محدود كنند. مثلا استفاده آزاد از اينترنت خواست عمومي
دانشجويان است . محدوديت در اين عرصه براي همه دانشجويان مشكل زاست . مبارزه
براي آزادي استفاده از اينترنت وظيفه نمايندگان دانشجويان است كه طبيعتا با مسائل
سياسي جامعه ما تماس خواهد داشت .
تشكيل و تقويت انجمن ها و شوراهاي منتخب دانشجويان و حمايت از آنان در دفاع از
خواست هاي عمومي دانشجويان نياز جنبش دانشجوئي است .

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates