عنکبوت خانه بر باد می سازد: پیرامون مرگ آیت الله سید محمد باقر حکیم
نیما راشدان
Rashedan@gmx.ch
آنکه بر باد تکیه زند ، فرو خواهد افتاد و هر که ولایت سبک مغزان پذیرد هلاک خواهد شد. سید محمد باقر حکیم نیز مانند بسیاری دیگر درست همینگونه به قربانگاه رفت.
سید علی خامنه ای فرمان تعطیلی روزنامه جامعه را در جمع عزیزان سبزپوشش صادر نمود. توس را به هنگام سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه به قربانگاه فرستاد. در مصلی تهران و در جمع پاسداران و بسیجیان مسلح « ۱۰۴» نشریه را پایگاه دشمن خواند و در محاق توقیف برد.
کسی که نداند می ترسد از صلابت یاران سید علی.
حسین شریعتمداری سرمقاله کیهان را « ذولفقار علی » تیتر می زند و شرق و غرب را زنهار می دهد که نکند صبر علی زمان به سر آید که طومار کفر و الحاد را به ضربتی در هم خواهد پیچید.
خودمانیم ، اگر انسان ایرانی نباشد و این آقایان غیور را از نزدیک نزدیک نشناسد ،نمی داند که اینهمه رجزخوانی و هماورد طلبی فوتی است و بادی است و …
بازگردیم به دهه ۱۳۶۰ و در نظرآوریم دیوار خانه خود را و همه دیوارهای شهر را ، که « راه قدس از کربلا می گذشت » و « جنگ جنگ بود و عزت و شرف ما در گروی همین جنگ بود »و « پرچم لااله الاالله قرار بود بر همه زمین به اهتزاز درآید و صدام رفتنی بود »و « آمریکا هیچ غلطی نمی توانست بکند » (۱)
راستی بیایید فکر کنیم که روح الله خمینی به کدام پشتوانه چنین قاطعانه سخن می گفت ، او چگونه مطمئن بود تا ۶ ماه دیگر عراق را آزاد خواهد ساخت (۲)
و در نظر آوریم فرماندهان جوان سپاه را که هروز به بهانه ای نزد حضرت امام می رفتند و از عملیات نهایی سخن می گفتند که طومار عمر صدام را عنقریب در هم خواهد پیچید.
و پایان ماجرا را خوب می دانید که شکستی است ذلیلانه و جام زهری که اینبار طومار عمر امام راحل را بجای صدام در هم پیچید. خانه بر باد ساختن اینگونه است ، اعتماد به وعده های محسن رضایی و رشید و رحیم صفوی عاقبتی چنین می یابد. جام زهر و بهشت زهرا.
ایکاش زمانی فرارسد و فرصتی تا از کربلای ۴ و ۵ سخن بمیان آوریم که چگونه در کمتر از ۱۰ ساعت ،فرمانده غیور قرارگاه قرارگاه خاتم – دبیر محترم مجمع تشخیص و مدیر نوآور سایت بازتاب – ۹۰ هزار انسان جاندار را به کام مرگ فرستاد و تازه ۱۴۰ کیلومتر در خاک خودی عقب نشینی کرد. کاش روزی بتوانیم از کارخانه نمک و کانال ماهی و تنگه شهادت سخن گوییم و از اجسادی که در سردخانه تلنبار شدند تا ۳ ماه بعد به تدریج در شهرها توزیع گردند و همه نیک می دانیم که اکبر گنجی تا سخن از هاشمی رفسنجانی و حاج محسن و کربلای ۴ و ۵ و داستان مظلومیت حاج کاظم نجفی رستگار و نظری گفت ، فی الفور راهی اوین شد و ۲۷ ماه سلول انفرادی.. بگذریم.
از فتح الفتوح محسن رضایی و عزیز جعفری و ذولقدر بسیار گفته اند. از دلاوری و رشادت آنکه خامنه ای « آقا رحیم ما » و «مالک اشتر زمان » می خواندش و دیگران « رحیم تپه » نیز داستانها نوشته اند و یادتان باشد که همین صدام حسین افلقی با سرزمینی ۸ برابر کوچتر از ایران – خمینی بزرگ و سرداران ریز و درشتش را به نوشیدن جام زهر و شوکران وا داشت و باز از یاد نبریم که همین آقای صدام حسین در برابر لشکر هفتم ایالات متحده و دو گروه کوچک از تفنگداران دریایی « مارینز » حتی ۷۲ ساعت – مقاومت نتوانست. ۸۵٪ خاک سرزمینش در کتر از ۲۴ ساعت – تصرف شد و بعد بیایید تا عظمت سپاه تحت امر برادر رحیم صفوی را و عظمت ۸ سال دفاع مقدس را در نظر آوریم و خوش خیالی خامنه ای را و تکیه بر باد را .
« فرماندهان اطلاعات سپاه و سردار جعفری محمد باقر حکیم را به کام مرگ فرستادند مثل خیلیهای دیگر ، دهها هزار بسیجی و پاسدار و … که قربانی حماقت کودکانه اینان شده اند و می شوند.
اداره اطلاعات ستاد مشترک سپاه ، حکیم را اطمینان بخشیده بود که واحد اطلاعات عراق در ستاد کل و نیروی قدس ۲۲ سال است ، هر سوراخ و سنبه عراق را زیر نگین دارند ، سید علی خامنه ای وعده پشتیبانی کامل نظام مقتدر جمهوری اسلامی و اعزام پاسداران نیروی بدر را در گوش حکیم بخت برگشته خواند و او را وادار وروود به عراق کرد تا یوم الله ۱۲ بهمنی دیگر رقم خورد ، خمینی دیگری اینبار از شرق برآید و جاءالحق و ذهق الباطل – که دیو چو بیرون رود فرشته درآید»
آنچه فرماندهان و یگانهای عملیاتی غیور سپاه عامدانه فراموش کردند تا برای حکیم و حکیمها بگویند ، میزان توانایی تخصصی این جان برکفان بود ، آنان حکیم نگونبخت را نگفتند :
« محسن رضایی قبل از آغاز فتوحات به شغل شاگرد دوچرخه سازی اشتغال داشته است – محسن رفیق دوست میرزای میدان بار بوده ، جعفری و رشید و رحیم و فرماندهان پرطمطراق سپاه یکی پس از دیگری چوپان و راننده خاور و پرتقال فروش طواف بوده اند ، اینها را چه به علم پیچیده مدیریت عملیات – اطلاعات نظامی»
آخر انصاف بدهید دوستان ، درب دهها و صدها کالج طرح عملیات در اروپا و آمریکا و روسیه را باید گل گرفت اگر « راننده کامیونها قادر آیند تا یک و تنها یک عملیات نظامی موفق را فرماندهی کند» آنهم در عصر ماهواره هایی که تا اتاق خواب آقایان را نیز می کاوند و می کاوند.
حکیم قربانی شد چرا که نخواست چون حامد کرزای محافظت از خویش را به متخصصان دوره دیده و تحصیلکرده ای سپارد که در آمریکا و اروپا درس خوانده اند ، کتاب خوانده اند و می دانند چه می کنند. خانه چون عنکبوت بر باد ساختن را چنین عاقبتی است. حکیم ماجرای سقوط ایلیوشین ۳۰۰ سپاهی سرفراز را خیلی زود از یاد برد. ماجرای همه این بی تدبیریها ، هیاتی کاریها و خرمن کوفتن به بز سپردن ها را فراموش کرد و قربانی شد.
حاشا و کلا که من منکر توانمندی های بی نظیر و خارق العاده سرداران سپاه نیستم :
۱ – هیچکس توانمدتر از سردار نقدی قادر نیست مهاجرانی و نوری را در حاشیه نماز جمعه تهران به باد کتک گیرد.
۲ – هیچکس بهتر از « برادر پاسدار مجیدی » و « سعید عسگر » نمی تواند از فاصله یک و نیم متری به مغز سعید حجاریان غیرمسلح شلیک کند ، که تازه آنهم به خطا رود.
۳ – هیچکس بهتر از سردار وحیدی و جعفری نمی تواند جمعی را که برای صرف غذا و مذاکره با نمایندگان جمهوری اسلامی صداقت و راستی – در هتل میکونوس گرد آمده اند به گلوله بندد و بعد آن افتضاح بزرگ جهانی درگیرد که ادامه دارد و ادامه خواهد داشت.
۴ – هیچکس بهتر از دلاوران سپاه و اصلاعات قادر نیست پیرمردی به نام سعیدی سیرجانی را با شیاف پتاسیم به قتل رساند. محمد جعفر پوینده ۴۸ کیلویی را با طناب خفه کند و پروانه فروهر بیمار و ناتوان از حرکت را با ۲۸ ضربه کارد تکه تکه کند.
۵ – هیچکس نمی تواند دلیرانه تر از سردار الله کرم و برادر پاسدار نظری یا مسعود ده نمکی به خوابگاه دانشگاه تهران هجوم آورده – بکشد ، کور کند و دانشجوی بی دفاع را از پنجره پایین اندازد. هیچکس بهتر از سپاه خرم آباد و همدان و یاسوج و تیپ سردار ذولنور در قم قادر نیست ، به دانشجو حمله کند ، دختران دانشجو را سنگباران نماید و یا بیت مرجع تقلید ۸۵ ساله را فاتحانه چون صلاح الدین ایوبی به تصرف در آورد.
۶ – هیچکس نمی تواند بهتر از فرماندهان دلیر و مسولین محترم زندان ۵۹ عزت الله سحابی کهنسال و بیمار و حاج سید جوادی ۸۳ ساله را بازداشت کند، دچار ایست قلبی سازد و افتخار آفریند.
۷ – هیچکس بهتر از پاسداران رهبری نمی تواند جوانان بیگناه ۱۷ – ۱۸ ساله را به درختهای خیابان ولی عصر بندد و جلوی چشم متعجب عابران وحشیانه به شلاق گیرد. هیچکس نمی تواند زنان بیگناه را در کیسه گونی کند و با بلوک سیمانی به حکم نائب امام زمان – رهبر فرزانه انقلاب سنگسار کند. چشم درآورد ، گردن زند و ….
۸- هیچکس قادر نیست مانند حسین شریعتمداری رجز در برابر باد خواند و مانند سید علی خامنه ای دن کشیوت وار به جنگ آسیابهای بادی رفته در آخر تنها زن خبرنگار بی دفاعی را به ضرب مشت و لگد از پای درآورد.
۹- هیچکس به خوبی احمد وحیدی و نیروی دلاور قدس نمی تواند مخالفان بی دفاع نظام در خارج از کشور را در صف مترو و یا در حال خرید از پای درآورد ، هیچ قصابی نمی تواند بخوبی سرافرازان نیروی قدس و اطلاعات سپاه ، سر فرخزاد و بختیار را گوش تا گوش ببرد و حماسه جاودان آفریند.
این آقایان هنرها دارند ، دلاوریها می کنند و به راستی شایان تقدیرند. منتهی نمی دانم چرا قربانیانشان فقط و فقط عبارتند از گروهی پیرمرد و زن و جوان بی دفاع ، غیرمسلح !
چرا تا صحبت از نبرد واقعی و جنگ حقیقی به میان آید ، مرکب آقایان به گل می نشیند و افتضاح در پس افتضاح می آفرینند این قهرمانان کاغذی سید علی.
آیت الله حکیم بخت برگشته به پشتوانه اطلاعات سپاه ، نیروی قدس ، احمد وحیدی و محمدعلی جعفری به قربانگاه رفت. همه چیز قرار بود تحت کنترل باشد ، اطلاعات سپاه است – سپاه بدر است – نیروی قدس است ، شوخی و بچه بازی که نیست.
حکیم نمی دانست که همه این غیورمردان به قدری در اقیانوس تعهد غوطه ور آمده از هر آنچه نام تخصص دارد بی بهره اند که حتی توان حفاظت از یک نوزاد را نیز ندارند ، چه رسد به رهبر مجلس اعلای شیعیان عراق. حکیم مسحور غیرت دینی پاسداران مسلح محافظ خویش گشت و درست به همین دلیل چنین ساده جان سپرد.
سید علی خامنه ای نیز اینگونه گرفتار آمده، دلگرم و مطمئن به غریو « وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد» – او مطمئن و امیدوار در دام سبزپوشان بادمجان دورقاب چین تریاکی به دنیا و مافیها اعلان جنگ می دهد ، روشنفکر می کشد ، نویسنده خفه می کند و روزنامه می بندد غافل از آنکه تیپ حفاظت انصارالمهدی و سپاه ولی امر ( عج ) مستقر در میدان پاستور و بقیه تیپ ها و سرداران تساد و عقبه – بخدا هیچند و هیچ .
همین دوهفته پیش یکی از پاسداران پرسابقه محافظ ولی فقیه در هنگام تحویل اسلحه ، قربانی تیری شد که از لوله سلاح خودش بدرآمده بود. این ماجرای هر روز سپاه دلاوران پاسدار انقلاب اسلامی است.
کارشناسان مسائل امنیتی و نظامی معنای جمله بالا را خیلی خوب می فهمند ، اما آیا سید علی خامنه ای نیز تا کنون به همه اینها لحظه ای اندیشیده است؟
۱ – از جملات معروف روح الله خمینی
۲ – ابولحسن بنی صدر – خاطرات
پیام برای این مطلب مسدود شده.