کسی باور نمی کرد که مرد اول جبهه های جنگ ایران و عراق رودرروی نمایندگان اسرائیل و ایالات متحده آمریکا بنشیند و به آنان راهی برای توافق و آشتی میان جمهوری اسلامی و آمریکا و اسرائیل پیشنهاد کند. در دیداری که میان گروه نمایندگی ایرانی به رهبری حاج محسن رضایی و نمایندگان آمریکایی و اسرائیلی تشکیل شد محسن رضایی گفت: به روشنفکران و دوم خردادی ها اعتماد نکنید، آنها قدرت ندارند. به آخوندهایی که نماز جمعه می خوانند هم کاری نداشته باشید، حرف آنها را جدی نگیرید. اگر واقعا به فکر رابطه با ایران هستید، می توانیم با هم کنار بیاییم.

بسیاری از کسانی که در جریان این ملاقات قرار گرفتند گمان کردند که ملاقات در حقیقت از سوی جناح هاشمی رفسنجانی که در سالهای پس از انقلاب تنها کانال رسمی ارتباط با آمریکا را در اختیار داشته انجام شده است، در حالی که سالها قبل هاشمی رفسنجانی، که امپراطوری اش را به صورت خانوادگی اداره می کند در دیداری که برای خرید اسلحه صورت گرفته بود مهدی هاشمی پسر دومش( و باهوش ترین فرزندش) را به عنوان رابط خود با آمریکا تعیین کرده بود. وقتی محسن رضایی به تهران برگشت با مخالفت جدی و قهر هاشمی رفسنجانی مواجه شد. اما این چیزی نبود که آقای دکتر محسن رضایی که به هر طریق قصد تثبیت خود را به عنوان جایگزین دوره گذار را دارد، از کارش منصرف کند.
محسن رضایی چند سال پیش فهمید که شرایط ایران کاملا در حال دگرگونی است. وقتی احمد پسر جوانش از طریق برخی ارتباطات مشکوک و نامعلوم از ایران گریخت و به ایالات متحده آمریکا پناهنده شد و به سرعت همکاری اش را با سازمات اطلاعاتی آمریکا(سیا) آغاز کرد. در همان زمان دو نظریه وجود داشت. یک نظریه معتقد بود که تصادف خطرناکی که برای همسر احمد پیش آمده و او را معلول کرده است و از سویی نقاط ضعف اخلاقی احمد و طلاقش که بعضی آنرا ناجوانمردانه ارزیابی می کردند عامل رفتن از کشور است، اما گروهی که با نفرت از محسن رضایی یاد می کردند سفر احمد رضایی را خواسته پدرش دانستند. شاید حفظ ارتباط پدر و پسر در تمام این سالها دلیلی برای این استدلال باشد.