24.07.2003

حادثه ای برای نظام؟ ! سوسن آرام

پیک نت:
چرا آقای محبیان جرات میکند درجواب اصلاح طلبان با چنین اطمینان و اعتماد به نفسی از یک جنایت فجیع و غیر انسانی که دنیا را تکان داده است و جنایتکاری که اقدام به آن کرده است ، دفاع کند؟

مهدی کروبی در سخنان خود هنگام افتتاح مجلس گفت: “خانمی به نام زهرا کاظمی در رابطه با تخلفی که انجام داده بود، بازداشت شد، و حادثه ای برای نظام پیش آمد.”!
گزارش آقای کروبی به مجلس عین واقعیت است. تعجب نکنید، به واقعیت نگاه کنید تا ببینید آقای کروبی آنچه را که واقع شده گزارش میدهد.
وواقعیت این است: “نظام” سرگرم اجرای پروژه بزرگی بود که این روزها جوانب مختلف آن آشکار شده است و قرار بود به کمک آن همه “متخلفان” یعنی همه شهروندانی که برخلاف نص صریح قانون اساسی “نظام”، حق شهروندی خود را میخواهند از هول ولی خاموش شوند. همه چیز پیش بینی شده بود ، مگر قتل فجیع خبرنگاری که تابعیت کانادایی داشت وشکنجه و مرگ او برای “نظام” دردسرایجاد میکرد . چون اگرچه او هم در این”نظام” متخلف محسوب میشد، اما او شهروند نظام دیگری هم بود و سمبه این” نظام”در آن نظام پر زور نیست . این برای “نظام” یک حادثه بود، و مدافعان نظام از این حادثه متاسفند، البته نه به خاطر آنکه جان عزیزخبرنگارشجاعی در این “حادثه” از دست رفت، بلکه برای آنکه نظام دچار دردسر شد، و مدافعان هارتر نظام عمیق تر متاسفند، زیرا میترسند این حادثه در روند پروژه قتل عام درمانی 2 وقفه ایجاد کند.

قبل از 18 تیر، هنگامی که مردم در دفاع از دانشجویان معترض جنبشی را آغاز کردند و از آن طرف لباس شخصی ها به خیابانها ریختند و خوابگاه دانشجویان را مثل خانه های نوارغزه به ویرانه تبدیل کردند و بگیر وببندها شروع شد، بسیاری فکر کردنداین کارکرد عادی “نظام” است در شرایط فوق العاده آستانه 18 تیر و پس از آن “نظام” به روال عادی سرکوب باز خواهد گشت. حتی بعضی از بسیجی های نظام یواشکی ” درز” دادند که ماموران دولت آقای خاتمی به جک استراو قول داده اند که در 18 تیر خون از دماغ کسی جاری نخواهد شد ، فقط عده ای رامیگیرند که بترسانند و بعد آنها را ول میکنند.

اما 18 تیر گذشت و بگیر و ببندها بدتر شد. پاسداران نظام سرمست از فضای دلهره ای که بر سراسر کشور مستولی شد، دستگیری های “فله ای” را آغاز کردند. اصلاح طلبان که در تمام دوره سرکوب قبل از 18 تیر به “امید خدا” سرشان را دزدیده بودند، ناگهان متوجه شدند که نظامی که از آن دفاع میکنند ممکن است برایشان همانقدر خطرناک باشد که فروافتادنش. هر چه باشد هر ” پروژه بزرگ” این نظام در گام اول با آنها کار دارد و هرچه نظام منفورتر میشود و ترس سقوط بیشتر هراسانش میکند پروژه هایش بزرگتر و خطرناک تر میشود واگرچه فعلا بخاطر مجموعه اوضاع محتاط است، در شرایط پیش بینی نشده حتی ممکن است جان این دسته از مدافعان نظام هم به خطر بیفتد.

بنا براین اصلاح طلبان تصمیم گرفتند گوشه پرده را کمی بالا بزنند وجزئیاتی از پروژه “نظام” را افشاء کنند، البته مثل همیشه با خست، چون هر چه باشد مومن و معتقد به “نظام” هستند و از استریپ تیز خوششان نمی آید.

محافظه کاران هم که دیگر این ” نیشگون” های اصلاح طلبان برایشان حکم قلقلک را پیدا کرده و به آن غش غش میخندند( یک نمونه اش را پائین تر خواهید دید) پروژه قلع و قمع را ادامه دادند، و میدهند. آنها اکنون سالها ست سرکوبهای ضربتی و شبه کودتایی را به پروژه ای مسلسل تبدیل کرده اند تا در فاصله ضربت های فشرده تداوم حکومت زور را ممکن گردانند.

اکنون ماجرای دردناک خانم کاظمی پیش آمده است. این جنایت غیر انسانی برای مردم، نتیجه “طبیعی” حکومت تازیانه و قداره است که هر روز به این یا آن شکل در سراسر ایران روی میدهد، اما برای “نظام” یک حادثه است. چون اینها تازیانه و قداره را برای سروتن ایرانی، که “نظام” حق شهروندی او را لگد مال کرده است، بدست گرفته اند وخانم کاظمی در کشوری دیگر حق شهروندی بدست آورده بود.

تا ” نظام” این جنایت را با اتکاء بر” دیپلماسی” ماست مالی کند، اصلاح طلبان به امید آنند که ” نظام ” با کنار زدن میرغضب داد ستیزتهران ، سعید مرتضوی که جنایت مستقیما بدست او صورت گرفته ، سر وریش نظام رااصلاح کنند.

امیر محبیان که در رسالت برای حکومت تازیانه وقداره سیاست نامه مینویسد، با خونسردی معمول جلادان این “تاکتیک ” اصلاح طلبان را به سخره گرفته و شکست از پیش آن رااعلام میکند.
این هم دلایل او( البته به زبان آدمیزاد) : اولا، هر چه اورا بکوبید در چشم رهبر عزیزتر میشود ، بویژه که او در قوه قضائیه است. اینجا ایران است و رهبر تصمیم میگیرد؛ ثانیا، تازه او را بردارید یکی دیگر را جایش میگذاریم و شما که همه سرمایه هایتان را برای یک موفقیت کوتاه مدت خرج کرده اید میمانید و نمیدانید در “شرایط مشابه” چه کنید. سوم، مرتضوی کسی نیست ، مهم مائیم که به صورت یک جریان پشت سر او هستیم و با او و بی اوکارسرکوب را ادامه میدهیم و” شرایط مشابه” را ایجاد میکنیم.

به راستی کدام طرف در رابطه با این تاکتیک دست بالا را دارد؟ محبیان به نکته دیگری هم اشاره میکند که دهن کجی آشکاربه منظور مسخره کردن اصلاح طلبان است. او میگوید استفاده از پرونده قضایی برای اهداف سیاسی” اقدامی غیر مدنی” است!!
وواقعا در یک نظام سراسراپا ضد مدنی مثل جمهوری اسلامی ، توسل صرف به اهرم قضایی بدون اتخاذ راهکارسیاسی که نیروی مدنی را برای ضربه زدن به پایه های این نظام ضد مدنی بسیج کند، حتی اگر موفق شود به کجا می انجامد، جز آنجایی که محبیان میگوید، یعنی عوض شدن مهره ای با مهره ای دیگر و ادامه جنایت. و چرا آقای محبیان جرات میکند درجواب اصلاح طلبان با چنین اطمینان و اعتماد به نفسی از یک جنایت فجیع و غیر انسانی که دنیا را تکان داده است و جنایتکاری که اقدام به آن کرده است ، دفاع کند؟

علتش این است که او میداند اصلاح طلبان از پرونده قضایی به منظور ” اعمال فشار سیاسی ” فقط تا جایی استفاده میکنند که “اعتبار نظام ” لطمه نبیند، میداند هیچیک از اصلاح طلبان در این کشور نمیخواهد پرده را آنقدر بالا بزند که “پشتوانه” یا “جریان” پشت آقای مرتضوی عریان شود. میداند که اصلاح طلبان بیش از طرف مقابل به فکر “آبروی نظام” واستحکام پایه های آن هستند . با انتشار گزارش هیات تحقیق رئیس جمهور، حالا همه”نظام” پشت این جنایت رفته است. راه حل برای نجات “نظام ” در برابر این “حادثه ” را هم چند روز پیش آقای کروبی داد: همان کار را باید بکنیم که در مورد قتلهای زنجیره ای کردیم و نظام را نجات دادیم !

استفاده از اهرم قضایی به منظور تحکیم نظام در ایران نتیجه اش تداوم جنایت است .اگر در انگلستان به خاطر تراژدی دکتر دیوید کلی خواهان استعفای این وزیر و
آ ن مقام دولتی یا نخست وزیر میشوند برای آن است که نظام حاکم بر انگلستان علیرغم هر نقصانی که دارد، یک نظام مدنی و دمکراتیک است. در آنجا حتی فراخواندن یک شهروند به کمیته تحقیق به خاطر تماسی که از نظر دولت اسرار دولتی را افشاء میکرد و علنی کردن نام او ، چنان جنایت و توهینی محسوب میشود که ملت را یک پارچه خشمگین میکند و خود دیوید کلی سقوط نظام مورد علاقه اش به این سطح را تحمل نمیکند و دست به خود کشی میزند. در ایران با نظامی سرو کار داریم که در آن ادعای حق شهروندی”تخلف” محسوب میشود و صف به صف دستگاهها و رسانه های دولتی مثل آقای محبیان با چشم دریدگی و بی هیچ ملاحظه ای از جنایتکاری مثل مرتضوی درست در حین جنایت حمایت میکنند وبی محابا اعلام میکنندجای او قرص و محکم است و برای تداوم جنایات او، بی او یا با او تدارک دیده اند.

قاضی مرتضوی را باید پایین کشید، هر چه زودتر بهتر. اما نباید به اصلاح طلبان امید بست . آنها هرگز از حدود معین پا فراترنخواهند گذاشت و در محدوده آنها جنایتکاران در ایمنی کامل بسر میبرند. و نیز نباید به “دیپلماسی” دل بست ، که دیپلماسی محل مانور دولتهای کانادا و ایران است برای به هم آوردن سرو ته ماجرا.

آن راه حلی که دانشجویان پس از سرکوب 18 تیر بناگزیرو برای دفاع از خود برگزیده بودند ، مقاومتها ، تحصن ها، اعتصابات زنجیره ای راه حل را به ما نشان میدهد. راه حل بسیج نیروهای مدنی است در داخل و خارج ایران علیه این نظام ضدمدنی. ما به زهرا کاظمی بطور مضاعف مدیونیم. نه به خاطر آنکه او ورقه هویت کانادایی داشت و خونش رنگین تر از هزاران هزار قربانی این نظام و میلیونها ایرانی بود که هر روز توسط این رژیم شکنجه میشوند. بلکه به خاطر آنکه او کنج امن را رها کرد و از امتیازی که داشت یعنی پاسپورت کانادایی اش برای شکستن فضای سانسور استفاده کردو به ایران رفت تا ازوضع “متخلفین” این نظام یعنی اکثریت مردم به جهان گزارش دهد و جان عزیز خود را بر سر این” تخلف ” گذاشت. از این رو هم به خاطر خونی که بیگناه ریخته شد و هم به خاطر تصمیمش در دفاع از مردم ایران به او مدیونیم. فشار بر دولت کانادا و اتحادیه اروپا برای تعقیب قاتلان او کمترین کاری است که برای ادای
این دین و احترام به او میتوانیم انجام دهیم.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates