درتهران چه می گذرد، مذاکرات ایران با جیمزبیکر از روی سر بوش و بلر
پیک نت:
دو نظر، با فاصله ای کم، درحاکمیت ج.اسلامی پیش برده می شود. شتاب در تماس
با اسرائیل و امریکا قبل از برباد رفتن برگ های برنده، مذاکره، اما گام به گام.
شبکه های مهم خبری جهان، طی چند روز گذشته عمدتا روی طرح “بیکر” و موضع گیری ها و سخنرانی های بوش و بلر متمرکز بوده و تغییر سیاست امریکا در عراق، احتمال خروج نیروهای نظامی امریکا از این کشور و مذاکره با سوریه و ایران در راس تفسیرها قرار داشته است. آخرین تفسیرها متمرکز است روی سخنان بوش و بلر مبنی بر پرهیز از مذاکرات مستقیم با ایران و تاکید بر توقف برنامه های اتمی ایران بعنوان پیش شرط از یکسو، و سخنان جیمزبیکر وزیرخارجه بوش پدر مبنی بر اجرای تمام طرح تهیه شده در کمیسیون عراق که وی در راس آن بوده و نه قبول این و یا آن بند آن توسط بوش پسر. در ورای این کشاکش خبری- تفسیری که می تواند در نوع خود نوعی جنگ روانی برای ایجاد سردرگمی های بیشتری در تفسیر اوضاع منطقه شود، در تهران نیز، بموجب برخی گفته ها و شنیده ها مهم ترین بحث ها در راس حاکمیت در همین ارتباط درجریان است. این شنیده ها حاکیست:
دو نظر درحاکمیت مورد بحث است و همزمان با هم پیش برده می شود:
1- یک نظرمعقتد است، که دریچه های امتیاز دادن و امتیاز گرفتن را باید فورا باز کرد و فرصت یکبار دیگر، مانند دوران خاتمی و امکان ارتباط با کلینتون از دست نداد. این دریچه ها هم به روی امریکا و هم به روی اسرائیل باید باز شود تا بتوان این مرحله را پشت سر گذاشت. برگ های این مذاکرات نیز در درجه اول صلح خاورمیانه است و دو برگی که ایران در لبنان و فلسطین دراختیار دارد: از اسرائیل امتیاز گرفتن و به اسرائیل امتیاز دادن، هم توسط ایران و هم توسط حزب الله لبنان و حماس فلسطین. در باره عراق نیز تعهد به پرهیز از هرگونه دخالتی در اوضاع این کشور. دو دستآورد بزرگ این طرح جلوگیری از تحریم ایران، و خاتمه بخشیدن به خطر حمله به ایران، و فراتر از آن تثبیت موقعیت اتمی ایران و قبول آن بعنوان یک قدرت اتمی است. قدرتی که متعهد به عدم تولید سلاح اتمی شود، اما دارای چنان تکنیکی باشد که اگر ضرورت داشت بتواند آن را تولید کند. بدنبال “هنیه” نخست وزیر فلسطین، رهبر حزب الله لبنان نیز بزودی راهی تهران خواهد شد، تا زمینه ها در آن دو جبهه سنجیده شود.
آنچه که اسرائیل باید بدهد، بخش هائی از سرزمین فلسطین و دست کشیدن از ضرورت حمله نظامی به ایران و قبول یک ایران اتمی در منطقه است. در مقابل، ایران نیز “هولاکاست” را می پذیرد و نخستین گام برای شناسائی اسرائیل را با جانشین ساختن “دولت اسرائیل” بجای “رژیم صهیونیستی” در تبلیغات و مطبوعات و بتدریج جا انداختن آن در مناسبات دیپلماتیک خواهد بود. نشانه های این سیاست اکنون با نام بردن از “دولت اسرائیل” در برخی بخش های خبری تلویزیون جام جم برای خارج از کشور آغاز شده است. حتی خبرگزاری های داخلی نیز از دو روز پیش گهگاه بجای رژیم صهیونیستی از دولت اسرائیل نام می برند! برخی شایعات پیرامون مذاکرات مستقیم ایران و اسرائیل در ژنو برسر بدهی های قدیمی اسرائیل به ایران دوران شاه نیز در همین رابطه است که خود بهانه ایست برای گسترش مذاکرات! درباره هولاکوست نیز این اشاره به اسرائیل شده است که در صورتیکه کنفرانس ابتکاری احمدی نژاد برای بررسی هولاکوست به این نتیجه برسد( که در صورت تفاهم ایران و اسرائیل خواهد شد!) که هولاکوستی وجود داشته و واقعیت است، ایران هم آن را می پذیرد! و این دفتر هم بسته می شود.
2- گروه دوم و یا دیدگاه دوم معتقداست: امریکا به این آسانی از عراق نخواهد رفت و اسرائیل نیز به این آسانی یک ایران اتمی را تحمل نخواهد کرد. بنابراین حمله به ایران و تجزیه کشور و یا ایجاد جنگ داخلی همچنان مطرح است. در رابطه با کشاکش کمیسیون جیمزبیکر و بوش پسر هم آنها معتقدند این یک بازی سیاسی است، برای آنکه ثابت کنند ایران قابل مذاکره نیست. یعنی ابتدا بوش مذاکره را با اکراه بپذیرد و بعد چنان امتیازهائی برای امریکا بخواهد که ممکن نباشد و آنگاه نقشه این کمیسیون نیز شکست خورده اعلام شود و سیاست جنگی امریکا بار دیگر در دستور قرار گیرد. به همین دلیل، این گروه معتقد است، بجای اشارات و سیگنال های غیر مستقیم و نمایش “هنیه” و یا “نصرالله” در تهران، باید هرچه سریع تر با کمیسیون جیمزبکیر و با شخص او تماس و ارتباط برقرار کرد و شرایط ایران برای مذاکره و امتیازهائی که می تواند بدهد را متذکر شد. این تماس دو امتیاز دارد. اولا ایران با کاخ سفید وارد مذاکره نشده و حاکمیت در داخل زیر فشار قرار نخواهد گرفت، زیرا با اپوزیسیون کاخ سفید که ترکیبی است از دمکرات ها و جمهوریخواهان منتقد کاخ سفید وارد مذاکره شده، دوم اینکه در خود امریکا هم همراهی کاخ سفید را می تواند این تماس و ارتباط همراه داشته باشد زیرا افکار عمومی کاخ سفید و بوش را شکست خورده نخواهد شناخت.
طرفداران این دیدگاه معتقدند هرچه سریع تر باید وارد عمل شد، زیرا این خطر وجود دارد که امریکا قبل از عقب نشینی و یا همزمان با عقب نشینی از عراق، ضربات مهلک نظامی به ایران بزند و سپس دروازه های مذاکره برای یک ایران ضربه دیده، گرفتار در یک آشفتکی داخلی و در موضع ضعف باز کند، که دراین صورت باید امتیازهای زیادی داد تا کشور تجزیه نشود. از جمله عقب نشینی های فرسنگی اتمی. دراین صورت، برگ های برنده ای که در فلسطین و لبنان و عراق وجود دارد هم خواهد سوخت.
پیام برای این مطلب مسدود شده.