22.11.2006

انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه صنعتي اميرکبير : بسيج بايد از دانشگاه برود

پیک ایران:
خبرنامه اميركبير: بيانيه انجمن اسلامي دانشجويان پلي تکنيک تهران در رابطه با قتل دانشجوي دانشگاه آزاد سبزوار توسط شبه نظاميان بسيج:
عصر شنبه ۲۷ آبان ماه، توحيد غفار زاده، دانشجوي دانشگاه آزاد سبزوار طي حمله اي وحشيانه از سوي يکي از عمال بسيج اين دانشگاه به قتل رسيد.
مقتول که در ايستگاه اتوبوس دانشگاه مشغول گفتگو با هم دانشگاهي اش بوده است، با دخالت ضارب مواجه شده که از نسبت آن دو سوال مي پرسد. پس از درگيري هاي لفظي ميان اين دو فرد، قاتل با ضربه چاقو، توحيد غفار زاده را به قتل مي رساند. قاتل پس از دستگيري در مرکز انتظامي سبزوار، انگيزه قتل را جريحه دار شدن احساسات ديني از گفتگوي دو دانشجوي دختر و پسر در انظار عمومي عنوان مي کند.
با وجود تاسيس دولت امنيتي نهم، و تشکيل کابينه امنيتي- نظامي آن، هيچ کس تصور نمي کرد که مستبدان تا اين حد از گستاخي و وقاحت پيش روند که دانشگاه را اين چنين تحت فشار قرار داده و با انواع مشکلات و جنايات روبرو سازند. جامعه دانشگاهي که حتي در دوره اصلاحات از امنيت برخوردار نبود، در اين دوره با تهديد جاني روبرو است. قتل دو دانشجو (يکي در زندان و زير شکنجه -اکبر محمدي- و ديگري در ملاء عام – توحيد غفارزاده-) کارنامه سياه عوام فريبان مهرورز دولت است که حفظ جان شهروندان در برنامه هاي عوام فريبانه شان جايي ندارد.
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه صنعتي اميرکبير (پلي تکنيک تهران)، ضمن عرض تسليت به خانواده داغدار مرحوم توحيد غفار زاده و اظهار تاسف عميق از واقعه روي داده، لازم مي داند نکات ذيل را به اطلاع عموم برساند:
۱- اين اتفاق نامبارک بطور کاملا مستقيم، محصول عملکرد محمود احمدي نژاد، رئيس جمهوري است که چندي پيش طلب فرياد از کساني کرده است که در ۸ سال دوران اصلاحات عربده کشان جوامع دانشگاهي بوده اند و اکنون به مدد حمايت هاي بي دريغ و همه جانبه مديران ارشد وزارت علوم از جريان شبه نظامي بسيج، مبدل به چاقو کشاني شده اند که در هر کوي و برزن دشنه بر قلوب پاک جوانان ايران زمين مي کنند. رئيس جمهوري، جاي دارد به جاي طلب عربده کشي در دانشگاهها براي تسويه حساب با اساتيد مستقل دانشگاهي، «شعبان بي مخ ها» را از ولگردي در فضاي عمومي دانشگاه برچيند و زحمت دانشجويان را در جمع آوري اين جريان لمپن شبه نظامي از عرصه عمومي دانشگاهها کم کند.
۲- مسئوليت اين قضيه همچنين به عهده کساني است که با توجيهات قرون وسطايي و القاء تفکرات فاشيستي و بيمارگونه، راه وقوع فاجعه را هموار کرده اند. مفلوکان بيماري که تصور مي کنند با انجام جنايت، به تکليف شرعي خود عمل مي کنند، متهمان رديف دوم اند. اين اقدام به واقع تحقق خارجي احکام خشونت و جنايتي است که با بودجه مردم اين سرزمين و از منابر رسمي تبليغ مي شود. رييس نهاد رهبري در دانشگاه ها بايد در باره اين فاجعه پاسخگو باشد. کسي که چندي پيش خواستار برخورد شديد انضباطي با دانشجويان در دانشگاه ها شد و با مقدس خواندن فضاي مراكز علم و دانش و مکدر خواندن وضعيت اخلاقي دانشگاهها عنوان نمود که نقش نيروهاي متدين و با غيرت در دانشگاه‌ها نقض نمي‌شود.
۳- چرخه «ناکامي-پرخاشگري» سالهاست دانشگاه و دانشگاهيان را مورد تعرض قرار داده است. فاجعه کوي دانشگاه، حمله به خوابگاه هاي دانشجويي، حمله به تجمعات دانشجويي توسط انصار، بازداشت و شکنجه فعالان دانشجويي، پاکسازي دانشگاه از حضور اساتيد مستقل، ممانعت از تحصيل دانشجويان منتقد و چندين مورد از موارد آشکار شده قتل دانشجويان (عزت ابراهيم نژاد، اکبر محمدي و توحيد غفارزاده)، پرخاشگري مطروداني است که با وجود در دست داشتن تمامي ابزار هاي قدرت، خشونت و جنايت، از آن بابت که نه تنها مورد توجه دانشجويان نيستند، بلکه همواره مورد نفرت آنان بوده اند، ناکامي هاي خود را جبران مي کنند. تفکرات شبه بسيجيان سالهاست در دانشگاه هاي ايران به زباله دان ها سپرده شده و بوي متعفن آن، آزار دهنده روحيه دانشجوياني است که راهي براي در امان نگاه داشتن حوزه خصوصي شان از تجاوز اين جريان لمپن شبه نظامي ندارند.
۴- با رويگرداني ملت از ايفاي نقش سربازهاي حکومت استبداد، عمله هاي نظامي در سايه کثيف ترين سوء استفاده ها از دين و باورهاي اعتقادي جنايات گسترده اي را عليه اقشار مختلف ملت و سلب حقوق اوليه و انساني آنها صورت داده اند. دولت امنيتي و عوام فريب نهم، در اين زمينه، روي تمامي مستبدان اين سرزمين را در سابقه تاريخ سياست، سفيد کرده است. مدتهاست که در اين مملکت، دکان قتل و جنايت در حريم ديانت باز شده و معلوم نيست صبر دانشگاه تا کي اجازه خواهد داد تفکرات بيمارگونه به نام احساسات مذهبي و از راه جنايت بر عليه دانشجويان و دانشگاهيان، عقده گشايي کند.
۵- کشتن يک دانشجوي ديگر توسط عمله استبداد ديني-طالباني در حالي صورت گرفته است که هنوز صداي اعتراض دولت نهم به ضرب و شتم دانشجوي ايراني در دانشگاه کاليفرنيا فراموش نشده و همچنان ادامه دارد. دولتي که عملکردش در حوزه دانشگاه، سراسر نقض حقوق شهروندي است و در منجلاب حذف دگرانديشان سياسي و غيرسياسي فرورفته است، در حالي مدعي نقض حقوق بشر در آمريکا شده است که در داخل کشور، نيروهاي بسيجي حامي او ديگر از قتل دانشجويان نيز ابايي ندارند.
۶- قاتل، عضو سازمان نظامي بسيج، شاخه دانشجويي سپاه در دانشگاه بوده است. اين چهره واقعي و عريان عمال هواداران حکومت استبدادي طالباني است که هيچ ارزشي براي جان شهروندان و مردمش قائل نيست. سازمان بسيج، آموزش دهنده، مروج و محرک چنين فجايعي است. بي شک حضور نا مشروع و تحميلي اين نهاد فاسد و مروج توحش و خشونت، مانعي بزرگ بر سر راه رشد و توسعه و شکوفايي دانشگاه هاي ايران است. پرورش افراد پرخاشگر و بيماري که با ديدن دو دانشجوي دختر و پسر، چنان تحريک مي شوند که براي ارضاء خود دست به قتل مي زنند، ديگر قابل تحمل نيست.
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه صنعتي اميرکبير (پلي تکنيک تهران)، مهمترين مساله را اين مي داند که با فاجعه اخير چگونه بايد برخورد شود تا چنين جناياتي مطلقاً امکان تکرار نداشته باشد. بي شک به بي دادگاه قضايي نمي توان اميد بست که سابقه آن در پاسداري از پايه هاي استبداد و خفقان بر همه آشکار است. اين خود دانشگاه است که براي حفظ امنيت خود و در گامهاي بعدي کسب آزادي و رهايي بايد اقدام نمايد. جنبش دانشجويي ايران بايد درس آموزنده و فراموش نشدني ديگري را در آستانه فرارسيدن آذرماه (ماه دفاع از مظلوميت دانشگاه) به دولت و عمال وابسته به آن بدهد. نخستين گام، حذف پايگاه فاسد و مروج اختناق در دانشگاه است: بسيج بايد از دانشگاه برود.
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه صنعتي اميرکبير
(پلي تکنيک تهران)
يكم آذرماه 1385

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates