عابد توانچه در گفت و گو با روز:
وبلاگ انفرادی (عابد توانچه)
هر بار از خانه بيرون مي روم …
دانا شهسواري
dana.shahsavari@gmail.com
۲۴ مهر ۱۳۸۵
عابد توانچه، دانشجوي دانشگاه امير كبير كه در اعتراضات دانشجويي خرداد ماه امسال بازداشت شده بود اكنون در گفت و گو با روز و در اولين گفت و گوي مطبوعاتي راجع به وضعيت خود و علل دستگيري اش توضيح مي دهد. او اكنون از ادامه تحصيل محروم شده است.
عابد وضع دانشگاه و دادگاهت چگونه است؟ چه برخوردهايي صورت مي گيرد؟
پس از پايان بازداشت 45 روزه من وكلايم خيلي تلاش كردند از محتويات و وضعيت پرونده من اطلاعي كسب كنند اما موفق نشدند. اين وضع هنوز هم ادامه دارد.هنوز به هيچ عنوان، هيچ اطلاعي از اين پرونده در اختيار ما قرار نگرفته است. لذا وضعيت آينده پرونده هم براي ما مشخص نيست.
دانشگاه چطور؟
تنها اظهار نظر در اين رابطه مصاحبه مطبوعاتي رئيس دانشگاه بود كه اعلام كرد من به دلايل آموزشي از دانشگاه اخراج شده ام. هيچ اطلاع ديگري به من نداده اند. حتي از ورود من به دانشگاه توسط ماموران حراست جلوگيري كردند واصلا اجازه ندادند مساله را پيگيري كنم و ببينم وضعيت تحصيلي من چگونه است.
در دوران بازداشت هم از محتويات پرونده و اتهامات خودت چيزي متوجه نشدي؟
روز اول بازداشت بنا را بر صحبت نكردن گذاشتيم كه آنها هم برخوردهاي خاص خودشان را داشتند. حدود صد صفحه كاغذ داده بودند و مي گفتند بنويسيد در حالي كه نمي گفتند چه بنويسيم. فرداي آن روز هم ما را با چشم بند و دستبند از اوين خارج كردند و به جايي بردند كه بعدها گمان كرديم دادگاه انقلاب بود.
در آنجا چه رفتاري داشتند و از شما چه پرسيدند؟
در آنجا خيلي تيتر وار صحبت كردند و مي خواستند زودتر كار را تمام كنند. بدون اينكه خودشان را معرفي كنند. در آنجا سه اتهام “اقدام عليه امنيت”، “توهين به رهبري” و “سازماندهي اغتشاشات تهران” را تفهيم كردند. اما بعد از 15 روز دوباره با چشم بند و دستبند ما را به همانجا بردند و 5 اتهام ديگر به 3 اتهام قبلي اضافه كردند و گفتند شما تفهيم اتهام شديد كه ما هم امضاء كرديم و دوباره به اوين برگشتيم.
بحث وثيقه كي مطرح شد؟
همان زمان اولي كه به دادگاه بردند كه به گمانم روز دوم بازداشتمان بود، وثيقه 50 ميليون توماني براي ما تعيين شد اماابلاغ نكردند. اين در حالي بود كه اساسا هيچ كسي در بيرون خبر نداشت كه ما بازداشت هستيم و تنها روز هفتم به خانواده خبر دادند. در كل مدت بازداشت هم من هيچ ديداري با وكبل ام نداشتم و تنها حدود 15 دقيقه با پدرم ديدار کردم.
اساسا تو توسط چه كساني بازداشت شدي؟
از سوي نيروهاي اطلاعات سپاه بازداشت شدم. در خيابان در حال طي مسير براي رسيدن به دانشگاه بودم كه يك پژو سبز رنگ و دو “دوو” كنارم ايستادند و چند نفر پياده شده و اسلحه كشيدند و بدون هيچ توضيحي خواستند كه با آنها بروم. مرا به خيابان “رشت” بردند و تا ساعت يازده كه دوستم ياشار قاجار را بازداشت كردند در همانجا مانديم و پس از آن اتومبيل حركت كرد در حالي كه من دستبند و چشم بند داشتم. در زمان ورود به اوين هم تنها شنيدم كه گفتند اينها را به بند “2 الف” ببريد. ما همانجا فهميديم كه به اوين آمده ايم. بند”2 الف” هم همان 325 بود كه زير نظر سپاه است.
يكي از اتهامات تو اغتشاش بود.آيا آنها اغتشاش خاصي مدنظرشان بود؟
آنها روي دو موضوع بسيار حساس بودند كه يكي در مورد اعتراضات دانشجويي خرداد دانشگاه تهران و امير كبير بود و يكي هم در مورد سنديكاي شركت واحد. روي اين دو موضوع حساس بودند و سئوالاتي در اين رابطه مي پرسيدند.
تو الان چه كار مي كني و چه اقدامي در مورد دادگاه و دانشگاه انجام مي دهد؟
دادگاه كه اصلا وضعيت مشخصي ندارد و هيچ پاسخي به سئوالات ما و وكلاي ما داده نمي شود. در مورد دانشگاه هم اصلا هيچ چيزي مشخص نيست.
اخراج شده اي؟
به صورت كتبي هيچ چيزي به ما ابلاغ نكرده اند.
در مدت بازداشت تو موبايلت دست چه كسي بود؟
در كل مدت 45 روز اين موبايل روشن بود. انواع SMS ها بوسيله همين موبايل ارسال شد كه برخي از آنها بسيار مستهجن بود. تماس هاي زيادي هم با اين موبايل انجام شد. با برخي از دختران دانشجو كه فعاليت دانشجويي در تشكل ها داشتند تماس گرفته شد و پيغام هايي به آنان دادند. همچنين با بستگان من و دوستان ديگري كه داشتم تماس گرفته شد. يعني به تمام حدود 250 شماره اي كه در حافظه موبايل من ثبت بود تماس گرفته و يا SMS فرستادند. درحالي كه اين موبايل از من گرفته و ضبط شده بود. اوج اين پيام ها اين بود كه به چند تن از دوستان پيامي فرستادند مبني بر اينكه “من اسلحه دارم و به فلان جا بياييد كه اسلحه را به شما تحويل بدهم چون خودم مي خواهم از تهران خارج شوم.” اين دامي بود براي دستگيري بچه ها، اما چون همه از دستگيري من اطلاع يافته بودند به پيام توجهي نكردند.
هنوز اميدواري و قصد اقدامي براي پيگيري داري؟
البته كاري كه با من شده خيلي عادي است و سر خيلي هاي ديگر بلاهاي بدتري آمده است. ظاهرا كسي هم در داخل نمي تواند اين مسايل را پيگيري كند. براي همين فکر مي کنم فعلا نمي شود کاري كرد چون اولين شكايت، دوباره اتهام نشر اكاذيب، دوباره دستگيري، دوباره بازداشت و… را بدنبال خواهد داشت.
در زمان بازداشت روي مساله خاصي هم تحت فشار بودي؟
در زمان بازداشت به مدت يك هفته تحت فشار شديد بودم تا اعتراف كنم از كردستان اسلحه آورده ام.خيلي تحت فشار بودم.
چرا؟ چه نيازي به اين اعتراف داشتند؟
آنها مي خواستند براي جريان چپ بهانه اي جور كنند. چون سپاه اختيار تام براي برخورد با جريان چپ گرفته است. اين مساله را به خانواده من هم اطلاع داده و به آنها گفته بودند اگر دوست داريد عابد آزاد شود بايد عليه برخي افراد مصاحبه كنيد.
چرا اساسا جريان چپ در مورد تو پررنگ شده بود؟
چون افكاري كه داشتيم دليل دستگيري ما بود. ما برداشت خاصي در مورد جنبش دانشجويي و تشكل هاي دانشجويي داشتيم. آنها هم روي همين امر حساس بودند.
چه برداشتي در مورد جنبش دانشجويي داشتيد؟ ويژگي هاي آن چه بود؟
طبق قانون انجمن هاي اسلامي تنها تشكل هاي فعال در دانشگاهها بودند و هيچ تشكل ديگري حق فعاليت نداشت. با همين انجمن اسلامي هم به شدت درگير بودند. طراحان امنيتي معتقد بودند انجمن هاي اسلامي بايد به عنوان يك سوپاپ اطمينان وجود داشته باشند اما به شدت تحت كنترل و تحت فشار باشند؛ تا بدين ترتيب جاي تشكل هاي واقعا مستقل دانشجويي فعاليت كنند. به همين علت آنها برعكس اسمشان اصلا دانشجويي نبودند و به شدت تحت نفوذ و كنترل حاكميت قرار داشتند. انجمن ها همواره بايد خوشآمد مديران دانشگاه را هم در نظر مي گرفتند.به همين علت گاهي سياستهايي كه از بالا ديكته مي شد از سوي انجمن هاي اسلامي مورد توجه قرار مي گرفت. به نظر ما عمر اين نوع تشكل ها در حال پايان يافتن بود؛ كه پس از غير قانوني كردن انجمن ها به هر حال عمر آنها تمام شد با اين تفاوت كه پايان يافتن عمر آنها به پاي نظام نوشته شد. اما به هر حال اين تشكل ها دانشجويي صرف نبود. به همين دليل ما بحث سنديكاي دانشجويي يا كنفدراسيون دانشجويي را طرح كرديم و اولين شرط هم اين بود كه اين کمفدراسيون يا سنديکا استقلال مالي داشته باشد.به نظر ما انجمن اسلامي اگر مي خواست تشكل دانشجويي باقي بماند بايد در مورد ارتباط خود با بدنه جنبش باز تعريفي صورت مي داد.
الان فشار خاصي بر شما وارد نمي شود؟
چرا اين فشار ها هميشه وجود داشته. به عنوان مثال خواهر من را از آموزش پرورش اخراج كردند ولي هنوز كتبا دليل آن مطرح نشده، هر چند شفاها اعلام كردند به علت ارتباط هاي خانواده شما اين اخراج صورت گرفته است.از سوي ديگر اكنون همه خانواده فكر مي كنند اگر من از خانه بيرون مي آيم ديگر باز نخواهم گشت. اين فشارها در حد خيلي شديد آن وجود دارد.
در حال حاضر ارزيابي تو از وضعيت دانشگاهها چيست؟
اكنون بدنه فعال دانشجويي به شدت ترسيده اند. اما اين فرصت خوبي است تا هويت كساني كه دنبال عوامفريبي وكارهاي نمايشي بودند و ژست مي گرفتند و… روشن شود. به نظر من دانشگاه در حال يك زايمان است. به زودي نسل جديد فعالان دانشجويي وارد عرصه مي شوند كه اين نسل بسيار متفاوت تر از نسل قبل است. رفتارشان بسيار متفاوت است. در افتادن با آنها به آساني نخواهد بود. اين سكوت پايدار نيست و چيز چندان بدي هم نيست. تشكل هاي واقعا مستقل دانشجويي به هر حال متولد خواهند شد.
نشانه هاي اين تحول را مشاهده مي كنيد؟
به عنوان مثال در شلوغي هاي خرداد و تير امسال هم عده اي كه به عنوان ليدر هاي آرام جنبش دانشجويي مطرح بودند و همواره اصل را بر گفتمان و عدم اعمال فشار قرار مي دادند معتقد بودند تنها راه براي جنبش دانشجويي اعمال فشار است و اينكه جز با ايستادگي نمي توان به خواسته هاي جنبش رنگ واقعيت پوشاند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.