مسابقه رسانه ای در خارج از مرزهای ایران!
پیک ایران:
چندی است شاهد رشد قارچ گونه رسانه ها ی فارسی زبان به شکل وب سایت، تلویزیون یا رادیو هستیم. از آنجایی که خود من نیز تا چندی پیش مسئولیت یک وب سایت زنان را برعهده داشتم و هنوز هم در تهیه خبر با برخی سایت های مترقی فارسی زبان همکاری می کنم بررسی و دنبال کردن این فعالیتها نظرم را جلب کرد و نوشته زیر که قبلا از طریق گفتگویی اینترنتی ارائه شده، محصول این بررسی است.
گویی مسابقه ای اعلام نشده در بین برخی نیروهای سیاسی ایرانی آغاز شده است: بشتابید، بشتابید، از قافله عقب نمانید: تلویزیون! رادیو! سایت اینترنتی! با قیمت های متفاوت . و در این میان خریداران شتابان از روی دست و پای یگدیگر رد می شوند تا هرچه زودتر هرچه دارند را حراج کنند، هر کس به وسعش از کانال تلویزیونی تا داشتن یک سایت حقیر! این مسابقه رسانه ای است که دولت های امپریالیستی در بین برخی نیروهای به اصطلاح مخالف جمهوری اسلامی دامن زده اند. برخی گروهها در حسرت رادیویی و تلویزیونی حاضرند همه اعتبار و گذشته سیاسی خود را حراج کنند تا شاید با کانالی تلویزیون و رادیویی و سایتی به حیات خود ادامه دهند. احزاب رسانه ای اینترنتی یکی پس از دیگری اعلام موجودیت می کنند. برخی رقابت را بجایی رسانده اند که بجای یک کانال تلویزیونی یا دو تا از رژیم جمهوری اسلامی هم بیشتر کانال تلویزیونی و فرستنده رادیویی دارند . و هم چنان سایت و کانال تلویزیونی و رادیو است که افتتاح می شود!
اخیرا سایت هایی چون “گذار” ، “شهرزاد نیوز” و رادیو “زمانه” حدودا همزمان با هم آغاز به فعالیت کرده اند و مسلما سایت و رادیوهای دیگری از این دست هستند که من اطلاع ندارم. از آنجایی که این سه رسانه تقریبا از یک منبع مالی تامین می شوند برای بررسی این سه را بعنوان نمونه انتخاب می کنم گرچه برخی دیگر نیز احتمالا موقعیتی مشابه دارند.
سایت “گذار” با سردبیری ساسان قهرمان رسما اعلام کرده که توسط “خانه آزادی ” یا ” فریدوم هاوس ” آمریکا حمایت می شود. این سایت در معرفی خود نوشته «گذار میکوشد تا با ايجاد پلی برای ارتباط بين فعالان راه آزادی و دموکراسی در داخل و خارج از ایران راهگشای گفتوگو و تبادل نظر دربارهی گذار ایران به جانب جامعهای آزاد باشد.»(1)
از طریق روزنامه ها و سایت های هلندی نیز مطلع شدم که رادیو تازه تاسیس “زمانه” با مسئولیت مهدی جامی و “شهرزاد نیوز” با مسئولیت خانم مینا سعدادی نیز توسط بودجه ای که وزارت امورخارجه هلند در این مورد هزینه کرده است تامین می شوند.
در دوم ماه می 2005در سایت http://www.oneworld.nl مطلبی از Wiebke Pittlik Bron: OneWorld را می خوانیم که توسط انوشه روشن به فارسی برگردانده شد. در این نوشته گفته می شود که ابتدا قرار بود وزارت داخله هلند مبلغ 15 میلیون یورو را به درخواست پارلمان هلند برای یک فرستنده تلویزیونی رو به ایران اختصاص دهد. اما وزیر داخله با اعلام اینکه این فرستنده بمثابه دخالت در امور داخلی ایران است با این تلویزیون مخالفت کرد و این بودجه در نهايت در ميان 11 پروژه که شامل شهرزاد نيوز می شود، تقسيم گشت. از جمله ساير پروژه هايی که از وزارت خانه هلند پول دريافت کرده اند، می توان به راديو زمانه، پروژه ای از سازمان هلندی “حالا مطبوعات” اشاره کرد. اين ايستگاه راديويی از طريق اينترنت و موج کوتاه راديويی برنامه پخش خواهد کرد. (2)
هم چنین در مطلب دیگری در یک روزنامه هلندی NRC Handelsblad يکشنبه 17 سپتامبر 2006 برگردان به فارسی توسط وحید شعبانی و دامون گلریز نوشته می شود که «وزارت امور خارجه هلند برای برنامه يکی از موسّسات نئو کنسرواتيو آمريکايی که تحقق بخشيدن به تعويض قدرت سياسی در ايران را از راه صلح آميز پی می گيرد، اعتبار مالی قائل شده است.
موسّسه ” خانه آزادی “- Freedom House- که در سال 2003 از حمله آمريکا به عراق جانبداری می کرد، بنابر تصديق مديريّت اين موسّسه در سال جاری حدودا مبلغ 630 هزار يورو از دولت هلند دريافت کرده است. اين مبلغ به منظور سازماندهی يک پلاتفرم اينترنتی www.gozaar.org , برای چهره های اپوزيسيون ايرانی تخصيص يافته است. در تارنمای موسّسه ” خانه آزادی ” اعلان می شود که اين موسّسه بطور مطلق ضد ديکتاتورهای مذهبی از قبيل ايران می باشد.
هلند و ايالات متحده تنها کشورهايی در جهان هستند که صراحتاً برای تغييرات سياسی در ايران تأمين اعتبار کرده اند. دولت هلند هيچ نظر مثبتی نسبت به کانالهای دولتی ماهواره ای ايران که نظرگاههای حکومت اسلامی را تبليغ می کنند, ندارد.
اين تأمين اعتبار مالي، قسمتی از يک پروژه بزرگتر هلندی می باشد که توجه خود را معطوف ارتقا در تکثرگرايی رسانه های گروهی ايرانی می کند.
البته بنابر گفته کُِیس یان اوورکِرک-Kees Jan Ouwerkerk -، سخنگوی وزارت امور خارجهء هلند – که مسئولیت تقسیم این اعتبار را بر عهده داشت- گیرندگان این اعتبار معرفی نمی شوند”. او همچنین می گوید: « اگر ” خانهء آزادی ” اظهار می دارد که ازدولت هلند پول دریافت میکند، این البته حق مسلم آنهاست. ما اینطور قرار گذاشته ایم که اعلان نکنیم به کدام موسسه کمک مالی کرده ایم. این بدان جهت است که (امنیّت) این موسّسات به خطر نیفتد.»(3)
تقریبا در همین دوره وزارت امورخارجه آمریکا خبر از تخصیص بودجه ای به مبلغ 75 میلیون دلار جهت تقویت مبارزات اپوزیسیون اختصاص داده است و بلافاصله خبر دعوت از برخی از افراد مخالف جمهوری اسلامی برای نشست در کاخ سفید را اعلام می شود. خانم رویا طلوعی به همراه چهره ای مشکوک بنام امیر عباس فخر آور که خود را رهبر جنبش دانشجویی معرفی می کند و تنی چند از چهره های معلوم الحال سیاسی در این نشست شرکت می کنند. و پس از این نشستها و رفت و آمدهای آقای عبدالله مهتدی رهبر “سازمان زحمتکشان کردستان” شاهد تاسیس انجمن های کردی و رسانه های کردی علاوه بر شبکه های تلویزیونی تا کنونی هستیم. و بدون شک بزودی شاهد افزایش فعالیت های رسانه ای از این دست خواهیم بود.
ساده نگری است اگر تصور کنیم که این رسانه ها خودشان علنا اعلام کنند در جهت چه اهدافی شکل گرفته اند. درسایت “گذار” می خوانیم: «ماهنامهی دوزبانهی گذار (فارسی – انگلیسی) ویژهی دموکراسی و حقوق بشر در ایران است.
گذار میکوشد تا با ايجاد پلی برای ارتباط بين فعالان راه آزادی و دموکراسی در داخل و خارج از ایران راهگشای گفتوگو و تبادل نظر دربارهی گذار ایران به جانب جامعهای آزاد باشد.» (4)
روزنامه اینترنتی oneworld ضمن مصاحبه با خانم سعدادی اعلام می کند: «شهرزاد نیوز زنان ایرانی را از قرنطینه رها می سازد.» (!!!)و در معرفی این سایت می نویسد که «شهرزاد نیوز یک پروژه دسته جمعی با مشارکت گروه ایرانی “دخترک”، مرکز بین المللی اطلاعات و بایگانی جنبش زنان در آمستردام و رادیو مرکز آموزش هلند می باشد. دخترک یک سازمان خبری ایرانی است که موضوعات زنان را محور فعالیت های خود قرار داده است و در جهت برقراری ارتباط با خبرنگاران در ایران و خارج از ایران تلاش می کند.» (5)
بد نیست همینجا توضیح دهیم که منظور از “گروه ایرانی دخترک” بخش زنان یک سایت “تفریحی” اینترنتی زیر نظر فردی بنام “زنبورک” (!!!!) بود که هم اکنون تعطیل شده است.
مهدی جامی مسئول رادیو زمانه می گوید: «ما به هيچ وجه يک راديو دولتی نيستيم. ما يک راديو مستقل هستيم، که يک سازمان غيردولتی به اسم “مطبوعات حالا” ما را حمايت مالی می کند. از اين جهت می شود گفت که تفاوت اساسی ما با راديوهای ديگر همين است. ما راديويی هستيم که در واقع از هيچ به وجود آمده و اصول خودش را دارد. ما يک آلترناتيو برای جوانان هستيم و برای همين توجه ما به سياست خيلی کمتر از توجه ما به مسايل اجتماعی و فرهنگی است.» (6 )
اگر توجه کنیم بلحاظ حقوقی این افراد درست می گویند. در حقیقت بودجه شهرزاد نیوز توسط “مرکز آموزشی رادیو بین المللی هلند” و”مرکز بین المللی اطلاعات و آرشیو جنبش زنان هلند” از دولت هلند تقاضا شده است و بودجه رادیو زمانه توسط سازمانی بنام “حالا مطبوعات” و بودجه سایت گذار توسط سازمانی بنام “خانه آزادی” تامین می شود و این البته بخشی از وااقعیت است بخش دیگر واقعیت که توسط این رسانه ها کتمان می شود این است که این موسسه ها همگی بودجه شان توسط دولت هلند تامین می شود و سئوال این است که چرا این واقعیت را پنهان می کنند و حتی وقتی این واقعیت برملا می شود، مسئول شهرزاد نیوز و رادیو زمانه استدلالات مشابهی می آورند.
مهدی جامی در یک مصاحبه در پاسخ به این سوال که بودجه اين راديو را دولت هلند تامين کرده و به همين دليل اين جور استنباط می شود که حتما دولت هلند در تعيين سياست های راديو دخيل خواهد بود، می گوید: «من فکر می کنم که دوستانی که از اين پايه نگاه می کنند دوستانی هستند که عمدتا يا ايرانی هستند يعنی از داخل ايران صحبت می کنند يا اگر خارج از ايران هستند هنوز با چهارچوب های ايرانی به مسئله نگاه می کنند. واقعيت اينست که دولت هلند اگر هم به جايی کمک بکند اين مفهومش کمک مثلا به يک گروه معين در داخل کشور يا خارج کشور نيست. رابطه دولت و رسانه در ايران همان رابطه ای که در خارج از ايران هست، نيست، به خصوص در هلند. بنابر اين منتقل کردن آن مفهوم به رابطه ما با دولت هلند نادرست هست. اين يک نکته و نکته دوم اين که از اين نوع بودجه ها که دولت هلند خواه يا ناخواه به جاهای مختلف از جمله به راديو زمانه می دهد و داده، …. چرا؟ چون مفهوم دولت در اين جا متفاوت است. » (همان منبع)
خانم مینا سعدادی نیز در یک گفتگوی پالتاکی در اعتراض به کسانی که گفته اند شهرزاد نیوز توسط دولت هلند حمایت مالی می شود می گوید: «این نشانه درک بسیار ناچیز از جوامع سرمایه داری است، فکر می کنند سرمایه داری می آید یک گونی پول به مینا سعدادی می دهد…..آنها با اشکال جامعه سرمایه داری آشنایی ندارند…. تصورشان از سرمایه داری یک ده خرابه ای است که همه با الاغ می روند …. واقعا به شناخت شما از سرمایه داری تاسف می خورم…» (به نقل از سخنراانی مینا سعدادی در اتاق پالتاکی دمکراسی شورایی در تاریخ 5 نوامبر 2006)
اگر توجه کنیم مضمون صحبت مینا سعدادی با مهدی جامی تفاوت چندان ندارد هر دو نفر بنوعی منتقدان خود را متهم می کنند که شناخت کافی از هلند و سرمایه داری ندارند، البته هر یک به زبان و ادبیات خود!
جالب این است که این دو برای رفع اتهام از اینکه تامین بودجه توسط دولت هلند موجب می شود که اینان در چهارچوب اهداف دولت هلند فعالیت کنند نیز استدلال مشابهی را تکرار می کنند.
مهدی جامی می گوید: « هر کس جايی پيدا کرد که راديو زمانه اهداف دولت هلند را پيش می برد، بيايد نشان بدهد و جايزه بگيرد.» (همان منبع)
مینا سعدادی نیز در همان گفتگوی پالتاکی می گوید: «به مضمون و محتوا انتقاد کنید بگویید راست زده، چپ زده … به مضمون و نتیجه کار توجه کنید» (به نقل از سخنرانی مینا سعدادی در اتاق پالتاکی دمکراسی شورایی 5 نوامبر 2006)
جالب اینکه این دونفر سعی می کنند درک نازل خود از مکانیزم سرمایه داری را به دیگران نیز القا کنند. البته که در سیستم رسانه ای به هیچوجه اینگونه نیست که سيستم سرمايه داری و دولتش یک خطکش می گیرند و مسائل را دیکته می کنند. حتی در رژيم صدام حسین هم که بسیاری گروه های ایرانی مواجب بگیر او بودند به اپوزیسیون دیکته نمی کرد چه بنویسند. فقط و فقط کسی حق نداشت به صدام حسین و سیاست هایش انتقاد کند. این تازه صدام دیکتاتور بود. حالا که صحبت از دولت های سرمایه داری است که حجاب نازکی از دمکراسی بورژوایی بر چهره دارند. اما می شود گفت آیا شهرزاد نیوز می تواند بنویسد که بخشی از سرمایه های کلان هلندی صنعت فحشا و بردگی جنسی زنان را رونق دادند. آیا شهرزاد نیوز می تواند بنویسد که سربازان هلندی در افغانستان مشغول چه کاری هستند و ماموریت “فمینیستی” این سربازان را توضیح دهد؟ نه! نمی تواند بخصوص اینکه این افراد نیازی به این کنترلها ی از بالا ندارند چون در سالهای اخیر بخوبي نشان داده اند که نزده نيز خوب می رقصند! بله، این اخباری است که زنان ایران و جهان در قرنطینه آگاهی از آنها هستند.
برخی از این افراد برای اینکه نشان دهند تامین مالی پروژه های سیاسی آنها توسط دولتهای سرمایه داری امری معمول است سعی می کنند رسانه های خود را با نهادهای فرهنگی که طی دهه های 80 و 90 ایرانیان فعال سیاسی در کشورهای غربی به ثبت رسانده اند مقایسه کنند. آنها کسانی را که اینگونه فعالیتها و ارتباطات با دولتها را تقبیح و محکوم می کنند را به خرده حساب های شخصی یا گروهی و یا بالاخره چنانکه در بالا اشاره شد به نادانی در مورد کارکرد نظام سرمایه داری متهم کردند.
اما صرفنظر از این هیاهوها برای مه آلود کردن فضا، واقعیت این است که ثبت بسیاری از انجمن ها و مراکز فرهنگی مجوزی برای فعالیت های سیاسی- فرهنگی ایرانیان و احزاب و سازمانها بود و اصولا نه نقش کسب درآمد را داشت و نه پوششی برای پیشبرد سیاست های کشوری خاص. ما بندرت در کشورهایی چون سوئد و يا آلمان شاهد نهادهایی بوده و هستیم که فعالیت سیاسی و یا فعایت فرهنگی حقوقی برای زنان را تبدیل به منبع درآمدی برای خود کنند. اما با این حال بین پروژه هایی که سرشان در آخور وزارت امورخارجه هلند و آمریکا و خانه آزادی است با معدود انجمن ها و نهادهایی که به بهانه فعالیت سیاسی فرهنگی کسب درآمد می کنند تفاوت بسیار است و بهتر است خودمان را به نادانی و نفهمی نزنیم.
کارکنان اینگونه طرح های دول امپریالیستی سعی دارند کاندید بودن خود در این پروژه ها را، برخورداری از توانایی ها و تخصص های لازمه اعلام کنند. بدون شک برای هر شغلی بویژه شغل رسانه ای باید از توانایی و تخصص لازم برخوردار بود. اما معمولا افرادی که کاندید این طرحها هستند قبل از اینکه توانایی و تخصص خود را نشان دهند باید ثابت کرده باشند که نه فقط موجودی بی آزار برای سيستم هستند بلکه ضرورتهای نظم سرمایه داری و ماموريت سياسي شان را هم بخوبي می فهمند. بعبارتی آنقدر از سیستم سرمایه داری شناخت داشته باشند و بفهمند که در نه فقط تخصص و توانایی های خود بلکه سابقه فعالیت سیاسی و اعتبار سیاسی و هرچیزی از این دست را می توان تبدیل به کالا کرده و به بازار سرمایه داری عرضه کرد. کافی است به برخی متخصصین و هنرمندان ایرانی تبعیدی در خارج نگاهی انداخت و با خود اندیشید راستی چرا اینها در این پروژه ها نیستند، آیا در تخصص و توانایی شان شکی است؟ البته بسیاری از این متخصصین و هنرمندان تبعیدی ایرانی حاضر نیستند که تخصص و یا هنر و توانایی خود را در بازار سرمایه داری به حراج بگذارند چه برسد اعتبار و سابقه سیاسی خود را.
بنابراین فعالین سیاسی که در زندگی مبارزاتی خود نشان داده اند که ” هرگز به موجوداتی قابل تحمل برای نظام سرمایه داری تبدیل نمی شوند و هرجا هم که از دستشان بر آید به این مناسبات ضربه می زنند” حتی اگر تخصص و توانایی لازم را هم داشته باشند، نه تن به چنین طرح هایی بعنوان “شغل” می دهند و نه در این طرحها جایی دارند.
پس بحث بر سر توانایی و کیفیت های فردی نیست. بلکه موضوع بر سر آن چنان کیفیتی است که در هر لحظه لازم شد، در مقابل منافع مردم چه در کشور میزبان و چه در کشور مبدا قرار گیرد.
به همین دلیل بسیاری از افراد مسئول این طرحها باید علاوه بر تخصص کاری ظرفیت هم کاسه شدن خود با مرتجعین و دشمنان مردم را ثابت کرده باشند. اگر خانم رویا طلوعی براحتی روی مبل های کاخ سفید لم می دهد و با هارترین و جنایتکارترین جناح های امپریالیست آمریکا از رنج هایش در زندان حکایت می کند و از نبود دمکراسی در ایران، خانم مینا سعدادی هم براحتی وارد سالن سمینارهایی می شود که دهها هیئت دولتی جمهوری اسلامی حضور دارند و ارگانهای سرکوبگر خود را تحت عنوان نهادهای رسانه ای برای آموزش خبرنگاری وغیره هم کاسه امثال خانم مینا سعدادی و همکار سابق ایشان می کنند. حیرت انگیز اینکه این خانم سخاوتمندانه اسم و رسم و آدرس خود را در اختیار هیئت های دولتی جمهوری اسلامی قرار می دهد. (7 )
اما دقت کنیم که تفاوت اساسی ای بین خانم رویا طلوعی و مثلا خانم مینا سعدادی است. خانم رویا طلوعی هرگز ادعای چپ بودن نکرده است. او در سال 2003 در کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان در برلين اعلام کرد که کاندید نمایندگی در مجلس جمهوری اسلامی بوده و رد صلاحیت شده است. اما خانم سعدادی تلاش دارد هم هویت چپ و باصطلاح انقلابی خود را با اسامی گوناگون حفظ کند و هم هویت دستياري سناتور اریک یورخنر را یدک بکشد و از اینکه نمی تواند برای مدتی طولانی هم از توبره بخورد و هم از آخور، بشدت خشمگین شده است و با ناسزاگویی همه را متهم به کار پلیسی می کند. ایشان بالاخره برای موقعیت جدید خود ناچار شده هویت قبلی خود یعنی سابقه سیاسی خود را برای کارفرما شدن در پروژه شهرزاد نیوز به مناقصه بگذارد و نمی خواهد این ناکامی را در واقعیت مسئله جستجو کند. این واقعیت که بقول معروف نمی شود هم از توبره خورد و هم از آخور سرمايه! نمی شود با کالای اعتبار و سابقه سیاسی وارد بازار سیاست شد اما هویت کالا را پنهان کرد و به همین دلیل دنبال دست سیاه، زمین و زمان را به ناسزا گرفته است.
حال به جنبه دیگری از این مسئله می پردازم. برخی از این افراد مدعی هستند که همکاری آنان در این پروژه ها شغل شان است و مثل هر شغل دیگری در جوامع طبقاتی برای تامین معاش است. البته این موضوع درست است. اما این یک سوی واقعیت است. از سوی دیگر کسی نمی تواند ماموران سازمان های جاسوسی و امنیتی مثل ساواک و ساواما و سیا را در کنار کارگران و کارمندان یک موسسه تولیدی یا خدماتی قرار دهد، صرف اینکه همه اینها شاغل هستند!!!
اما هدف از طرح مسائل چیست؟ شاید اگر در دهه 80 یا اوایل دهه 90 میلادی بسر می بردیم اینگونه بحثها در مورد چنین فعالیت هایی اصلا موضوعیت نداشت. اما همین فعالیتها در شرایط کنونی ایران و جهان معنای خاص به خود می گیرد.
در شرایط کنونی باید این پروژه ها را در چهارچوب طرح های امپریالیستی و سیاست های هار و مداخله گرانه دولت هایشان مورد بررسی قرار داد. صریحتر بگویم اگر دولت هلند یا آلمان به افغانستان یا عراق سرباز می فرستند و دخالت نظامی می کنند شکل دیگری از این دخالتها همین رسانه هایی است که براه می اندازند. و بهمین جهت می گویم بررسی این پروژه ها به خودی خود چیزی را روشن نمی کند بلکه باید این پروژه ها را در بستر عمومی و جهانی دید.
واقعیت این است که نظم نوین جهانی که در حقیقت بخشی از سیاست گلوبالیزاسیون است با حمله آمریکا به افغانستان ابعاد دهشتناکی به خود گرفت. در این نظم نوین همانطور که خودشان اعلام کردند، سیاست خاورمیانه بزرگ در مرکز طرحشان قرار دارد. سیاستی که در واقع سازماندهی سیاسی جدیدی در خاورمیانه است و در این سازماندهی مجدد بسیاری از حکومتهای منطقه عوض خواهند شد. حمله به عراق نیز در تداوم این پروژه بزرگ بود. در دستور کار” دولت بوش و متحدین اش” تغییر حکومت ایران برای راهگشایی های جدید طرح “خاورميانه بزرگ” حیاتی است. دولت بوش و دول متحد اش برای دخالتگری در ایران از گزینه های مختلفی استفاده می کند و اگر یکی از این گزینه ها “حمله نظامی” است، اگر یکی تحریم اقتصادی است ( که هم اکنون آغاز شده است) یکی دیگر نیز طرح انواع انقلابات مخملی است. اين طرح ها همزمان انجام ميشوند. برای انقلاب مخملی نیاز به فعالیت سیاسی دارند این فعالیت شامل رهبر سازی است تا شکل دادن نشریات و رسانه های اپوزیسیون که به قول خودشان در “خدمت حمایت از جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران ” باشد.
هیئت حاکمه آمریکا به همراه دولتهای امپریالیستی متحدش در تلاش تغییر و تحولات جدی در صحنه سیاسی ایران است. گرچه بین جناح های مختلف امپریالیستی بر سر اینکه چه نیروهای سیاسی و چه بخش هایی از حکومت فعلی را به بازی بگیرند اختلاف است و برای همین یک جناح به دننال حمایت از نیروهایی چون مجاهدین و غیره است و یک جناح در پی بال و پر دادن به جریان شکست خورده دوم خردادی هاست. یا اینکه هم زمان هم به نیروهای سرنگونی طلب چون سلطنت طلبها و مجاهدین کمک می کنند و هم زیر پر و بال دوم خردادی هایی چون اکبر گنجی و محمد خاتمی را می گیرند.
جای تعجب هم ندارد وقتی یکی از اهداف شهرزاد نیوز همانند سایت «گذار» پل ارتباطی بین رسانه های زنان در داخل و خارج کشور است و چه کسی است که نداند منظور از رسانه های زنان در ایران همان رسانه های قبضه شده در دست زنان دوم خردادی، ملی مذهبی ها و حزب مشارکت است. هم زمان خانم رویا طلوعی نیز در حال انجمن و رسانه درست کردن برای زنان کرد گروه عبداله مهتدی است که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی است.
بنابراین مهم نیست که یک فرد بی حقوق یا با حقوق بالا برای این نهاد ها کار می کند، طبعا هر فردی انگیزه هایی دارد و این چیزی از جایگاه این طرحها در نقشه های کلی نظم نوین کم نمی کند.
اینکه کارکنان این پروژه ها تا چه حد به این مسائل واقف هستند بسته به درک و شناخت آنان از کارکرد نظام سرمایه داری در شرایط بحرانی جهان کنونی است. اما آنچه مسلم است در بدترین حالت افرادی هستند که حاضرند برای بالا کشیدن خود در سیستم سرمایه د اری روی مبارزه و مقاومت مردم سوار شوند و حاضرند مبارزات مردم را برای بالا رفتن در هرم سيستم سکو کرده و به نواله ای برسند و در بدترین حالت چنان درک نازلی از کارکرد سیستم سرمایه داری در آستانه قرن 21 دارند که تصور می کنند سرمایه داری یعنی پول. یکی از مکانیسم های مهم سرمایه داری قدرت است و بسیاری از خادمان سرمایه داری لزوما افراد ثروتمندی نیستند بلکه افرادی هستند که صاحب قدرت کنترل هستند. این یکی از خصیصه های مهم سرمایه است. بنابراین آنهایی که درکی متوسط از کارکرد سرمایه داری دارند به دنبال کشف کیسه های پول ، ویلا، و غيره در نزد این کارکنان تازه پا و دست هزارم نهادهای سرمایه داری نیستند. این کارکنان را نواله ای کافی است!
بنابراین بودجه 75 میلیونی وزارت امورخارجه آمریکا و یا 15 میلیونی دولت هلند و کلیه پروژه های این چنیني فقط در این چهارچوب قابل فهم هستند. وگرنه بخودی خود نمی توان هیچیک از این رسانه ها را در خود مورد بررسی قرار داد. حتی شما می توانید رادیوهایی را که رسما می گویند وابسته به دولتها هستند گوش کنید. بواقع شما نمی توانید دریابید که مثلا یک به یک این رادیوها سیاست های دولتها را دیکته می کنند.اما کافی است مثلا به این رسانه ها دقت کنید و ببیند که آیا جرات نقد سیاست های تجاوزگرانه دولت هايشان را دارند. بدون شک این رسانه ها در حد نق زدن آزادند. چرا که نق زدن بخشی ضروری از کارکرد دمکراسی صوری در این کشورها است.
نگارنده این سطور یکی از فعالین جنبش ضد جنگ، ضد راسیسم و عليه جهانی سازی از بالا در کشور آلمان هستم. آیا نیروهای مترقی این کشورها مثلا رفقای آلماني من نمی توانند یا بلد نیستند بودجه برای فعالیت های خود بگیرند؟ چرا بلدند. اما آنها حاضر به آن نیستند و در ضمن نمی توانند از یک طرف علیه جنگ و دخالت های امپریالیستی مبارزه کنند، سازماندهي کنند، طبقات مرتجع حاکم در کشورهای خودشان را افشا کنند و اما از طرف ديگر”مامور سياسي” و درگیر “قلم زدن و کارکن” پروژه هايي بشوند که جزئی کوچک یا بزرگ از اهداف و نقشه های امپریالیستی است. البته رفقای آلمانی من بدون شک از مدعیانی مانند خانم مینا سعدادی بهتر مکانیزم نظام سرمایه داری را می شناسند و دچار این توهم هم نیستند که دولت سرمایه داری هر از چندی پول برای خبرنگار سازی و اشاعه اخبار زنان «خیرات» کند.
در بین نیروهای انقلابی آلمان بویژه جریانات آتونوم (مستقل) وآنارشیست مبارزه با دولت های مرتجع خودی و همبستگی با سایر ستمدیدگان جهان پرنسیب و جایگاه ویژه دارد.
من نمی دانم چگونه عده ای می توانند خود را مدافع یا نماینده کارگران ایران بدانند اما در کنار دولت های غربی يعني ” مقابل کارگران این کشورها قرار گیرند” و براحتی هم شعار ” زنده باد همبستگی بین المللی کارگران ” و یا ” کارگران جهان متحد شوید” را فریاد بزنند و هر از چندی نیز در اتاق های مجازی اینترنتی سرود انترناسیونال بخوانند و با اسم مستعار دست خود را بالا بگیرند. . کارگران و ستمدیدگان هلندی، آلمانی یا فرانسوی با کسانی که بلحاظ سیاسی و تحت هر توجیهی با بورژوازی حاکم در این کشورها همراه می شود هرگزمتحد نمی شوند. همینطور که ما نیز با کسانی که جمهوری اسلامی را در سطح بین المللی پشتیبانی می کنند مانند ” فيدل ها و چاوز ها” همراه نمی شویم.
اگر بخشی از چپ ایران انترناسیونال بودنش یک ادعای توخالی است، اما برای من و نیروهای انقلابی آلماني و آتونوم ها ” انترناسیونال” بودن یک پرنسیب است.
در خاتمه می خواهم تاکید کنم که افشای این پروژه ها و افشای کارکنان این طرحها یکی از فعالیت های ما در راستای مبارزه علیه طرح های مداخله گرانه امپریالیستی و هم چنین افشای نیروهای رفرمیستی است که به هر طریق به دنبال حفظ نظام جمهوری اسلامی هستند. ما نباید بگذاریم از طریق این قبیل طرح ها راه را برای ورود دارودسته های عوامفریب و سازشکار این بار بنام “نوآموزان خبرنگاری” یا هیئت های سازمان های دولتی و “غیر دولتی” جمهوری اسلامی باز کنند. این طرحها تابع منافع دولتهای مذکور است و چنانچه سیاست خود را در مورد جمهوری اسلامی تغییر دهند همه این فعالین باید لباس های نخ نما و پاره پاره کسانی را بر تن کنند که در دوره خاتمی کارچاق کن عادی سازی روابط دول اروپایی با ایران شدند و انواع کنفرانس های فرهنگی از قبیل کنفرانس برلین وغيره را در آلمان و اروپا سازمان دادند و یا در بدترین حالت شغل مترجمی هیئت های سیاسی “فرهنگی” مرتجعین حاکم بر ایران را در سالن های ملاقات های دولتی بر عهده گیرند.
جنبش زنان ايران از سطح مطالبات طيف دو خردادی ها فراتر رفته وخواهان نابودی کل مناسبات مردسالاری ميباشد.
نگذاریم تحت لوای جنبش زنان، مبارزات زنان را تا سطح دستياری سناتورهای دولتهای مردسالار سرمایه داری تنزل داده و با طيب خاطر اعلام کرد: خوب ، مبارزات زنان بورژوایی است!!!
27 اکتبر 2006
منابع
1 – https://www.gozaar.org/template.php?id=75
2 –http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20060929005359.html
3 –http://web.peykeiran.com/new/articles/article_body.aspx?ID=9559
http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20060929005359.html
4 – https://www.gozaar.org/template.php?id=75
5 – http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20060929005359.html
6 -http://news.gooya.eu/society/archives/052989.php
7 – این لینک نشان می دهد که چگون سازمانهای غیردولتی با تایید وزارت خانه های رژیم تصویب کرده اند که ارگان “آی آی آ وی” در هلند که سایت دخترک و شهرزادنیوز هم جزو فعالین آن هستند به عنوان ارتباط بین ایران و خارج از کشور قرار دهند:
http://iranngonews.persianblog.com/1384_3_iranngonews_archive.html
لیست اسامی، شماره تلفن و غیره که در اختبار همگان از جمله وزارت خانه های رژیم برای هدایت ان جی او ها هم قرار میگیرد:
http://amdb.amarc.org/public_list.php?admreg=EOU&memcat=A
پیام برای این مطلب مسدود شده.