بررسي پرونده ۱۳ آبان: برنده ايران بود يا آمريكا؟
بازتاب:
دو هفته پس از آنكه محمدرضا شاه براي معالجه وارد نيويورك شد و سه روز پس از مذاكره مهندس بازرگان، دكتر ابراهيم يزدي و دكتر مصطفي چمران با «زيبيگنيو برژينسكي»، مشاور امنيت ملي كارتر در الجزاير كه آينده روشني در زمينه مناسبات آينده ايران و آمريكا ترسيم شده بود، تهران آبستن يكي از بزرگترين اتفاقات تاريخ سياسي خود شد.
چهارصد دانشجو و مردمي كه ساعت ده صبح روز سيزده آبان به خاطر اعتراض به سياستهاي آمريكا به سمت دانشگاه تهران در حركت بودند، ناگهان تغيير مسير داده و وارد سفارت آمريكا شدند و طي آن، 72 كارمند سفارت را گروگان گرفته و سفارت را به تسخير خود درآوردند. اين دومين بار پس از پيروزي ملت ايران در انقلاب 57 بود كه چنين واقعهاي براي سفارت آمريكا پيش ميآمد. چرا كه پيش از آن هم در بهمن 57، نزديك به 150 نفر از نيروهاي چپ و افراد موسوم به «چريك فدايي» با اين اعتقاد كه اسناد ساواك به سفارت آمريكا منتقل شده و با تحريك يكي از روزنامه هاي باكو، به آنجا حمله كرده بودند كه با ميانجيگري بزرگاني مانند شهيد بهشتي، غائله پايان يافت…
حادثه گروگانگيري تأثيري شگرف بر سياست جهان، به ويژه كشور آمريكا گذاشت، به طوري كه در انتخابات بعدي و پس از گذشت يك سال از حادثه در انتخابات رياست جمهوري 1980، كارتر با سرخوردگي تمام نتوانست رأي مردم را به خود اختصاص دهد و رونالد ريگان، به سمت رياستجمهوري رسيد، خبر از زلزلهاي ميداد كه توسط حادثهاي به ظاهر كوچك و در يكي از كشورهايي كه تا چندي پيش غلام دست به سينهاي بيش براي اهداف آمريكا در منطقه نبود، به وقوع پيوست. در همان زمان روزنامه «اشپيگل» در تحليلي كه با توجه به حادثه مزبور نوشته بود، گفت: «زماني ايالات متحده ميتوانست تصميم بگيرد كه چه كسي در ايران بر مسند قدرت بنشيند، اما امروز و در سال 1980، آيتاللهي در تهران ميتواند سرنوشت انتخابات رياستجمهوري ايالات متحده را تعيين كند» و به راستي نيز چنين شد…
«گري سيك» در كتاب خاطراتش از ديدار قطبزاده، وزير امور خارجه وقت ايران و «هميلتون جردن»، رئيس كاركنان كاخ سفيد، در 28 بهمن در پاريس خبر داده و ميگويد: پس از ديدار سه ساعته كه به طور پنهاني برگزار شده بود، قطبزاده در جواب جردن كه راهحلي براي پايان بحران خواسته بود، پيشنهاد ميدهد: «راهحل ساده است، شاه را بكشيد». اين سخن، نشانگر اوج ضعف و فرسودگي برخي طراحان دولت موقت است كه وقتي نتوانسته بودند دانشجويان را نسبت به عقايد خود متقاعد كنند، در صدد پاك كردن صورت مسئله و ارائه راهحل دفعي براي موضوع برآمدند. بنيصدر نيز در نخستين مصاحبه پس از رياستجمهورياش با اعتراض به استقلال دانشجويان ميگويد: «ما در ايران دو نوع حكومت داريم، يكي حكومت دانشجويان پيرو خط امام، و ديگري شوراي انقلاب و چنين وضعي قابل قبول نيست»…
كارتر در چهارم فروردين 59 در نامهاي محرمانه خطاب به امام نوشت: «ما آماده پذيرش حقايق جديد كه مولود انقلاب ايران است، ميباشيم. اين امر همچنان هدف و آرزوي ماست. زيرا من تصور ميكنم كه ما هدف واحدي را كه صلح جهاني و برقراري عدالت براي همه ملل است، تعقيب ميكنيم». كه در همان زمان، امام هم دستور انتشار اين نامه محرمانه را دادند كه افتضاحي سياسي براي كارتر بود…
متن کامل را در ستون «گزارش» بخوانيد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.