شورشهای مردمی ایران همان رنگ و بوی بهمن 57 را دارد
٭ فعالیت دسته جمعی رسانه های غربی و رسانه های ایرانی خارج از کشور در جهت انعکاس اخبار شورشهای مردمی ایران همان رنگ و بوی بهمن 57 را دارد. انگار همه فهمیده اند که حکومت جمهوری اسلامی به پایان عمر ننگین خود رسیده و ناگفته نیز پیداست که هیچ حکومتی بدون مشروعیت مردمی نمیتواند به بقای خود ادامه دهد. الهه هیکس در گزارش خود به سازمان حقوق بشر از وجود ارتشی خصوصی به مثابه دولتی در دولت (لباس شخصی ها) در ایران یاد میکند که وظیفه سرکوب مردم و دانشجویان معترض را به دستور عهده دار شده است. در تمام دوره ها ، حکومتهای استبدادی از لمپنها و اراذل و اوباش به بهترین وجه در جهت تحکیم قدرت خود و ایجاد جو خفقان و ارعاب بهره گرفته اند. در بلوک شرق گارد آهنین همین وظیفه را بر عهده داشت و در ایران دیدیم که شاه نیز از چماقداران (همانها که اکنون حزب الهی نامیده میشوند) در همین جهت استفاده مینمود. اما بازهم تجربه تاریخ نشان میدهد که این اقدامات تنها بصورت مقطعی و کوتاه مدت میتوانند موثر واقع گردند و به محض اینکه مشروعیت مردمی حکومتی زیر سوال رود و شورشهای مردمی بالا گیرد همه لمپنها و رجاله های مدافع حکومت ماستها را کیسه میکنند و میدان را به ملت وا میگذارند. در این چند هفته اخیر مردم تهران شاهد صحنه های جالبی از این نوع بودند. اراذل و اوباش بسیج ، حزب الله و لباس شخصیهای حکومتی با موتورسیکلت و زنجیر و چاقو و باتوم و بی سیم و گاز اشک اور (و گاها” مسلح به کلت و سلاح گرم) حاکمان بلامنازع خیابانها بودند، البته به جز منطقه کوی دانشگاه و امیرآباد شمالی که دانشجویان و مردم با مقابله با آنها درس دیگری از جبن و هراس لمپنها از ملت آموختند و به عینه دیدند که چگونه همه پهلوان پنبه ها و سینه چاکان ولایت در برابر اراده ملتی مصمم به احقاق حقوق از دست رفته خود رنگ میبازند و فرار را بر قرار ترجیح میدهند. بیچاره حکومتی که بقایش وابسته به تغذیه چنین اراذل و اوباشی باشد و بیچاره مذهب و آیینی که مبلغین و مدافعان آن اینگونه رجاله ها باشند. حکومتی که بر مبنای جهل ، دروغ و فریب و خرافات ، استبداد و قتل مردم استوار باشد همینگونه مدافعان جاهل را میطلبد. به قیافه هایشان (حزب الهی ها و اراذل و اوباش لباس شخصی) دقت کرده اید؟ میبینید چه نکبتی از سر و رویشان میبارد و چه ترسی در چشمانشان موج میزند؟ وقتی که با همند و در دسته های 50-60 نفری عربده میکشند و شعار فدائیان رهبر را سر میدهند بخود میبالند سرمست غرور قدرت خیالیشان میشوند اما همین ها وقتی تنها هستند در جمع کوچه و بازار حتی جرات ابراز اینکه خود را ازاین گروه ها بدانند را ندارند و اگر کسی آنها را بشناسد شرمنده میشوند و زبونانه بدنبال سوراخ موش میگردند.
آن دسته از مسئولین مملکتی که آینده نگر تر بودند از هم اکنون جاده فرار را درپیش گرفته اند و به خرید خانه و ویلا در کانادا و دبی و ..پرداخته اند تا با دستاورد 24 ساله حکومت خود و آنچه از ملت ایران به یغما برده اند به زندگی سراسر نکبتشان ادامه دهند. بیچاره سید علی گدا و اکبرشاه و فلاحیان که درلیست سیاه اینترپول قرار دارند و اگر بخواهند از چنگال انتقام ملت بگریزند ناچار به تغییر نام و قیافه هستند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.