نامه دولت خاتمى به جرج بوش در زمان سقوط صدام حسین
رسانه خبری:
“آوريل ۲۰۰۳ ميلادی، در شرايطی که تانک های آمريکايی در خيابان های بغداد حرکت می کردند، اين نگرانی در تهران شدت می گرفت که شايد پس از عراق نوبت ايران باشد.
يک ماه بعد، ايران در اقدامی بی سابقه، و با واسطه سوييسی ها، نامه ای برای دولت آمريکا فرستاد که در آن آمادگی خود را برای حل همه اختلاف ها اعلام کرده بود. در اين نامه، ايران نه تنها از کمک به ثبات در عراق و دست برداشتن از حمايت گروه های فلسطينی سخن به ميان آورده بود، بلکه پيشنهاد داده بود برای خلع سلاح حزب الله تلاش کرده و تمام فعاليت های هسته ای خود را شفاف کند.”
متن کامل این خبر به نقل از خبرگزاری آریا به شرح زیر است:
“شبکه چهار راديو بی بی سی، در ویژه برنامه ای که در مورد ایران آغاز کرده است، به ماجرای ارسال نامه از سوی ايران برای دولت آمريکا در دوران رياست جمهوری سید محمد خاتمی، و برخی پیشنهادات پرداخت.
به گزارش سرویس رسانه آریا ، شبکه چهار راديو بی بی سی از اواسط ماه سپتامبر پخش ويژه برنامه هايی را در مورد ايران آغاز کرده است. در قسمت دوم اين مجموعه، بخشی به ماجرای ارسال نامه از سوی ايران برای دولت آمريکا در دوران رياست جمهوری محمد خاتمی (در سال ۲۰۰۳ ميلادی – ۱۳۸۲ خورشيدی) و پيشنهاد جمهوری اسلامی برای حل مسالمت آميز اختلافات دو کشور اختصاص دارد؛ پيشنهادی که با پاسخ رد ايالات متحده روبرو شد تا به زبان تهيه کننده برنامه راديو ۴، اين فرصت نيز از دست برود.
آنچه در پی می آيد، برگرفته از اين برنامه راديويی است که صبح روز دوشنبه ۲۵ سپتامبر از شبکه چهار راديوی بی بی سی پخش شد.
آوريل ۲۰۰۳ ميلادی، در شرايطی که تانک های آمريکايی در خيابان های بغداد حرکت می کردند، اين نگرانی در تهران شدت می گرفت که شايد پس از عراق نوبت ايران باشد
يک ماه بعد، ايران در اقدامی بی سابقه، و با واسطه سوييسی ها، نامه ای برای دولت آمريکا فرستاد که در آن آمادگی خود را برای حل همه اختلاف ها اعلام کرده بود.
پيشنهاد ايران
در اين نامه، ايران نه تنها از کمک به ثبات در عراق و دست برداشتن از حمايت گروه های فلسطينی سخن به ميان آورده بود، بلکه پيشنهاد داده بود برای خلع سلاح حزب الله تلاش کرده و تمام فعاليت های هسته ای خود را شفاف کند.
در ازای اين همه، ايران از آمريکا می خواست از رفتار خصمانه خود نسبت به جمهوری اسلامی دست بکشد و در بيانيه ای تصريح کند که ايران جزو محور شرارت نيست.
محمدحسين عادلی که در آن زمان معاون وزير امور خارجه ايران بود می گويد: “آن نامه برای آمريکايی ها فرستاده شد تا نشان دهد که ما آماده گفتگو و حل معضلات هستيم. اين اقدام در راستای سياست های محمد خاتمی بود که می خواست همه راه های مسالمت آميز را بيازمايد.”
در آن دوران ارسال نامه و محتوای آن محرمانه بود. اين نامه می توانست نقطه عطفی باشد اما دستگاه سياست خارجی ايالات متحده اجازه داد اين فرصت به سادگی از دست برود.
پاسخ آمريکا
لری ويلکينسون، رئيس دفتر کالين پاول، وزير امور خارجه وقت آمريکا، می گويد: “تنها چيزی که من ديدم گزارشی بود از اينکه چنين نامه ای دريافت شده و پاسخ خجالت آوری که از طريق مقام های سوييسی برای ايران فرستاده شد… چيزی شبيه به اينکه چطور به خود اجازه می دهيد چنين پيشنهاد گستاخانه ای بدهيد… به نظر من، اين از آن لحظاتی بود که بعدها با خود فکر می کنيد و می گوييد باور نمی کنم که چنين کاری کرديم.”
آقای ويلکينسون در توضيح اينکه در واشنگتن چه گذشت که منتهی به چنين واکنشی از سوی مقام های آمريکايی شد می گويد: “من فقط می توانم حدس بزنم؛ اما حدسم بايد خیلی نزديک به واقعيت باشد… من فکر می کنم که معاون رئيس جمهور [ديک چنی] در بحث هايی که در مورد رد يا پذيرش اين پيشنهاد انجام می شده، [چيزی شبيه به اين گفته باشد] که ‘ما با شر صحبت نمی کنيم’ و ماجرا را ختم کرده باشد.”
اين زمانی بود که دولت آمريکا به لطف پيروزی سريع در عراق، سرمست غرور بود و در عوض ايرانی ها آسيب پذيرتر از هميشه می نمودند. بنابراين منطق سياستمردان آمريکا اينگونه بود که ‘چرا گفتگو؟ وقتی می توان از موقعيت برتر شرايط را بر طرف ديگر تحميل کرد
اما چيزی نگذشت که ورق برگشت و آنچه پيروزی قطعی آمريکا می نمود، رنگی ديگر به خود گرفت. خشونت در عراق بالا گرفت و نفوذ ايران در خاورميانه پررنگ تر از پيش شد.”
” ۹ مهر ۱۳۸۵ (۱ اکتبر ۲۰۰۶)”
پیام برای این مطلب مسدود شده.