تلاش هاشمیست ها برای کسب قدرت
خُسن آقا: جدال قدرت در راس هرم جمهوری اسهالی دوباره شدت گرفته و در این بزن بزنها پیکنت نیز مثل همیشه طرفدار هاشمی است. فراموش نکنید که در مصاحبه اخیر هاشمی با همشهری او در جواب خبرنگار که پرسیده بود “يعني شما برخورد با حزب توده را درست نميدانيد؟” گفته بود:
اگر آن كار را نميكرديم، بهتر بود. ما حزب توده را زير نظر داشتيم. من براي اين حرف كه آنها به فكر كودتا بودند، دليلي پيدا نكردم، البته به نفع شوروي فعاليتهايي داشتند.
بخوانید و بخندید
(البته به ریش تودهایها)
افشاگری های تازه، به بهانه انتشار نامه آيت الله خمينی
انتشار پيام های افشاگرانه
فرماندهان سابق سپاه
موج جديد عليه حكومت سپاهی
از ميان پيام های انتشار يافته در روزنامه انتخاب ديروز
1- گاهی، زياد صبركردن آفت است. هاشمی اگر افشاگری را ادامه ندهد حذف خواهد شد. 2- اخراج سردار ذوالقدر از سپاه و ممنوع المصاحبه كردن محسن رضائی فرمانده كل وقت سپاه پاسداران از سوی عبدالله نوری. 3- روياهای جنگ طلبانه عده ای با انتشار نامه آيت الله خمينی پايان يافت. همان ها كه می خواهند يكبار ديگر مملكت را به جنگ بدهند.4- جلوی پوپوليست های قصی القلب را بايد زودتر گرفت. افراطی گری های برخی فرماندهان كشور را عقب انداخته و خواهد انداخت.
روزنامه انتخاب، در يك اقدام كم نظير، روز گذشته پيام هائی را با اسامی مختلف منتشر كرد كه برخی از آنها حاوی اطلاعات دست اولی در باره سالهای جنگ است. كسانی اين پيام ها را نوشته اند كه خود در جبهه بوده اند و سپاهی. در برخی از اين نامه ها اشاره به اوضاع امروز كشوراست و حمله به سياست جنگی – اتمی فرماندهان سپاه و رهبر. در يكی از همين نامه ها، برای نخستين بار فاش می شود كه عبدالله نوری، كه پس از جنگ از سوی آيت الله خمينی نماينده وی در سپاه پاسداران شد، دراولين اقدام خود سردار ذوالقدر قائم مقام فرمانده كل سپاه و قائم مقام كنونی وزارت كشور و دارای فرمان رهبر كنونی برای فرماندهی نيروی انتظامی را از سپاه اخراج كرد و هر نوع مصاحبه مطبوعاتی محسن رضائی فرمانده سپاه را ممنوع كرده بود، تا تكليف نهائی همه آنها كه در جنگ، ادامه آن و شكست ها نقش داشتند روشن شود. درگذشت آيت الله خمينی اجازه ادامه اقدامات عبدالله نوری را نداد و علی خامنه ای او را از نمايندگی سپاه عزل و آيت الله موحدی كرمانی را جانشين او كرد. سردار ذوالقدر با عزل عبدالله نوری به سپاه بازگشت و در تمام 10-15 سال گذشته سردار ذوالقدر پای ثابت بسيار از ترورها، دستگيری ها، شكنجه ها و برپائی بازداشتگاه های مخفی و حتی برخی مناسبات بين المللی بوده است.
در يكی ديگر از پيام ها می خوانيد كه چه فرماندهانی خواهان مرگ چه فرماندهان ديگری درجبهه ها بودند و امروز همان ها كه خواهان مرگ برخی فرماندهان بودند عالی ترين مقامات را دراختيار دارند. از جمله فرماندهانی كه مرگش را می خواسته اند “سردارهمت” بوده كه يك بزرگ راه اكنون بنام اوست و در سينه بهشت زهرا خوابيده و آن كه خواهان مرگش بوده صاحب قدرت و ثروت!
زير پوشش اين پيام ها و نامه ها، علاوه بر افشاگری های خبری، مستقيم ترين حملات به سياست جنگی و دولت سپاهی شده، كه نشان دهنده آغاز تحركات جديد سياسی در حاكميت است. بيم از زدوبندهای بزرگ بين المللی و حركات كودتائی در داخل كشور برای تصفيه رقبا می تواند از جمله دلائل و انگيزه های افشاگری های كنونی باشد. همانگونه كه دسته بندی های مهم سياسی جديد، در آستانه انتخابات مجلس خبرگان رهبری متاثر از آنست. دسته بندی هائی كه در اخبار مربوط به همين انتخابات و موضع گيری های روحانيون سنتی در برابر حكومت نظامی ها در همين شماره پيك نت می خوانيد.
پيام هائی را كه روزنامه انتخاب روز گذشته منتشر كرد می شد خلاصه كرد و جنبه های تبليغاتی آن به سود هاشمی رفسنجانی را حذف كرد، اما برای درك دقيق تر سمت گيری های سياسی و تحولات آينده، بهتر ديديم عين همان پيام ها با همه جنبه های تبليغاتی اش منتشر شود تا خوانندگان خود قضاوت كنند.
پيام های منتشر در روزنامه انتخاب
دانستن حق مردم است … من هم از آقای هاشمی بسيار ممنونم . ضمن اينكه نمی دانم چرا برخی از آقايان اكنون ناراحت شدند و در پی انكار برآمدند؟
رامتين
من تا حالا جور ديگری فكر می كردم الان معلوم شد اگر زودتر واقعيات بر امام راحل روشن می شد چه بسا لطمات كمتری به اين كشور می آمد. آنهايی كه با خود شيرينی اطلاعات دروغ به امام می دادند از اين مردم طلب عفو كنند. من از خدا درخواست دارم انسان مثبت و موثری مانند آقای رفسنجانی را برای اين ملت نگه دارد و آدمهای كم بنيه و بی تعهد را از مصدر امور دور نگه دارد.
اصغر
انتشار اين نامه نشان داد كه در اين سال ها كه نوك تيز پيكان چگونگی خاتمه جنگ بلاخص از طرف آقای رضايی متوجه آقای هاشمی رفسنجانی شده بود و ايشان با سعه صدر با اين موضوع رفتار می كردند چه خون دلی را متحمل شده اند. اين درس ديگری بود كه هاشمی يادمان داد .
عبداله صالحي
بايد به هاشمی رفسنجانی آفرين گفت كه با انتشار اين نامه به روياهای جنگ طلبانه عده ای پايان داد و نشان داد كه هميشه مرد ميدان بوده و هست و فريب سخنان رياكارانه كسانی كه ميخواهند مملكت را به كام جنگ بفرستند نمی خورد. حتی اگر در اين ميانه آسيب ببيند. واقعی فكر كنيم. ماحريف جنگ با آمريكا نيستيم و نبايد در اين مورد حتی طبع آزمائی كنيم!!!
كاملا معلوم است كه كشور در آستانه يك انتخاب مهم تاريخی است و ديگر بيشتر از اين نميتوان به مردم دروغ گفت. كسانی كه حتی از افشای نامه امام به وحشت افتاده اند و از ترس رو شدن دستشان در آن دوران و حال شديدا به تكاپو افتاده اند تا نگذارند بيشتر از اين مردم شريف ايران پی ببرند كه چه خيانتی در حق انان و فرزندانشان شده است. خود من در ان دوران بعنوان يك سپاهی می ديدم كه اين اقايان فرماندهان چگونه فرزندان اين مملكت را فدای جاه طلبی های نظامی خود می كنند بدون اينكه كوچكترين اميدی به پيروزی داشته باشند . فقط با تخيلات خود سعی داشتند كه بگويند پيروزی با ماست.
خدا رحمت كند امام را كه لااقل ديگر اجازه نداد در ان دوران جنگ ادامه پيدا كند و باز هم جوانان بيشتری نابود شوند و نهايتا هم بعد از چند سال با خسارت های بيشتر به جايی برسيم كه رسيديم.
اگر همينطور جلو برويم به جايی می رسيم كه تمام اسناد امام را اين اقايان از ترس نابود می كنند و يا اجازه نخواهند داد كه چاپ شود.
رضا رضا.
با سلام
واقعيت ها را بايد پذيرفت . اينكه چرا هاشمی نامه محرمانه را افشا كرد حرف درستی نيست چرا كه شرايط امروز ما بادوران جنگ تفاوت زيادی كرده است .در آن مقطع برای خيلی ها اوضاع نظامی واقتصادی ما روشن بود واگر تصميم درست و تاريخی امام نبود احتمالا ضربه بزرگی بر نظام وارد ميشد.
كسانی كه ميگويند هاشمی نبايد اين نامه را منتشر ميكرد بايد از ديگران بپرسند برای چه واقعيت ها را تكذيب ميكردند.
وبرای خرد كردن شخصيت بزرگی چون هاشمی كه در آن مقطع هم كار های سترگی انجام داد تاريخ را تحريف ميكنند .علاوه بر آن مظلوميت هاشمی نيز روشن ميشود كه از بد روزگار به جای سپاس وقدردانی از او كه در كشاكش انقلاب مرد ميدان بود در حال حاضر هر كس وناكسی بر او تيغ ميكشد .
قدر ناشناسی رسم ما ايرانيان نبوده است اما افسوس….
حبيب الله
بزرگترين شكست نظامی ايران زمانی اتفاق افتاد كه پس از فتح فاو و جزاير مجنون بجای مستحكم كردن و تثبيت موقعيت ارتش ايران به فكر جبهه غرب افتاديم و نيروهائی كه ميبايست جبهه جنوب را مستحكم كنند به غرب برای حمله فرستاديم. و اين اگر خيانت بزرگ نبود بی تدبيری بزرگی بود كه مسئولش شخص اقای محسن رضائی به عنوان فرمانده سپاه وقت بود.
با تشكر از اقای هاشمی كه گوشه ائی از تاريخ ايران را بازگو كردن.
جواد
برای رسانههای ترسويی كه اين نامه را منتشر نكردند متاسفم كه ميخواهند تاريخ اين كشور را سانسور كنند.
سعيد
متاسفانه ملت ما هركس كه كار سياسی مبتنی بر تدبير بكند را لگد مال ميكنند و موجب رشد پوپوليستهای قصی القلب ميشوند. انصافا چند نفر از مقامات سياسی ايران معنی اصول ديپلماتيك را ميفهمند يا ميخواهند بفهمند؟
محمد
انصافا در مورد مسائل تاريخی (يعنی واقعيت های قطعي) حرف هاشمی معتبرترين است.
هر كس به هاشمی رفسنجانی بد كند به انقلاب بد كرده است ، بياييد با دست خويش تيشه به ريشه ی انقلاب نزنيم.
جانباز جنگ تحميلی
ای كاش اين اطلاع رسانی قطره چكانی به پايان می رسيد و گروهی همه زوايای تاريك اين واقعه مهم تاريخی را بطور صحيح مكتوب می كردند. مسلما حرفهای ناگفته فراوانی وجود دارد كه تا زمانی كه مردم محرم شمرده نشوند بازگو نخواهد شد.
محسن
از اول هم معلوم بود هاشمی يعنی بيان واقعيات. كسانی كه اين را فهميده بودند شروع به تخريب اين استوانه وپشتوانه واقعی انقلاب كردند چون ميدانستند او چه كسی است. امن امام يار امام دست وبازوی امام اسرار امام. كسی كه رفتنش نزد امام بی بازرسی بدنی بود. ديگران تازه سراز لاك دراورده كجابودند كه حالا خودشان را همه چيز ميدانند عقل كل ويار امام1؟1!!1!!!ازاين مرد جهاد و نستوه ميخواهم كمی از زمان صبركردن بكاهد و به بيان واقعيات بپردازد.
مرتضوي
به نظر من همين افراطی گری های برخی فرماندهان بوده و هست كه كشور را عقب انداخته و خواهد انداخت. بعضی ها فكر ميكنند كشور داری مانند مسابقه هفت تير كشی و دعوا های چاله ميدانی است. ملت با فرهنگ و نجيب ايران شايسته اعتدال است
چه عجب كسی در اين مملكت از انفعال بيرون آمد.
مجيد
اكنون كه فشارها برای فرار آقای هاشمی از ميدان نظام وسعت گرفته و بعضی مسئولين نيز با ابزارهای دولتی آن را تشديد نموده اند و بنظر می رسد حضور هاشمی را منفعلانه می خواهند و در غير اينصورت حذف وی را رقم می زنند آقای هاشمی نبايد در بعضی امور سكوت را پيشه كند تا جايی كه شخصی مانند محسن رضايی نيز جرات رويارويی پيدا كرده و خود را فرمانده جنگ معرفی نمايد. تا زمانيكه امام (ره) زنده بودند اينها جرات صحبت معمولی هم نداشتند. بايد بدانيم حمله به ستون خيمه ها جز نابودی خيمه چيز ديگری را بدنبال نخواهد داشت. انصافا آقای هاشمی تا به حال آبروی خود را فدای نظام نموده و سكوت اختيار كرده است.
مهرداد مهدوي
-1. ما فرماندهان مانند آقای رضايی زياد داشتيم. آقای ر ص درطول جنگ بنابربعضی روايات غير معتبر همواره اصرار داشت كه فقط بايد ازطريق “بصره”(محور جنوب) عراق را فتح كرد و درنتيجه همواره از محور غرب غافل بوديم .همين مسئله باعث شدسالهافرزندان اين مرزوبوم بيشترين خسارات رامتحمل شوند.
2.- يا ديگر فرمانده بنام “ش”، درزمان جنگ آنقدربه خوشنامی شهيد همت بخل ميورزيد كه ميگفت:”ايشان(شهيدهمت)چون دندان پوسيده ايست كه بايد كشيد و دورانداخت” كه متاسفانه همين فردپس از جنگ به بالاترين مصادر نظامی و وزارت رسيد.
3.- ماچنين فرماندهان لايق!! زيادداريم اما به يمن مصونيت وقدرت اقتصادی كه آقايان در اختيارشان قرارداده اند كسی جرات بازگوكردن را ندارد چون عاقبتش می شود: “دندان مار”.
4.- آن خواننده محترم هم كه به آقای موسوی توصيه ميكند خود بهتر ميداند كه بزرگترين مخالف ايشان(آقای موسوي)كيست (علی خامنه ای رئيس جمهور وقت- پيك نت) و چه خون دلی درزمان نخست وزيری به وی داد.
5.- تشكرخود را ازسايت انتخاب اعلام ميدارم واز خداوندطلب توفيق ايشان را خواستارم. به جرات شهادت ميدهم عليرغم فضای سنگين حاكم براطلاع رسانی مردانه وبا صداقت قدم بر ميدارند. بدانيد كه بزودی پرده از نقاب اين سرداران مزور فرهنگی نيز خواهد افتاد. خدا قوت .
ابوذرايراني
متاسفانه دردوران ماافرادی مثل حجه الاسلام عبدالله نوری كه دونمايندگی مهم ازطرف امام خمينی راداشت (نماينده امام درسپاه پاسداران ونماينده امام درجهادسازندگی } بايد خانه نشين باشند و افرادی ديگركه هيچ بويی ازانقلاب حس نكرده اند در راس باشند.
امام روحت شاد .لحن حضرت امام و حكايت فرمانده مزبور. حكايت جام زهر است و (….) .امام چه كشيدی . خوشحالم كسی كه امام زنده بودن نهضت را زنده بودن او ميدانست (آيت الله هاشمي) از موضع انفعالی بيرون آمد. به خدا گاهی زياد صبر كردن آفت است. چطور كسی كه امام اينطور با او سخن ميگويد(آقای رضايي) چنين شده. هميشه برايم سوال بود كه چرا امام ره بعد از جنگ آقای عبدالله نوری را با آن حكم بی نظير به سپاه فرستاد و چرا ايشان به محض آمدن به سپاه آقای ذولقدر را اخراج كرد و تا وقتی در سپاه بود اجازه نداد ايشان به سپاه برگردد .و چرا محسن رضايی را ممنوع المصاحبه كرد. وخيلی چراهای ديگر ….مطمئنا آقای مير حسين موسوی هم مطالب نگفته ای دارند كه به خاطر مصالح نظام نگفته اند .
محسن
منبع: پیک نت
پیام برای این مطلب مسدود شده.