طنز : نامه خمینی در مورد آتش بست
پیک ایران:
اسد مذنبی
بنا برگزارش خبرنگاریها، هاشمی رفسن جانی در اقدامی خیرخواهانه و قبل از اینکه مجبورش کنند کاسه واجبی را سربکشد، دل به دریا زده و نامه خمینی در مورد آتش بست را پس از هجده سال منتشر کرد.
” جنگ نعمت است ”
با سلام و بسم الله و رحمت برکت الله، همانطور که دانسته می باشید مسئولان نظامی که خبره جنگ هستند ، حالیا زیرش زده وگفته می شوند که ارتش اسلام به این زودی ها که هیچ، تا صد سال دیگر نیز به پیروزی رسیده نمی شود. پرسیده می شویم مگر این ارتش اسلام نیست پس چرا نباید پیروزی آور باشد؟ می گویند شما بهتر دانسته هستید که این ارتش جمهوری اسلامی است و ما فقط برچسب اسلام به آن زده باشیم و صدام ملعون نیز همین برچسب را به ارتش خودش زده باشد ولکن با برچسب پیروزی حاصل نمی شود. با این تفاصیل نمی دانیم شعارجنگ جنگ تا پیروزی، را چکار بکنیم!
صداقت مسئولان
این مسئولان که اینجانب به صداقت آنها شک داشته نباشم – چرا که بیش از هرکسی از این جنگ، یعنی نعمت خدادای سود برده باشند – نامه تکاندهنده نوشته اند ومدعی هستند که جنگ بیش از این به صلاح مملکت و نظام نیست. لابد کفگیرآنها به ته دیگ خورده باشد. این فرمانده هان همچنین گفته می شوند که سلاح هایی که شرق و غرب در اختیار صدام گذاشته با هیچ قیمتی تهیه نمی توان کرد؛ والا چه کسی از کمیسیون و پورسانت هنگفت خرید اسلحات و مهمات بدش می آید!؟ با توجه به این نامه تکان دهنده – اینجانب دانسته نیستم چرا وقتی مسئولان نامه نوشته می شوند آنرا تکان داده می شوند – بله عرض می شدم که این نامه که یکی از معدود گزارشاتی بوده که بعد از شکست های نظامی به عرض اینجانب رسیده ، صحبت از شکست های بیشمار ارتش اسلام دارد. پرسیده می شویم مگردر صدا و سیما مدام سخن از پیشروی و پیروزی قوای ظفرنمون اسلام و بحث نابودی کفار بعثی نبود؟ جواب می دهند که اینها بازی آتاری بوده که برای سرگرمی خلق الله نشان داده می شد.
لابد دانسته نیستند که خلق الله گرفتار نان شب است و حسابی سرش گرم می باشد.
البته بعد از هارت و پورت ما، شنیده شد که فرمانده هان به دفتر خبرگزاری ایسنا رفته و بزبان خوش اعتراف کرده باشند که ما خیلی وقت است شکست خورده باشیم و من دانسته نیستم که افراد چرا قبل از گرفتاری این اعترافات را کرده نمی شوند!؟
دلایل آتش بست
بنا به مسایلی که ذکرش رفت، اینجانب به توصیه شخص خودم و با تاییدات خداوند تبارک و تعالی با ” آتش بست ” موافقت نمودم.
ولکن این فرمانده هان که تا دیروز فریاد زده می شدند : وای اگر خمینی اذن جهادم دهد/ ارتش دنیا نتواند که جوابش دهد، و القا می شدند که بواسطه این جنگ می توانیم دمار از روزگار مخالفین درآورده و صدای مخالف را به بهانه شرایط جنگی خفه کرده باشیم ، الانه توبه نامه نوشته که امکانیات یعنی سلاحات و مهمات کافی داشته نباشیم و تا هزار سال دیگر نیزپیروزی حاصل نمی شود. اما درعوض اگر جنگ را در خارج خاتمه داده، درظرف پنج روز می توانیم در جبهه هات داخل پیروزشویم. چرا که اگر نظام میخ خود را نتواند در داخل کوبیده شود ول معطل است! البته اینها دانسته نیستند که دنیا می تواند مدعی شود که دانشجویان و زنان و کارگران و اهل قلم نیز سلاح و مهمات نداشته پس چرا توانسته باشند در مقابل حکومت ما استادگی بکنند؟
امکانیات
با همه این احوال این فرماده هان متذکر هستند که اگریک ارتش بیست ملیونی باضافه بمب اتم دارداشته باشیم می توانیم با کل دنیا بجنگیم و حتی برآمریکا هم می توانیم فاتح بشویم!
اینجانب نمی دانم از این حرف ها خندان بشوم یا گریان؟ چرا که اینها تاریخ را مثل ما خوانده نباشند و نمی دانند که شوروی سابق ارتش چهل میلیونی با مخلفات ، یعنی بمب های اتم دار داشت ، ولی یک شبه پاشیده شد و یا کره شمالی هزارتا بمب اتم دار دارد اما به نان شب محتاج باشد!
ادعای گریه دار
با این احوال فرمانده هان گنده گویی می کنند که اگر خواهان پیروزی هستیم باید آمریکا را از خلیج فارس بیرون بگردانیم و اینجانب از این حرف ها گریه می شوم. زیرا وقتی ما از پس صدام برآمده نیستیم، چطورمی توانیم آمریکا را از خلیج فارس بیرون بکنیم!؟ مگر آمریکا آیت الله منتظری است که شبانه با چند پاسدار از بیت خودش بیرون رانده شود ؟ یا آمریکا اطبا و مغزهای متفکر و دانشمندان این مملکت باشد که بشود آنها را اخراج نموده و با افتخار اعلام کرد که ما احتیاجی به این مغزها نداریم، برند گم بشوند اینها.
البته با همه این مصیبت ها این فرمانده ها مدعا هستند که باید جنگید و لابد می خواهند بازار شهید گردانی کساد نشده و ازفروش بهشت به اقساط متضررنشوند!
ولکن دانسته نیستند
که مسئولان اقتصادی گفته می شوند که وضع مالیه نظام زیر صفر است و آنها مجبورند بر صفرهای اسکناس ها افزوده بشوند.
که مسئولان جنگ گفته می شوند که سلاح های نظام زنگ زده و سواد مسئولان نم کشیده باشد.
که مسئولان سیاسی گفته می شوند که دیگر کسی گول حوری و نوحه آهنگران خورده نشده و به جبهه رفته نمی شود.
که مسئولان بنیاد شهید گفته می شوند که حتی یک پنکه هم نداریم تا خانواده شهدا را ترغیب بنماییم تا دیگر فرزندان خود را به جبهه هات جنگ فرستاده شوند.
جام زهر
و شما عزیزان بهتر از هرکسی دانسته هستید که اگرنظام از دست رفته شود شما و آقا زاده هاتان از نان خوردن افتاده می شوید. با این احوال اینجانب دماغم را گرفته و این جام زهر را بالا رفته می شوم تا نظام حفظ بشود.
وشما اعلام کنید که حضرت امام برای حفظ دین خدا جام زهر را سرکشید و اگر این کار را نمی کرد ممکن بود دین خدا منبعد در گاو صندوق آهنی نیز حفظ نشود.
خداوندا
خداوندا شاهد باش که ما با آمریکا و شوروی سر سازش نداریم. البته ممکن است درآینده برسر قضیه هسته ای مسئولان نظام قربان صدقه شوروی رفته و دهان آنها را حسابی شیرین نمایند و خاتمی نیز به آمریکا فرستاده شود تا بگوید دشنام های سران نظام علیه آمریکا مصرف داخلی داشته است!
خداوندا، خودت می دانی که ما برای حفظ دین تو جنگ کرده باشیم. البته ممکن است از دست ما عصبانی شوید که کی گفته بودم بچه های این مملکت را بخاطر من از بین ببرید و یا کشور را بخاطر من ویرانه بکنید. معذالک خودتان دانسته هستید که اگرما به آنها گفته بودیم که برای حفظ نظام به جنگ بروید، الاغ های از خدا بی خبرکه بر روی مین ها رفته می شدند نیزاز اینکار کراهت می کردند.
خداوندا، در طول تاریخ وقتی اولیاء و انبیا تصمیم به مصالحه داشتند، با مخالفت شورای امنیت و سازمان ملل مواجهه می شدند ، بنابراین اینجانب نیز برای حفظ دین تو، با قدرت های بزرگ آنهم وقتی توپ شان پر است، مصالحه می کنم و قحط نامه 598 را پذیرفته می شوم.
خداوندا، ما فرزندان خود را در راه تو قربانی کرده باشیم، البته ناراحت نشوید و بدل نگیرید چون فرزندان خودمان و سران نظام را قربانی نکرده باشیم و فرزندان امت را قربانی کرده باشیم.
خداوندا، به تو پناه میبریم چون غیر از تو هیچ کس را داشته نباشیم، زیرا با همه دنیا درافتاده باشیم.
خداوندا، تمنا دارم خوردن جام زهر را خودکشی با ما حساب نکرده و اینجانب را شهید محاسبه بفرمایید تا بعد از ارتحال اینجانب، خانواده ما جزو شهدا به حساب بیایند و آلاخون والاخون نشوند و سید علی و علی اکبرتوانسته نباشند با ریختن پودر سیانور در نعلین دردانه ام سید احمد گریان، ایشان را به لقاالله بفرستند.
نتیجه جنگ
در خاتمه با چشمان گریان به مسئولان نظام عرض می شوم مجالست تشکیل بدهید و با داغ و درفش ” آتش بست ” را به امت تفهیم اتهام بنمایید ، هرچند که خیلی ها خودشان قدر آتش و بست را بهتر از ما دانسته هستند.
و اینجانب درپایان وقت قانونی، با چشمانی خونبار نتیجه جنگ را صفر بر صفر بسود خودمان اعلام کرده و به شما نیزتوصیه هستم فقط خدا رادرنظر بگیرید و مردم را در نظر نگرفته و کار خودتان را بکنید. و هرکس مخالف باشد با آتش بست، او را کت بسته به جنگ در جبهه هات داخل روانه کنید تا ما حسابش را برسیم.
والسلام و علینا و علی عبدالله صالحی
پیام برای این مطلب مسدود شده.