وقتی که سگها مچ پای یکدیگر را میگیرند
خُسن آقا: آیا این درگیری و پاچه گرفتن جدال خامنهای و مصباح یزدی است؟
بازتاب: همسر الهام: شریعتمداری رانتخوار، «بازتاب» وابسته را افشا كند
همسر غلامحسین الهام پس از بازگشت از سفر حج که به همراه سخنگوی دولت و رئیس دفتر رئیسجمهور انجام شده است، در مقاله تازه خود در سایت منتسب به رئیسجمهور، دهها شخصیت سیاسی و رسانههای كشور را متهم به رانتخواری، وابستگی به بیگانه و … كرد.
در تازهترین نوشته فاطمه رجبی آمده است: نخستین روز ورود به مدینه منوره، خبر سرمقالهنویس «از كدام جایگاه؟!» مدیر مسئول كیهان را شنیدم با چند فراز از آن؟! فردای آن روز در مسجدالنبی(ص) از شاهكار سیما در برنامه 20:30 و هجمه بیسابقه وكلای مجلس، و سخنگوهای تشكلهای سیاسی و دینی؟! اطلاع یافتم، و فهمیدم كه همه این سیاستمداران و دردمندان دین و انقلاب و روحانیت و اسلام، در هر لباسی و نام و مسلك با «انسجام ملی» به دروغپردازی، فحاشی، تهمتزنی و تخریب بنده پرداختهاند! همانجا به همه آنها دست مریزاد گفتم، و آفرین فرستادم.
آنچه مدیر مسئول كیهان در سرمقاله خود آورده است: مدیرمسئول كیهان با اعتقاد كامل به حقانیت مرگ، حشرونشر و حساب، و در كمال انصاف و عدالت، و در انطباق تمام با عقل و شرع و ادب، دروغپردازی كرده، تهمت زده، تخریب نموده، تا «ترور شخصیت و عقیده» را بنا به «میل خود» اجرا كند.
مدیر مسئول كیهان با تمام تقویپیشگی مرا به «رانتخواری» متهم كرده است. او كه از این دروغ و اتهام بزرگ به خوبیآگاه میباشد، بهتر از هركس میداند كه نهتنها بنده از هیچگونه رانت چه «سیاسی» و چه «غیرسیاسی» بهره نمیبرم، بلكه بدلیل استقلال كامل از همه «وابستگیها» و «پیوستگیها»ی سیاسی– مالی، این چنین بیرحمانه زیر «چكمههای» شخص او هم قرارگرفتهام. من از وی میپرسم كه سوئ استفاده از در اختیار داشتن كامل مؤسسه كیهان و صفحات بسیار جادار! روزنامه آن، برای نوشتن هر مطلب، و درج هر سخن او و همكاران، با هر بهانه، اگر رانتخواری كامل نیست، چه نام دارد؟ واقعاً اگر این امكان بیحساب و رایگان در اختیار این افراد نبود، نوشتهها و گفتههای آنان با چه ارزش علمی و سیاسی در دیگر رسانهها درج میشد؟ آیا خلق سیاستمداران، ونویسندگان و نظریهپردازان متعدد توسط كیهان، دارای مبنا و محتوای علمی است و ارزش سیاسی دارد و یا قابل توجه و تأمل است، یا بدون داشتن هر پشتوانه سیاسی- مالی نوشتن و گفتن، و خوانندگان و مخاطبان بسیار از گروهها و قشرهای مختلف یافتن؟ آیا بهرهبرداری شخصی تمام از رانت كیهان و ترویج بیمبنای بلندگوی اختصاصی خواص بودن ارزشمند است یا گفتن و نوشتن مطالبات واقعی مردم بر حول دینمداری و نه سیاستپیشگی؟!
مدیر مسئول كیهان در عین مسلمانی و سیاستمداری و آگاهی!! صرفاً با تمسك به بنیان دروغ روزنامههای دوم خرداری و سایتهای وابسته به مراكز و محافل مافیایی، مانور لگدمال كردن تفكر و عقیده اینجانب را برگزار كرده است. این مدیر مسئول پاسخ دهد «خواسته خلع لباس شدن خاتمی» را در كجای مقاله این جانب یافته است كه برای آن این یورش بیرحمانه را انجام داده است؟ آیا همین كه سایتهای وابسته به مراكز فاسد و روزنامههای دوم خردادی با دروغپردازی صریح، این جمله را خلق كردهاند و این كه سخنگوی «جامعه مدرسین» و عضو جامعه روحانیت نسبت به این «مخلوق دوم خرداد و كارگزاران» حساسیت شرعی و عقلی نشان دادهاند؟ اینكه وكلای مجلس وسردمدران راست و چپ پیرامون این «دروغ بزرگ» بر این جانب تاختهاند و البته هم این دینداران و متعهدان!! «وفاداری خود را به گفتمان اصلاح طلبی اعلان داشتهاند» كافی است كه مدیر مسئول كیهان نیز با «سلاح قلم» به «بریدن زبان» و «شكستن دستهای» من اقدام كند؟
قیممآبی همیشگی مدیرمسئول كیهان این بار گریبانگیر بنده شد. او از جایگاه یك سیاستمدار زبردست و پیشگوی توانمند «طبرزدی شدن بنده را در آینده» اعلان داشته و با ناسزاگویی و تهمتزنی برایم دل سوزانده است! آیا اعتراف او به «رشد و پرورش طبرزدی» توسط كیهان «در همین مقاله» كافی نیست كه بسیاری از مسائل پشت پرده اینگونه ماجراها افشا شود؟ به راستی مدیر مسئول پاسخ دهد چه كسانی و چه مراكزی «طبرزدیها» را ساخته و میسازند؟ كدام محافل سیاسی و مالی در قدرت همیشه این افراد را حمایت میكنند؟ آیا «اكبر گنجیها» نیز از همین «مخلوقات» نبودند كه پس از همه هتاكیها به انقلاب و اسلام و امام(س)، در انتخابات نهم سربلند و با افتخار به حمایت از «رقیب احمدی نژاد» پرداختهاند؟
مدیر مسئول كیهان مرا به صرف نوشتن و گفتن عقایدی كه بر محور و بنیان «ولایتمداری دینمدارانه» و نه «ولایتپذیری سیاسیكارانه» است، متهم نموده كه در جایگاه رهبری قرار گرفتهام. با تذکر مجدد این نکته كه جمله «خلع لباس خاتمی»، خواسته و ساخته مدیر مسئول كیهان با تبعیت از همفكرانش در اردوگاه اصلاحطلبان و اصولگرایان است، میپرسم در فرهنگ این مدیرمسئول صرف اظهار نظر و عقیده من پیرامون سفر خاتمی، كه نموداری از حرف دل میلیونها نفر از دیندارترین، انقلابیترین و آگاهترین قشرهای كشور است، قرا رگرفتن در جایگاه رهبری است، یا قیمومیت كیهانی برای ملت؟ آیا راهكار كیهان در جابجا كردن مبنا و هدف و محتوای «اصولگرایی» با اهداف و اغراض «اصولگرایا ن» و در میدان آن تاختن،كسب جایگاه رهبری نیست؟ آیا نوشتن مقالهای سراسر ناسزا به قاضی رأیدهنده دادگاه آغاجری، و نگارش مقالههایی پیرامون مواضع و بیانات والای حضرت آیتالله مصباح علیرغم حمایتهای صریح صورت گرفته از ایشان، جایگاهی بالاتر از رهبری نداشته است؟ آیا «توافق سعدآباد» را پیرامون «تعلیق انرژی هستهای» در دولت خاتمی، «صلح حدیبیه» خواندن، و مواضع قرآنی آیتالله مصباح را نسبت به «حرمت ربا» به باد انتقاد گرفتن، و… عقلی، شرعی و منطقی است و در جایگاه فراتر از رهبری نبوده و نیست؟ مسائل در این زمینه بسیار است كه شاید بعدها به آن بپردازم؛
مدیر مسئول كیهان مردم را كندذهن و فراموشکار فرض کرده و عمر نویسندگی مرا در یك سال گذشته خلاصه كرده است. به این اتهام، رانتخواری سیاسی، بیارزش دانستن و غیرعلمی خواندن نوشتههایم را مستند كرده تا بتواند تخریب و ترور اندیشه را درباره من كامل كند. باید به این نیروی عقلی و شرعی آفرین گفت، و احترام به شعور ملی از سوی مدیر مسئول كیهان را سپاسگزار بود!!
موضعگیری خصمانه مدیر مسئول علیه كتاب «احمدینژاد معجزه هزاره سوم» نقطه عطف مقاله اوست؟! این فراز، علت فشار بیش از پیش لگدهای او را بر اندیشه و اعتقاد بنده نمایان تر میكند. آیا وی میپندارد با ناسزاگویی، تخریبگری، دروغ پردازی و اتهام زنی میتواند، اسناد آن كتاب را كه گوشهای از خروارها واقعیات و مصایب مشاهده شده توسط ملت است، محو نماید؟ آیا كتابی كه هزاران خریدار و دهها هزار خواننده داشته، وگروهها و قشرهای مختلف، واقع نگری و مستندبودن مطالبش را كه از قضا اسناد آن برگرفته از روزنامه كیهان است، تصدیق كردهاند، با یك تهمت ناروا، بیاعتبار خواهد شد. آیا مدیر مسئولی كه با وارد كردن اتهام رانتخواری سیاسی در پی كسب آبرو برای عاملان آن واقعیات است، پاسخگوی خداوند و ملت خواهد بود؟ و آیا بازگویی یك پرونده به گونه مستدل و مستند، این حجم عظیم مجازات را باید در پیداشته باشد؟ – مدیر مسئول كیهان به عنوان «آخرین نفر صف مهاجمان و تخریبگران اینجانب» وارد میدان شده است. او با نوشتن مقاله مذكور به خیال خود كار را تمام كرده است. مدیر مسئول كیهان با جا ی گرفتن در صفی متشكل از مشاركتیها، كارگزارانیها، ابطحیها، و ابراهیمنبویها، و سایتهای وابسته آفتاب و بازتاب و… در داخل و خارج، به جانبداری آشكار از سردمداران اصلاحطلبی و سازندگی برخاسته، و اوج این دفاع را بر محور «سفر خاتمی» به آمریكا قرار داده است و با این عمل داوطلب شلیك «تیرخلاص» به این جانب گردیده است. با اطمینان به توانمندی خارقالعاده خویش از نتیجهبخشی كامل كار آرامش یافته است. اما «خطای دید»، تیرخلاص را به سوی خود او بازگردانده و ماهیت اصلی افكار سیاسی و اعتقادیش را پس از سالها نمایان ساخته است.
مدیر مسئول كیهان از افرادی است كه «نامزد مشروع و مقبول» نهاییشان نوید «رضاخان حزباللهی» بودن را سرداد. از این روی تهاجم و یورش آنان به بنده دور از انتظارنیست. اما ملت باید امداد الهی در ناکام ماندن آن اصلاحطلبان جدید از حاكمیترا سپاس بیكران گوید! مدیر مسئول كیهان در كامل كردن پروژه «ایجاد فتنه خانوادگی» هم، شاهكار كرده است. او بر آن شده تا «فروپاشی خانواده كوچك و سالم مرا» شاهد و ناظر باشد. بیتردید میگویم از این فتنه كه از علائم آخرالزمان است به خدای بزرگ پناه میبرم، و چشم امید به امدادهای او دارم . اما برمدیر مسئول كیهان است كه با همین قلم شیوا و ادبیات محترمانه، در دایره عدالتخواهی از نوع جناح اصولگرا، منابع مالی و سیاسی سایتهای چون «آفتاب» و «بازتاب» و … را به مردم معرفی كند. این مدیر مسئول بهشدت ضد رانتخواری به مردم كمك نماید كه منبع، مركز و یا مجمع هدایت كننده و حكایت كننده سایتهای مذكور را بشناسند، تا بهتر و شفافتر مطالب و مواضع آنان را هضم نموده و پذیرا باشند!؟ و نیز خوب است مدیر مسئول متعهد و دردمند، از صدها میلیون تومان پرداخت شده توسط یك منتظرالریاسه برای فعال كردن سایت خود و بكارگیری همسر و فرزندش در مدیریت بسیار علمی و عقلانی هم سخنی بگوید. همچنین ضرورت دارد مدیر مسئول كیهان دردمندانه از هزینه مالی سفر خاتمی و دختر و برادر و هیأت نه چندان كوچك همراهش به آمریكا هم به ملت آگاهی دهد. و نیز لازم است كه …
اما مطلبی هم پیرامون نمایشهای مضحك سیمای ضرغامی! تكرار میكنم كه در هیچ دورهای این گونه سطحینگری، خود محوری، خطبازی و بازیچه شدن رسانه ملی سابقه نداشته است، حتی زمانی که این سازمان «صدا وسیمای قطبزاده» خوانده میشد. آیا اختصاص دادن برنامههایی برای تخریب «فاطمه رجبی» به جرم گام نهادن به حریم مافیای قدرت و ثروت، و دفاع از گفتمان اسلام ناب توسط احمدی نژاد یك مسأله عمومی کشور است یا «هواها و بهانه های» ضرغامی است؟ آیا كینهتوزی جناحگرایانه به منظور جبران شكست در انتخابات ریاست جمهوری، به ضرغامی نسبت به بهرهبردایهای تا این حد سخیف شخصی از رسانه ملی مجوز داده است؟ آیا در انحصار قراردادن شبكههای مختلف به وسیله ضرغامی به همقطارانش به عنوان مدیران و كارشناسان و … وبمباران مردم با تصاویر و گفتههای آنان، از دید مردم هوشمند مخفی میماند؟
سخن پایانی آنكه گام نهادن اینجانب به حریم امن مافیای قدرت و ثروت «بهای سنگینی» داشت. همدلی و وحدت راستگرایان و چپگرایان در تخریب هولناك من «سنگربندی عجیب در مسیر پیشروی ملت برای در هم شكستن آن» است. با این وجود مهاجمان بدانندكه این راه باز شده، و امداد الهی و توجهات حضرت ولیعصر(عج) ملت را در پشتیبانی از احمدی نژاد و رویارویی با مافیاگران مصممتر كرده است. بههمین جهت یورش، تخریب و ترور عقیده و اندیشه توسط ابزارها وعوامل مختلف راه بجایی نخواهد برد، و منتظران فرج را از صحنه خارج نخواهد كرد. انشاءالله.
پیام برای این مطلب مسدود شده.