نمایندگان رفسنجانی بر سر آینده رهبر با امریکائی ها مذاکره کرده اند؟
پیک نت:
خطاب رهبر در سخنرانی سالگرد درگذشت آیت الله خمینی با کیست؟
رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی خود در مراسم سالگرد درگذشت آیت الله خمینی ، بار دیگر نسبت به سازش با آمریکا هشدار داد. از آنجا که در دوران اخیر خط ارتباط غیررسمی با امریکائی ها مجمع تشخیص مصلحت به رهبری هاشمی رفسنجانی بوده و دبیراین مجمع (محسن رضائی) همراه یک هیات در آتن با امریکائی ها ملاقات و مذاکره داشته، ظاهرا اشاره رهبر جمهوری اسلامی باید همین مذاکرات باشد.
مذاکرات دیگری در ژنو میان زلمای خلیل زاد مشاور ارشد کاخ سفید در امور ایران، افغانستان و عراق و هیات ایرانی به سرپرستی جواد ظریف نماینده جمهوری اسلامی در سازمان ملل جریان داشته که هم وزرای خارجه ایران و امریکا آن را تائید کرده و قطع آن را از سوی امریکا نیز اعلام کرده اند.
با توجه به اینکه مذاکرات ژنو یک تصمیم حکومتی بوده و قطعا رهبر جمهوری اسلامی از جزئیات آن با اطلاع بوده، سخنان اخیر رهبر می تواند ناشی از نگرانی وی از مذاکراتی باشد که از بالای سر او با آمریکا جریان دارد و ای بسا که بر سر ادامه و یا پایان “رهبری” او نیز با امریکائی ها صحبت شده باشد!
از سوی دیگر نگرانی از متوقف شدن مذاکرات و تماسهای امریکائی، از سوی جمعیت موتلفه اسلامی که دبیرکل و چهره همسو با آن – مرتضی نبوی- عضو مجمع تشخیص مصلحت اند و طبعا در جریان مذاکرات دبیر این مجمع در آتن نیز به اشکال مختلف طرح می شود.
امیرمحبیان در روزنامه رسالت، اصلاح طلبان را رسما متهم کرده که به منافع ملی ایران لطمه زده اند زیرا باعث شده اند آمریکا مذاکراتش را با ایران قطع کند!
در این میان انصار حزب الله به رهبری آیت الله جنتی نیز نگران است، زیرا احساس می کنند درمذاکرات آتن و یا هر نوع مذاکرات مشابهی حذف این جریان در حاکمیت جمهوری اسلامی بعنوان یک امتیاز به امریکائی ها مطرح است. امتیازی که به اشکال دیگری دولت سوریه و دولت فلسطینی به امریکا داد.
رهبر جمهوری اسلامی زیر فشار همین گروه آخر و یا برای آرام کردن و اطمینان خاطر دادن به آنها سخنرانی اخیر را نکرده است؟ شواهد ابتدا کسالت و بستری شدن آیت الله جنتی در خانهاش را در برابر پرسش کننده قرار می دهد و سپس می گوید: چرا!
در اوج این تضادها و بحث های پشت پرده، یکبار دیگر حملات لفظی به آمریکا، برای از صحنه دورنگهداشتن اصلاح طلبان به فصل مشترک جناح راست تبدیل شده است. اما نه آن پرخاش هایی که خطابش آمریکاست نشانه عدم سازش با آمریکاست و نه آن حملاتی که به اصلاحطلبها می شود قادر به حذف اصلاح طللبان از حاکمیت است.
هیچکس در جناح راست جمهوری اسلامی دچار چنین توهمی نیست که می توان با آمریکا مذاکره نکرد، و یا میتوان اصلاح طلبها را از حکومت حذف کرد. برعکس آنچه دراساس می گذرد رقابت جنون آمیز در درون جبهه راست برای مذاکره با امریکاست و سخنرانی رهبر متاثر از همین رقابت. این رقابت که سرانجام چه کسی از میان آنان طرف نهایی مذاکره با آمریکا خواهد شد و برای بقای خویش در حاکمیت و جلب نظر مردم بانگ تفاهم با طرفداران اصلاحات را برخواهد داشت.
در این رقابت است که هر وقت یکی از اینان به چنین مرحلهای نزدیک می شود بقیه با تمام قوا به میدان می آیند تا راه را بر او سد کنند. آنچه اکنون در مورد حملات تبلیغاتی نسبت به مجلس و حمله مستقیم به نمایندگان مجلس میگذرد نمونه بارز این ماجراست.
در یکی دو هفته اخیر حوادث و اوضاع و زمزمه ها و شواهد حکایت از آن داشت که تفاهم هایی برای تغییر شورای نگهبان و برکنار کردن راستترین و افراطیترین عناصر آن بدست آمده است. انصار حزب الله و دیگر عناصر جبهه راست که احساس می کنند این تفاهم به زیان آنان است به میدان آمده اند تا آن را برهم زنند. اما برای آنکه ماجرا معلوم نشود شمشیر را نه برای خودی های جناح راست، بلکه برای اصلاح طلبان از رو بسته اند و میگویند نمایندگان مجلس نامه نویسی نمایندگان به رهبر توهین بوده است.
آنها هدف مهم تری را هم برای جلوگیری از تفاهم بخشی از جبهه ضد اصلاحات با اصلاحطلبان و حذف حزب الله و انصار حزب الله دنبال می کنند. یعنی با جار و جنجال پیرامون نامه نمایندگان مجلس به رهبر، عملا با انتقاد از نمایندگان و توهین دانستن نامه نگاری با وی به زبانی ساده می خواهند بگویند رهبر و ولی فقیه چنان بی کفایت است که نمایندگان مجلس به او توهین می کنند و به همین دلیل، رهبر از ترس نمایندگان مجلس می خواهد عقب بنشیند و اعضای اصولگرای شورای نگهبان را تغییر دهد!
بدینسان تحت پوشش حمایت از رهبری او را به میدان کشیده اند تا جلوی هر تفاهمی هم اگر بوده است را سد کنند.
هاشمی رفسنجانی که توسط محسن رضائی سرگرم تماس با آمریکائی ها بوده و متهم است که در این مذاکرات خود را جانشین رهبر(پس از حذف وی از صحنه) نشان داده، حالا برای رفع نگرانی رهبر خود را باوی هم سرنوشت اعلام می کند و می گوید “من و رهبر مورد هجمه” اصلاح طلبها قرار گرفته ایم.
موتلفه و روحانیت مبارز که به قلم امیر محبیان در بالا خواندید چگونه نسبت به قطع مذاکره با امریکائی ها معترض اند، یکباره و برای آنکه متهم به تبانی با هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت برای حذف رهبر از صحنه نشده باشند، شتابزده سخنان اخیر رهبر را هشداری به مرعوب شدگان اعلام و انگشت اتهام را متوجه اصلاح طلبانی کردهاند که در ماجرای مذاکرات زیر میزی اما افشاء شده آتن نه سر پیاز بوده اند و نه ته پیاز!
بدینقرار بجای آشفتگی در جبهه اصلاحات و بیان نگرانی از سرانجام نامه نگاری نمایندگان مجلس با رهبر باید ناظر تشدید تضادها در جبهه ضداصلاحات بود.
درست در آن لحظه ای که عقب نشینی در جناح راست به ضرورت تبدیل شده و درگیری درون آن به اوج خود رسیده، شکل این درگیری بصورت اتحاد علیه اصلاح طلبها جلوه میکند و این آن نکته ایست که باید در حوادث دو هفته گذشته با ظرافت درک کرد و در محاسبات خود گنجاند.
تضاد و تشتت در جناح راست به دیدار گرگ ها در زمستانی سرد و در دایره ای می ماند که در میان آن چیزی برای خوردن و زنده ماندن نیست مگر همگی به ضعیف تر حاضر آن جمع حمله کنند. اگر چنین نشود و تاخیر کنند همه در سرما جان خواهند باخت. جناح راست هیچ چارهای جز تصفیه خود ندارد. اگر این تحول و عقب نشینی به تاخیر بیفتد تحولات به تاخیر افتاده مدام بر هم افزون می شوند و در سرانجام کار بجای آنکه تغییرات بطور تک تک و در طول زمان و به شکل تدریجی تحقق یابند، مجموعه ای از تحولات تلنبار شده و به تاخیر افتاده حالت انفجاری به خود خواهد گرفت و نقش همین وحشت از انفجار بر مقاومت دربرابر اصلاحات چنان می افزاید که همه با هم حذف خواهند شد.
در چنین شرایطی است که وقوع هر جنایت، حادثه و حادثه جویی یا دست زدن به خودکشی جمعی، هم ممکن است و هم پیشبینیناپذیر، که در این صورت دیگر هیچکس، اعم از طرفدار و مخالف اصلاحات احساس امنیت نخواهد داشت و آینده را کنترل پذیر نمی داند. حوادث هفته های گذشته این روند را نشان می دهد. به این ترتیب آنچه از آن بعنوان بن بست اصلاحات نام برده میشود درواقع بن بست جبهه ضداصلاحات است که نمی تواند به ضعیف ترین حلقه درونی خود حمله ور شود و مفری بیابد و بعبارت دیگر ناتوانی این جبهه در حل و مدیریت تضادهای درونی آن است. مشکل بزرگتر انجاست که درون جبهه ضداصلاحات انچنان مکانیسم و سازوکاری از ایجاد بن بست بوجود آمده که دیگر به سختی میتوان بر آن غلبه کرد. این مکانیسم در جهت جلوگیری از شکل گیری یک نهاد فراگروهی راست عمل می کند که بتواند رهبری عقب نشینی را برعهده گیرد و آن را به شکلی قابل قبول برای اکثریت نیروهای این جناح درآورد. این امر، اگر منجر به افتادن ابتکار عمل بدست اصلاح طلبان نشود، بنوبه خود قطعی شدن سقوط حکومت را بتدریج اجتناب ناپذیر می کند.
این سرنوشت دردناک اصلاحاتی است که مخالفان آن تا به امروز حتی نتوانسته اند به یکی از تفاهم هایی که با محمد خاتمی داشته اند پایبند بمانند. سخنرانی ها و موضع گیری های متضاد رهبر که از “حمایت صد در صد” از خاتمی در نماز جمعه چهار سال پیش تهران تا برگماری مخالفان قسم خورده او به مشاورت خود، سپردن دستگاه قضائی کشور به آنان و نشاندنشان در مجمع تشخیص مصلحت و شورای نگهبان در نوسان بوده بارز ترین نمونه است.
بدین ترتیب است که معلوم نیست سرنوشت اخرین وعده آنان به محمد خاتمی برای تغییر ترکیب شورای نگهبان نیز به دست چند چماقدار مطبوعاتی و ژ3 بدست نماز جمعهها به سرنوشت همه تفاهم های قبلی دچار خواهد شد یا نه. اما در این تردید نیست جناح راست آخرین برگهای شانس خود را برای بازی در اختیار دارد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.