07.09.2006

وقتی که سگ‌ها مچ پای همدیگر را می‌گیرند (1)

نوسازی:
ایران اسلامی و میهمانی كاخ سفید فاطمه رجبی

8 سال خون دل خوردیم که «توسعه برنامه ای آمریکایی» است و در صدد حاکمیت فرهنگ و سیاست و اقتصاد امریکای جنایتکار در ایران است. همچنان که در دیگر نقاط جهان شوم آن را دنبال کرده است. 8 سال دیگر فریاد برآوردیم که اصلاح طلبی برنامه برون مرزی است و اصلاح طلبان وابستگان یا مزدوران فکری و سیاسی آمریکا هستند که جز فروپاشی اساس نظام و اصالت باورهای دینی و فرهنگی را در عرصه سیاست مدنظر ندارند و جز این راه، طریقی را نمی پیمایند، اما ثمره اش از سوی دارندگان حزب و گروه، باند و جناح، پست و مقام یعنی همان مجریان دارنده مسئولیت، ایراد اتهام و برچسب فراوان و گوناگون بود.

یا تند رو شدیم یا افراطی، یا خشونت طلب بودیم یا بنیادگرا یا توهم توطئه داشتیم و از محافلی دستور می گرفتیم. به تازگی هم که بی نزاکت و پرخاشگر گردیده ایم.

انتظاری از سردمداران مافیای قدرت و ثروت نبوده و نیست، و عناصر ذلیلی هم که از ته مانده غارت و چپاول آنان سفره های خود را رنگین می کنند، مورد توجه نیستند. اما جاهلان یا مقدس نماهای بی شعور یا به فرموده حضرت امام، رفاه طلبان و عافیت جویان بی درد را نباید مبرا کرد که با تجمع برگرد رقیب دکتر احمدی نژاد در معجزه هزاره سوم ـانتخابات نهمـ تصمیم گرفتند تا فاسدان و مفسدان و دزدان بیت المال و جاسوس ها و ابتذال گرایان را برای شب اول قبر خود بسیج کنند که به جای آنها پاسخ گوی نکیر و منکر باشند! این افراد که سران توسعه و اصلاحات را با توجیه منافقانه تنها به دلیل داشتن لباس روحانیت، محترم می دانستند و به همین دلیل آنان را از گام نهادن در مسیرخیانت به دین و کشور و ملت تبرئه می کردند.

امروز که خیل برانداز با اندیشه و گفتمان، تئوری و عملی و مجری و مسئول، در رستاخیز الهی مردم، قهرآمیز رانده شده اند و اسلام و انقلاب اسلامی و استقلال کشور و عزت ملت از تندباد امریکایی نجات یافته است، آن عافیت طلبان یا جاهلان به روشنی شاهد باطن پلید حرکت ضد اسلامی و ضد ملی آنان می باشند كه در راهكارها و مراكز و محافل خارج از دولت دنبال می شود.

واقعیت آن است كه رفتن محمد خاتمی به واشنگتن با استقبال كاخ ننگین سفید در صدور ویزا و مهیاسازی شرایط برای سخنرانی و دعوت و میهمانی در دانشگاهها حتی در مخیله وابستگان رژیم ننگین پهلوی هم نمی گنجید.

واقعیت آن است كه محمد خاتمی به عنوان عامل اصلی اجرای اصلاح طلبی امروز دستمزد 8 سال تلاش خود را از آمریكایی ها به ویژه كاخ سیاه می گیرد. اگر چه این گام هم در كارنامه درخشان اندیشه گری وی نمره ای دیگر را اضافه می كند، اما اگر او همگام با عناصری چون اكبر گنجی، شیرین عبادی و… به حساب آید نه تنها گردی از عملكردش بر دامن نظام اسلامی و ملت ایران نمی نشیند بلكه بیانگر عظمت بیش از پیش ملتی است كه بالاخره پس از 8 سال و بلكه 16سال عقبه آمریكایی ویرانگری ها را به درستی شناخت و با امداد حضرت ولی عصر (عج) به طرد واخراج آن از عرصه حاكمیت رای داد اما:

1- بر حوزه های علمیه، از مرجعیت عظیم الشان تا جامعه محترم مدرسین، به ویژه وارستگان این تشكل كه قداست روحانیت شیعه را فراتر و بالاتر از همگرایی صنفی و سیاسی می دانند و طیف عظیم بالنده طلاب حقیقی مكتب امام صادق(ع) است كه پیشگام قشرهای ملت گردیده تكلیف این دارنده لباس روحانی را در این حركت ضد ملی روشن كنند. آیا روحانیت و مرجعیت شیعه در ستیز با اسلام ستیزان و دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمین در عرصه نظر وعمل همواره سربداران عزت و شرف و عظمت اسلام و تشیع نبوده اند و آیا دولت آمریكا وكلیساهای دین سوز وابسته آمریكا، سیاسیون و به اصطلاح اندیشه گران تدوین كننده برنامه های جنایتكارانه كاخ سفید و كشیش های خائن به مسیح (ع) و مسیحیت آن، امروز جنایت بارترین حملات را علیه بشریت به ویژه مسلمانان در سراسر جهان به اجرا نگذارده اند؟ اشغال و جنایت در افغانستان و عراق و فجایع و نسل كشی حزب الله لبنان بر كدام بشر آزاده پوشیده است و كدام انسان در اقصی نقاط جهان آمریكای جنایتكار را عامل اصلی تئوریك و عملی آن نمی داند؟ آیا حضور و جولان «محمد خاتمی» در شهرهای آمریكا و سخنرانی های او پیرامون «اسلام مدرن» -اسلام مورد قبول وی- كه اسلام تعیش و تكسب، اسلام اشرافیت، اسلام رفاه طلبی، اسلام عافیت جویی و در یك كلمه اسلام آمریكایی است، عذر بدتر از گناه برای یك دارنده لباس روحانیت شیعه نیست؟

2- مجمع تشخیص مصلحت به دلیل جایگاه خاص باید در پیشگاه ملت پاسخگو باشد. این مجمع و تك تك اعضای آن كه نسبت به ایجاد «مثلث نامیمون» در مركز تحقیقات استراتژیك سكوت و بی تفاوتی پیشه كردند، از سوی ملت امروز مورد مواخذه اند، كه چرا «محمد خاتمی» در حركت ضدملی خود برای ورود به خاك آمریكا با استقبال بی سابقه كاخ ننگین سفید، به عنوان «یك مقام رسمی» اعلان می شود. آیا این «مقام» به معنای حضور او در آن «مثلث» نیست؟ و آیا برنامه این حركت از سوی آن مثلث مورد قبول واقع نشده است؟ آیا مجمع تشخیص مصلحت هرگونه پیوند فكری و اعتقادی و سیاسی با ملت را قطع كرده كه به گفته روزنامه «واشنگتن پست» در «شدیدترین برخورد آمریكا علیه دولت جدید ایران»، «خاتمی» منادی «عشق و محبت» نسبت به آمریكا شده است؟

3- خانواده های عزیز شهدای انقلاب اسلامی، به ویژه شهیدان ماهها، روزها و شب ها و لحظه های خونبار سال 56 و 57، و در راس آنان، وارثان آزاده شهدای 17 شهریور، به طور قطع این هدیه زهرآلود «خاتمی» را در آستانه سالگرد «17 شهریور» با خشم و قهر به خود وی و همفكران آمریكائیش باز خواهند گردانید. آیا «محمد خاتمی» در استمرار لگدمال كردن اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی و بنیانگذاری های فكری و عملی حضرت روح الله (س)، در آستانه «هفدهم شهریور» با ورود به آمریكا، چه پیامی به ملت ایران ابلاغ می كند؟ آیا استقبال گرم دولت حیوان صفت «بوش جنایتكار» از «خاتمی» در شهریور ماه، نشانه تمسخر خاتمی نسبت به شهدایی نیست که مظلومانه توسط هلی کوپتر های آمریکایی و اسرائیلی به رگبار مستقیم بسته شدند؟ بالاتر آن که اگر جیمی کارتر قصاب اصلی ملت ایران درسال های 56 به بعد، تماس خاتمی برای دیدار را بپذیرد، باید گفت که خانواده های شهدای انقلاب و شهدای 17 شهریور بزرگترین هدیه مسموم را از محمد خاتمی دریافت کرده اند، که البته هدیه ویژه ای نیز هست.

4- وفاداران به حضرت روح الله، حزب الله این فرزندان معنوی رسول الله به فرموده حضرت امام، چگونه می توانند با آرامش و تحسین جولان خاتمی را در شهر های امریکا نظاره کنند و سخنوری های تکراریش را در مدح و ستایش اندیشه و تمدن و تجدد غرب به سرکردگی آمریکا در دانشگاه های تئوری پرداز جنایات آمریکا، تمجید نمایند و آن ها را در راستای صلح اسلامی و گفتگوی دینی و ملی تلقی نمایند؟

آیا حزب الله چگونه می تواند فریادهای پیامبرگونه حضرت خمینی (ره) را به فراموشی بسپارد که آمریکا دشمن شماره یک بشریت است و آمریکا تروریست بالذات است و کارتر دشمن ملت ایران و منفورترین افراد نزد ملت ایران است، همان گونه که کندی در جنایات خود علیه ایران چنین بود؟ آیا حزب الله همچون اصلاح طلبان آن چنان محو جمال آمریکا و کاخ سفید و جنایات سیاه تمدنی آن شده اند که از خاطر برده اند فریاد رهایی بخش امام را که « اگر آمریکا لا اله الا الله هم بگوید ما پذیرای او نیستیم و باور نخواهیم کرد.»

5- دانشگاهیان آزاد اندیش از هر گروه و جناح و با هر سلیقه و عقیده باید نسبت به حرکت ضد ملی خاتمی برخورد قهرآمیز داشته باشند، آیا انبوه توهین و تحقیر ملی آمریکاییان نسبت به ایرانی بالنده برای آنان احساس دردی به وجود نیاورده است؟

آیا دانشگاههیان که در روزهای گذشته از سوی آدم کشان آمریکایی اجازه ورود علمی به خاک آن کشور و حضور علمی در دانشگاه های آن را نیافتند، نسبت به احترام ویژه و دوستی انحصاری کاخ سفید و دولت جنایتکار بوش برای شخص محمد خاتمی ابراز تنفر و انزجار ندارند؟ آیا خاتمی نماینده دانشگاهیان و دارای جایگاه علمی است؟ آیا نباید دانشگاهیان در این عرصه، با یک حرکت ملی عرق ایرانی بودن خود را به ارزیابی ملی بگذارند؟

6- ملت از وزارت خارجه که یک سال گذشته هرگز همپا و همگام با مواضع عزتمند و خردمندانه دکتر احمدی نژاد حرکت نکرده، انتظار دارد تا اگر خبرمنتشره ایسنا درباره ضیافت شام ظریف برای خاتمی صحت دارد، نماینده ایران در سازمان ملل را که هنوز سر در هوای اصلاح طلبی برانداز دارد،چرا که وی منتخب دولت خاتمی است، به دلیل برپایی ضیافت ضد اسلامی و ضد ملی برای خاتمی در نیویورک سریعا عزل کند. تنها در این صورت است که ملت خط میان خیانت و امانت را در مرکز دیپلماسی ترسیم کرده و نسبت به آن اعتماد خواهند داشت زیرا این نماینده سیاسی جشن ورود خاتمی به دیار کاخ سفید را در حالی از جیب ملت برپا کرده که نسبت به عدم صدور ویزا برای وزیر بهداشت که نماینده حقیقی ملت ایران است و دانشگاهیان دانشگاه شریف که فرزندان نخبه ایران اسلامی هستند، هیچ اخمی بر ابرو نیانداخت و قانون مند! از کنار ددمنشی آمریکایی ها علیه ملت خود گذشت.

7- از مجلس انتظاری نیست. عملکرد دوبخشی و دوگانه مجلس هفتم با دولت خاتمی و احمدی نژاد برای عموم ملت، اصول و تعهدات آن را آشکار کرده است. مجلس به راه خود برود، رئیس آن به سفرهای استانی برود و به مردم القا کند که مجلس دولت را مکلف می کند که چه بکند و چه نکند؟! ویقیناً ملت راه خود را خواهد رفت.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates