10.06.2003

در آستانـه “یـوم‌الله” ١٨ تیـر

• در تاریخ معاصر ایران ، موقعیت‌های خاصی پیش آمده است که در سرنوشت حیات سیاسی کشور تاثیر تعیین کننده‌ای داشته و آینده آن را رقم زده است. اکنون نیز جامعه ما به یکی از پیچهای تاریخی خود رسیده و در انتظار یک تحول بزرگ به سر می‌برد.
• تنها درایت سیاسی و روشن بینی رهبران سیاسی است که می‌تواند در شرایط مساعد کنونی ایران خطر دخالت خارجی را به فرصت تبدیل کند و از آن برای پایان دادن به استبداد مذهبی حاکم بهره بگیرد.
• اهمال یا اشتباه در اتخاذ یک سیاست درست برای نفی این رژیم ممکن است دوباره به عوامل استبدادی داخل آن اجازه دهد که خود را بازسازی کنند و با کنارآمدن با آمریکا به حیات خود ادامه دهند، و یا ابتکار عمل به دست نیروهای خارجی بیفتد و آنان بدیل مطلوب خود را در ایران بر سر کار آورند. در هر یک از این دو صورت ، اشتباه سازمان‌های سیاسی بخشودنی نخواهد بود.

دکترحسین باقرزاده
سه‌شنبه ٢٠ خرداد ١٣٨٢ (٢٠٠٣June ١٠)
hbzadeh@btinternet.com

در تاریخ معاصر ایران ، موقعیت‌های خاصی پیش آمده است که در سرنوشت حیات سیاسی کشور تاثیر تعیین کننده‌ای داشته و آینده آن را رقم زده است. در این موقعیت‌ها یک تصمیم سیاسی درست یا غلط توانسته حرکت مردم ایران به سوی استقلال ، آزادی و دموکراسی را به پیش ببرد یا آن را به بیراهه بکشاند. تنها سیاستمدارانی که با تحلیل درست از واقعیت‌های موجود اجتماعی ، نبض حرکت عمومی مردم را به دست آورده‌اند توانسته‌اند از این موقعیت‌ها به نفع هدف‌های خود بهره بگیرند و تاثیری عمیق بر جامعه و روند سیاسی آن بگذارند.

این موقعیت‌های خاص ترکیبی از شرایط داخلی و خارجی ایران بوده است. از نظر داخلی ، یک خواست مشخص اجتماعی یا سیاسی در متن خواست‌های عمومی مردم قرار می‌گیرد و به تدریج به صورت شعار اصلی آنان در می‌آید. مجموعه شرایط موجود، انتظار مردم برای تحقق این خواست را بالا می‌برد. عوامل بازدارنده آن در افکار عمومی منزوی و به عقب رانده می‌شوند. و از سوی دیگر، تحولات جهانی نیز حرکت مردم برای تحقق این خواست را تسهیل می‌کند و یا آن را به پیش می‌راند. ناگفته پیدا است که واقعیت سخت جهان شدیدا به هم پیوسته ما، و موقعیت ایران در معادلات جهانی و در برابر قدرت‌های بزرگ، هر تغییر اساسی در درون جامعه ما را به تحولات جهانی پیوند می‌دهد.

نمونه‌های موفق بهره گیری از این موقعیت‌های داخلی و خارجی کشور را در نهضت ملی شدن صنعت نفت و انقلاب ٥٧ ایران ، از سوی مصدق و خمینی دیده ایم. از سوی دیگر، نمونه‌های ناموفق و از دست دادن فرصت‌های مناسب در تاریخ اخیر ایران کم نیست. موضع گیری‌های فرصت طلبانه غالب نیروهای سیاسی ایران پس از پیروزی انقلاب بهمن ٥٧ و میدان دادن (یا کمک) به استقرار استبداد مذهبی که با شعارهای ضد امپریالیستی ارکان سلطه خود را محکم می‌کرد یکی از تراژیک ترین فصل‌های سیاسی تاریخ صدساله اخیر کشور ما محسوب می‌شود. در زمان‌های نزدیک تر، کوتاهی آقای خاتمی و اصلاح طلبان حکومتی از پشتوانه آرای میلیونی خود برای مقابله با جناح مقابل ، و فرصت دادن به بازآرایش نیروهای شکست خورده آنان پس از ٢ خرداد ٧٦، نقش تعیین کننده‌ای در شکست جنبش اصلاحی داشته است.

اکنون نیز جامعه ما به یکی از این پیچهای تاریخی خود رسیده است. فساد و ورشکستگی رژیم حاکم زبانزد خاص و عام است. استبداد مذهبی و خشونت و فقر و بیکاری و گرانی مردم را به ستوه آورده است. مردم از کلیت رژیم (ولی فقیه و اصلاح طلبان) برگشته‌اند و با تحریم انتخابات ٩ اسفند در کلان شهرها به مضحکه انتخابات در این جمهوری پایان داده‌اند. جوانان و دانشجویان علنا و با شجاعت تمام به مبارزه با سلطه روحانیت حاکم برخاسته‌اند و و خواهان تجدید نظر در نظامی هستند که خود در استقرار آن کمترین سهمی نداشته‌اند. جامعه در انتظار یک تحول بزرگ به سر می‌برد، و بسیاری از مردم برای تحقق این تحول بزرگ چشم به خارج دوخته‌اند.

شرایط خارجی نیز برای پایان دادن به استبداد مذهبی حاکم از هر زمان مناسب تر است. پس از سقوط طالبان و صدام در افغانستان وعراق به سختی می‌توان تصور کرد که ابرقدرت جهانی آمریکا ایران را به حال خود وابگذارد. طمع‌های جهانخوارانه نومحافظه کاران حکومت بوش تنها با فتح افغانستان و عراق سیری نمی‌پذیرد. آنان در صددند که مستقیم یا نامستقیم بر تحولات ایران تاثیر بگذارند. این بزرگترین خطری است که استقلال و حاکمیت ملی ایران را از ٢٨ مرداد ٣٢ تا به حال تهدید می‌کند. تنها درایت سیاسی و روشن بینی رهبران سیاسی است که می‌تواند در شرایط مساعد نارضایی عمومی مردم ایران این خطر را به فرصت تبدیل کند و از آن برای پایان دادن به استبداد مذهبی حاکم بهره بگیرد.

متاسفانه باید گفت که غالب سازمان‌های سیاسی سنتی ایرانی که عموما در خارج کشور مستقر هستند تا کنون چنین درایتی از خود نشان نداده‌اند. آنان در سال‌های اولیه پس از انقلاب کارنامه درخشانی از خود باقی نگذاشته اند، و متاسفانه بسیاری از آنان از سیاست‌های نادرست آن روز و عواقب شوم و وحشت بار آن نیز ظاهرا درس زیادی نگرفته‌اند. بی دلیل نیست که برخی از اینان تحولات ٢ خرداد را نتوانستند پیش بینی کنند و متناسب با آن موضع بگیرند و بالعکس مدت‌ها پس از آن که جنبش اصلاحی شکست خورده بود هم چنان به ادامه آن و از جمله انتخاب خاتمی در دوره دوم دل بسته بودند. از سوی دیگر، دیده شد که در آستانه ٩ اسفند، جمعی از اینان با بیگانگی تمام از روحیه حاکم بر جامعه ایران و به خصوص نیروهای جوان کلان شهرها، مردم را به شرکت در انتخابات نسبتا “بازتر” شوراهای اسلامی فرا خواندند – و طرفه این که افرادی پس از مشاهده عکس العمل منفی مردم ، به جای تامل در برداشت و عمل خویش به ملامت آنان نیز پرداختند.

اکنون نیز در شرایطی که جامعه ایران در تب التهاب سیاسی می‌سوزد و عوامل داخلی و خارجی به تضادهای آن دامن می‌زنند و مردم ایران در انتظار آنند که “دستی از غیب برون‌اید و کاری بکند”، رهبری داهیانه سیاسی در حکم کیمیا است ، و به خصوص سازمان‌های سنتی مستقر در خارج کشور درایت خاصی در هدایت جنبش آزادیخواهانه مردم ایران از خود نشان نمی‌دهند. بیهوده نیست که نیروهای سیاسی داخل و خارج کشور عموما برنامه‌های متفاوتی را دنبال می‌کنند. اگر در ایران شعار رفراندوم در دستور کار وسیع ترین طیف سیاسی قرار گرفته است ، در خارج کشور بحث جمهوری و سلطنت مشغولیت ذهنی غالب نیروهای سیاسی (به خصوص در بین جمهوریخواهان) را تشکیل می‌دهد. اگر در ایران فکر تشکیل “جبهه فراگیر دموکراسی خواهی ” مد نظر قرار می‌گیرد، در خارج کشور تشکیل جبهه جمهوریخواهان ضرورت و موضوعیت پیدا می‌کند. و اگر در ایران ، نیروهای سیاسی یکی پس از دیگری با قطع امید از تغییرات اصلاحی در درون رژیم اسلامی ، نفی کامل آن را در برنامه خود قرار می‌دهند، ظاهرا تلاش عمده برخی از نیروهای خارج کشور اکنون بر این قرار گرفته است که جمهوری خواهان را برای کمک به اصلاح طلبان چسبیده به قدرت در برابر جناح “اقتدارگرا” بسیج کنند.

این دونگری‌ها و اختلاف در اولویت‌ها البته در شرایط عادی چندان مهم نیست. بیش از دو دهه است که نیروهای سیاسی داخل و خارج کشور در دو فضای کاملا مختلف عمل کرده‌اند و هر یک نیز نتیجه اشتباهات خود را دیده‌اند. اکنون ، ولی ، که کشور ما در آستانه یکی از پیچهای تعیین کننده تاریخی خود قرار گرفته است ، این بیگانگی نیروهای خارج کشور از شرایط و مقتضیات جامعه ایران و عمل متناسب با آن می‌تواند فاجعه بار باشد. نیروهای عامل در صحنه سیاست ایران در داخل کشور به سر می‌برند و همانان هستند که در زیر تیغ استبداد حاکم به فعالیت مشغولند. آنان به دلیل ارتباط مستقیم با واقعیت و مردم کوچه و بازار، قاعدتا و به نسبت از برداشت واقع بینانه تر و تحلیل درست تری برخوردارند. این به نفع نیروهای سیاسی خارج کشور است که در تحلیل و تدوین سیاست‌های خود از آنان بهره بگیرند و تغذیه کنند.

اکنون و در آستانه سالگرد ١٨ تیر، غالب نیروهای سیاسی داخل کشور در تدارک بزرگداشت آن هستند. این روز هم چنین بهترین فرصت برای بسیج مردم در یک تظاهرات عمومی و فراگیر و با طرح خواست‌های مشخص آزادی خواهانه است. اغتنام از این فرصت در گرو شرکت هر چه بیشتر نیروهای فعال سیاسی در تدارک و بزرگداشت آن است. گروه‌های زیادی در داخل کشور به این مهم مشغولند. حمایت نیروهای خارج کشور هم در تدارک تظاهرات هم زمان در کشورهای خارجی ، و هم برای انعکاس آن چه که در داخل کشور می‌گذرد در سطح جهانی ، نقش بسیار بزرگی در موفقیت آن خواهد داشت.

استبداد مذهبی حاکم که برای نزدیک یک ربع قرن ارتجاع و فساد و انحطاط را بر کشور م ا مسلط کرده اکنون در ضعیف ترین موقعیت خود قرار گرفته است. شرایط جهانی نیز برای ضربه زدن به این رژیم بیش از هر زمان آماده است. اهمال یا اشتباه در اتخاذ یک سیاست درست برای نفی این رژیم ممکن است دوباره به عوامل استبدادی داخل آن اجازه دهد که خود را بازسازی کنند و با کنارآمدن با آمریکا به حیات خود ادامه دهند، و یا ابتکار عمل به دست نیروهای خارجی بیفتد و آنان بدیل مطلوب خود را در ایران بر سر کار آورند. در هر یک از این دو صورت ، اشتباه سازمان‌های سیاسی بخشودنی نخواهد بود.

از ١٨ تیر به تعبیر خمینی باید به عنوان یک “یوم الله” مدد گرفت و چرخ اعتراض و مقاومت همگانی در برابر رژیم جمهوری اسلامی را به راه انداخت. این مبارزه برای استقرار نظامی مردم سالار و انسانی صورت می‌گیرد. از این رو، از این حرکت هم چنین می‌توان برای اتحاد عملی همه نیروهای سیاسی معتقد به آزادی ، مردم سالاری ، حقوق بشر و نفی خشونت کمک گرفت. مشکل اصلی جامعه ما در شرایط فعلی استبداد مذهبی است ، و شرکت هر چه وسیعتر مردم در مبارزه برای نفی آن ضرورت فوری جامعه ما است. هر تلاش دیگری که این مبارزه را به انحراف بکشاند و یا در صف واحد کسانی که در این مبارزه شرکت دارند تفرقه بیندازد در شکست آن سهیم خواهد بود.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates