کیهان: خانم رجبی! این راه طبرزدی است
بازتاب:
حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز «کیهان» نوشت: عصر یکی از روزهای ـ احتمالاً پاییز ـ اواخر دهه 70 بود که آقای حشمتالله طبرزدی تلفنی با نگارنده تماس گرفت. آن روزها آقای طبرزدی هفتهنامهای با عنوان «پیام دانشجوی بسیجی» را منتشر میکرد که بعدها با اعتراض بسیج به «پیام دانشجو» تغییر نام داده بود. این هفته نامه در مؤسسه «کیهان» چاپ میشد. آقای طبرزدی گله داشت که مسئول چاپخانه «کیهان» از چاپ نشریهاش خودداری کرده و گفته است، شما اجازه چاپ نمیدهید و میپرسید آیا صحت دارد؟ پاسخ نگارنده مثبت بود. آقای طبرزدی علت را پرسید. به ایشان گفتم؛ شما در فلان مقاله و فلان گزارش و… نشریهتان به بهانه انتقاد از شخصیتها و مسئولان نظام، دروغپردازی کرده و تمامیت نظام و انقلاب را به باد تهمت و افتراء گرفتهاید، از جمله مطلب اخیری که علیه رئیس جمهور وقت نوشتهاید.
با تعجب گفت؛ از شما بعید است چون خود شما بیشترین انتقادها را نسبت به تجملگرایی و برنامههای اقتصادی دولت ـ وقت ـ داشته و دارید. گفتم؛ نقد با دروغپردازی و تهمت زدن متفاوت است شما، آگاهانه یا ناخودآگاه، خواسته دشمن را زیر تابلوی دوست مطرح میکنید و ما فرصتی برای سوءاستفاده دشمن باقی نمیگذاریم…
سخن آن روز ما به درازا کشید، شاید نزدیک به یک ساعت و نتیجه آن که به ایشان گفتم؛ اگر اجازه چاپ نشریه شما در کیهان را بدهم، برای فردای قیامت پاسخی در چنته ندارم… آخرین کلام آقای طبرزدی قریب به این مضمون بود که شما محافظه کار شده اید و برای حفظ جایگاهتان بیشتر از اسلام و انقلاب و مبارزه با آمریکا ارزش قائلید! و آخرین سخن نگارنده به ایشان این که «می ترسم در ادامه این راه به دامان دشمن بروید و در اردوگاه آمریکا خیمه بزنید»…
و امروز آقای طبرزدی نه فقط انکار نمی کند که در حلقه انقلاب نیست بلکه افتخار هم می کند که در جمع اپوزیسیون نظام و ابواب جمعی آمریکاست… هرچند دیگر تاریخ مصرفش گذشته است و دشمنان بعد از بهره برداری از وی خیلی راحت او را دور انداخته اند و…
اگرچه گفته اند «در مثل مناقشه نیست» و مثل فقط برای تقریب ذهن است بی آن که الزاما، با ممثل یکی باشد، ولی به عنوان یک برادر- تا حدودی تجربه اندوخته- به خود حق می دهم برای خواهر دینی و انقلابی خویش سرکار خانم فاطمه رجبی نگران باشم و با توجه به یادداشت ها و مقاله هایی که این روزها در نقد ـ که چه عرض کنم ـ در هجو برخی از مسئولان بلندپایه اسبق و سابق ولاحق نظام می نویسد خطاب به ایشان بگویم؛ خواهر گرامی! بیم آن دارم که اگر خدای سبحان دستت را نگیرد و از راهی که برگزیده ای باز ندارد، سرنوشتی نه چندان خوشایند، نظیر آنچه در صدر این وجیزه به آن اشاره کردم در انتظارت باشد.
خانم رجبی اگرچه از سویدای دل میگوید و مینویسد ولی متاسفانه، در بسیاری از نوشتهها ـ با عرض پوزش ـ حرمت مسئولان و نظام را پاس نمیدارد، «شعار» را به جای استدلال مینشاند، بین «صفر» و «صد» نقطه دیگری نمی شناسد و از این روی به اغراق روی می آورد و یا «همه» را «هیچ» میانگارد!
خانم رجبی در نوشتههای اخیر خود ضمن اشاره به نکات سودمندی که متاسفانه در یادداشتهای ایشان کمیاب است، تهمتهای ناروایی به مسئولان بلندپایه سابق و لاحق نظام اسلامی روا داشته اند که در این نوشته مختصر مجال پرداختن به همه آنها نیست، بنابراین آخرین نمونه را به عنوان اندکی از بسیارها میآوریم.
خانم رجبی در نوشتهای مفصل از سفر آقای خاتمی به آمریکا انتقاد کرده و وظیفه هر یک از مراکز نظام را در برخورد با ایشان گوشزد فرمودهاند! و از جمله خواستار خلع لباس آقای خاتمی شدهاند! که باید گفت؛ آقای خاتمی دو دوره متوالی رئیسجمهور کشور بوده است آن هم با آراء بالا و کمنظیر و از سوی دیگر، ظاهرا خانم رجبی میدانند که دورههای مختلف ریاست جمهوری، حلقههای به هم پیوسته نظام است و نظام حاصل جمع آنهاست ـ صرف نظر از مورد استثنایی بنی صدر که از سوی همین نظام عزل شد ـ بنابراین ایشان با کدام منطق عقلی و شرعی رئیس جمهور منتخب مردم و مورد تایید بالاترین مقام رسمی و دینی نظام را وابسته به آمریکا میدانند؟! و از موضعی نه فقط فراتر از همه مردم و تمامیت نظام، بلکه در جایگاهی برتر از رهبری نشسته و دستور خلع لباس آقای خاتمی را صادر میفرمایند؟!
آیا ایشان عقل سیاسی، شعور دینی و بینش اسلامی خود را برتر از همه میدانند؟ و آیا بر این باورند که تمامیت مردم و مراجع و رهبری و… از درک آنچه ایشان درک فرمودهاند عاجزند؟! و یا معتقدند آنان نیز مانند ایشان فکر میکنند اما به اندازه خانم رجبی جرأت بیان و شجاعت عمل به وظیفه دینی و سیاسی خود را ندارند؟!… سرکار خانم رجبی برای این سؤال چه پاسخی دارند، جز آن که خود را سرور نظام، عقل کل ایران اسلامی و یگانه پیشوای دینی و سیاسی امت مسلمان تلقی بفرمایند؟!…
امیدوارم خواهرم، خانم رجبی، از سخن نگارنده آزرده خاطر نشوند ولی چارهای جز گفتن نیست که در گذشتهای نه چندان دور ـ با عرض پوزش ـ نوشتهها و اظهارات ایشان جایگاه و اهمیت چندانی نداشت و البته امروز هم. و تنها تفاوت امروز و دیروز آن است که امروز خانم رجبی همسر برادر فرهیخته جناب آقای دکتر الهام هستند، سخنگوی رسمی دولت. خانم رجبی در برابر اعتراضها میفرمایند «من با مسئولیت خود مینویسم»! و توجه ندارند که اگر همسر ایشان سخنگوی دولت نبود، اظهارات و نوشتههای ایشان اهمیتی برای مطرح شدن نداشت. با این حساب، آیا سرکار خانم رجبی تردیدی دارند که از «رانت سیاسی» استفاده میکنند؟! آن هم با شرحی که گذشت؟!…
ما هم در کیهان به آقای خاتمی انتقاداتی داشتهایم و به آن پرداختهایم و به سفر اخیر ایشان نیز، اما… حرمت ایشان را به نفع دشمنان اسلام و نظام نشکستهایم و حتی هنگامی که برخی از گروههای به ظاهر طرفدار آقای خاتمی، علیه ایشان به ناحق موضع میگرفتند، کیهان به دفاع از وی پرداخته بود. تشبیه ایشان به گورباچف!، اتهام شاه سلطان حسین صفوی به وی و… از جمله این موارد است تا آنجا که وقتی اطلاعیهای در چند صفحه با ظاهر اسلامی علیه ایشان پخش شد و عکسهایی از آقای خاتمی را در کنار میز شراب نشان میداد، کیهان تنها روزنامهای بود که به طور مستدل این اتهام را رد کرد و در همان حال، دوستان به ظاهر سینهچاک آقای خاتمی ساکت بودند…
کاش خانم رجبی برای چند ساعت از برج عاج فرود میآمدند و تنها با یک نگاه گذرا به وضوح میدیدند که دشمنان ایران اسلامی و جریانات مخالف نظام و دولت اصولگرا، چگونه نوشتههای ایشان را بر صدر مینشانند! و قدر میدانند! و از خوشحالی قند در دلهاشان آب میکنند! و صد البته، نه به خاطر جایگاه خانم رجبی و اهمیت نوشتهها و اظهارات ایشان، بلکه تنها به این دلیل که خانم رجبی همسر سخنگوی دولت است و هرچه برادر عزیز و فرهیخته جناب دکتر الهام میکوشد این وابستگی را بیارتباط با نوشتههای خانم رجبی بداند، کسی زیر بار نمیرود، چرا…؟ برای آن که اگر انتساب ایشان به سخنگوی دولت از نوشتههای خانم رجبی حذف شود، دیگر نوشتههای وی برای مطرح کردن و سوءاستفاده اهمیتی ندارد…
امید است، خانم رجبی خود را ـ خدای نخواسته ـ برتر از همه نظام ندانند که البته در تئوری نمیدانند اما عملکرد ایشان جز این تفسیری ندارد!
سخنی هم با دولت محترم در میان است که اگر اظهارات و نوشتههای کسانی را با مشی خود همخوان نمیدانند و در همان حال، این اظهارات با تابلوی حمایت از دولت و یا رئیسجمهور محترم مطرح میشود، بیتفاوت ننشینند و خدای نخواسته به تمجیدهای اغراقآمیز از رئیسجمهور و هجو ناپسند و بیرون از انصافگذشتگان دل نبندند و اندازه نگهدارند… گفته میشود کتاب اغراق آمیز خانم رجبی با عنوان «احمدی نژاد، معجزه هزاره سوم» از حمایت نهاد محترم ریاست جمهوری برخوردار بوده است که…!
و کلام آخر آن که انشاءالله سرکار خانم رجبی از این نوشته آزرده خاطر نشوند ـ که احتمالا میشوند ـ و این سخن برادرانه را به گوش دل بسپارند که مفهوم در خط امام و رهبرشی بودن، پیروی از آنان است و نه از جایگاه رفیع آنها سخن گفتن و امریه صادر کردن، آنهم به ناحق… و در این باره باز هم گفتنیهایی هست که میگذاریم و میگذریم…
پیام برای این مطلب مسدود شده.