فقر، اختلاف طبقاتي و درآمدهاي نفتي
خُسن آقا:
کوفت بخورید مگر خمین قول نداده بود که معنویت رو براتون به ارمغان بیاره دیگه چه مرضیتونه!!؟
پیک ایران:
سرمايه، مرتضي كاظميان : شايد هيچ چيز مثل مشاهدهء كودكان رنجور در گوشه و كنار شهر و روستا و اينجا و آنجاي كشور، كه به وضوح از فقر رنج ميبرند ناراحت كننده و تلخ نباشد. شنيدن و خواندن اخبار و آمار مربوط به فقرا، آن هم در كشوري كه درآمدهاي نفتياش به 50 ميليارد دلار رسيده است، نه تنها تاسف بار كه رنج آور است.همين چندي پيش بود كهايسنا اعلام كرد، در ايران حدود 9 ميليون نفر زير خط فقر زندگي ميكنند.
اگر چه «فقر» پديدهاي است كه به خوبي شناخته شده و قابل لمس است، با وجود اين، در مورد اين كه واقعائ فقر چيست و فقير كيست، وحدت نظري وجود ندارد. پيچيده بودن موضوع به تجزيهء مفهوم فقر ( فقرمطلق و فقر نسبي) منجر شده است. فقر مطلق، زماني رخ ميدهد كه حيات فرد جدائ به خطر افتد و نيازهاي اوليه – به ويژه غذا- ارضاء نشده باقي بماند. فقر نسبي اما مفهومي مقايسهاي است. به اين معنا كه استاندارد زندگي بالاترين و پايينترين لايههاي هرم درآمد با هم مقايسه ميشود و نقطهاي بر اين هرم، برپايهء مقايسه دو لايهء ذكر شده، تعيين ميشود كه از آن نقطه به پايين، فقراي نسبي قرار دارند (دكتر پرويز پيران.)
مطابق آخرين آمار بانك جهاني، در ايران حدود يك و نيم ميليون نفر زير خط فقر شديد قرار دارند و نيز حدود هشت ميليون نفر زير خط فقر قرار دارند. پژوهشها و آمار برخي مراكز و نهادهاي رسمي، آمار افرادي را كه زير خط فقر قرار دارند، حتي بيش از اين نيز اعلام كرده است (حدود 12 تا 15 ميليون نفر.)
اگر آمار فقرا در ايران در كنار درآمدهاي رانتي (نفتي و گاز و …) كه سر به چند ده ميليارد دلار ميزند، قرار گيرد و مقايسه شود، بيشتر تلخ و تاسف بار مينمايد. اين نكته را هم بيفزاييم كه مطابق گزارش سازمان ملل متحد، ايران در رتبه بندي از نظر شاخص توسعهء انساني، در مقام 106 قرار ميگيرد. وضع شاخص ايران در اين سال20011) تقريبائ با وضع كشورهايي چون مالت، كاستاريكا، ترينيداد و توباگو، بارابادوس و يونان در سال 1975 برابر و حتي از وضع شيلي، مكزيك، پاناما، بحرين و بلغارستان در سال 1980 هم بدتر و پايينتر است! ضمن اين كه مطابق آمار، درآمد هر شهروند ايراني- با احتساب نرخ تورم- معادل درآمد سال 1360 است.
در گزارش سال 2002 بانك جهاني، درآمد سرانهء هر ايراني حدود 900ر5 دلار اعلام شده است; اين رقم براي تركيه 030ر7 دلار، مالزي 300ر8 دلار و كره 300ر17 دلار بوده است. به معناي ديگر، در مقايسه با كشورهاي آسيايي نيز، ما وضع قابل دفاعي نداريم. بماند كه مطابق گزارش بانك جهاني، حدود نيمي از كل درآمد و مصرف در ايران به دو دهك بالاي درآمدي كشور (اقشار مرفه و برخوردار و ثروتمند) تعلق دارد; اين در حالي است كه 10 درصد فقيرترين مردم كشور (آخرين لايهء دهك درآمدي) تنها حدود دو درصد از درآمد و مصرف را به خود اختصاص دادهاند.
فقر، اختلاف طبقاتي و تبعيض و توسعه نيافتگي دردهاي مزمني هستند كه بيش از ديگر مفاهيم، چشم انتظار نحوهء مواجههء دولتي هستند كه از يك سو، برخوردار از درآمدهاي عظيم نفتي است و ازسوي ديگر- به خصوص – با شعارها و وعدههاي معيشتي و عدالت محور، بر صدر امور نشست…
mortezakazemian@yahoo.com
پیام برای این مطلب مسدود شده.