گروهبندی جدید در آمریکا جای چپ و راست و محافظه کار و لیبرال را می گیرد: ملی گرایان عوامی، در برابر ترقی خواهان جهانی
رادیوفردا: در آمریکا فعالان سیاسی و اجتماعی از هر دو حز ب دمکرات و جمهوریخواه، در باره مهاجرت، جنگ عراق، و سیاستهای اقتصادی دولت مواضعی اتخاذ میکنند که اعضای هر یک از احزاب دوگانه را به دستجاتی تقسیم میکند که با همفکران خود در حزب دیگر، بیشتر ازهمحزبیهای خود اشتراک پیدا میکنند. به عقیده دیوید بروکس، مفسر نیویورک تایمز، اوضاع جدید گروهبندیهای سیاسی را هم تغییر داده است. وی می نویسد طبقهبندی بهتر وامروزی تر، تقسیم سیاستمداران و متفکران سیاسی به دو جناح ملیگرای عوامی، و ترقیخواه جهانی است که شماری از اعضای هر دو جناح لیبرال و محافظهکار را در یک بستهبندی عقیدتی جدید در کنار هم قرار میدهد.
بهنام ناطقی (رادیو فردا، نیویورک): ناظران سیاست، فضای سیاسی آمریکا را مانند فضای سیاسی بسیاری از کشورها، تقسیمشده میان دو جناح محافظهکار و لیبرال میبینند، که در آمریکا به خصوص در باره میزان مداخله دولت درامور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، اختلاف نظر دارند. اما آقای دیوید بروکس، مفسر سیاسی نیویورک تایمز، پیشنهاد میکند که طبقهبندی بهتر وامروزی تر، تقسیم سیاستمداران و متفکران سیاسی به دو جناح ملیگرای عوامی و ترقیخواه جهانی است که شماری از اعضای هر دو جناح لیبرال و محافظهکار را در یک بستهبندی عقیدتی جدید در کنار هم قرار میدهد.
بروکس مینویسد حزب عوامی ملیگرا یا populist-nationalist منافع آمریکائیها را در صدر قرار میدهد و از واگذاری تاسیسات آمریکا یا مشاغل آمریکا به خارجیان بیزار است. این حزب فرضی، در امور اقتصادی موضع لیبرال میگیرد که در آمریکا به مفهوم دخالت بیشتر دولت است، اما در مورد ارزشها، محافظهکار خواهد بود و در سیاست خارجی، واقعیگرا. چهرههائی از هر دو جناح راست و چپ آمریکا از نظر آقای بروکس در این حزب فرضی قرار میگیرند، مثلا پت بوکنن، مفسر راست افراطی عضو حزب جمهوریخواه، در کنار ال شارپتون، فعال عوامیگرای حقوق سیاهپوستان، عضو حزب دمکرات، قرار میگیرد و این در کنار لو دابز، مجری CNN که در باره محافظت از شغل کارگران آمریکائی در برابر کارگران مهاجر، و علیه صدور کار آمریکا به خارج، تبلیغ میکند.
بروکس مینویسد این دسته بدون اینکه سوسیالیست باشند، با سودجوئی شرکتهای بزرگ مخالفند و بدون اینکه لزوما صلحطلب باشند، با جنگ در خارج از آمریکا مخالفند و نسبت به بیگانگان با نظر بدبینی و تردید نگاه میکنند و خواهان تمرکز منابع آمریکا به داخل مرزها هستند.
اما در مقابل عوامیگرایان ملی، بروکس طرز فکر دیگری را قرار میدهد که او آن را ترقیخواه جهانیگر progressive globalist مینامد. این تفکر که بازهم نمونههایش را در هر دو حزب آمریکا میتوان یافت، در امور اقتصادی به اصلیت بازار اعتقاد دارد و با مداخله دولت در اقتصاد مخالفت است که در آمریکا محافظهکار خوانده میشود، ولی در ارزشها، لیبرال است و در سیاست خارجی طرفدار مداخله چندملیتی در امور کشورهای دیگر. تونی بلر، نخست وزیر بریتانیا، یکی از سخنگویان عمده این دسته است و در داخل آمریکا، اغلب متقاضیان نامزدی ریاست جمهوری آمریکا از هر دو حزب به این طرز فکر گرایش دارند، یعنی از جان مککین که جمهوریخواه است گرفته تا هیلاری کلینتن که دمکرات است،ِ تا رودولف جولیانی، که او هم جمهوریخواهی است اندکی محافظهکار تر از مککین.
جهانیگرایان میگویند از فرصتهای تازهای که در اثر گشودهشدن مرزها پدیدار شده است، الهام میگیرند. از پویائی تکنولوژیکی و تنوع فرهنگی، و درک میکنند که مفهوم جهانی شدن وابستگی متقابل است، و ساختن نهادها و موسساتی را ایجاب میکند که به همه فرصت دهد از رونق نوین بهرهمند شوند. این دسته از سیاستمداران و فعالان به بهبود آموزش عقیده دارند که به موفقیت همه کمک می کند و طرفدار بازنگری در مزایا هستند به طوریکه سیستم اقتصادی را بدهکار نکنند. آنها همچنین خواهان مبارزه با اقتصاد بسته در کشورهای دیگر هستند و معتقدند آمریکا باید خود را از بستگی به نفت وارداتی رها بخشد. ترقیخواهان جهانیگرا درک میکنند که در جهانی باز و آزاد، با دشمنانی روبرو هستیم، از جمله تروریسم اسلامی که باید با دمکراسی و آزادی با آن مبارزه کرد، اگر لازم شود، به صورت نظامی.
دیوید بروکس، مفسر نیویورک تایمز مینویسد همانند ملیگرائی عوامی، ترقیخواهی جهانیگر هم از نظر سیاسی قدرتمند است و به خصوص در میان طبقات تحصیلکرده و طبقه متوسط ساکنان حومههای شهرها، در میان مهاجران که به آینده بیشتر از گذشته توجه دارند و در میان هواداران استفاده از قدرت نظامی آمریکا، حامیان بسیار دارد.
وی مینویسد البته این صفبندی سیاسی بلافاصله محقق نمیشود زیرا عادات نهادهای سیاسی در آمریکا پایدار هستند و پدیده جهانیشدن در عالم سیاست از عالم واقعیت عقب تر است. اما مواضعی که فضای سیاسی را در دهه 1960 شکل میداد، یعنی محافظهکاری و لیبرالیسم، یا جناح راست در برابر جناح چپ دارد عوض میشود و مقولههائی مثل هجوم مهاجران، بازرگانی جهانی و وابستگی متقابل دارد شکل فضای سیاسی را تغییر میدهد ودیگر بحث بین راست و چپ نیست بلکه بین بازتر یا بستهتر است یا به عبارت صریحتر، عوامیگرایان دارند عوامیگر تر میشوند در حالیکه نخبهگرایان به سوی نخبهگرائی بیشتر پیش میروند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.