توضیحات رفیق دوست درباره فعالیت های موشکی ایران
گویانیوز:
آفتاب: محسن رفیق دوست وزیر سابق سپاه پاسداران و رئیس اسبق بنیاد مستضعفان در خصوص ساخت انواع پروژه های موشکی ایران سخنانی را بیان کرد. رفیق دوست در گفت و گویی، در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه « چقدر در فعالیت های موشکی ایران دخیل بوده اید» گفت: همین چند روز پیش بعد از این که موشک شهاب 3 آزمایش شد، عده ای از بچه های سپاه با یک تابلوی تقدیر نامه آمدند دفتر من، به عنوان اینکه پدر موشکی ایران هستم. من گفتم به آنها که من فراش بچه های سپاه بودم. من در کنار بچه های سپاه فراشی می کردم از نظر دفاعی ما همیشه دنبال برتری دفاعی موشکی بوده ایم.
رفیق دوست که با روزنامه جمهوری اسلامی ایران گفتگو کرده است، در پاسخ به این سوال که « آیا در ساخت موشک الگو برداری کرده اید؟» گفت: وقتی ما می خواستیم مدل اسکادB بسازیم، دل و روده یک موشک اسکادB را که خیلی هم گران قیمت تهیه کرده بودیم، ریختیم بیرون و مدلش را ساختیم. حتی اطلاعات بالاتر از موشک اسکادB را هم تهیه کردیم. اما موشکی که الان داریم، موشک ساخت خودمان است. موشک بومی.
وی در پاسخ به این سوال که « اسکادB را از کجا خریدید» افزوده است:« از جاهایی آوردند. اسم نمی گم. هم خریدیم هم هدیه گرفتیم. بعد هم خودمان ساختیم.»
وی در پاسخ به این سئوال که “منظور شما اين است كه اگر ما را به خاطر مسايل هسته اي تحريم كنند هيچ اتفاقي نمي افتد ” گفت:خير هيچ اتفاقي نمي افتد. من بالاتر از اين معتقدم تمام پيشرفتهاي ايران , تمام پيشرفتهاي بنده در وزارت سپاه بخاطر تحريم اقتصادي و محاصره اقتصادي بود. من براي شما يك نمونه عرض مي كنم . صورتي به ما دادند براي عمليات نظامي . آن صورت اقلام نظامي را اگر ما مي خواستيم خريد كنيم چيزي حدود 2 ميليارد دلار بايد پول مي پرداختيم . 12 ميليون گلوله خمپاره و توپ نياز داشتيم .
مي خواستيم بخريم بايد 2 ميليارد و 300 ميليون , دلار پول مي داديم . من با يك سيستم ابتكاري با 370 ميليون دلار اين كار را انجام دادم .
همه مملكت را هم به كار گرفتم . 3000 دستگاه ماشين كپي تراش آوردم , دادم به 300 تا تراشكار . يكي يكدونه پوكه توپ خمپاره را دادم به آنها و گفتم : اين را براي من بتراش . وقتي تراشيدي مزدت را هم بگير. دستگاه هم مفت و مجاني مال خودت . در كمترين زمان 12 ميليون گلوله خمپاره و توپ را با كمترين قيمت ساختيم . محاصره نظامي باعث خودكفايي دفاعي و نظامي و پيشرفت ما شد.
من يك روز رفتم خدمت امام خميني با يك عده از دانشمندان نظامي سپاه . به امام در آن ملاقات عرض كردم كه آقا من يك عقيده دارم و عقيده ام هم اين است كه اگر مغزهاي آلوده به الكل و بعضا نطفه ناپاك اروپايي و آمريكايي مي توانند اختراع بكنند و پيشرفت بكنند , اين بچه هاي نماز شب خوان بهتر مي توانند. واقعا مردم ما هيچ چيز كم ندارند.
يك موقعي در بنياد مستضعفان بودم و مي خواستم برج بسازم . يك بنده خدايي از مسئولين مي گفت تا مشاور خارجي ات را به من معرفي نكني , اجازه ساخت برج نمي دهم . جواز نمي دهم . ديدم ول كن نيست بالاخره رفتم و برج را ساختم . بعد مشاور خارجي را آوردم و مشاور خارجي تاييد كرد. رفتم پيش همان آقا و گفتم من بدون مشاور خارجي برج را ساخته ام . از آن برج هايي كه همين مشاور خارجي زمان شاه و طاغوت ساخته بهتر است .
7 طبقه هم بلندتر ساخته ام . بهتر هم ساخته ام . اينقدر نگو خارجي خارجي خارجي . از همان جا رفتم پاكستان . در پاكستان هم برنده كارهاي عمراني شديم زمان خانم بوتو. ما و يونانيها و آمريكائيها و يك كشور ديگر. بانك جهاني هم سرمايه گذاري كرده بود. جاده ما را تاييد كردند. جاده يوناني ها و آمريكايي ها را رد كردند و ما شديم ناظر پروژه هاي خارجي ها در پاكستان . طرفدار اين نيستيم كه مملكت ما محاصره اقتصادي شود , اما اگر بشود آماده هستيم .
وی در پاسخ به این سئوال که “در بين دانشمندان موشكي و نظامي پناهنده و فراري نداشتيد ” تاکید کرد: هيچي ! خدا وكيلي در بچه هاي ما
” موشک اسکادB را از جاهایی آوردند. اسم نمی گم. هم خریدیم هم هدیه گرفتیم. بعد هم خودمان ساختیم … “
نبود. براي اينكه روش ما روش خيلي خوبي بود. حمايت تمام و كمال از بچه ها داشتيم . لوطي وار پشت سر بچه ها وايساده بوديم . بچه هاي معتقد و مذهبي هم بودند. خيلي متدين بودند.
رفیق دوست در پاسخ به این سئوال که “در ميان كشورهايي كه با آنها بويژه در دوران جنگ ارتباط داشتيم , كداميك از آنها با معرفت تر بودند به ايران بيشتر عنايت داشتند , كمتر اذيت كردند. جنس خواستيم دادند. اسلحه خواستيم دادند” گفت: از همه بهتر ليبي بود. سخاوتمندانه با من برخورد مي كرد. بعد از ليبي مرحوم حافظ اسد بود. انواع كمكها را به ما داشت . بعد كره شمالي و چين بود. بعد از يكي از كشورهاي اروپايي هم بيشترين مهمات را وارد مي كرديم و مي خريديم . كشور سوئد هم بود.
بلغارس
تان هم بود. البته بلغارستان هم به ما جنس مي فروخت وهم به عراق . گاهي به ما بي سيم مي فروخت و بلافاصله كشف كننده اش را هم مي داد به عراقيها. همين حركت بلغاري ها باعث شد كه ما در همان زمان جنگ بي سيم ساختيم و كشف كننده اش را هم خودمان ساختيم . ليبي از همه بيشتر به ما كمك كرد. سخاوتمندانه كمك كرد.
وی در باره روابط اتحاد جماهير شوروي و چگونگی رفتارش گفت:دوگانه . روابط خوبي با ما نداشت .
رفیق دوست درباره شايعه این كه با سفير شوروي درگير شده است گفت:بله . شايع است كه من تو گوش سفير شوروي زده ام . اينطور نيست . حالا براي اولين بار اين ماجرا را توضيح مي دهم . يك روز مرحوم حاج احمد آقا خميني مرا خواستند و گفتند : امام فرموده اند به فلاني بگوييد به سفير شوروي تخفيف بدهد. من به حاج احمد آقا گفتم : ما با شوروي معامله اي انجام نداده ايم كه بهشون تخفيف بدهم . حاج احمدآقا خنديدند و گفتند : منظور امام اين است كه سفير شوروي را بخواه و خفتش بده . خوارش بكن . من بلافاصله به وزارت خارجه تلفن كردم و گفتم : بگوييد سفير شوروي بيايد ملاقات من .
آنها (وزارت خارجه ایران ) از جريان پيغام امام خبر نداشتند. فقط گفتم بگوييد بيايد ملاقات من . سفير شوروي وقتي آمد ملاقات من , وقتي در اتاق را باز كرد كه بيايد ملاقات , بهش گفتم : همونجا وايسا. خودش بود به اتفاق مستشار سياسي اش كه هميشه با هاش مي اومد. خودش هم فارسي خوب بلد بود. اسمش گوردورويف بود.
بعد با عصبانيت گفتم : اين خرس هاي قطبي كي از خواب بيدار ميشوند گفت : بيام تو يا نه گفتم : نه . نيا تو.
گفت : منظورتان از خرس هاي قطبي كيه گفتم : رهبران شوروي . گفتم : ما ايرانيها معتقديم كه خرس هاي قطبي اول پاييز مي خوابند , طول پاييز و زمستان خوابند , طول بهار هم خوابند , وقتي تابستان ميشود و خورشيد مستقيم مي تابد تا ميآيند بيدار شوند , دوباره پاييز مي آيد و مي خوابند. شما هنوز هم در خواب هستيد و خيال مي كنيد كه صدام طرفدار شماست . صدام آمريكايي است . مهره آمريكا است . و شما داريد آب به آسياب آمريكا مي ريزيد. شما از قول من به رهبران خودتان پيغام بدهيد كه اينقدر ميگ 23 و موشك اسكاد ـ بي و اينها به صدام ندهند . ما 70 ميليون بمب در كشورتان داريم , كه چاشني آن دست ماست , كاري نكنيد كه اين 70 ميليون به نقطه انفجار و انقلاب برسند . كاري نكنيد اين 70 ميليون چاشني را آتش بزنيم .
گفتم : اين پيغام را برسان و برو گمشو.
سفير رفت و دو هفته بعد از من درخواست ملاقات كرد. آمد در اتاق را باز كرد و همان جا وايساد. گفت : اجازه مي دهيد بيايم داخل . من پيغام شما را رسانده ام و جوابتان را هم آورده ام .
گفتم : حالا بيا تو. گفت : تمام حرفهاي شما را مو به مو به رهبران شوروي فرستادم . هيئت سياسي ما اين پيام شما را بسيار عالي ارزيابي و توصيف كردند و گفتند : بله . ما با شما هم عقيده ايم كه صدام مزدور آمريكاست و كمكهايمان را به ايشان قطع ميكنيم . حالا اگر شما را دعوت كنيم مي آئيد به مسكو. گفتم من خيلي دوست دارم بيايم مسكو. من سرباز امام خميني هستم , اگر امام خميني اجازه بدهد مي آيم .
پیام برای این مطلب مسدود شده.