24.02.2002

دايره بسته مجمع تشخيص مصلحت نظام و شوراي نگهبان

دو نهاد خودبرگزيده و غيرمردمي ، عاملين فلاكت و ذلت يك ملت ;

بهرام متين (از مليون ايران )
شنبه 4 اسفند 1380*
مسئوليت هاي رسمي آقاي هاشمي رفسنجاني پس از پيروزي انقلاب :
عضويت در شوراي انقلاب ، سرپرستي وزارت كشور، رياست مجلس شورا، نماينده امام
در شوراي عالي دفاع، جانشيني فرمانده كل قوا، فرماندهي جنگ عراق و ايران (در
زمان نوشيدن جام زهر و قبول قطعنامه از طرف امام )، امامت نماز جمعه تهران ، رياست
جمهوري اسلامي ايران ، رياست شوراي عالي انقلاب فرهنگي و بالاخره رياست مجمع
تشخيص ملحت نظام بهمراه رياست تعداد زيادي از نهادها و شوراهاي عالي
تميم گيرنده .*
مسئوليت هاي رسمي آقاي محسن هاشمي (يكي از فرزندان آقاي هاشمي رفسنجاني ):
پس از اتمام تحصيلات در بلژيك و كانادا سرپرست پروژه موشك شهاب ، عضو هيات
مديره صنايع دفاع، رئيس بازرسي ويژه رئيس جمهور، رئيس دفتر رئيس جمهور، عضو
هيات امناي جهاد دانشگاهي ، رييس موسسه فرهنگي دفتر نشر معارف انقلاب ، رئيس
دفتر رئيس مجمع تشخيص ملحت نظام ، مديرعامل شركت راه آهن شهري (مترو) و
رئيس و عضو هيات مديره امناي بسياري از نهادها و سازمانهاي اقتادي و صنعتي
بزرگ مملكت .
يك فرزند ايران زمين ، محمود ص . هم سن و سال محسن آقا هاشمي عزيمت به جبهه
جنگ در ابتداي جواني ، مصدوم از اصابت تركش در خط اول جنگ و براي هميشه فلج
كامل ، دق مرگ پدر از اين ضايعه و به دنبال آن مرگ مادر و پس از 17 سال زمينگيري ،
پايان دردانگيز زندگي و شهادتي پرافتخار در راه حفاظت و دفاع از مملكت و آزادي
ميهن .*
ملت ايران ، بر مبناي مقتضيات از طرف قدرتمداران حاكم نامهاي متنوعي را به خود
گرفته است : ملت بدبخت ايران ، ملت نجيب ايران ، ملت شجاع ايران ، ملت مظلوم ايران ،
ملت ستمديده ايران ، ملت سربلند ايران ، ملت قهرمان ايران ، ملت رشيد ايران ،امت امام ،
امت هميشه در صحنه و… صفتهايي كه هيچوقت علنا” به زبان نيامده عبارتند از: ملت
نادان ، ملت بي شعور.
اما امروز توهين به شعور ملت و نادان پنداشتن مردم ايران در گفتار و كردار آقاي
هاشمي رفسنجاني و شركايش حالت روش جاري و مستمر پيدا كرده است . دو هفته قبل
آقاي بوش رئيس جمهور آمريكا، كه خود با مسائل و مشكلات عديده اقتصادي اجتماعي
داخل كشورش روبروست ، حاكمان غيرانتخابي و انحصار طلب جمهوري اسلامي را، كه
همچون خود او و اي بسا چند برابر بيشتر درگيري داخلي دارند، در كنگره ايالات متحده
مورد حمله و تهديد قرار داد. به دنبال آن آقاي هاشمي رفسنجاني شخصيت تصميم گير و
غيرانتخابي و كسي كه جوابگو در برابر ملت ، نمايندگان ملت و هيچ مرجع ديگري در
كشور نيست ، بي درنگ ميكروفون را از دست منتخبين ملت گرفت و در ظاهر خشم خود
را به سر آمريكا و رئيس جمهورش خالي كرد.
ولي در عمل بلافاله دفتر حكمتيار در ايران بسته شد. نماينده حكومت جمهوري
اسلامي در سازمان ملل شروع كرد به سوگند يادكردن كه ما بيگناهيم . وزير نفت سفر
خودش را براي ملاقات با وزير انرژي انگلستان براي واگذاري امتيازات بيشتري در
خلوت تدارك ديد. مقامات وزارت خارجه آنچه را كه از ديپلماسي ياد گرفته بودند، بكار
بردند. ديگر مقامات همفكر آقاي رفسنجاني به تبعيت از وي گاهي به نعل زدند و گاهي
به ميخ! تا اينكه بار ديگر آقاي رفسنجاني در پشت تريبون نماز جمعه قرار گرفت و باز
هم طبق معمول نصايح پدرانه و خيرخواهانه به ملت آمريكا و لزوم دقت آنان در خصوص
نظارت بر اعمال رئيس جمهورشان و تهديداتي كه ملت ايران چه خواهد كرد و چه
نخواهد كرد و آن به اندازه اي تكراري است كه همگان بر آن واقفند. و در آخر صحبت از
باتلاقي كرد كه امكان درآمدن آمريكايي ها از آن ميسر نيست . شخص شخيص ايشان از
ياد برده است كه دقيقا” همين جمله را در شروع حمله آمريكا به افغانستان به زبان آورد
در حاليكه با توجه به روند جنگ در افغانستان كه پشت سر گذاشته شده بود و
بهانه جويي هاي آمريكا براي توسعه جنگ در منطقه ، سخنان منطقي و مصلحانه و
غيرتحريك كننده اي را مي طلبد، آيا ايشان فراموشكار است يا اينكه خداي ناكرده بايد
ملت را متهم به بي شعوري و فراموشكاري نمائيم ؟ نه ، ملت ايران هيچوقت از خاطر
نمي برد كه با همين سفسطه بازي ها و دنبال كردن سياست توطئه ، چگونه آقاي
رفسنجاني خود را در جايگاه فرمانده جنگ ، در جريان جنگ تحميلي هشت ساله قرار
داده و با ادامه بيهوده جنگ به هدف قبضه كردن قدرت در دست خود و شركايش ، كار را
به جايي كشاند كه ملت ايران بهايي فراتر از توان خود را بايد مي پرداخت و در اين
رهگذر وي خود را در برابر هيچ مرجعي ملزم به جوابگويي ندانست .
آقاي رفسنجاني در ادامه خطبه نماز جمعه اخير خود ميگويد: بايد مواظب بود و بهانه به
دست دشمن نداد! (سياستهاي نعل و ميخ).
كسي نيست از آقاي امام جمعه موقت و مصلحت دان بزرگ نظام سوال كند كه به چه
كسي نصيحت ميكنيد؟ و كيست آنكه ، او نبايد بهانه به دست دشمن بدهد؟ آيا يكي از
مسئولين اجرائي يا منتخبين قوه مقننه كشور؟
بايد ديد كه چرا آقاي هاشمي رفسنجاني از فرمان ملت تمكين نمي كند؟ و چرا ايشان و
يارانشان تا نوشيدن جام زهر با حاكميت ملت مخالفت ميكنند؟
چرا حاكميت ملي و نهادهاي منبعث از خواست ملت براي آقايان حكم كابوس را دارد؟
آقاي محسن هاشمي (رفسنجاني ) و اخوي ها، عموزاده ها، خاله زاده ها و ساير بستگان
دور و نزديك با استفاده از موقعيت آقاي رفسنجاني تبديل به آقازاده شده اند. اين
آقازاده ها و ارتباط شبكه اي آنها با ساير رانت خواران فقط به هدف ثروت اندوزي ،
منابع و ثروت ملي كشور را به باد فنا داده و ميدهند.
شركت سهامي ايران ويران كن آقاي رفسنجاني و يارانشان براي حفظ انصحار قدرت هر
روز به دنبال يك مكر و حيله تازه اي ميباشد. جنجال تازه شهرام جزايري يكي از همين
بازي هاي مكارانه جمع آنهاست .
وابستگان آقاي رفسنجاني (مرعشي و ياران موتلفه ) شخص جواني را كه به گفته خود
هفت سال پيش يك شاگرد بستني فروش بوده ، با برنامه ريزي هاي حساب شده نردبان
ترقي را جلوي پاي او ميگذارند. به طوري كه خيلي زود در كمسيونهاي مهم اقتصادي
مملكت راه پيدا ميكند و به هدف آلوده كردن و خراب كردن جريانات نيروهاي سياسي
رقيب و احتمالا” اصيل ، سند و مدرك سازي براي حق السكوت گرفتن سياسي در مواقع
ضرور، و بالاخره پاس كردن فساد رانت خواري از سرآقازاده ها به سر آن شخص يا در
واقع سر بلا قراردادن شهرام جزايري براي مبرا ساختن آقايان و آقازاده هايشان و
سرگرم كردن مردم (به قول معروف ايزگم كردن ) اين نمايش مسخره با همكاري ياران
مدرسه حقاني به پا شده است .
ملت ايران با اين نوع دادگاهها و نمايشهاي مسخره شما كاملا” آشنا هستند. دادگاه
اختلاس 123 ميليارد توماني ، اعدام فاضل خداداد و تبرئه تدريجي متهمين اصلي ،
هنوز از ياد ملت ايران بيرون نرفته است .
در حاليكه بسياري از نخبگان تحصيلكرده مملكت در سلسله مراتب پائين دست اداري
با حقوق و مزاياي ناكافي كار ميكنند و يا اينكه خانه نشين شده و يا از مملكت خارج
شده اند، شاگرد بستني فروش ها، قهوه چي ها و نوحه خوانها داراي ثروت و مكنت و
قدرت مي شوند و واحدهاي بزرگ صنعتي و اقتادي مملكت را در اختيار مي گيرند.
وقتي كه آفتاب غروب مي كند كوتوله ها سايه هاي بلندي از خود نشان ميدهند!!
اين ها مشتي است نمونه خروار از فساد و غارت ثروتهاي ملي توسط شركت سهامي
ايران ويران كن آقاي رفسنجاني و يارانشان . اين موارد هم از خاطر ملت فراموش
نشده است .
يك زمان آقاي گنجي زبان به سخن باز كرد و در خصوص قتلهاي زنجيره اي شروع به
روشنگري نمود و تا آنجا پيش رفت كه فقط عاليجنابان خاكستري و سرخپوش به حضور
ملت معرفي شدند.
آقاي رفسنجاني ، شما كه مصلحت گذار نظام هستيد، آيا اين عاليجنابان را مي شناسيد؟
چرا مصلحت نديديد كه آقاي گنجي و به دنبال وي آقاي باقي ، باقي راه را بروند؟
چرا بايد سر از زندان در بياورند؟ چرا بايد به سلول انفرادي بروند؟ چرا بايد مطبوعات
به صورت فله اي بسته شوند و مديرانشان سرنوشت آقايان گنجي و باقي را پيدا كنند؟
كيست اين قاضي كه در زمان حساس كه تمامي ملت منتظر روشن شدن معماي قتلهاي
زنجيره اي هستند بغتتا” احكام دادگاه بلخ را صادر ميكند!
اين قاضي كه اسرائيلي و يا امريكائي نيست كه چنين قاطعانه در جهت ناشناس ماندن
چهره تميم گيرندگان و فتوادهندگان سيلي به صورت يك ملت ميزند؟
شما به عنوان رئيس مجمع تشخيص ملحت نظام اگر با اين به اصطلاح قاضي هماهنگ
و همصدا نبوديد چرا هيچ گونه عكس العملي نشان نداديد؟
اين چه مصلحتي است كه فرزندان اين ملت به دست جلادان كشته ميشوند و قاتلين و
دستور دهندگان آزاد، و آنهائيكه پي گيري ميكنند كه قضايا را براي ملت روشن نمايند
بايد شكنجه شوند و زندان انفرادي را تحمل نمايند؟
چرا اطلاعات خودتان را در اين خصوص در اختيار ملت نميگذاريد؟
شما به خوبي ميدانيد كه با كشتن سعيد اسلامي در زندان و ساير جريانات انحرافي
ماجرا پايان نميگيرد و با استقرار دموكراسي ، ملت عاملان اين فجايع را پيدا خواهند
كرد و تا حدي نيز آنان را مي شناسند.
آقاي هاشمي رفسنجاني شما و شركايتان به شدت با حاكميت ملت ايران مخالفيد اگر
اينطور نيست ، مي توانيد پاسخ دهيد كه چرا آقاي مهندس سحابي و همفكران ايشان در
زندان هستند و چرا محاكمات آنان برخلاف اول قانون اساسي بايد در پشت درهاي
بسته صورت گيرد؟ سوال اين است كه آنان در كدام فجايع دست داشته اند و در كجا
رانت خواري كرده اند؟
زماني كه مهندس سحابي ، فروهر و ساير مبارزين راه آزادي ايران درگير ساواك بودند
و زندان و شكنجه را تحمل ميكردند ياران شوراي نگهبان شما از قبيل جنتي ، شيخ محمد
يزدي و سايرين چه ميكردند؟ اينان مردان دين بودند، سر منبر مي رفتند و موعظه
ميكردند. شايد هنوز به خاطر داشته باشيد كه در خاتمه موعظه به هنگام دعا ميگفتند يا
ميگفتيد “پروردگارا، شاهنشاه ما را از گزند روزگار مصون و محفوظ بدار” و از مردم
آمين بلند را مطالبه ميكرديد. ملت ايران تمامي اين آقايان را به خوبي مي شناسد، با
خاطره نويسي و تغيير نام و نام خانوادگي حافظه ملت پاك نخواهد شد.
آيا به خاطر داريد كه براي نشان دادن قدرت و قاطعيت در دوران رياست جمهوري خود
در سال 69 همين آقاي مهندس سحابي و جمع ديگري از مليون دلسوز را كه براي شخص
شما نامه سرگشاده ، حاوي نقد و نصيحت نوشتند آنها را روانه زندان كرديد و در جواب
كسانيكه از شما سوال كرده بودند چرا آقاي سحابي و دوستانشان بايد در اين سيتسم
هم زندان و شكنجه را تحمل كنند؟ گفته بوديد “اينها خيلي رويشان زياد شده بود!!”
چرا رويشان زياد شده بود، چونكه در پي حفظ منافع و مصالح ملي بودند؟ و يا چونكه
آقاي مهندس سحابي در حال برداشتن پرده از 105 ميليارد دلار مفقود شده از درآمدهاي
ارزي كشور بود؟
جنابعالي به عنوان مصلح بزرگ !! و متخصص ايجاد بحران و عبور از بحران به خوبي از
كم و كيف تمام قضايا باخبريد، اگر واقعا” صداقت داريد و در پي مصالح ملي ايران
هستيد با استفاده از نفوذ اعجاب انگيز خودتان ياران و شركايتان را قانع كنيد كه
آقايان سحابي و پيمان و اميرانتظام و ديگران در دادگاه علني محاكمه شوند و اگر
اتهامات ايشان گوشه عباي جنابعالي را نيز گرفت ، پاسخ دهيد. شما كه از كسي ترسي
نداريد، زبانم لال جنابعالي از آن دسته افراد نيستيد كه پاي مصالح شخي كه پيش
بيايد، مصالح ملي ، قانون اساسي و حقوق افراد برايشان بي معني جلوه كند!!؟
شايد به خاطر داشته باشيد كه حاصل حاتم بخشي هاي جنابعالي كه از يك قهوه چي
ميخواست كارخانه دار بسازد نتيجه اش برباددادن بيش از بيست مليون دلار از ذخائر
ارزي كشور بود و شخص مربوطه نه كارخانه دار شد و نه قهوه چي ماند. روزي كه
حاكميت ملي و آنجا كه ملت سالاري معنا ييدا كند شما مورد سوال خواهيد بود كه
اين اقلام ريز و درشت از سرمايه ملت را به حساب چه كساني واريز كرديد، كه به جاي
سازندگي و ايجاد واحدهاي اقتصادي ، سدهاي خاكي ساختيد و كارخانه هاي كهنه
خارجي را با چند برابر قيمت نو وارد كرديد و در خاتمه دو دوره رياست جمهوري تان 37
ميليارد دلار قرض خارجي با بهره سنگين برجا گذاشتيد.
برابر قانون اساسي حاكميت موظف است تمام كوشش خود را در جهت بهبود وضع
زندگي ملت به كار گيرد. چگونه ميشود عناصري بسيار دور از مرزهاي كشور ما عزيز
شوند و ملت ذليل !؟ و زمانيكه عبداله نوري در روزنامه خرداد مي نويسد: “كاسه داغتر
از آش نباشيم ، خود مشكلات زيادي داريم ما را چه به مسائل كساني كه نه همسايه ما
هستند و نه همزبان و حتي در جنگ عراق بر عليه ايران جانب صدام حسين را گرفتند!
امروز زندگي ما شده فلسطين ، نميگويم حمايت نكنيد، به اندازه بقيه حمايت كنيد. از
ملت ايارن هم در مقابل فقر و تنگدستي حمايت كنيد”. اما عبداله نوري بايد روانه
زندان شود و روزنامه اش هم بسته شود چونكه در خلاف جهت نفخواران و بحران سازان
بزرگ در خاورميانه صحبت مي كند!
همچنين عبداله نوري در روزنامه خرداد نوشت : “هيچ اراده اي براي تعقيب قاتلان و
محفل نشينان وجود نداشت مگر حاكميت مسول حفظ جان انسانها نيست ؟
پس چرا فروهر و بسياري ديگر از روشنفكران با كارد تكه تكه شدند و جسد پاره اي از
آنان در فريزر جاسازي شد? پس چرا حسين برازنده ، احمد تفضلي ، ميرعلائي ، زال زاده ،
سعيدي سيرجاني ، پيروز دواني ، مجيد شريف ، غفار حسيني ، منوچهر صانعي ، فيروزه
كلانتري و… و يا عده اي از دانشگاهيان و روحانيان اهل تسنن و يا برخي از كشيشان
مسيحي به قتل رسيدند”؟
و يا تعداد بيشماري از ايرانيان خارج از كشور و داخل هدف پروژه حذف فرهنگي قرار
گرفتند و جان باختند. آيا مردم حق دارند بپرسند براستي چه كسي و يا كساني پشت
اين افراد هستند؟
آقاي هاشمي رفنسجاني آيا نمي توانستيد از مجمع تشخيص مصلحت نظام امريه صادر
كنيد و بگوئيد، بگذاريد حرفش را بزند؟
با حاكم شدن ملت بر سرنوشتشان اين ماجرا نيز پي گيري خواهد شد و مصلحت به زندان
رفتن عبداله نوري و اينكه چه كس يا كساني پشت قضيه بوده اند معرفي خواهند شد.
به هرحال جنايت ، جنايت است در هر لباسي يا در هر اسمي و در هر پست و مقامي كه
باشد.
آقاي عبداله نوري ادامه مي دهد “آيت اله خميني ميكوشيد تا جمهوري خردمندان را برپا
دارد و نه جمهوري تهي مغزان ، ملت فلسطين از هر كيش و آئيني باشند در مورد
سرنوشتشان به هر تصميم و نظري برسند در مقام مخالفت نمي توانيم برآئيم ” و اضافه
ميكند “متاسفانه به جاي محاكمه قاتلان و عاملان و برنامه ريزان و حكم دهندگان قتلهاي
زنجيره اي ، عبداله نوري بايد محاكمه شود و آن كه مقتولان را ناصبي و مرتد خواند
(روح اله حسينيان ) اينك به جاي افكار عمومي بر كرسي هيات منصفه تكيه بزند”. آقاي
حسينيان قسم جلاله خورد كه “آخه ما خودمان واله يك زمان قاتل بوديم ” آقاي
رفسنجاني آيا جنابعالي اطلاع پيدا كرديد؟ آيا به شما گزارش نشد؟
مگر عبداله نوري يكي از اعضاي مجمع تشخيص مصلحت نظام نبود كه شما رئيس آن
هستيد؟ آيا اينهم از همان مصالحي است كه به خاطر آن رياست عظمايش به شما واگذار
شده ؟ چه تصميمي گرفتيد، خود شما در اين صحنه غم انگيز چه نقشي داشتيد؟
و باز آقاي هاشمي رفسنجاني ، آيا شنيديد كه در حمله به خوابگاه دانشجويان چه
اتفاقي افتاد. يكي از فرزندان نمونه ايران زمين ، دانشجوي دانشكده پزشكي تهران كه
دركنكور سراسري رتبه يكم را حائز شده بود، چشمش را درآوردند و در آخر دانشجويان
راهي زندان شدند و ماموران لباس شخصي حاكميت هل من مبارز طلبيدن در جامعه !
آيا مصلحت نبود با شركاي تجاري سياسي خود در سپاه و موتلفه حتي بحث كنيد؟
مطمئن باشيد زمانيكه حاكميت ملي استقرار يابد هزاران سوال مطرح خواهد شد كه
جنابعالي و ساير همفكران و آنانكه بر مسند قدرت بدون اجازه مردم تكيه زده اند بايد
جوابگو باشند.
آن دسته از اصلاح طلبان و كسانيكه مسير مصلحت مملكت را در همراهي و همكاري با
آقاي هاشمي رفسنجاني و نظائر وي جستجو مي كنند بايد بدانند كه انتظاري عبث و
بيهوده دارند چونكه اين حاكمان غيرقانوني كشور به هر حيله اي متوسل و به هر
وسيله اي مستمسك خواهند شد تا جلوي حركت ملت ايران به سوي حاكميت ملي گرفته
شود. اگر آقاي هاشمي رفسنجاني در نماز جمعه صراحتا” بهانه به دست به اصطلاح
دشمن ميدهد و يا بر طبل جنگ ميكوبد يك هدف را دنبال ميكند مردم سالاري ، نه ولو
به قيمت ويران شدن كشور. مردم سالاري نه اگر هزاران و دهاهزار ايراني بميرند.
ايشان ميداند و خوب هم ميداند كه اگر آمريكا بر عليه ايران عمليات نظامي انجام دهد
ايشان و خانواده شان و شركايشان صدمه اي نخواهند ديد بلكه اين ملت ايران است كه
مورد آسيب خواهد بود. ملت ايران فريب شاخ و شانه كشيدنهاي تحريك آميز آقاي
هاشمي رفسنجاني را در برابر بيگانگان نخواهد خورد. همين چند هفته پيش ملاعمر
در حاليكه بمب ها روي سر ملت افغانستان ميريخت به سبك و شيوه ايشان ميگفت به
آمريكا نشان خواهيم داد و يا صدام حسين قاتل دهاهزار جوان ايراني كه آقاي
رفسنجاني را “برادر” خطاب كرد در زير بمباران شبانه روزي غربي ها همچنان عربده
ميكشيد و ياوه سرايي مي كرد. مردم داناي ايران با اين نحوه بيانات آقاي هاشمي
رفسنجاني بسيار خوب آشنايي دارند.
جاي بسي اميدواري است كه ملت آگاه و داناي ايران و اكثر ايرانيان پراكنده در سراسر
جهان پس از گذر از تجربه تلخ حكومتهاي استبدادي شاهنشاهي و خودكامگان فقيه
سالاري به اين حد از پختگي و آگاهي سياسي رسيده اند كه خود را اسير مرجع و ناجي
بت مانندی نکنند و شاهد اين مدعا بحث هاي پرمحتواي سياسي ، اجتماعي فرهنگي
است كه در نشريات داخل و خارج و شبكه هاي اينترنتي فارسي زبان ديده ميشود و
خوشبختانه معدل جمع بندي هاي عقايد و نظريات اكثريت داخل و خارج كشور براساس
نماد سرزمين مستقل ايران و حفظ منافع و مصالح ملي ايران شكل گرفته و گوياي عشق
و علاقه به مام ميهن ، نه مشخص گرائي و فردپرستي است .
همه ايرانياني كه مملكت خود را دوست دارند بايد با حمايت و ترويج حركت آغاز شده
براي رسيدن به حكومت مردم سالار و حاكميت ملي ادامه داده و در اين راه نمايندگان
واقعي مردم در مجلس وظيفه اي بسيار سنگين بر دوش دارند. اينان بايد خطر كنند و از
سنگر مجلس كه در واقع نهاد و نماد مردم سالاري است به حق دفاع كنند. موانع بسيار
است اتحاد شوم قدرتمندان داخلي و حاميان خارجي آنان كه گاه در قلب دشمن عرضه
ميشوند كار را صدچندان مشكل مي سازد.
آقاي هاشمي رفسنجاني و دوستان عزيزش در شوراي انتصابي نگهبان با جانم ، عزيزم
و التماس و التجا، قدمي عقب نخواهند نشست . آنها حمايت قدرتهاي پنهان بيگانه را
دارند و شما حمايت مردم دلير كشورمان را.
قبل از شما هم مجلسي بود و نمايندگاني ، كه با تعداد بسيار اندك توانستند غرور ملي
را به ملت ايران بازگردانند. مروري بر تاريخ 60 ساله گذشته نشان ميدهد كه نمايشهاي
حكومتي و دورغپردازي و دوروئي ها بسيار زود از پرده بيرون ميافتد بايد با اتكا به
نيروي ملت و نه بيگانه ، به آنانيكه فقط منطق زور را قبول دارند درس تاريخ را ياد داد.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates