متن کامل نامه پاپ بنديكت شانزدهم به رییس جمهور ایران، محمود فرجامي
گویانیوز:
در پی اعلام برخی خبرگزاری ها مبنی بر ارسال قریب الوقوع نامه از طرف رییس جمهور ایران به شخصیت های مهم جهان؛ در برخی از محافل غیررسمی عنوان گردید که گیرنده بعدی، پاپ بنديكت شانزدهم، رهبر کاتولیک های جهان خواهد بود. اندکی پس از اعلام این امر و در حالی که جزئیات نامه بعدی آقای احمدی نژاد هنوز فاش نشده بود، نامه ای از سوی پاپ برای رییس جمهور ایران ارسال شد که متن آن بی هیچ توضیحی در پی می آید
جناب آقای احمدی نژاد، رییس جمهور محترم و مومن ایران
امروز صبح، یکی از مشاورانم اعلام کرد که احتمالا حضرتعالی به زودی نامه ای را برای من خواهید نوشت. قلبا از اینکه با انسان مومن و خداجویی نظیر شما مکاتبه داشته باشم خوشحال شدم و این فرصت را برای جامعه مسیحیت مغتنم و تکرار ناشدنی می شمارم. به همین خاطر بهتر دیدم تا برای حداکثر استفاده از نظرات ارزشمند و بسیار مهم شما، پیشاپیش نامه ای خطاب به حضرتعالی به نگارش در آورم.
آقای احمدی نژاد
بی شک نامه شما خطاب به رییس جمهور امریکا، نامه بسیار دلسوزانه ای بود که بیش از آنکه منافع دنیوی نویسنده و گیرنده نامه را در نظر داشته باشد، در پی تامین منافع جهان مسیحیت و به ویژه امپراطوری واتیکان بود به طوریکه بخش اعظم مطالب آن نامه به تعالیم سرورمان عیسی مسیح اختصاص داشت. از طرف خودم، عیسی مسیح، خدا و سایر موجودات از شما سپاسگزارم. من چهره نورانی شما را از ورای محاسن انبوهتان می بینم و مطمئن هستم وقتی نامه شما برای ریییس جمهور امریکا –که مردی صرفا سیاسی است- سرشار از معنویت باشد، نامه شما برای من – که مرد خدا هستم- به راستی انفجار نور خواهد بود. هرچند که بعضی از کاردینال ها و اسقف ها می گویند احتمالا این نامه حاوی مسایلی در رابطه با مسایل میان ایران و امریکا باشد (آنها از ابتدای انتشارمحتوای نامه معنوی شما برای رییس جمهور آمریکا، دائما می گفتند این نامه برای من بوده و اشتباها برای آقای بوش ارسال شده و طبعا حالا هم گمان می کنند نامه شما خطاب به من، در حقیقت باید برای رییس جمهور امریکا ارسال شود!) و من عمیقا برای این برادرانم از روح القدس آموزش می طلبم.
انسان مومن و معتقد، آقای احمدی نژاد
صمیمانه اعلام میکنم که نظرات شما را درباره یهودی ها و اسراییلی ها نه فقط قبول دارم که آنها را می ستایم. نمی دانید چقدر برای من سخت و دردآور است که می بینم هر روز این فرزندان قومی که مولایمان مسیح را به صلیب کشیدند و آنهمه دردها را بر او روا داشتند، آزادانه برای خودشان راه می روند و انگار که هیچی به هیچی. ای کاش می توانستم همچون شما نفرتم را از آنها اعلام کنم، هولوکاست را نفی کنم و حتی آنها را به شکنجه های قرون وسطایی محکوم کنم. ولی متاسفانه در اروپا هر مقامی در قبال حرفهایی که می زند مسوول است و زیر ذره بینِ مردم و رسانه ها. نمی دانید چقدر آرزو داشتم در مملکتی نظیر ایران که هیچ رییس و مقامی به خاطر حرفها و عقایدش مورد بازخواست قرار نمی گیرد بودم و می توانستم آرزوهای درونی و عقاید شخصی خودم را از تریبونهای رسمی بگویم.
آقای احمدی نژاد عزیز
با نظرات شما در مورد ، اومانیزم، دموکراسی، لیبرالیسم و سکولاریزم نيز کاملا موافق هستم و به نظر من هم که رسما متولی کلیسا می باشم آنها هیچ نفعی برای بشریت و تعالی انسان ها نداشته اند. آرزومند زوال و نابودی همه شان هستم چراکه آنها را اساس و پایه های دوران شرک آمیز کنونی می دانم.
همین چند شب پیش بود که باجمعی از برادران کاردینال و اسقف چند ساعتی مشغول مباحثه تئولوژیک بسیار مهمی در مورد طول بالِ چپ فرشتگان بودیم که ناگهان گربه سیاهی از آنجا رد شد و گربه ی ما یاد قرون وسطی کرد (یا به قول شما “فیلمان یاد هندوستان کرد”)! همان روزگاری که می شد به استناد یک گربه سیاه، کفر و شیطان پرستی ده ها نفر از ملعونان را اثبات کرد و آنها را در دادگاه های مقدس تفتیش عقاید به آتش محکوم کرد. همان دورانی که تمام علوم ما از کتاب مقدس نشات می گرفت. دوران چرخش خورشید به دور زمین. دوران سوزاندن کتابهای مشرکانی مثل گالیله و بیکن و دکارت…
امیدوارم اکنون که حمیت و غیرت کفرستیزی از سرزمینهای مسیحی رخت بربسته، با کوشش های انسانهای مومن و متعهدینظیر شما، بشریت بتواند پس از زوال مزخرفاتی مثل اومانیزم و لیبرالیزم و حقوق بشر و سکولاریزم، بار دیگر دوران طلایی قرون وسطي را تجربه کند. سوگند میخورم که اگر شما این لطف را بکنید و ما را به آن دوران طلایی برگردانید، ما هرگز نگذاریم دوران شرم آور رنسانس و در پی آن مدرنتیته شکل بگیرد چه رسد به رشد نحله های کفرآمیزی مثل اومانیزم، دموکراسی، لیبرالیسم و سکولاریزم…
برادر احمدی نژاد
خدا شما و مردمتان را حفظ کند که دین داران واقعی و معتقدان راستین به عالم غیب، شما هستید. باور کنید که حتی من که به ظاهر رهبر کاتولیکهای جهان و نماینده خدا و مسیح برای آنان هستم اگر روزی ادعا کنم که هاله ای از نور به گرد سر خودم میبینیم کلامی جز “بیشین بینیم بابا حال نداری” دریافت نخواهم کرد؛ اما در مملکت با ایمان شما، اوضاع چنین نیست. حاضرم سلطنتم را در واتیکان بدهم و روزی در سرزمین شما بر مردم دین دار و معتقد و خوش سیرت شما رییس جمهور شوم. آه که نمی دانید چقدر آرزو دارم در مقابل مردمان فریاد برآورم که من با عالم غیب ارتباط دارم و خدا مرا در هاله ای از نور محافظت می کند و کسی به سخره ام نگیرد.
درود خدا بر مردم شریف و ساده دل شما که از مسخره کنندگان نیستند.
مردم ما حتی دیگر هاله نور بر گرد سر قدیسنی مثل سن دیه گو و سن فراچسکو را هم افسانه می پندارند. نفرین خدا بر سکولاریسم و آنان که رواجش دادند باد والا اگر هنوز در سرزمین ما دین از سیاست جدا نبود، فرمان ميداديم تا ناخن های منکرین هاله نور را بکشند. افسوس که اروپا از دست رفته است.
محمود گرامی
درایت شما در حل مشکلات لاینحل زبانزد همه است. از سوی دیگر من بنده پیر و ناچیز خداوند هستم که تمام توانم یا برای مناجات و موعظه صرف می شود و یا مخالفت با لوازم پیشگیری از حاملگی مثل کاندوم لعنت الله علیه. اما دنیای ما مشکلات دیگری هم دارد که از من برای حل آنها کار چندانی ساخته نیست و خوشحال خواهم شد که در نامه مفصلتان، ما را در آنها یاری کنید. مثلا علاقه عجیب برادران کشیش به همجنس بازی که هر از چندی هم اخبار آن به بیرون درز می کند. اخیرا هم که سخنان شما مبنی بر حق مسلم رواج یافته، بعضی از برادران دائما شعار می دهند “داشتن یک دوست پسر حق مسلم ماست!” و چشمانشان در آن لحظات برق عجیبی می زند.هیچ نوع مذاکره ای را نمی پذیرند مگر آنکه این حق برای آنان لحاظ شده باشد. تحریم ها هم که اثر نمی کند.
به نظر شما چکار باید کرد؟
فرزندم
هرچند که من هم مثل تمام پاپ های معاصر مجبور شده ام که از دخالت در سیاست پرهیز کنم و اگر سوگند خود در این رابطه را بشکنم، علاوه بر گناه کبیره، حقوق ماهانه ام هم قطع می شود اما صرفا بخاطر دین خدا ناگزیرم در مورد مساله هسته ای کشورتان و همینطور رابطه تان با امریکا اظهار نظر و موعظه کنم. آقای احمدی نژاد، از شما مصرانه خواستار آنم که سیاست های خود را با قاطعیت و بدون هیچ انعطافی دنبال کنید و در تمام زمینه ها هر عملی که رویارویی ایران و امریکا را تسریع و تقویت کند کوتاهی نکنید. خوشبختانه آقاي بوش هم در همين مسير گام بر ميدارد.
من شما را در هیات صلاح الدین ایوبی و آقای بوش را به شکل ریچارد شیردل می بینم (هر چند که شما ملقب به محمود نورالدین هستید و مردم بوش را، جورجِ کله خر می نامند!) و باشد که روزگار پر جهادِ جنگ های صلیبی به کف با کفایت شما مردان خدا که مصمم و پراراده اید بازآفرینی شود تا در زیر پرچم کلیسا، امت مسیح باردیگر متحد شوند. روزی که غریو صدها هزار سرباز که عازم شرق هستند آسمان را به لرزه درآورد: “سلطنت کلیسا مستدام باد”، “عمر مقدست افزون باد ای پاپ”…
مطمئن هستم كه شما و آقاي بوش هم رويايي مشابه من داريد. بادا روزي كه همهمان به آرزوهاي خود برسيم.
قول می دهم به پاس این لطف شما، ریشه یهودیان را از روی زمین بکنم یا حتی مثل پسرعموی جدم، مرحوم آدولف، یهودیان و همجنس بازان را يكجا در آتش بسوزانم.
فدات شم
هم اکنون آوای ناقوس به علامت نماز شامگاهی به صدا درآمده و من باید نوشتن این نامه را تمام کنم. ای کاش می توانستم بجای موعظه برای برادرانی که چشمهای خیلی هایشان وقت نظاره من، به طرز عجیبی برق می زند، کار مفیدتری انجام دهم. مثلا فیلسوفها را به جرم ارتباط با شیاطین و بیگانگان دستگیر و محاکمه کنم. افسوس…
هزاران درودِ پسر، پدر و روحآلقدس بر شما باد
ساخاس ژسوس کویامونتو هوتاس مونتوراس (همان والسلام علی من التبع الهدی به زبان عبری!)
پاپ بندیکت شانزده، يوزف راتزينگر
پیام برای این مطلب مسدود شده.