ادامه سياست جنگ افروزی احمدی نژاد
پیک نت:
اصل متن به زبان فرانسه
احمدی نژاد در اندونزی نيز در نقش مشوق اسرائيل و امريكا،
به سياست جنگ افروزی ادامه داد
اكنون در ايالات متحده و حتی در ميان اپوزيسيون دمكرات تاكيد می شود كه ضعفی كه ايالات متحده در خاك عراق نشان داده، اگر همچنان ادامه پيدا كند می تواند به نابودی كامل اعتبار آمريكا در ادعای رهبری مسايل جهانی بيانجامد. در نتيجه بايد پيامدهای اين ضعف را با نشان دادن زور بازو در برابر ايران جبران كرد.
محمود احمدی نژاد، رئيس جمهور ايران كه از اندونزی بازديد می كند، همچنان بر آتش سخنان جنگ طلبانه خود كه از چند ماه پيش دربرابر ايالات متحده و متحدانش آغاز كرده نفت پاشيد. رييس جمهور ايران به شيوه تحريك و پرووكاسيون ويژه خود، تهديد های مداخله نظامی ايالات متحده را “شوخی” اعلام كرد، مداخله ای كه حتی در واشنگتن كسی آن را راز مگويی تصور نمی كند و اگر ايران بخواهد برنامه غنی سازی اورانيوم خود را ادامه دهد اين مداخله جدی است. احمدی نژاد همچنين سخنان آتش افروزانه برضد اسراييل را تكرار كرد كه “اين رژيم روزی نابود خواهد شد … ”
روشن است كه هدف احمدی نژاد از سفر به اندونزوی، پرشمارترين كشور مسلمان جهان، بدست آوردن پشتيبانی در منازعه “هسته ای” است كه ايران را در برابر غرب قرار داده است. در اين مسير او ابايی ندارد با دامن زدن به احساسات پوپوليستی افكار عمومی مردمی را كه از سرنوشت فلسطينی ها بشدت ناراحت هستند تحت تاثير قرار دهد.
محمود احمدی نژاد بازی تعمدی دامن زدن به تنش را ضمنا با شدت هرچه بيشتری ادامه میدهد زيرا آن را وسيله ای سنتی و كلاسيك برای تحكيم موقعيت داخلی خود در درون حكومت اسلامی ارزيابی می كند، حكومتی كه در آن ديدگاه های سياسی مختلفی در صحنه وجود دارند. فراموش نكنيم كه در گذشته نيز او با بازی با وعده های بنيادگرايانه توانست آرای توده های پايين دست جامعه را كسب كند. توده هايی كه برنامه های اقتصادی ساليان اخير آنان را در فقر و تيره روزی فرو برده است. البته احمدی نژاد پس از پيروزی در انتخابات كمترين برنامه ای برای جلوگيری از تسريع در ليبراليزه شدن اقتصاد ارائه نداد. به همين دليل و بر اساس اجبارهای ناگزير منطق پوپوليستی وی مجبور است جای خالی وعده های اقتصادی و اجتماعی تحقق نيافته را با تكيه بيشتر بر مسايل ناسيوناليستی و مذهبی پر كند.
اما واقعيت نگرانی آورتر در سمت واشنگتن و متحدان اوست كه بنظر می رسد با همين تعمد به تنش و تشنج دامن می زنند. شيمون پرز معاون نخست وزير اسراييل روز سه شنبه گذشته در سخنانی نه چندان غيرمنتظره ماشين وحشت پراكنی را به راه انداخت و اعلام كرد : آنان كه تهديد می كنند اسراييل را نابود خواهند كرد ممكن است خودشان نابود شوند.” رهبران آمريكا نيز هر روز بيش از پيش ادبيات و الفاظی را بكار می برند كه دوران تدارك جنگ در عراق را بخاطر می آورد. و اگر در ابتدا تصور می شد كه درس های ناشی از مشكلات آمريكا در عراق موجب می شود كه جرج بوش با احتياط و حزم بيشتری برخورد كند، اكنون بايد پذيرفت كه اين درس نتيجه معكوس ببار آورده است.
اكنون در ايالات متحده و حتی در ميان اپوزيسيون دمكرات تاكيد می شود كه ضعفی كه ايالات متحده در خاك عراق نشان داده اگر همچنان ادامه پيدا كند می تواند به نابودی كامل اعتبار آمريكا در ادعای رهبری مسايل جهانی بيانجامد. در نتيجه بايد پيامدهای اين ضعف را با نشان دادن زور بازوان در بحران ايران جبران كرد. فشار بر شورای امنيت برای پذيرفتن اصل تصويب قطعنامهای براساس فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد، كه در پايان استفاده از زور را مجاز می دارد، از همينجا ناشی شده است. هنوز خوشبختانه تا رسيدن به بدترين نقطه فرصت باقی است. اكنون بيش از هر زمان ديگر لازم است كه جامعه مدنی، همانطور كه شيرين عبادی برنده ايرانی جايزه صلح نوبل اعلام كرده است، از خود تحرك نشان دهد. همانگونه كه از سوی ديگر فعالان جنبش ضدجنگ آمريكا از هم اكنون مبارزه با تدارك جنگ سوم بوش را آغاز كرده اند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.