رجزخوانی شمس الواعظين در رسانههای عربی
روشنگری:
رقابت کيهان شريعتمداری و نومحافظه کاران آمريکا در ايجاد هراس از پيدايش يک ,ابرقدرت منطقه ای,
روشنگری. مقامات دولت آمريکا سخنرانی های احمدی نژاد را هديه آسمانی تلقی کرده و رسانه های بين المللی را بسيج کرده اند تا خدمتی را که زمانی از بن لادن و زرقاوی انتظار داشتند، از قبل موضع گيری های احمدی نژاد تامين کنند. از اين چهره ها بايد قدرتی مهيب تر از آمريکا و اسرائيل ساخته شود تا سياست های تهاجمی آمريکا و کشورگشايی های آن در خاورميانه و سراسر جهان قابل توجيه باشد. بن لادن و احمدی نژاد نيز با کمال ميل و به خاطر طينت خراب و سياست های ارتجاعی شان اين خدمت را در اختيار آمريکا قرار داده اند.
اما تصوير سازی از احمدی نژاد آنقدر جلو رفته که بسياری در ايران و خارج فکر می کنند اين احمدی نژاد است و نه رژيم جمهوری اسلامی که چنين سياست های مخرب و ماجراجويانه ای را در پيش گرفته است.در حالی که احمدی نژاد مجری مطيع سياستی است که سران جمهوری اسلامی همانطور که خودشان بارها گفته اند روی آن توافق کرده اند.
مصاحبه ماشاءالله شمس الواعظين با يکی از گزارشگران الاهرام هفتگی شاهدی بر اين واقعيت است. شمس الواعظين در اين مصاحبه در رابطه با مناقشه هسته ای همان سياستی را که خامنه ای و احمدی نژاد پيش می برند، مورد تاکيد قرار ميدهد يعنی از يک طرف با کارت ناسيوناليسم بازی می کند و از طرف ديگر به تهديد متوسل می شود. لااقل گزارشی که از مصاحبه تهيه شده اين طور نشان ميدهد.
شمس الواعظين به گزارشگر اهرام می گويد: ما در ايران می گوئيم هرگز سعی نکنيد گربه ايرانی را به حاشيه برانيد. گربه های ايرانی می خواهند در مرکز باشند. اگر به آن ها بی توجهی کنيد و بخواهيد آن ها را از نظر بيندازيد، بد قلق می شوند.
او سپس تهديدها را رو می کند: ايرانی ها وقتی ميگويند کارت هايی در اختيار دارند که با کارزار کنونی مقابله کند ميدانند چه می گويند.
کارت هايی که شمس الواعظين در باره آن ها رجزخوانی می کند در واقع همان موارد اتهام دولت بوش عليه جمهوری اسلامی است و گزارشگر الاهرام هم روی آن ها انگشت می گذارد: عراق، لبنان و فلسطين.
بنا برگزارش الاهرام شمس الواعظين نيز به آن ها اشاره می کند و می گويد تهران چند گزينه دارد:” عراق که البته هست، و هم چنين افغانستان. ايران می تواند نفوذش را در هر دو به کار بگيرد، که به نفع آمريکا نخواهد بود.”
او همچنين به نفت اشاره ميکند و اين که ايران به لحاظ ذخاير نفت در مقام چهارم قرار دارد ” انتقال از دلار آمريکا به اورو ميتواند در عرض 10 روز دلار را از پای در بياورد.”
گزارشگر الاهرام در انتهای مقاله از شمس الواعظين نقل قول می کند:” ايران مايل به مذاکره است ولی جانخواهد زد. ايران دارد برای نبرد قرن بيست و يکم آماده ميشود که در مورد انرژی است. غرب مايل است چيزی معادل اوپک برای کنترل انرژی هسته ای بسازد و فعاليت های ايران اين کار را برای آن ها دشوار کرده است.”
کاری که تاکنون مقامات و وابستگان جمهوری اسلامی بااين نوع رجزخوانی ها کرده اند اين بوده که پرونده هسته ای ايران را به شورای امنيت فرستادند و اکنون آمريکا و اروپا تصميم خود را برای تحريم ايران گرفته اند. تحريمی که بهايش را بايد مردم بپردازند، به همين جهت رژيم می گويد بيمی از آن به دل راه نمی دهد. اميد رژيم اين است که به علت اختلاف نظرها در شورای امنيت و فراهم نيامدن اجماع بتواند با منتقل کردن سختی ها به مردم با تحريم کنار بيايد.
ولی آمريکا دست روی دست نخواهد گذاشت تا ببيند آيا تحريم منظورش را تامين می کنديا نه. آنچه که اکنون در مرزهای ايران می گذارد کوچکترين نمونه اقدامات مکمل تحريم است که آمريکا برای ويران کردن ايران و تبديل آن به عراق دوم در نظر گرفته است.
کارت ناسيوناليسم و ,قدرت بزرگ منطقه, که رژيم با آن بازی می کند و بنابر اين گزارش الاهرام برای احمدی نژاد در ايران همدلی هايی ايجاد کرده، ديری نخواهد پائيد. اما عواقب وخيم آن در خاورميانه دامن زدن به ناسيوناليسم عربی و فراهم آوردن متحد بيشتر برای سياست اعمال فشار و تحريم و مداخله نظامی عليه ايران است . اين هم سياستی است که خود آمريکا راسا پيش می برد. کيهان شريعتمداری و نومحافظه کاران آمريکا در ايجاد رعب و وحشت از تبديل ” ايران شيعه” به يک ” ابر قدرت منطقه ای”، با هم رقابت کرده و مکررا مقالات طرف مقابل در همين زمينه را به عنوان شاهد نقل می کنند. به عبارت ديگر از هر طرف که حرکت کنيم به همان نقطه ميرسيم. رژيم جمهوری اسلامی بهترين ياور آمريکا و سياست های تهاجمی اش در خاورميانه است، هم چنانکه آمريکا به سياست مداخله جويانه اش تا کنون بهترين ياور جمهوری اسلامی و تندترين جناح آن بوده است. دو طرف با سياست بلوا و جنجال و مخاصمه جويی يکديگر را تغذيه می کنند و مردم را به حاشيه ميرانند.
روشن است که هيچکس در ايران نگران عواقب اين وضع برای رژيم نيست، البته به جز خود رژيمی ها و آن ها هم لابد منافعی در بوجود آوردن اين وضعيت دارند. ولی سياست های دو طرف اگر در همين مسير پيش برود، حاصل همه رجز خوانی های آقای شمس الواعظين در مورد گربه های ايراني، چيزی جز ويرانی ايران نخواهد بود.
پیام برای این مطلب مسدود شده.