روايتى از يک نيمه شب
فانوس:
شرکت محل کارتان براى انجام پروژهاى در شهرستان، چند آپارتمان اجاره کرده. ساعت دوى نيمه شب از سايت تماس مىگيرند و شما براى يک مورد اضطرارى بايد از آپارتمان محل استراحتتان خارج شويد. دم در پاترول مديرعامل را که درست همين الآن از راه رسيده مىبينيد. ايشان همراه با خانم منشى تشريف آوردهاند …
شايد کنجکاو شدهايد که خوب بعدش چه شد! شايد براى محيطى که رابطه جنسى در آن تابو و «نگو» است، ديدن آن صحنه بهانهى خوبى براى پچپچهاى کارمندان تا يکى دو هفته باشد. شايد هم چيزى که توجه شما را جلب مىکند، نماز اول وقت و رسالهى عربى آقاى خامنهاى روى ميز ايشان است، که آنهم چيز عجيبى نيست؛ بدبخت براى گرفتن پروژه بايد مراعات ظاهر را بکند.
مشکل چيست؟ اينکه فلانى (فرض کنيد قطبزاده يا سعيد امامى تا به زندهها برنخورد) با فلان مجرى خوشگل ارتباط دارد (صيغه يا غير شرعيش انصافا فرقى ندارد، لابد بحث بر سر اخلاق است) مهم است چون اين فلانى آدمى است متظاهر و به اصطلاح جانماز آبکش. يا چون با صيغه مخالفيم. اگر با صيغه مخالفيم فرقى نمىكند که طرف سياسى باشد يا نه. گيريم که بايد سياسى باشد تا موضوع مهم باشد (نمىدانم چرا) اگر فلان مرجع عالىقدر شيعه باشد مهم نيست؟
منکه باشم، يا چشمام را بر آن واقعهى نيمه شب مىبندم، يا اگر هم خيلى برايم جالب بود، دست کم در ارزيابى توانايىهاى فنى و مديريتى او دخالت نمىدهم؛ اما نمىتوانم سکوت کنم، وقتى ببينم چند کارمند يک نهاد دولتى مثل مرکز تحقيقات مخابرات (آن هم نه در دوره رفسنجانى و خاتمى، بلکه در دوره احمدىنژاد) که حقوق و مزاياشان را کامل از مرکز مىگيرند، تمام وقت در شرکت خصوصى اين آقا (دکتر ص) به صورت قراردادى کار کنند و تازه اين هم پوششى باشد براى چاپيدن بودجه تحقيقاتى از صنايع نوين، با نظارت مسؤل همان آقايان در مرکز (مهندس پ) که در هر دو نهاد رابطه اين دو نفر (دکتر ص و مهندس پ) شهره است. باز اگر بعد از اين همه سال صرف هزينه و ريخت و پاش (در کانادا!) يک خروجى صنعتى قابل ارائه از اين به اصطلاح نهادهاى تحقيقاتى بيرون مىآمد؛ دلمان نمىسوخت! بر عکس مىبينيم کسانى که به اين فساد مفتضحانه اعتراض مىکنند، از کار و زندگى مىافتند؛ در حالى که کسى با راويان آن اخبار نيمه شب، و بازىگرانش، کارى ندارد. (جملهى معترضه خدمت سانسورچى محترم: يعنى اين خط و نشونهايى رو که اينجا مىديم ببين، اون آقاى فعال چپ رو هم که از اونجا رفت ببين … همش فکر فيلتر کردن نباش، يکم به فکر آخرتت باش عزيز من!)
دوستان فعال سياسى حتما مىپذيرند که به احتمال زياد، زد و بندهاى مالى ميان سياسىکارها بايد بر سر پروژههاى کلان نفتى و گازى باشد، نه پروژههاى کوچک تحقيقاتى مثل عماد و لينوکس فارسى و … اگر مىتوانيد، برويد سراغ آنها (که خودش هم سياستى است!) ولى شما را به خدا به رختخواب هم کارى نداشته باشيد. مطمئن باشيد در نظر من خواننده يا شنونده، راوى هر که باشد خيلى بيشتر از سوژه (آنهم هرکه مىخواهد باشد) سبک مىشود …
پیام برای این مطلب مسدود شده.