04.05.2006

آخوندهای بیمار

فانوس:
س 371 ـ مردى هستم متولد بهمن 1357 من در سن نوجوانى كه تازه به سن بلوغ رسيده بودم با پسرى رابطه جنسى برقرار كردم در ضمن آن پسر هنوز به سن بلوغ نرسيده بود از آن اشتباه گذشته و توبه كرده ام. من چند سال بعد با خواهر آن پسر ازدواج كردم. من هنگامى كه احكام شرعى را مطالعه مى كردم متوجه شدم كه اگر شخصى با كسى لواط كند ديگر نمى تواند با خواهر آن شخص ازدواج كند. من هر چه فكر مى كنم يادم نمى آيد كه آن موقع كه من اين گناه را مرتكب شدم دخول انجام شده يا نه و شك دارم. حال وظيفه من چيست؟ج 371 ـ در فرض سؤال كه شما شك در دخول داريد ازدواج شما صحيح است و اشكالى ندارد.
استفتا از آيت الله العظمی فاضل لنکرانی
سئوال : 1502 ـ اگـر كـسى با پسرى لواط كند , غير از خواهر و مادر , ازدواج با ديگر بستگان با مثل دختر عمو , دايى و خاله مفعول بر فاعل آن حرام مى شود ؟
جواب : بسمه تعالى از جهت عمل شنيع مذكور ازدواج با غير از مادر و خواهر ودختر مفعول مانعى ندارد , واللّه العالم .
سئوال : 1503 ـ اگـر كـسـى بـا پـسـرى ـ نـعوذ باللّه ـ لواط كند , با چه كسانى ازآن پسر حرام مى شوند و نمى تواند با انها ازدواج كند ؟
جواب : بسمه تعالى چـنانچه فاعل بالغ باشد , و با مقدار حشفه دخول محقق شده باشد خواهر , مادر و دختر مفعول بر او حرام است , واللّه العالم .
سئوال : 1504 ـ زنـى بـا مردى ازدواج مى كند , حال آن كه مرد , پيشتر بابرادرش لواط كرده بود .
و هر دو بالغ بودند .
اينك زن سه فرزند دارد .
مرد نيز از مسئله آگاه نبوده و اكنون به آن آگاه شده است , آيا زن بر مرد حلال و بچه هايش حلال زاده اند ؟
جواب : بسمه تعالى در فـرض مـذكـور ـ كه فاعل بالغ بوده ـ چنانچه دخول محقق شده باشد , خواهر مفعول بر فاعل حـرام شده و نكاح بين آن دو باطل است , و بايد از هم جدا شوند .
و بنا بر احتياط طلاق هم بدهد .
وچنانچه نكاح از روى شبهه و جهل به مسئله واقع شده فرزندان به هر دو ملحق هستند و از هر دو ارث مى برند , واللّه العالم .
سئوال : 1604 ـ اگر دو جوان مكلف با هم دوست باشند شوخى و بازى كنند و از آنها منى خارج شود , اين مسئله چه حكمى دارد ؟
جواب : بسمه تعالى اين عمل حرام و موجب تعزير به هر دو است , واللّه العالم .
استفتا آيت الله العظمی تبريزی
فرع مربوط به شهادت بر شهادت
مساءله 6 – اگر دو نفر شاهد واجد شرائط نزد حاكم شهادتى دادند و قبل از اينكه حاكم حكم خود را مى كند، و همينطور است در صورتيكه بعد از شهادت دچار آن عوارض شوند و پس از برطرف شدن عوارض تزكيه شوند يعنى شهودى شهادت دهند بر اينكه اين دو شاهد در حال حاضر جامع شرائط شهادت هستند) حاكم بعد از اين تزكيه بشهادت آن دو حكم مى كند، و همچنين است صورتى كه بعد از شهادت و قبل از حكم فاسق و يا كافر شوند كه حاكم به شهادت آن دو عمل مى كند، بلكه بعيد نيست همين سخن در اينصورت نيز بيايد كه شاهد اصلى شهادت بدهد و شخصى كه در آنجا حاضر بود آن را بشنود و تحمل كند آنگاه شاهد اصلى فاسق شود و آن شخص در محكمه شهادت دهد بر اينكه او چنين شهادت داده است (كه در اينجا نيز حاكم به شهادت آن شخص عمل مى كند چون شهادت به شهادتى است كه در حال وقوعش جامع شرائط بوده است )، در غير از فسق و كفر فرقى نيست بين حق الناس و حق الله ، و اما در فسق و كفر آنجا كه مورد شهادت صرفا حق الله بوده باشد نظير زنا و لواط، با شهادت چنين كسى حد ثابت نمى شود، و اما آنجا كه مشترك بين خدا و خلق باشد نظير قذف و سرقت ، محل تردد است و عدم ثبوت حد اشبه است . و اما در قصاص ظاهرا ثابت مى شود.
ترجمه تحرير الوسيله امام خمينی قدس سره
مساءله 1 – در وطى حيوانات حدى معين نشده و حاكم مرتكب آن را تعزير مى كند و مقدار تعزير هم بستگى به نظر حاكم دارد، و در تعزير شرط است كه مرتكب در حال ارتكاب بالغ و عاقل و مختار باشد و پاى اشتباه در بين نباشد (اما اگر ادعا كند كه مثلا من خيال مى كردم وطى حيوان اشكالى ندارد لذا آن را وطى كردم و چنين خطائى از مثل چنين شخصى ممكن و محتمل باشد تعزيرش جائز نيست )، بنابراين كودك نابالغ تعزير نمى شود و اگر مميز باشد و تاديب حاكم در او موثر باشد حاكم بهر مقدار كه صلاح بداند او را عقوبت مى كند، و نيز ديوانه اگر چنين كند تعزير ندارد هر چند ادوارى باشد ولى در دور جنونش مرتكب شده باشد، و بر مكره يعنى كسى كه از ناحيه شخص زورمندى تهديد شده باشد تعزير نيست و همچنين بر مشتبه كه حكمش بيان شد.
مساءله 2 – تحقق چنين جرمى به چند طريق اثبات مى شود:
اول بشهادت دو شاهد عادل و در اين جرم شهادت زنان پذيرفته نيست نه به تنهائى و نه بانضمام شهادت مردان .
دوم به اقرار خود مرتكب كه اگر اقرار كند من چنين كارى را مرتكب شده ام و حيوان هم ملك خود او باشد تعزير مى شود، و اما اگر حيوان مال ديگرى باشد با اقرارش تنها تعزيرش ثابت مى شود، اما ساير احكام حيوان وطى شده بر آن حيوان جارى نمى شود مگر آنكه مالك حيوان مرتكب را تصديق كند كه در اينصورت آن احكام جارى است .
مساءله 3 – اگر اين عمل بطور مكرر از كسى سر زده باشد و بعد از هر ارتكابى عقوبت نديده باشد لازم نيست براى هر ارتكاب يك عقوبت ببيند، و اما اگر بعد از هر ارتكاب تعزير شده باشد احتياط اين است كه در نوبت چهارم كشته شود.
مساءله 4 – حد زناى با زنيكه مرده مانند حد زناى را زنده است ، اگر مرد همسر داشته و شرائط احصان را دارا باشد زناى او محصن و حدش سنگسار است و اگر همسر نداشته به تفضيلى كه در حد زنا گذشت تازيانه مى خورد، و چون جنايت در اينجا فاحش تر و زشت تر است علاوه بر حد تعزير هم مى شود و مقدار تعزير بستگى بنظر حاكم دارد هر چند كه تعزير زائد بر حد محل تامل است ، و اگر مردى كه زنش فوت كرده مرده او را وطى كند تنها تعزير مى شود نه حد، و در لواط با ميت همان حدى است كه در لواط با زنده است و بيانش گذشت با تشديد در عقوبت او به تعزير كه در اين تشديد هم تامل است .
مساءله 5 – در ثبوت حد در وطى ميت همه شرائطى كه در وطى زنده معتبر بود معتبر است از قبيل داشتن بلوغ و عقل و اختيار و پاى شبهه در ميان نبودن .
مساءله 6 – وطى و زناى با زن مرده و لواط با پسر مرده با شهادت چهار مرد و بقول بعضى با شهادت دو نفر شاهد عادل ثابت مى شود كه اعتبار چهار نفر بودن شهود اشبه است ، و با شهادت زنان به تنهائى و با انضمام شهادت مردان ثابت نمى شود حتى بنابر احتياط اگر سه نفر مرد و دو نفر زن شهادت دهند ثابت نمى شود كه اين شخص با زنى مرده زنا كرده است ، و در لواط با پسر مرده بنابر اقوى با شهادت سه مرد و دو زن ثابت نمى شود. طريق ديگر ثابت شدن اين جرم اقرار مجرم است كه اگر چهار بار تكرار شود ثابت مى شود.
ترجمه تحرير الوسيله امام خمينی قدس سره
مجازات کسی که آلت تناسلی را ببرد
مساءله 38 – در بريدن آلت رجوليت قصاص هست و در اين قصاص فرقى بين صغير حتى شيرخوار و كبير حتى پير مرد از كار افتاده نيست ، همچنانكه فرقى نيست بين آلتى ؟ بكار مى آيد و آلتى كه بخاطر (كهولت ) و يا اخته شدن از كار افتاده است ، و اما اگر به علتى لمس و بى حس شده باشد به خاطر بريدن آن ، آلت سالم جانى بريده نمى شود، و نيز فرقى نيست بين آلت ختنه شده و ختنه نشده ، و همانطور كه آلت سالم به خاطر قطع آلت بى حس قطع نمى شود به خاطر آلت بدون خيزش نيز قطع نمى شود، و اما بر عكس آن يعنى آلت بدون حس و بدون خيزش به خاطر قطع آلتى صحيح و سالم قطع مى شود، و همچنين قصاص در حشفه هست در نتيجه حشفه جانى بخاطر حشفه اى كه قطع كرده قطع مى شود، و در كمتر از حشفه و بيشتر آن ، آنچه قطع شده با همه آلت مقايسه مى شود اگر به مقدار نصف آلت است از جانى هم همان مقدار قطع مى شود و اگر ثلث است ثلث آن و همچنين .
مساءله 39 – در دو بيضه مردان قصاص هست و همچنين در يكى از آن دو با رعايت تساوى در سمت يعنى سمت راست قصاص مى شود در جنايتى كه بر بيضه سمت راست كسى وارد آمده و بيضه سمت چپ در قصاص از بيضع سمت چپ ، البته اين در صورتى است كه قصاص در يك بيضه ضررى به بيضه ديگر نداشته باشد و آن را از عملش باز ندارد و گرنه قصاص نمى شود بلكه از جانى ديه مى گيرند، و نيز در قصاص وقتى جائز است كه عمل جانى منفعتى از بيضه مجنى عليه را از بين برده باشد، و با در نظر داشتن اين دو شرط اگر با قصاص از يك بيضه منفعتى از بيضه ديگر سلب نشود در حاليكه عمل جانبى منفعت بيضه جانى سلب شود و عين بيضه او باقى بماند قصاص جائز است و گرنه بايد ديه از او بگيرند، و اگر آلت رجوليت با بيضه هاى كسى را قطع كرده باشد قصاص مى شود چه اينكه هر دو را يعنى آلت و بيضه ها را يكباره قطع كرده باشد و يا يكى پس از ديگرى .
مساءله 40 – در دو شفره زنان قصاص هست ، و دو شفره عبارتند از دو قطعه گوشتى كه بر فرج زنان محيط است آنچنانكه لب ها بر دهان احاطه دارد، و قصاص در يكى از آن دو نيز هست و در اين قصاص فرقى بين شفره باكره و غير باكره نيست ، همچنانكه از دختر صغيره و كبيرع و صحيح و سالم ، و آنكه در فرج خود استخوانى دارد و يا مجراى فرجش يا به استخوان و يا گوشت زيادى و يا ورم بسته است ، و آنكه ختنه شده و آنكه نشده و آنكه مجرايش با مجراى روده بزرگش يكى شده و آنكه صحيح و سالم است يكسان است ، بله فرج صحيح و سالم جانى بخاطر فرجى كه مبتلاى به لمس و بى حسى است و بدست جانى قطع شده قطع نمى شود، و قصاص در شفرين تنها در جائى است كه جانى زن بوده باشد زيرا اگر جانى بر زن مردى بوده باشد ديگر قصاص معنى پيدا نمى كند و بر جانى است كه ديه بپردازد، و در روايتى كه مورد اعتماد نيست آمده كه اگر آن مرد ديه شفره زن را نپردازد آلت رجوليت او قطع مى شود، و همچنين است اگر جانى بر مرد زنى بوده باشد و آلت مرد و يا بيضه هاى او را قطع سازد جاى قصاص نيست بلكه بر آن زن است كه به آن مرد ديه بپردازد
ترجمه تحرير الوسيله امام خمينی قدس سره
همجنس باز و ازدواج
مساءله 24 – اگر با پسرى لواط كند و دخول كند هر چند به قسمتى از حشفه باشد براى ابد مادر آن پسر و مادر مادرش ‍ هر چه بالاتر برود و دختر آن پسر و دختر دخترش هر چه پائين رود و خواهرش بر او حرام ابدى مى شود، بدون فرق بين اينكه فاعل و مفعول هر دو صغير باشند يا هر دو كبير و يا مختلف ، ولى بنابر اقوى بر مفعول مادر و دختر و خواهر فاعل حرامى نمى شوند، و مادر و دختر و خواهر رضاعى مفعول نيز حكم مادر و دختر و خواهر نسبى او را دارند.
مساءله 25 – لواط وقتى حرمت هاى ابدى را مى آورد كه سابق بر نكاح باشد، و اما اگر بعد ازدواج با مادر يا دختر يا خواهر كسى شوهر يكى از آنها با پسر همسرش و يا پدر او يا برادر او لواط كند نه باعث حرمت ابدى مى شود و نه باعث بطلان نكاح ، لكن احتياط مستحبى ترك نشود (يعنى ترك آميزش با زنان نامبرده بهتر است .)
مساءله 26 – اگر شك كند كه آيا در حين بازى با آن پسر يا بعد از آن دخولى واقع شده يا نه بنا را مى گذارد بر اينكه واقع نشده .
ترجمه تحرير الوسيله امام خمينی قدس سره
مساءله 11 – مشهور و اقوى آنست كه وطى زوجه از دبر جايز است لكن كراهتى شديد دارد و نزديكتر به احتياط ترك آنست ، مخصوصا در صورتيكه زن رضايت نداشته باشد.
ترجمه تحرير الوسيله امام خمينی قدس سره
احکام همجنس بازیبرگزيده ترجمه تحرير الوسيله امام خمينی قدس سره القدوسی
مساءله 1 – لواط بمعناى وطى انسان مذكرى است به دخول و غيره ، و چنين جرمى ثابت نمى شود مگر به چهار بار اقرار مجرم كه يا فاعل است يا مفعول ، و يا بشهادت چهار نفر مرد جامع شرائط قبول بطريق مشاهده ، يعنى چهار نفر مردى كه عدالت و ساير شرائط قبولى شهادت را دارند شهادت دهند كه ما بچشم خود ديديم كه فلانى با فلانى لواط مى كرد.
مساءله 2 – در مقر (اقرار كننده ) كه يا فاعل است يا مفعول چند شرط معتبر است : اول بلوغ ، دوم كمال عقل ، سوم آزاد بودن و برده نبودن ، چهارم اختيار، پنجم قصد.
بنابراين اقرار بچه و ديوانه و برده و مكره يعنى كسى كه او را بر اقرار تهديد كرده اند و نيز كسى كه از باب شوخى اقرار به لواط كند، بى اعتبار است .
مساءله 3 – اگر كمتر از چهار بار اقرار كند حد بر او جارى نمى شود ولى حاكم حق دارد او را بهر مقدار كه صلاح بداند عقوبت كند، و اگر كمتر از چهار نفر شهادت به ارتكاب چنين عملى دهند حدت ثابت نمى شود بلكه آن شهود حد افتراء زده مى شوند، و نيز اين عمل با شهادت زنان به تنهائى (يعنى هشت زن ) و يا مركب از زن و مرد (مثلا دو نفر مرد و چهار نفر زن ) ثابت نمى شود، و حاكم در اين مسئله مى تواند بعلم خود عمل كند چه اينكه امام بوده باشد يا غير امام .
مساءله 4 – اگر كسى مذكرى را وطى كند و در او دخول كند قتل او و قتل مفعول ثابت مى شود، البته اين در صورتى است كه هر دو بالغ و عاقل و مختار باشند، و در حكم قتل آن دو فرقى نيست در اينكه مسلمان باشند يا كافر، زن داشته باشند يا نه ، و اگر فاعل بالغ و عاقل باشد و مفعول نابالغ در صورت تحقق دخول فاعل كشته مى شود و مفعول تاديب مى گردد، و همچنين است اگر بالغ عاقل در مجنونى دخول كند كه بالغ عاقل اعدام و مجنون اگر شعورى داشته باشد بوسيله حاكم بمقداريكه او مقتضى بداند تاديب مى شود. و اگر كودك با كودك چنين كند هر دو تاديب مى شوند، و اگر مجنونى با عاقل چنين كند تنها عاقل اعدام مى شود نه مجنون ، و اگر با بالغى چنين كند بالغ اعدام و كودك تاديب مى شود و اگر ذمى با مسلمان لواط كند ذكى كشته مى شود هر چند دخولى صورت نداده باشد. و اگر زمى با مسلمان لواط كند ذمى كشته مى شود هر چند دخولى صورت نداده باشد. و اگر ذمى با ذمى ديگر چنين كند بعضى گفته اند امام عليه السلام مخير است بين اينكه خودش حد را بر آن دو جارى سازد و يا اينكه فاعل را تحويل اهل ملتش دهد تا آنها حدى كه خودشان دارند بر او جارى سازند، لكن اگر نگوئيم اقوى حداقل احتياط در اين است كه خودش حد را جارى كند.
مساءله 5 – در چگونگى اعدام لواط كننده و لواط دهنده حاكم مخير است بين اينكه گردنش را با شمشير بزند، و يا از كوه يا هر مكان بلند با دست و پاى بسته پرتابش كند، و يا او را در آتش بسوزاند، و يا سنگسارش كند. و بنابر قولى نيز مى تواند ديوارى را بر سرش خراب كند چه فاعل باشد و چه مفعول . حتى جائز است او را به هر طريقى كه اعدام كرد مرده اش را در آتش بسوزاند.
مساءله 6 – اگر هم جنس بازى به دخول كشيده نشود مثلا به ران يا سرين او اكتفا كرده باشد، حدش صد تازيانه است . و در اين حكم فرقى نيست بين اينكه زن داشته باشند يا نه ، مسلمان باشند يا كافر، البته در صورتيكه فاعل كافر و مفعول مسلمان نباشد و گرنه فاعل كافر حدش اعدام است همچنانكه گذشت ، و اگر اين عمل را مكرر انجام داده باشد و سه بار هر نوبت صد تازيانه خورده باشد بار چهارم اعدام مى شود، و بعضى گفته اند بار سوم اعدام مى شود، لكن قول اول اشبه است .
مساءله 7 – دو نفر مذكر اگر لخت و عريان در زير لحافى ديده شوند و بين آن دو قرابت رحمى نباشد و ضرورتى هم اين عمل را اقتضاء نكرده باشد هر دو تعزير مى شوند، و مقدار تعزير آن دو بنظر حاكم است ، و نزديكتر به احتياط اين است كه حد را بر آنها جارى سازند ولى يك تازيانه كمتر بزنند، و همچنين تعزير مى شود كسى كه پسرى را بلكه حتى مردى يا زنى بالغ يا نابالغ را از روى شهوت ببوسد.
مساءله 8 – اگر كسى كه عمل لواط را مرتكب شده باشد چه دخول كرده و چه نكرده ، بعد از عمل پشيمان شود و توبه كند اگر توبه اش قبل از شهادت شهود باشد حد از او ساقط مى گردد و اما بعد از شهادت شهوت ساقط نمى شود، اين در صورتى است كه ثبوت اين عمل به شهادت شهود باشد، اما اگر خودش اقرار كرده باشد و سپس توبه كند امام عليه السلام و همچنين على الظاهر نائب او مختار است بين اينكه عفوش كند و حدش را جار سازد.
احکام ديوث
مساءله 14 – قيادت (ميانجى گرى براى زنا يا لواط) و اينكه كسى واسطه شود مردى را به زنى يا دخترى جهت زنا، و به مردى يا پسرى جهت لواط برساند، به دو طريق ثابت مى شود:
طريق اول اينكه خودش بقولى دو نوبت و بقولى يك نوبت اقرار كند كه قول اول اشبه است ، و در اين اقرار شرائطى هست : اول اينكه صاحب اقرار بالغ باشد، دوم اينكه عاقل باشد، سوم اينكه به اختيار خود اقرار كند نه اينكه از ناحيه زورمندى تهديد شده باشد، چهارم اينكه از روى قصد اقرار كند نه به اينكه خواسته باشد شوخى كند.
طريق دوم شهادت دو شاهد عادل است بر اينكه ما ديديم اين شخص وساطت كرد بين فلان مرد زانى و فلان زن زانيه .
مساءله 15 – قواد هفتاد و پنج ضربه شلاق مى زنند كه سه چهارم حد زنا است و از آن شهر به شهرى ديگر تبعيد مى كنند، و نزديكتر به احتياط آنست كه تبعيدش بعد از نوبت دوم حد خوردنش باشد، و بنابر قولى مشهور بايد سر او را بتراشند و به مردم معرفى كنند، چه اينكه مسلمان باشد و چه كافر و چه مرد باشد و چه زن ، مگر اينكه در زن تراشيدن و تبعيد و معرفى به مردم نيست و فقط تازيانه است و بعيد نيست بگوئيم تعيين مقدار زمان تبعيد بنظر حاكم است .
ترجمه تحرير الوسيله امام خمينی قدس سره
در ديه آلت تناسلی مردی
مساءله 1 – در قطع حشفه و بيشتر از آن خون بها است هر چند بكلى و از بيخ قطع شود در صورتيكه با يك جنايت قطع شده باشد، و در اين جنايت فرقى نيست بين پسر بچه و جوان و پير و كسيكه اخته خلق شده است و يا او را اخته كرده باشند چه اينكه تخمهاى او را درآورده باشند و يا كوبيده باشند بشرطيكه قطع آلت باعث فلج او نشده باشد.
مساءله 2 – اگر قسمتى از حشفه قطع شده باشد نسبت آنرا با همه حشفه مى سنجند، نه با همه آلت و بآن نسبت از خونبها را از او مى گيرند.
مساءله 3 – اگر مجراى بول كسى بخاطر جنايت پاره شود بدون اينكه چيزى از آن قطع شود، در آن حكومت است و اگر قسمتى از حشفه بطورى كه قطع شود كه مقدارى از مجرى نيز پاره شود چيزى بجز ديه حشفه بر او نيست ، و اگر ملازم نباشد بلكه پارگى مجرى جنايتى اضافى باشد، براى حشفه همانكه گفته شد مى پردازد و براى پارگى حكومت است .
مساءله 4 – اگر جانى قسمتى از حشفه كسى را قطع كند و جانى ديگر و يا همو، آلت را بكلى و از آخر قطع نمايد در قطع حشفه ديه است و در قطع باقى حكومت است ، و اگر بعضى از حشفه را قطع كند و ديگرى بقيه آن را، هر يك بحساب مساحت ديه مى پردازد.
مساءله 5 – اگر بعضى از حشفه را قطع كند و جانى ديگر آلت را از بيخ قطع كند، در قطع بعضى حشف حساب به مساحت است و در قطع بقيه آلت چند وجه است : يكى حكومت ، دوم حساب به نسبت ، سوم حكومت نسبت بمابقى ، چهارم ، ديه كامل و وجيه تر از آنها احتمال اول و نزديكتر به احتياط وجه آخر است .
مساءله 6 – در قطع آلت مرديكه دچار عنن است يعنى آلت مرديش بر نمى خيزد ثلث ديه است . و هم چنين در قطع آلت فلج و در قطع بعض چنين آلتى حساب به نسبت مساحت است و بعيد نيست كه حساب به نسبت آن قسمت با مجموع آلت باشد نه با خصوص حشفه .
مساءله 7 – اگر نصف آلت مردى را بحسب طول قطع كند و نصف باقيمانده از كار نيفتد و خللى از فلجى و مانند آن حاصل نشود، بايد نصف خون بها را بدهد، و اگر در باقيمانده خللى از قبيل فلج ايجاد كند نصف خونبها را بخاطر قطع نصف آلت مى دهد و دو ثلث نصف باقيمانده را بخاطر فلجى ، در نيتجه پنج ششم خونبها را بايد بپردازد.
مساءله 8 – در آلت مردى خنثاى مشكل يا خنثائيكه معلوم شود زن است حكومت است .
((شانزدهم : در ديه دو خصيه است ))
مساءله 1 – ديه هر دو خصيه خون بهاى كامل است حال آيا در هر يك از آندو نصف خونبها است و يا ديه خصيه سمت چپ دو ثلث آن و در سمت راست يك ثلث آنست ؟ دو احتمال است كه وجيه تر احتمال دوم است و به احتياط نزديكتر آنستكه بگوئيم اگر كندن آندو در دو نوبت واقع شده باشد، در قسمت چپ دو ثلث و در سمت راست نصف خون بها است .
مساءله 2 – در ديه كندن اين عضو فرقى نيست بين صغير و كبير و پيرمرد و جوان و بين كسيكه آلتش سالم است و كسيكه آلت او ناسالم است و بين آلت فلج و غير فلج و آلت عنين و غير عنين .
مساءله 3 – در آماس خصيه ها (يعنى جنايتى كه باعث ورم آنها شود) چهارصد دينار است و اگر باد كردن آنها آنقدر زياد شود كه مانع راه رفتن شود، البته راه رفتن نافع و به درد خور، ديه اش هشتصد دينار مى شود كه چهار پنجم خون بها است .
ترجمه تحرير الوسيله امام خمينی قدس سره
محدوده محلی که آلت تناسلی محسوب می شود
منظور از عورت زن در مسئله نظر كردن عورت جلو و عقب است و در مردان شامل بيضه ها نيز مى شود و اما ران ها و سرين و بلكه عانه (يعنى زيرناف ) وعجان (يعنى فاصله بين دبر و دوبيضه ) عورت نيست

مساءله 1 – درحال تخلى مانند ساير احوال برمكلف واجب است عورت خودرااز بيننده محترم چه مرد باشد و چه زن حتى از ديوانه و طفلى كه داراى تشخيص باشد بپوشاند همچنانكه بر او حرام است كه بصورت ديگرى نگاه كند هرچند كه آنديگرى مجنون و ياطفل مميز باشد، بله پوشاندن عورت از غير مميز واجب نيست همچنانكه نظر كردن بر عورت طفل غير مميز حرام نيست و نيز زن و شوهر و مالك و كنيز او مى توانند بعورت يكدگر نظر كنند و واجب نيست عورت خود را از يكديگر بپوشانند و اما زن آزاد و غلام او مشمول اين حكم نيستند و نمى توانند بعورت يكديگر نظر كنند بلكه به ساير نقاط بدن يكديگر نيزنبايد نظر كنند و منظور از عورت زن در مسئله نظر كردن عورت جلو و عقب است و در مردان شامل بيضه ها نيز مى شود و اما ران ها و سرين و بلكه عانه (يعنى زيرناف ) وعجان (يعنى فاصله بين دبر و دوبيضه ) عورت نيست بله احتياط مستحب آنست كه ازنظر كردن و نيز از نشان دادن اطراف عورت اجتناب شود و پوشاندن بالاى عورت تا ناف و پائين آن تا زانو نيزمستحب است .
مساءله 2 – درپوشاندن عورت پوشش خاصى لازم نيست بهرچيزى كه آن رابپوشاند هر چند دست خود و يا مثلا دست همسر خود باشد كافى است .
مساءله 3 – نظر كردن بعورت ديگرى از پشت شيشه و بلكه درآينه و آب زلال نيز حرام است .
اگر مكلف ناگزير از نظر كردن بعورت غير باشد مانند طبيب و جراح و هر معالج ديگر احتياط واجب اين استكه بوسيله آينه اى كه درمقابل آن قرار مى دهد نظر كند البته اين احتياط درصورتى لازم است كه اضطرار باين مقدار برطرف شود و گرنه ميتواند بخود آن نظر كند و اشكال ندارد.
ترجمه تحرير الوسيله امام خمينی قدس سره
مساءله 4 – سزاوار نيست كه زن با چند طائفه ازدواج كند:
1 – بداخلاق
2 – مخنث يعنى كسيكه مفعول مردان واقع مى شود
3 – مرد فاسق
4 – شرابخوار
ترجمه تحرير الوسيله امام خمينی قدس سره

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates