برای اتـحاد جـمهوری خواهان ايران
• ما امضاءکنندگان زِيـر اين متن را برای اتحادی گسترده تر ميان جـمهوری خواهان ايران منتشر می سازیم تا از راه گفتگو و بحث و تبادل نظر آشکار، در درون و برون کشور، ترميم و تکميل گردد و امکان تدقيق راهبرد مشترک سیاسی و هـماهنگی در اقدامات عملی را فراهم آورد
جمعه 26 ارديبهشت 1382 – 16 مه 2003
پس از یک قرن تلاش برای گذار از استبداد به دمکراسی و از سنت به تـجدد، مردم ما در آستانه حرکتی تازه در راه تـحقق آرمانهای ديرپای خويشند. تـجربه بيست و چهار سال حاکميت دينی، تحول ذهنيت و فرهنگ سياسی مردم و بروز گرايش های آزادی خواهانه زمينه مساعدی برای شکل گيری و رشد نهادهای مدنی، جنبش های اجتماعی و سازمانيابی سياسی در جامعه پديد آورده است. آزمونهای شش سال گذشته، هـمراه با نقد آشکار وضع موجود، اعتراض و رودرويی در عرصه عـمومی و همچنين شرکت در انتخابات، اکثریت بزرگ جامعه را به هـمرأيی و نيروی خود آگاهتر ساخته و عزم و اراده ای جديد برای مبارزه در راه مردمسالاری برانگيخته است. جنبش های اجتماعی زنان، جوانان و دانشجويان نقشی اساسی در اين مبارزه بعهده دارند.
حرکت اصلاح طلبانه دوم خرداد اگر چه دستاوردهايی هـمچون بازنمايی تناقضات قانون اساسی، گشايش فضای مطبوعاتی و کمک به انزوای جناح های اقتدارگرا با خود داشته است، اما اين حرکت نتوانسته است حقوق اساسی مردم و آزادی های فردی و اجتماعی را تثبيت کند. يکی ازعلل “بن بست اصلاحات” سرسختی اقتدارگرايان در تداوم استبداد است، اما علل ديگر آنرا بايد در محدوديت برنامه سياسی اصلاح طلبان، تناقضات نظری، اتکای يک سويه بر ظرفيت های قانون اساسی و کم توجهی به سازماندهی نيروهای جامعه مدنی جستجو کرد. اين تجربه نشان داد که اصلاحات تدريـجی و قانونی به ميانـجی مجلس و قوه مجريه، بدون تکيه به نیروی سازمان یافته مردم و تغييرات بنيادی در قانون اساسی به سرانـجام نـخواهد رسيد. ساختار سياسی و قانون اساسی جمهوری اسلامی که دين و دولت را درهـم آميخته و برپايه تبعيض ميان شهروندان بناشده است، نـمی تواند مبنای تدوين قوانين و تنظيم مناسبات اجتماعی به شيوه ای امروزی و مردمسالارانه باشد.
امروز ولایت فقيه و نهادهای وابسته به آن بزرگترين مانع در راه استقرار مردمسالاری و ثبات و پيشرفت کشورند. ايستادگی آنان در برابر آراء ملت و جنبش اصلاحات به جدال فرساينده بين جناح ها، عدم هـماهـنگی دستگاهها و از دست رفتن اعتماد مردم انـجاميده و اساس مشروعيت نظام را فروريـخته است. تداوم سرکوب، نقض حقوق مردم و گسترش فقر و فساد، کشور را بسوی بحرانی اجتماعی و سياسی ميکشاند. در سطح بین المللی نيـز جـمهوری اسلامی نه تنها منافع ملی ایران را تامين نمی کند بلکه امنيت و تـماميت ارضی کشور را با خطراتی بزرگ روبرو ساخته است.
در چنين وضعيتی هـمگامی و هـمآهنگی افراد و نيروهای آزادی خواه و ايـجاد يک جنبش وسيع دمکراتيک ميتواند اقتدارگرايان را به تمکين و پذيرش مطالبات مردم وادار سازد و راه دستيابی به آزادیهای سياسی، برگزاری انتخابات آزاد و در نهايت مراجعه به آراء عـمومی را برای تغيير قانون اساسی و گذار به دمکراسی بگشايد. تشکل جـمهوری خواهانی که در پی تـحول مسالمت آمـيز جامعه اند، با برنامه سياسی روشن و راهبردی مبتنی بر بسيج سازمان يافته مردم، گامـی در جهت شکل گيری چنين جنبشی است.
فرادستی نيروهای مردم سالار و جـمهوری خواه تنها با برنامه و مبارزه سياسی به دست نـميايد بلکه هـمزمان مستلزم گسترش فرهنگ دمکراسی، پيدايش نهادهایِ مدنی و پيوند سياست با منافع لايه های مـختلف اجتماعی است. تقويت فرهنگ دمکراسی و ايـجاد نهادهایِ مدنی، پايه های اقتدار گرايی را تضعيف ميکند و نيروهای طرفدار مردم سالاری رادر موقعيتی تعيين کننده قرار ميدهد.
ما امضاءکنندگان زِيـر، با ديـدگاههای اجتماعی و سابقه های سيـاسی گوناگون که به ارزشهايـی چون گفتگو، شکيـبايـی ، تحمل مخالف، حکومت قانون و آشتی ملی – بمعنای هـمزيـستی هـمه گرايـشهای سيـاسی در شرايط دمکراتيـک – پايبنديـم، اين متن را برای اتحادی گسترده تر ميان جـمهوری خواهان ايران منتشر می سازیم تا از راه گفتگو و بحث و تبادل نظر آشکار، در درون و برون کشور، ترميم و تکميل گردد و امکان تدقيق راهبرد مشترک سیاسی و هـماهنگی در اقدامات عملی را فراهم آورد.
ما ديدگاه های خود را به شرح زير اعلام ميداريـم:
1. مناسبترين شکل تحقق مردم سالاری در ايران نظام جـمهوری پارلمانی بر اساس تفکيک قوای سه گانه و تضمين حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی مندرج دراعلاميه جهانی حقوق بشر و ميثاق های ضميمه آن است. اصل تناوب قدرت و انتخابی بودن سران کشور و دولت، هرگونه ادعای امتياز موروثی ، دينی و مسلکی را در امر حکومت بی اعتبار می سازد.
2. نظام جـمهوری بر اساس جدايی دين و مسلک از حکومت استوار خواهد بود، بدون آنکه مانع حضور و مشارکت پيروان هيچ مذهب و مسلکی در عرصه سياست باشد. اين جدايی امکان همزيستی دموکراتيک پيروان همه اديان و مذاهب و عقايد را در کنار يکديگر فراهم می آورد و دولت را از دخالت در عرصه خصوصی و زندگی شخصی شهروندان باز می دارد.
3. دوام دموکراسی بدون رفع تضييقات و محروميت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ممکن نيست. آزادی، عدالت اجتماعی و توسعه اقتصادی لازم و ملزوم يکديگرند. ما طرفدار توسعه پايدار، ایجاد امنيت اجتماعی و فرصت های برابر برای دسترسی هـمگان به مسکن و بهداشت، آموزش و فرهنگ و امکانات رفاهی هستيم.
4. توسعه پايدار مستلزم همزيستی متعادل انسان با محيط زيست است. از اين رو ما خواهان حفاظت از طبيعت و محيط زيست برای سلامت نسل های امروز و بقای نسل های آينده ايم.
5. حقوق زنان حقوق بشر است. ما به برابری حقوق زن و مرد و اصول مندرج در “کنوانسيون رفع تبعيض از زنان” اعتقاد داريم. ما خواهان تضمين قانونی حقوق زنان در خانواده و جامعه و رفع ستم های فرهنگي، سياسی و اجتماعیِ مبتنی بر جنسيت عليه زنان و فراهم آوردن امکانات لازم برای رشد استعدادها و توانايی های زنان درهمه عرصه های زندگی فردی و اجـتماعی هستيم.
6. ما به برابری کامل حقوق همه شهروندان بدون در نظر گرفتن تفاوت هاي قومی، زبانی، مذهبی و شيوه های زندگی فردی عقيده داريم و خواهان جبران تضييقات گذشته نسبت به اقليت ها در زمينه های فرهنگی و سياسی و اجتماعی و تلاش در راه گسترش تفاهم بين اقوام و پيروان مذاهب گوناگون در ايران هستيم.
7. يکی از مبانی اداره کشور واگذاری تصميم گيری های مربوط به شرايط زندگی و اداره امور محلی و منطقه ای به نهادهای انتخابی مردم همان محل و منطقه است. سياست متکی بر توزيع مسئوليت ها و عدم تمرکز قدرت، در چهارچوب تماميت ارضی و اولويت مصالح ملی هـمراه با احقاق حقوق اقليت های قومی، هـمبستگی ملی ايرانيان را ريشه دارتر ميسازد و عامل تثبيت و تضمين حاکميت ملی خواهد بود.
8. ما طرفدار مبارزه سياسی مسالمت آميزيم و برگزاری هـمايش ، تحصن، راه پيمايی، اعتصاب و مقاومت مدنی برای رسيدن به مطالبات اقتصادی و سياسی و نيز مراجعه به آرای عمومی و هـمه پرسی را، جزئی از حقوق قانونی مردم و مطابق با معاهدات و موازين بين المللی می دانيم.
9. ما خواهان زدودن خشونت از روابط سياسی، اجتماعی و خانوادگی هستيم. ما شکنجه و اعدام را طرد و محکوم می کنيم و مجـازاتهای خشن و مغاير با حيثيت انسان را غيرقابل توجيه می دانيم. به اعتقاد ما دور باطل طرد و حذف و انتقام گيری های سياسی می بايد به آخر رسد.
10. پايه و اساس سياست خارجی کشور، بايد منافع ملی و صلح جهانی باشد. ما خواهان گسترش روابط سياسی ايران با هـمه کشورها، بر اساس استقلال، حقوق مساوی و منافع متقابل هستيم.
ما میکوشيم تا روند هماهنگی و همگامی جمهوریخواهان بصورتی دمکراتیک جریان یابد. پيشنهادهايی که برای ترمیم و تکمیل متن ارائه می گردد دراجلاسی که بزودی برگزار می شود، مورد بحث و بررسی قرارمی گيرد. اين اجلاس در مورد متن نهايی و گام های بعد تصمیم خواهد گرفت.
25 ارديبهشت 1382 برابر با 15 مه 2003
اميرهوشنگ آريانپور، ويكتوريا آزاد، محمد آل ابراهيم، حميد آزادي، بيژن ابتكار، مهدی ابراهیم زاده، اکرم ابویی، احمد احقری، ابوالفضل اردوخاني، كمال ارس، محمد ارسي، اردوان ارشاد، پوران اسدی، جمشيد اسدي، رضا اسدی، کیوان اسکی، مهدي اصلاني، امير اعتدالي، حسن اغنامي، محمد اقتداري، گودرز اقتداري، بِِیژن اقدسي، نسرين الماسي، سعید الموتی، بابك اميرخسروي، مهدي اميني، نادر انتصار، وهاب انصاري، سيف الله اهدائی، سيما ايزد، جهانگير ايزدي، رحيم باجغلي، خسرو باقرپور، دانش باقرپور، احمد باقري، مهران براتي، مهرزاد بروجردي، محمد برقعي، گلاره بصيري، نسرين بصيري، فريبرز بقايي، سهيلا بنا، جلال بوستانی، رستم زاده بوکانی، سياوش پارسا نژاد، حميد پرچم، حبيب پرزين، پرویز پورمحمدی، علي پورنقوي، بیژن پيرزاده، فئواد تابان، شهرام تابع محمدي، اکبر تربت، محمود تقوی، مهرداد توتونچی، نیره توحیدی، فلور تهرانی شهرام تهراني، منوچهر ثابتيان، كورش جعفرپور، حسن جعفري، عاطفه جعفري، مهدي جلالي، منوچهر جمالي، فردوس جمشيدي رودباري، رضا جوشني، رضا چرندابي، مهدي حاج ناظر، هادی شمس حایری، کریم حقی، بیژن حكمت، محسن حيدريان، مهدي خانبابا تهراني، رضا خشنود، بهروز خليق، مهدی خوشحال، بیژن دادگری، محمد داور، محمود دشتی، رضا دلقوي، اكبر دوستدار صنايع، حسن رازي، علي راكعي، داود رمضان زاده، سارا رنجبر، کاظم رنجبر، فرهاد روحي، حسين زاهدي، ناصر زراعتي، نادر زرگاری ، حسن زرهي، مهين زندي، حميد زنگنه، حسن زهتاب، سعيد ساعی، محمد حسین سبحانی، منصور سحرخيز، جلال سرافراز، ليدا سرخوش، هما سرشار، مريم سطوت، سيامك سلطاني، محمد سليماني، فريبرز سوداگر، ژیلا سیاسی، رضا سياوشي، فريده سيدی مقدم، علي شاكري، كريم شامبياتي، سعيد شرويني، حسن شريعتمداري، حسن شمس، حميد شيرازي، عباس شيرازي، عبادالدوله صالحی، رامين صفي زاده، وحيده ضيامحمودي، جواد طالعي، جمشيد طاهري پور، اسفندیار طبری، امیر طبری، مسعود طیبی، گلاره عابدي، ضياء عابدي، مجيد عبدالرحيم پور، مهدي عسگريه، فرزانه عظیمی، کاظم علمداری، حسين علوي، حسن علیزاده، محمد علیزاده، ميرحميد عمراني، منوچهر فاضل، رضا فاني يزدي، مهدي فتاپور، اتابک فتح الله زاده، مسعود فتحی، فرهاد فرجاد، فرنوش فروزنده، حسين فروزين، احمد فرهادي، منصور فرهنگ، فرهنگ قاسمي، بیژن قديمي، منصوره قره گزلو، رضا قريشي، علي اكبر قنبري، صادق کارگر، عزيز كرملو، بهزاد کريمی، محمد كريمي، سهيل كشاورز، واهيك كشيش زاده،نادر کهن، مسعود گلباز، اميرحسين گنج بخش، رضا گوهرزاد، ساعد لاریجانی، علي ليمونادي، كمال ماكويي، ليدا ماكويي، همايون ماكويي، سهراب مبشری، مهرداد مجلسي، ابراهيم محجوبی، علی محجوبی، مجيد محمدی، مليحه محمدي، علي مختاري، مصطفي مدني، احمد مرادي، غلام مرادي، منیژه مرعشی، پروين مستوفی، مهرداد مشايخي، آذر مشيري، حميد مشيري، عباس معروفی، امير معنوي، ابراهيم مفتاح، مسعود مفید، والنتين مقدم، مرتضي ملك محمدي، امیرهوشمند ممتاز، مهدي ممكن، خليل مهاجر، اكبر مهدي، سعيد مهراقدم، علی مهران، فريبرزمهران اديب، علي مهران اديب، غفور ميرزايي، مهران ميرفخرايي، سعيد ميرهادي، حجت نارنجی، پرويز نعمان، مسعود نقره كار، محمود نقوي، مرتضي نگاهي، فرخ نگهدار، محمد نواب، داود نواِییان،احمد نوری، منوچهر نوروزیان، حسين همايونفر، پروین همتی، طلعت يگانه تبريزي
برای حمايت از اين متن و تماس با امضاء کنندگان به آدرس زير مراجعه کنيد.
info@jomhouri.com
اميرحسين خنجي – نعمت آزرم – هاتف رحماني – هرمز زماني – آبتين محمدي – طهماسب وزيري – جهانگير عليزاده – رضا کاوياني – نائله عروجي – شهلا خانقاه – پروين شطي – مهران فاتحي- مراد زبردستي – محسن طبيبي – مجيد عمراني – فريدون خيامي – علي اسدي – خالد فلاحيان – منصور کمره – بهرام عباسي – محمد علي صالحي – محمود نزهت زاده – علي شريفيان – علي راسخ – محمد رضا اسکندري – طاهره خرمي – پيام يزديان – جواد فتح اللهي – منوچهر ميرزايي – رضا نيک فر – سيروس پرتوي – ناهيد کوچک زاده – علي سالاري – مهرداد بيداري – شهريار تهراني – احمد سينا – عطا مرادي – علي محمدي مهابادي – عليرضا محسني – پرويز توسلي – مسعود عالمي – سعيد سکويي سوم – مسعود شب افروز– محمود سعادتي – محسن فردي – سعيد فرزانه – حميد رضا ظريفي نيا – حسن مقصودي – کيومرث کاووسي – حميد راستي – رويا طهماسبي – محمود کاشفي – امير حجازي – عطاءالله مرادي – مزدک ليما کشي – مرتضي پاکي – هاشم کاظمي – مجيد يکان – خسرو صدري – مجيد ناظري – فرود سياوش پور – يوسف رشوندي سرداري – محمود ميرملکساني – سامان سعادت – چنگيز عباسي – حميد زواره اي – خليل مومني – حسين جوادي – ناصر کرمي – رضا متقي – اصغر عبدي – زيبا کريمي – بهار آزادفر- مجيد کريمي – نسترن کريمي – رضا کريمي – سعيد کريمي – محمد بهزادي – مينا عبادپور – سعيد منتظري – حسن رضايي – مجيد اميدوار – رسول مهديزاده – محمد رضا غلامپور- عدلان پارسا – مونا غلامپور – رسول غلامپور – حميد فرخنده – مهرداد مقصودي – محمد توفيق اسدي – محمد بهشتي – حميد رضا برهاني – سيف الله بسطامي – حميد احمدزاده – کبري قاسمي – حميد هوشور – ايرج يوسفي – محمد اعتمادي – علي ساکي – عبدالرضا امينيان – مهدي مهرنوش – هومن کياني – محسن وطن آبادي – حميد داديزاده تبريزي – مهرنوش ايرانبان – هادي توانا – علي اميني
پیام برای این مطلب مسدود شده.