سخنی با آقای کدیور، اکبر عطری
گویانیوز:
با تمام ایرادات و انتقادات شما به عملکرد آقای خامنه ای موافقم ولی عیب کار خود جمهوری اسلامیست نه اشخاص. جمهوری اسلامی هم جمهوریت را تباه کرده و هم دین را. پس در این تباهی خودتان را شریک نکنید
سخنرانی حجه الاسلام محسن کدیور در مراسم سالگرد شادروان دکتر یداله سحابی مرا بر آن داشت تا انتقاداتی را طرح کنم. جای تاسف هست که مراسم بزرگداشت دکتر یدالله سحابی به بده بستانهای سیاسی تنزل یافته است و کسانی به نمایندگی از گروههایی حضور پیدا می کنند که از جلوداران هتک حرمت، حذف و چماق کشی بر ایشان و یارانشان بودند و تاکنون نیز از اقدامات زشت گذشته شان نه تنها تبری نجسته اند بلکه حرکت تخریب گرایانه گذشته خود را این بار در قالب جعل و تحریف شخصیت و دیدگاههای این بزرگواران دنبال می کنند.
شایسته بود در چنین مراسمی به دعوت از صاحب نظران و اندیشمندان برای نقد و بررسی اندیشه و منش آن بزرگوار و تطبیق آن با الزامات امروزی و روزآمد کردن آن پرداخته می شد. هر چند اندیشمندانی چون آقای کدیور هم با مطرح کردن مباحث غیر واقعی حق مطلب را ادا نکردند. حتما آقای مهندس سحابی نیک می دانند که خانه نشینی مرحوم سحابی و مهندس بازرگان در دوره آقای خمینی و با نظر ایشان صورت گرفت. من سخت در عجب هستم که آقای کدیور بر خلاف حقیقت چگونه به کرات صفت لایتچسبک را به آقای خمینی نسبت می دهند. آقای کدیور چنان تصویری از آقای خمینی می سازند که آدم را یاد آبراهام لینکلن، گاندی و ماندلا می اندازد. اگر آقای خمینی جمهوری خواه بود که سحابی و بازرگان خانه نشین نمی شدند. وقتی به نوشته ها و سخنرانی ها و شیوه حکومت آقای خمینی نگاه می کنیم تنها چیزی که دیده نمی شود اعتقاد و اعتنا به جمهوریت بوده است. حتی با سانتریفوژهای آقایان هم اگر غنی سازی کنند باز از ایشان جمهوریت در نمی آید. آقای خمینی اولین کسی بود که مرجع تقلید منتقد خود را به دست سرکوب گران زیر دست خود سپرد. ایشان جبهه ملی را مرتد و مصدق را در حکومت الله غیر مسلم خواند و منتقدین خود را جاسوس نامید. عباس امیرانتظام گواه زنده ا ی بر آن می باشد. آقای کدیور بستن مطبوعات، حمله های خشونت آمیز به تجمعات و راهپیمایی ها و شکستن قلمها نخستین بار بعد از انقلاب از جانب مجموعه تحت نظر ایشان صورت گرفت. آقای کدیور کشتار دردناک و غم انگیز سال ۶۷ به گواه آقای منتظری با دستور شخص ایشان بوده است. آقای کدیور تردید نکنید که عملکرد آقای خامنه ای در دوران رهبری خود سیاه تر از دوره ی ایشان نیست. فقط لازم هست که به عملکرد پیرامونیان و گماشتگان آقای خمینی نظر کنید و به عمق فاجعه پی ببرید. خلخالی حاکم شرع و لاجوردی زندانبان آقای خمینی را ببینید و بعد به جمهوریت فکر کنید آخر این چه حمهوری است؟ من اردوی سال ۷۷ دفتر تحکیم وحدت در تبریز را به خاطر دارم که جنابعالی چگونه تعارضات نوشته ها و گفتارها و عملکرد ایشان را با استدلال آشکار می کردید و یا اینکه در نوشته های خود مبانی نظری ایشان را با استدلال فقهی زیر سئوال برده اید و در نوشته هایتان ولایت مطلقه رادر زمره حکومتهای غیر انتخابی قرار دادید. خود بهتر از من می دانید که اصل بنیادین جمهوری انتخابی بودن و نفی مادام العمری حاکم و چرخش مسالمت آمیز ادواری قدرت می باشد. حال اکنون بر شما چه رفته است که ایشان را معتقد به جمهوری می نامید!!! و از حضرت امام گفتن و مبالغه در مورد ایشان گوی سبقت را حتی از حواریون نشسته بر خوان قدرت ایشان در دهه 60 نیز ربوده اید؟
شما نیک می دانید که برخی از علل شروع اعتراض و قیام ایشان، ضدیت بر علیه مفاهیم مدرن بوده است که مثلا چرا به زنها حق رای داده اند یا کار کردن زنها و عدم حجاب آنها. اعتراض ایشان به قانون اصلاحات ارضی نیز در همسویی بخش غالب روحانیت با نارضایتی فئودال ها و اشرافیت زمین دار وقت از تصمیم شاه مخلوع ریشه داشت که حکم به الغاء نظام رعیتی و کنار گذاشتن آنها از ساختار قدرت داده بود. آقای خمینی در هیچکدام از آثار مکتوبش نظیر البیع، کشف الاسرار یا حکومت اسلامی به جمهوریت اشاراتی نداشته اند. بلکه ایشان دنبال حکومت اسلامی و ولایت فقیه بوده که اختیار آن را برابر با اختیار معصومین انبیا و در نهایت خدا می دانند و به صراحت در مجموعه درسهایشان که بعدا به نام کتاب ولایت فقیه منتشر شد دموکراسی را رد کرده اند و می گویند حکومت اسلامی دموکراسی نیست. تصور کنید روحانی سنتی را که ادعای اختیار الله را دارد می تواند با جمهوریت نسبتی داشته باشد؟ در تاریخ این کشور مراجع تقلید همیشه دارای احترام بوده شما برخورد آقای خمینی با آقای شریعتمداری مرجع بزرگ تقلید را به خاطر بیاورید که اگر اهتمام ایشان نبود معلوم نبود سرنوشت آقای خمینی در سال 42 چه می شد؟ یا اینکه برخورد ایشان با آقای منتظری که بارها ایشان را فقیه عالیقدر و حاصل عمر خودشان نامیده بودند، به خاطر انتقاد به جنایت کشتارهای درون زندان سال 67 یک شبه به شیخ ساده لوح تغییر دادند. البته بیشتر دوستان پیرامونتان خوب می دانند چون نقش آنها در اقدامات دوره آقای خمینی بیشتر از نقش امسال هاشمی شاهرودی، مرتضوی، مصباح یزدی، جنتی و الله کرم برای آقای خامنه ای هست. شما از آقای خمینی جوری نام می برید مثل اینکه ایشان جفرسون یا گاندی و یا ماندلا هستند. ایشان نه تنها در افکارشان دموکرات نبوده اند و در رفتارشان هیچ گونه تساهل و مدارا را نمی پذیرفتند البته جز در حلقه محدود خودیها، بلکه به عمق خودبنیادی و خرد بنیادی بشری نیز اعتقادی نداشتند. ایشان به دنبال حکومت اسلامی بودند. شما بهتر می دانید چون در نوشته هایتان با استدلالهای آخوندی آن را رد کرده اید. ولایت فقیه آقای خمینی تنها چیز اضافه ای که دارد مصلحت هست آنهم نه مصلحتی برای مردم و دموکراسی بلکه برای استمرار نظام ولایت فقیه. انصافا از این نقطه نظر نیز، جانشین ایشان، خلفی خوب بوده است. اگر می خواهید نسبت به فکر و اعتقاد ایشان اعلام نظر کنید باید بر اساس آثار سخنرانیها و شیوه حکومت وی توجه کنید نه به یکی دو مصاحبه ی وی از روی مصلحت سیاسی. مخالفت ایشان با جمهوری دموکراتیک و پافشاری بر جمهوری اسلامی هم ریشه در باور نداشتن ایشان به جمهوری ناب بوده است. ایشان هنگامی گفتند “اسلام همه اش دموکراسی است” و بر جمهوری اسلامی تاکید کردند که مرحوم مهندس بازرگان و نوگرایان اسلامی جمهوری دموکراتیک اسلامی را طرح کرده و نیروهای چپ، ملیون و روشنفکران عرفی نیز نظام جمهوری عرفی را طلب می کردند. در زمانه پس از فروپاشی نظام سلطنتی هیچ نیرویی و حتی مرتجع ترین آن نیز یارای طرح نظامی غیر از جمهوری را نداشت. ایشان در اقدامی غیر دموکراتیک و به صورتی خود رای مردم را مجبور به انتخاب بین دو گزینه نظام سلطنتی و نظام جمهوری اسلامی کردند. نظامی که نه مفهوم استاندارد و نظری روشنی داشت و نه در صحنه تاریخ آزموده شده بود. گذشت زمان نشان داد که این پسوند اسلامی نیز چون عاریه مشروعه بر مشروطه فقط بلاموضوع کردن الزامات نظام جمهوری را به بار آورد. اگر شما می خواهید از جمهوریت دفاع کنید راههای بهتری هم هست که انتخاب کنید. برای مثال اولین بار بحث رد صلاحیت در زمان ایشان و توسط دوستان امروزین شما شروع شد تا جایی که نخستین نخست وزیر جمهوری اسلامی و عضو شورای انقلاب که آقای خمینی دولت ایشان را دولت امام زمان نامیده بودند ، نیز از تیغ رد صلاحیت مصون نماند ..شاید اگر بعضی از آن ردصلاحیت ها و سلب آزادیها اتفاق نمی افتاد برخی از گروههای سیاسی به سمت خشونت نمی رفتند .سرکوب مخالفین ولایت فقیه در دوره ی حضرت امام شما و توسط شخصش خود ایشان انجام شد.کنار گذاشتن ملیون ، سرکوب چپها و مجاهدین خلق ، نهضتیها هم در دوره ی ایشان بود اگر باور ندارید از آقای محتشمی و آثار نشر آقای خمینی بپرسید. اگر شما به جمهوریت باوردارید نه تنها نبایداز جعل جمهوریت دفاع نکنید بلکه باید دیدگاه خود را بر اساس حقیقت و اصول علمی و نه سفسطه بازیها و برخوردهای سیاسی جناحی بیان کنید و انتقاد خود را متوجه مسائل ساختاری این نظام کنید چرا که شالوده این نظام اشکال دارد . تقلیل دادن مساله به فرد و مصداق دردی را درمان نخواهد کرد.این نظام بوده که ازآقای خامنه ای منتقد ولی فقیه زمان خودش ،چنین کیش و رفتار غیر دمکراتیک ، ناعادلانه و مخل حقوق ملت ساخته است.اگر منصفانه نگاه کنیم ایشان در دوره ی آقای خمینی جزو کسانی بوده که نسبت به طرفداران سرسخت و سوار بر خر مراد آن روز و منتقدین دو آتشه امروزی در کشت و کشتارها و نقض حقوق بشر کمتردخیل بوده است .بر همگان آشکار شده است که این نظام هیچکدام از خصوصیت های یک نظام دموکراتیک را ندارد.نه تفکیک قوایی واقعی نه انتخابات آزاد و موثری و نه قوانین انسانی.این نظام یک خیمه ایست که ولی فقیه ستون آن هست . شریعت قوانین آن را تشکیل می دهد و تبعیضها را قانونمند می کند بنابراین با جمهوریت هیچ نسبتی ندارد.
امروز کسانی نظیر احمدی نژاد و مصباح یزدی از این باب که به این مساله صریحا اشاره می کنند نسبت به کسانیکه سعی می کنند که از جمهوریت برای حکومت ولایت فقیه پوشش و ماسک فریبنده ای درست کنند صلاحیت اخلاقی بیشتری دارند .همانگونه که تاریخ بیشتر از مکر و نیرنگ آزرده شده است تا زشتیها و پلشتیهای بی پرده و عریان و در قاموس پروردگار نیز نفاق بدتر از شرک تقبیح شده است .
بنابرین نباید نگران این بود که احمدی نژاد از جمهوری نام نمی برد چرا که به یدک کشیدن نام جمهوری مهم نیست سازکار دمکراتیک داشتن و عمل به الزامات یک نظام جمهوری مهم هست که با ولایت فقیه حضرت امام شما در تناقض بنیادیست.در گذشته ای نه چندان دور شاهد جمهوریهایی بودیم که آنها هم مثل جمهوری اسلامی اسمشان جمهوری بود و نه سازوکارشان و چه سرانجام بدی هم پیدا کردند .
در پایان باز تاکید می کنم آقای خامنه ای وارث آقای خمینی هست. من با تمام ایرادات و انتقادات شما به عمکرد آقای خامنه ای موافقم ولی عیب کار خود جمهوری اسلامیست نه اشخاص. جمهوری اسلامی هم جمهوریت را تباه کرده و هم دین را پس در این تباهی خودتان را شریک نکنید .
اکبر عطری
در این زمینه:
[محسن كديور: من از راي خود به جمهوري اسلامي دفاع ميكنم، ايلنا]
پیام برای این مطلب مسدود شده.