موج خزنده بازداشت ها
روشنگری:
*رژيم در داخل کشور با نارضايتی توده ای دامنه دار و شکاف های جناحی روبروست و حلقه فشار خارجی هم در رابطه با پرونده هسته ای روز بروز تنگ تر می شود. تاکيد کارگزاران دستگاه ولايی بر “افزايش سطح امنيت عمومى” در چنين وضعيتی تنها يک معنا دارد و آن تشديد سرکوب است
روشنگری:مهلت تعيين شده از سوی شورای امنيت سازمان ملل در رابطه با پرونده هسته ای ايران به سرعت به پايان می رسد و به همان ميزان التهاب و نگرانی از سرنوشت دردناکی که در انتظار مردم ايران است گسترش می يابد, بويژه اين که در روزهای اخير خبرها و گزارش های مطبوعاتی ای انتشار يافته است که در آنها بر وجود طرح حمله نظامی به تاسيسات هسته ای ايران از سوی آمريکا اشاره شده است. رژيم اسلامی تاکنون در سطح رسمی چنين گزارش هايی را صرفا جنگ روانی دانسته است و همچنان تلاش کرده است تا خود را يکپارچه و نفوذناپذير نشان دهد.
اما عليرغم چنين تلاشی, ترديد نسبت به عواقب مرگبار سياست های جنون آميز تيم کارگزاران امنيتی – نظامی خامنه ای به موازات وخيم تر شدن بحران حتی به درون جناح راست سنتی و گرايشاتی نظير موتلفه اسلامی نيز نفوذ کرده و چهره هايی نظير ناطق نوری که تا ديروز تماما وابسته به دفتر خامنه ای بوده اند اکنون زبان به انتقاد از سياست های دولت احمدی نژاد می گشايند و تلاش و تکاپويی از سوی جبهه مشارکت در جريان است تا در مهار سياست تيم کنونی در زمينه پرونده هسته ای همسويی گسترده ای از منتقدان اين سياست ايجاد کند. البته پرونده هسته ای تنها زمينه کشمکش ميان جناح های رژيم نيست و سياست های اقتصادی, اجتماعی و فرهنگی و حد و حدود سرکوب و شکل های آن و نيز ميزان سهم جناح ها در قدرت نيز مطرح است؛ اما پرونده هسته ای اصلی ترين محور است و حول همين محور است که شکاف بين جناح های رژيم اکنون تا حدودی بيرون زده است. بر اختلافات درونی رژيم بايد گسترش ناامنی و درگيريهای مرزی را افزود و سرمايه گذاری وسيع آمريکا بر بهره برداری از نارضايتی های عميق ملی برای تجزيه ايران و سرمايه گذاری بر بخش خودفروش اپوزيسيون که شتاب روزافزونی هم به خود گرفته است. و باز بر اين مجموعه, بايد مطالبات عمومی سرکوب شده مردم ايران, از کارگران و زنان و جوانان تا دانشجويان را يادآور شد. خامنه ای اگر چه با برکشيدن احمدی نژاد و کاشتن گروهی از نطاميان جنگ طلب, قاچاقچی و بشدت سرکوبگر به دور دستگاه خود ظاهرا يکدست شده و صداهای اعتراض را بريده است اما در داخل کشور اگر نه در محاصره مردم که حداقل با نارضايتی توده ای دامنه دار و شکاف های جناحی از يک سو و توطئه های بی ثبات سازی عوامل وابسته به قدرت های خارجی از سوی ديگر روبروست و اين درست در حالی است که حلقه فشار بين المللی هم روزبروز و لحظه به لحظه تنگ تر می شود. در چنين شرايطی رژيم برای تضمين استحکام خود فقط يک ابزار در دست دارد و آن گسترش سرکوب است.
رژيم هر چه موقعيتش را نامناسب تر بيابد و نسبت به آينده اش احساس خطر کند به همان ميزان سبعيت و وحشی گری را افزايش می دهد و برای اين کار هم به سراغ بی دفاع ترين بخش گروگان هايش از ميان ملت ايران يعنی زندانيان سياسی می رود. در اين زمينه کافی است خبرهايی را که از سوی منابع دانشجويی در رابطه با موج جديد و خزنده بازداشت زندانيان سياسی سابق توسط نيروهای امنيتی رژيم, صدور حکم اعدام برای فيض الله مهدوی و تعيين تاريخ آن, به جريان انداختن مجدد پرونده کبری رحمانپور و قرار گرفتن وی در آستانه اعدام, گسترش بازداشت و پيگرد فعالين دانشجويی, سرکوب فعالان جنبش های ملی و نظامی کردن استان های خوزستان و سيستان و بلوچستان, ادامه سرکوب بی رحمانه مطبوعات و تشديد سانسور, و رواج دوباره شکل های شنيعی از ارعاب توده ای نظير بستن جوانان متهم به شرارت به درخت در ميادين و مجامع عمومی و…. کنار هم گذاشت تا تصويری کلی از آن چه سردار ذوالقدر امروز از آن به عنوان “افزايش سطح امنيت عمومى” نام برده است به دست آورد.
امنيت رژيم سرکوب مردم است و وخيم تر شدن بحران بر سر پرونده هسته ای دست رژيم را برای تشديد سرکوب باز گذاشته است.
21 فروردین 1385 01:49
پیام برای این مطلب مسدود شده.