جنون خامنه ای و جنون بوش – ,بوش می خواهد کاری را انجام دهد که هيچ رئيس جمهور بعدي، دمکرات يا جمهوری خواه، جرات آن را نخواهد داشت,
روشنگری:
*يک طراح نظامی:بعضی فکر می کنند بوش از 11 سپتامبر به فکر عراق بود، به عقيده من در تمام مدت بوش فقط نام يک کشور را در ذهن خود داشت، آن ايران بود.
*مقام ارشد اطلاعاتی سابق:ما داريم در باره ابرهای قارچي، اشعه راديو اکتيو، کشتار جمعی و آلودگی به آن ها طی سال ها صحبت می کنيم. اين تصميم دشواری است ولی درژاپن آن را گرفتيم.
*ميزان بی اعتنايی رژيم به خطرهايی که ايران را تهديد می کند به حدی است که يک ديپلومات به هرش گفت:رفتار ايران با غرب مثل اين بود: به جهنم برويد. هرکاری که دلتان می خواهد بکنيد.
فاصله زيادی تا پايان مهلت شورای امنيت نمانده است. شايد کاربدستان رژيم تصميم گرفته باشند بر اساس تاکتيک خود تنها در ثانيه های آخر عقب بنشينند. يا تصميم گرفته باشند سياست جنون آميز خود در پافشاری بر غنی سازی را تا به آخر ادامه دهند و ارزيابی آن ها اين باشد به هر حال چه عقب نشينی کنند چه نکنند در تله اند. يا شايد تصميم گرفته باشند با توجه به قصد حتمی کاخ سفيد، با سرعت هرچه تمام تر به طرف ساختن بمب حرکت کنند. مقاله جديد سيمور هرش در نيويورکر نشان ميدهد صرفنظر از هر سياستی که رژيم دارد هر لحظه تاخير در عقب نشينی به نفع ميليتاريست های آمريکايی تمام می شود، و نشان ميدهد صرفنظر از هرقصدی که مقامات آمريکايی در تهديد های شان داشته باشند، از جمله جنگ رواني، اما مهم ترين بخش جناح هيات حاکمه آمريکا سياست حمله به ايران و حتی استفاده گسترده از بمب های تاکتيکی هسته ای را بطور جدی پيش می برد و وجود جمهوری اسلامی را به عنوان بهانه در خدمت اين هدف به کار گرفته است. ونشان ميدهد رژيم با به نمايش گذاشتن هرچه تمامتر ارتجاعيت مطلق خود، توجيه معقول جهانی برای سياست جنون آميز و نظامی گری آمريکا بوجود آورده است.
مضمون گزارشات تحقيقی سيمور هرش بسيار عميق تر از اظهارات مقامات و اشخاصی است که او با آن ها صحبت يا مصاحبه کرده است. هرش به علت موقعيت ويژه خود که در کانون خصومت دستگاه حاکم آمريکا با روزنامه نگاران مستقل است، در اين مقالات تنها به ارائه فاکت ها و انتشار نظرات مقامات و اشخاص به همان شيوه که خودشان بيان کرده اند اکتفا می کند و از بيان نظرات خود که در مقالات تحليلی و کتاب هايش آن ها را مفصل مورد بحث قرار داده است، می پرهيزد. اين گونه مقالات پژوهشی سيمور هرش را بايد همانطور خواند که توده روی هم انباشته شده ی اخباری مهم از منابع مختلف که هر منبع در پخش اطلاعات و ابراز نظرات و دراقدامات عملی خود هدف های ويژه خود را پيش می برد و چه بسا به پخش ضد اطلاعات و القاء نظرات می پردازد.
بعلاوه برای اطلاع از مضمون مقالات هرش بايد با نام ها يی مثل,غيرنظاميان پنتاگون,، ,انستيتوی واشينگتن برای سياست خاور نزديک,، و شخصيت های کاربدست در پيش و پشت صحنه سياست آمريکا آشنا بود و در مورد جو وزبان سياسي، و فضای اخلاقی موجود در دستگاه حاکمه آمريکا اطلاعاتی داشت. مثلا وقتی امر برنامه اجرايی کاخ سفيد برای ايران به دست شخصی چون پاتريک کلاسون سپرده ميشود، بايد هر نوع جنايت ضد انسانی که در مخيله نمی گنجد را در سياستی که او پيش ميبرد انتظار داشت. يابايد دانست وقتی جرج بوش و مديران دور و بر او عنوان ,هيتلر, را برای کسی به کار می برند، مسلما کاربرد خاصی از اين ,زبان, در نظر دارند و به توصيف يک شخص نمی پردازند بلکه روی سياست خاصی متمرکز شده اند، و يا وقتی آدم دست دومی مثل احمدی نژاد در جمهوری اسلامی را که همه ميدانند يک کارگزار بی اختيار خامنه ای است به نحوی غير معقولی بزرگ می کنند و يا مثل مورد ,سلاح های کشتار جمعی, عراق، مسايل مرموزی را در منازعه می کارند که به هيچ طريق و روشی قابل حل نيست، قصد دارند هدف خاصی را دنبال کنند.
اما مقاله هرش اطلاعات مهمی از اقداماتی که قطعا در ايران به اجرا در آمده نه فقط آن ها که ممکن است به اجرا درآيد را در اختيار می گذارد: اين که برنامه های گسترده خرابکاری در ايران آغاز شده است و علاوه بر خرابکاری های ديگر، ,خرابکاری صنعتی, بخشی از اين برنامه است؛ اين که روی سرکوب مساله ملی توسط جمهوری اسلامی سرمايه گذاری فزاينده ای صورت گرفته و هم اکنون پول های زيادی را بين عوامل سرسپرده خود در آذربايجان، کردستان و بلوچستان و حتی بين سران قبايل و چوپانان پخش کرده اند تا مبارزه دمکراتيک مردم را تحت الشعاع جنگ قومی قرار دهند و در اين حوزه دست به عمليات می زنند؛ اين که مساله ,لپ تاپ, محصول همکاری جاسوسان ايرانی دستگاه های امنيتی آمريکا و آلمان و به احتمال قوی يک ,توليد امنيتی, بود که راه را برای سرکوب رژيم باز کرد، تازه اگر پای جاسوس دو جانبه در ميان نباشد…
شايد آنچه که مقامات آمريکايی به سيمور هرش در موردقصد بمباران های گسترده ايران با بکار گيری سلاح هسته ای گفته اند به منظور تهديد و به عنوان مکمل سياست های فوق مطرح کرده باشند، اما مقاله تحقيقی هرش در عين حال واقعيت موحشی را افشا می کند:
مساله به تهديد صرف محدود نيست، بلکه کاربدستان اصلی دولت آمريکا، بطور واقعی نقشه های خطرناک ميليتاريستی را تعقيب می کنند که هدف آن حتی قبل از جنگ عراق، ايران بود. شواهدی که در اين مقاله به دست داده شده نشان ميدهد اين درست است که در جهان، در اروپا و در خود آمريکا و حتی در درون پنتاگون مخالفت های جدی با اين سياست وجود دارد، اما مخالفان در توازنی به شدت نابرابر با ميليتاريست ها قرار دارند بطوريکه نميتوان از دو جناح سخن گفت. ميليتاريست ها اکنون نقشی را در دستگاه حاکمه آمريکا دارند که خامنه ای و دار و دسته اش در رژيم اسلامی از آن برخوردارند. اگرموانعی در برابر آنهاست مخالفت های کارشناسنانه بويژه از طرف مقامات بالای پنتاگون و آماده کردن فضای عمومی است. رژيم اسلامی با روی کار آوردن احمدی نژاد که به گفته سيمور هرش ارتباط با عماد مقنيه تروريست لبنانی مسوول انفجار سفارت آمريکا در بيروت به او نسبت داده شده، قدرت دادن به سپاه پاسداران که طرفدار برنامه هسته ای است در دستگاه اجرايي، و علم کردن سياست جنون آميز جديد و سپردن آن به دست سياستمدارانی که اروپايی های طرف مذاکره هسته ای در باره آن ها به سيمور هرش گفتند:,صد در صد ديوانه, اند، صحنه شطرنج را بطور کامل به نفع ميليتاريست ها چيده است.
يک نکته بسيار مهم در مقاله سيمور هرش اين است که عليرغم اين که سياست دوره کنونی دولت بوش بر اساس طرح کلاسون و ,تغيير رژيم, تنظيم شده که پايه آن بر تز ايجاد ناامني، اقدام به خرابکاري، تشديد منازعات قومی و بالاخره بمباران در خدمت خيزش مردم عليه رژيم است، اما وقتی در مورد طرح های نظامی و نتايج عملی و واقع گرايانه آن حرف می زنند، ديگر صحبتی از سرنگونی رژيم به عنوان نتيجه مستقيم و فوری جنگ درميان نيست، بلکه سخن از مجبور کردن رژيم به پايان دادن برنامه هسته ای خود است. به عبارت ديگر ميليتاريست ها خوب می دانند در آرزوی آغاز جنگی لحظه شماری کرده و برنامه ريزی می کنند که پايانش معلوم نيست.
سيمور هرش در مقالات و تحليل های خود بارها خاطر نشان کرده است که ترکيبی از استراتژی کنترل خاورميانه و نفت، جنون مردی مثل بوش که به گفته او تماسش با واقعيت را به کلی از دست داده و خود را نوعی پيامبر مسيحيايی می بيند، و نظامی گری ژنرال هايی که جنگ را عرصه اعمال قدرت شکوهمندانه خود می بينند مبنای سياست ژئوپلتيک دولت بوش را تشکيل ميدهد. کانون اصلی اين سياست اکنون ايران است که به گفته يکی از مقامات به سيمور هرش حتی قبل از عراق هدف بوش بود. استراتژيست های طراح اين برنامه اکنون سياست های جمهوری اسلامی را مثل مائده بلعيده و مصرف می کنند تا به هدف خود نايل شوند.
ميزان بی اعتنايی رژيم به خطرهايی که ايران را تهديد می کند به حدی است که يک ديپلومات سابق سازمان ملل به هرش گفت: شايد ديگر خيلی دير شده باشد. اين ها بر اين باورند که بعد از انقلاب تا به حال اين قدر قوی نبودند. بويژه از زمان ظهور چين به عنوان يک ابر قدرت. رفتار ايران با غرب مثل اين بود: به جهنم برويد. هرکاری که می خواهيد بکنيد.
اين در حالی است که برای کسانی که در واشينگتن بر طبل جنگ می کوبند، مثل خود رژيم جنگ به هر جا هم که بکشد، نعمت به حساب می آيد. اطرافيان بوش هم اکنون کارزاری را که به حمله به عراق انجاميد,کارزار موفق, می خوانند و ديک چنی ارباب واقعی کاخ سفيد به ترازنامه شرکت های نفتی می انديشد، بوش بعد از هر جنگ احساس رضايت درونی می کند، چون مامور خداست و به هرحال بايد ماموريت خود را به اجرا بگذارد و ميليتاريست ها نيز محلی برای استفاده از بمب های تاکتيکی هسته ای به دست می آورند که مدت هاست در تلاشند آن ها را به آزمايش بگذارند.
سيمور هرش با انتشار مقالات خود که بر ماه ها کار تحقيقی بنا شده می کوشد به افکار عمومی جهان هشدار بدهد و جلوی فاجعه ای را که در قدم نخست ملت ما بزرگ ترين قربانی آن خواهد بود، بگيرد. اين وظيفه ايرانی هاست که خطرات سياست ماجراجويانه جمهوری اسلامی را اعلام کرده و به صدای بلند و همزمان بيزاری عميق مردم ايران را از جاه طلبی های هسته ای رژيم و سرکوب صداهای مخالف آن، و نيز توسعه طلبی های آمريکا و مداخلات خرابکارانه کنونی آن در ايران و نقشه های شوم جنگی ميليتاريست های آن را به اطلاع افکار عمومی مردم جهان برسانيم.اگر راهی برای جلوگيری ازفاجعه باشد همين است. آن هايی که به سياست های دو طرف آويزان شده اند دارند راه را برای فاجعه باز می کنند. در مقابل آن ها نبايد منفعل ماند.
برای اطلاع خوانندگان از مضامين مقاله سيمور هرش بخش اول مقاله او که مضمون مقاله بلند او را نشان ميدهد، ضميمه شده است.
طرح های ايران
*آيا پرزيدنت بوش برای جلوگيری از دست يابی تهران به بمب جنگ را آغاز خواهد کرد؟
سيمور هرش
نيويورکر. شماره 17 آوريل 2006
دولت بوش در حاليکه در مقابل عموم از ديپلوماسی برای جلوگيری از تعقيب برنامه سلاح هسته ای توسط ايران صحبت می کند، عمليات پوششی در داخل ايران را افزايش داده و برنامه ريزی برای حملات هوايی عظيم احتمالی را تشديد کرده است. مقامات نظامی و اطلاعاتی کنونی و پيشين آمريکا می گويند گروه های برنامه ريز نيروی هوايي، در حال تهيه ليست هدف های حمله هستند و به تيم های عملياتی رزمی دستور داده شده بطور مخفی وارد ايران شوند تا اطلاعات مربوط به هدف ها را جمع آوری کرده و تماس با اقليت های قومی ضد حکومتی را بر قرار نمايند.
مقامات مزبور می گويند پرزيدنت بوش مصمم است به رژيم ايران فرصت ندهد تا برنامه پيلوت برای غنی سازی اورانيوم را که برای بهار کنونی برنامه ريزی شده آغاز کند.
آژانس های اطلاعاتی آمريکا و اروپا و آژانس انرژی اتمی بين المللی در اين مورد هم نظرند که ايران قصد دارد به توان توليد سلاح هسته ای دست يابد. ولی در مورد تخمين مدت زمانی که اين کار به طول خواهد انجاميد، و نيز در مورد اين که آيا ديپلوماسي، يا تحريم يا عمليات نظامی بهترين راه جلوگيری از آن است، اختلاف نظر زيادی بين آن ها وجود دارد. ايران اصرار دارد که تحقيقاتش تنها به منظور استفاده صلح آميز و مطابق قرار داد منع گسترش سلاح های اتمی است، و اين کار را به تاخير نخواهد انداخت و متوقف نخواهد کرد.
باور فزاينده ای بين نظاميان امريکا و در جامعه بين المللی وجود دارد که هدف نهايی پرزيدنت بوش از رويارويی هسته ای با ايران ,تغيير رژيم, است. رئيس جمهور ايران محمود احمدی نژاد واقعيت هولو کاست را انکار کرده و گفت ,اسرائيل بايد از روی نقشه محو شود,. به گفته يک مقام ارشد اطلاعاتی بوش و سايرين در کاخ سفيد به او به چشم يک آدولف هيتلر بالقوه نگاه می کنند:,اين عنوانی است که آن ها استفاده می کنند. آن ها می گويند: آياايران بايد به سلاح های استراتژيک دست يابد و يک جنگ جهانی ديگر را آغاز کند؟,
يک مشاور دولتی که ارتباطات نزديکی با رهبری غير نظامی درون پنتاگون دارد گفت: ,بوش مطلقا به اين باور رسيده که ايران به بمب دست خواهد يافت,، اگر جلوی آن گرفته نشود. او گفت پرزيدنت بوش معتقد است او بايد کاری را بکند که ,هيچ دمکرات يا جمهوری خواهی که در آينده انتخاب شود، جرات آن را نخواهدداشت, و اين که ,حل مساله ايران ميراث افتخار آميز او خواهد بود.,
يکی از مقامات دفاعی که هنوز با مسايل حساس در دولت بوش سر و کار دارد به من گفت برنامه ريزی نظامی بر اين باور بنا شده است که ,بمباران گسترده طولانی در ايران رهبری مذهبی را خوار کرده و به خيزش عمومی و سرنگونی رژيم منجر خواهد شد., او اضافه کرد,من وقتی اين را شنيدم شوکه شدم و از خودم پرسيدم:اين ها چه کشيده اند؟,
مفاد بنيادی تغيير رژيم در اوايل مارس گذشته توسط پاتريک کلاوسون، که متخصص مسايل ايران و معاون رئيس انستيتوی واشينگتن برای سياست خاور نزديک و يکی از حاميان بوش است، برنامه ريزی شد. کلاوسون در دوم مارس به کميته روابط خارجی سنا گفت: ,تا وقتی ايران يک جمهوری اسلامی دارد، يک برنامه سلاح هسته ای هم دارد، لااقل مخفيانه. بنابراين مساله کليدی اين است: رژيم کنونی ايران تا کی دوام خواهد داشت؟,
وقتی من با کلاوسون صحبت کردم، او تاکيد کرد:,اين دولت تلاش زيادی در رابطه با ديپلوماسی به عمل خواهد آورد,، اما اضافه کرد :ايران گزينه ديگری ندارد به جز تامين درخواست های آمريکا و يا رويارويی با حمله نظامی. او گفت می ترسد احمدی نژاد
,غرب را ضعيف تصور کند يا فکر کند سرانجام ما رضا می دهيم. ما بايد آماده باشيم اگر بحران تشديد شود، مساله ايران را حل کنيم,. کلاوسون گفت او ترجيح ميدهد بر خرابکاری و ساير فعاليت های مخفي، مثل ,حوادث صنعتی, تکيه کند. اما به گفته او ,با توجه به اين که ايرانی ها در حال کار هستند, عاقلانه خواهد بود که برای جنگ گسترده تر آماده شويم., اين مثل برنامه ريزی به حمله به کبک Quebec نيست.,
يک طراح نظامی به من گفت انتقادهای کاخ سفيد از ايران و شتاب بالای برنامه ريزی و فعاليت های مخفی در ايران در سطح اعمال,جبر, قرار دارد. ,بايد آماده پيشروی باشي، و بعد خواهيم ديد آن ها چطور واکنش نشان می دهند. بايد واقعا تهديد را نشان بدهی تا احمدی نژاد را به عقب نشينی وادار کنی,.او اضافه کرد:,مردم فکر می کنند بوش از 11 سپتامبر روی صدام حسين متمرکز بود,، ولی:, به نظر من در تمام مدت اگر فقط يک نام در ذهن بوش بود، ايران بود., (در پاسخ درخواست من برای توضيح بيشتر در اين مورد کاخ سفيد گفت در مورد طرح های نظامی اظهار نظر نمی کند ولی افزود: ,همانطور که پرزيدنت اعلام کرد ما راه حل های ديپلوماتيک را تعقيب می کنيم., وزارت دفاع نيز گفت با ايران از طريق ,کانال های ديپلوماتيک, برخورد می شود, ولی حاضر به تفصيل بيشتر نشد. CIA گفت ,اشتباهاتی, در اين اظهار نظر هست ولی حاضر به مشخص کردن آن ها نشد)
يک ديپلمات عاليرتبه در وين به من گفت: ,موضوع از مساله هسته ای خيلی فراتر است، مساله هسته ای بهانه برای بقيه کارهاست. هنوز وقت برای حل مساله هست. ولی دولت بوش فکر می کند بدون کنترل افکار عمومی ايرانی ها نمی تواند مساله را حل کند. مساله اصلی اين است که چه کسی خاورميانه و نفت آن را در ده سال آينده تحت کنترل می گيرد.,
يک مشاور ارشد پنتاگون در حوزه ,جنگ با ترور, نظر مشابهی را بيان کرد. او گفت:,اين کاخ سفيد اعتقاد دارد تنها راه حل مساله اين است که ساختار قدرت در ايران تغيير کند، و اين به معنای جنگ است.,
او گفت: خطری که هست اين است که اين امر,در عين حال اين باور را در درون ايران تقويت می کند که تنها راه دفاع از کشور داشتن توانايی هسته ای است., مشاور مزبور گفت در گيری نظامی که منطقه را بی ثبات کند می تواند خطر ترور را نيز افزايش دهد: ,حزب الله به ميدان خواهد آمد, ، گروه تروری که تصور می رود موفق ترين گروه از اين نوع در جهان بوده و اکنون در لبنان يک حزب سياسی دارد که پيوندهای قوی با ايران دارند: ,و اين جاست که پای القاعده به ميان می آيد.,
در هفته های اخير پرزيدنت يک سری گفتگوهايی را با چند سناتور کليدی و اعضای کنگره و از جمله يک دموکرات آغاز کرد. يکی از کارکنان کاخ سفيد House Appropriations Committee که در اجلاس ها شرکت نداشت ولی در مورد موضوع جلسات با همکاران صحبت کرده است به من گفت: ,از گزارش به روال جاری خبری نبود, زيرا:,آن ها نمی خواهند به اقليت گزارش دهند. آن ها بطور گزينشی با سنا صحبت می کنند.,
عضو کاخ سفيد گفت هيچکس در اجلاس ها,واقعا با جنگ مخالفت نکرد,. ,آن ها کسانی را در جريان می گذارند که پيش برد جنگ عراق را نيز بر عهده داشتند. اين اشخاص فوقا سوال هايی از اين قبيل مطرح کردند: چطور می خواهيد همه سايت ها را يک جا بزنيد؟ چطور می خواهيد تا عمقی برويد که کافی باشد؟, [ ايران در حال ساختن تاسيسات زير زمينی است] عضو کاخ سفيد اضافه کرد:,تنها فشار سياسی از طرف کسانی است که می خواهند اين کار انجام بگيرد,. عضو کاخ سفيد در رابطه با پرزيدنت بوش گفت: ,نگران کننده ترين مساله اين است که اين مرد ديد مسيحايی دارد ,
يک مقام سابق گفت بعضی از عمليات که هدف آن آشکارا ترساندن ايران است هم اکنون در جريان است. هواپيماهای تاکتيکی نيروی دريايی آمريکا American Naval tactical aircraf که از دريای عرب عمل می کنند از تابستان گذشته ماموريت های تمرينی برای انتقال سلاح های هسته ای – مانورهای فرود سريع که تحت عنوان بمباران ,از روی شانه, شناخته ميشود– را در سواحل ايران انجام ميدهند.
ماه گذشته در جزوه ای که به کنفرانس امنيت خاورميانه در برلين داده شد، کلنل سام گاردينر، يک تحليل گر نظامی که قبل از بازنشستگی از نيروی هوايی در 1987 در کالج ملی جنگ تدريس می کرد ارزيابی تخمينی ارائه داد که برای نابودی برنامه هسته ای ايران به چه چيزهايی نياز است. گاردينر با کار روی عکس های ماهواره ای تخمين زد حداقل بايد 400 هدف بمباران شود.
//من فکر نمی کنم طراحان نظامی امريکا بخواهند در اين جا متوقف شوند. ايران احتمالا دو مرکز توليد شيميايی دارد. ما آن دو را خواهيم زد. ما می خواهيم موشک های ميان برد باليستيک را که اخيرا نزديک تر به عراق قرار گرفته اند بزنيم. 14 فرودگاه با هواپيماهايی که پوشش داده شده وجود دارد… ما می خواهيم از تهديد رها شويم. ما می خواهيم تمام چيزهايی را که با آن دريانوردی در خليح تهديد می شود را بزنيم. اين به معنای هدف گرفتن سايت های موشک های کروز و زيردريايی های ديزل ايران است… هدف گرفتن بعضی از تاسيسات ممکن است حتی با سلاح هايی که به عمق نفوذ می کند دشوار باشد. ايالات متحده از واحدهای عمليات ويژه استفاده خواهد کرد.//
يکی از طرح های اوليه نظامی که در زمستان امسال توسط پنتاگون به کاخ سفيد ارائه شد شامل استفاده از سلاح های هسته ای تاکتيکی بانکر باستر bunker-buster tactical nuclear weaponاز قبيل B61-11 عليه سايت های زير زمينی هسته ای است. يک هدف، تاسيسات سانتريفوژ اصلی در نطنز حدود دويست مايلی جنوب تهران است. [ بانکر باستر بمب های 5000 تنی است که با ليزر هدايت می شود و قبل از انفجار ميتواند به اعماق هدف نفوذ کند. م]
نطنز ديگر تحت نظارت آژانس نيست و گزارش شده در بخش زير زمينی آن پنجاه هزار سانتريفوژ نگاه داری می شود و لابراتوارها و کارگاه های آن تقريبا 75 فوت زير زمين قرار دارد. تعداد سانتريفوژها برای توليد اورانيوم غنی شده برای 20 کلاهک هسته ای در سال کافی است. (ايران پذيرفته است که ابتدا برنامه غنی سازی خود را از بازرسان سازمان ملل پنهان می کرد، ولی ادعا می کند هيچيک از فعاليت های کنونی اش خلاف قرار داد ان پی تی نيست). از بين بردن نطنز يک ضربه بزرگ برای جاه طلبی های هسته ای ايران خواهد بود. ولی سلاح های غير هسته ای در زرادخانه آمريکا نمی تواند نابودی تاسيساتی که 75 فوت زير زمين و کوه قرار دارد را تضمين کند، بويژه که آن ها را با سيمان تقويت کرده اند.
يک تجربه ای از دوران جنگ سرد برای هدف قرار دادن پناهگاه های زير زمينی با سلاح های هسته ای وجود دارد. در اوايل دهه 80 دستگاه های اطلاعاتی آمريکا مشاهده کردند حکومت شوروی مشغول کندن سنگر های زير زمينی عظيم در اطراف مسکوست. تحليل گران به اين نتيجه رسيدند که اين تاسيسات زير زمينی برای ,تداوم حکومت, – بقا رهبری نظامی و سياسی – در يک جنگ هسته ای طراحی شده است. (تاسيسات مشابهی در ويرجينيا و پنسيلوانيا برای رهبری آمريکا وجود دارد). تاسيسات شوروی هنوز وجود دارد و بيشتر اطلاعاتی که آمريکا از آن دارد سری است. مقام سابق سيا به من گفت : آن بخش اطلاعات که منتشر شده، تاسيسات تهويه ventilator shafts است که بعضی از آن ها پوشش داده شده بودند. او گفت در آن زمان مسلم بود که تنها با موشک های هسته ای ميتوان اين سنگر ها را خراب کرد. او اضافه کرد بعضی از تحليل گران آمريکا معتقدند روس ها به ايرانی ها برای ساختن تاسيسات زير زمينی کمک کرده اند. ,مابين طراحی آن ها مشابهت می بينيم، بخصوص در ventilator shafts.
يک مقام عالی رتبه وزارت دفاع به من گفت به نظر او حتی بمباران های محدود هم به ايالات متحده اجازه می دهد ,وارد بشود و به اندازه کافی آسيب برساند که زير ساخت هسته ای را نابود کند. اين قابل اجراست., مقام سابق وزارت دفاع گفت: ,ايرانی ها دوستی ندارند، و ما می توانيم به آن ها بگوئيم اگر لازم باشد ما به ضربات به زير ساخت آن ها ادامه خواهيم داد. ايالات متحده بايد خود را آماده عمل نشان دهد., او اضافه کرد:,ما نياز نداريم تمام دفاع هوايی آن ها را ويران کنيم. بمب افکن های سريع و موشک های دور زن ما واقعا کاری هستند و ما ميتوانيم چيزهای ثابت را نابود کنيم. ما می توانيم کارهايی هم در روی زمين بکنيم ولی اين دشوار و بسيار خطرناک است، مثلا ميتوانيم چيزهای بدی در ونتيلاتورها قرار بدهيم و بگذاريم آن ها به خواب روند.,
ولی به گفته مقام ارشد سابق اطلاعاتي، کسانی که پناهگاه های زير زمينی شوروی را می شناسند می گويند ,به هيچ وجه، شما بايد بدانيد در زير زمين چه هست، بدانيم که کدام ونتيلاتور به آدم ها هوا می رسانند، يا ژنراتور های ديزل را، يا اين که کدام تقلبی هستند. و چيزهای زيادی هست که ما نمی دانيم,. با فقدان اطلاعات نظامی قابل اتکاء، تنها راهی که برای طراحان نظامی باقی ميماند تا به ويرانی کامل سايت ها اقدام کنند، استفاده از سلاح های تاکتيکی هسته ای است,. مقام ارشد سابق اطلاعاتی گفت: هر گزينه ديگر در رابطه با تسليحات هسته اي، شکافی باقی می گذارد. ,قطعيت در طراحی نيروی هوايی کلمه ای کليدی است. اين تصميم دشواری است. ولی ما در ژاپن اين تصميم را گرفتيم.,
او ادامه داد,برنامه ريزان هسته ای تمرينات گسترده ای را انجام می دهند و جزئيات تکنيکی در مورد خسارات و غبار های اتمی را می آموزند. ما داريم در باره ابرهای قارچي، اشعه راديو اکتيو، کشتار جمعی و آلودگی به آن ها طی سال ها صحبت می کنيم. اين آزمايشات زير زمينی نيست که تمام چيزی که می بينيد اين است که زمين کمی بلند می شود. اين سياست مداران حتی نميدانند در باره چه دارند صحبت می کنند و هروقت کسی سعی می کند گزينه هسته ا ی را کنار بگذارد، او را خفه می کنند,…
پیام برای این مطلب مسدود شده.