25.03.2006

خاطرات بهینه سازی – ۳

وبلاگ نیک آهنگ:
وقتی سایت راه افتاد، فهمیدیم که حروف‌چین مان اینکاره نیست. منشی دفتر آنقدر تاثیر منفی داشت که کل سیستم را به هم ریخته بود. یکی از بزرگ‌ترین شانس‌هایی که آوردیم جذب یک هنرمند خوب بیکار به عنوان طراح مجدد سایت و اجراکار آن بود.اتفاقی بود که من بیشتر خوشحال بودم تا خود طراح (که دوست خوبم بود). در طی نیمه اول سال ۸۱ تعداد خبرهایی که از ما در مطبوعات نقل شد، ۹۰۰ عنوان بود. حسابی خوشحال بودیم، غافل از آنکه کار ما باعث دردسر بزرگتری شده است!

وزارت نفت همان روزها یک خبرگزاری را با بودجه ۳۵۰ میلیون تومانی در سال راه انداخته بود. چیزی بیشتر از ۸ برابر بودجه ما. تعداد عناوین خبری آنها خیلی کمتر بود، و بعدا فهمیدیم بعضی روزنامه‌ها را تهدید کرده‌اند که اگر اخبار ما را کار کنند، دیگر روابط عمومی وزارت نفت به ایشان آگهی نخواهد داد…

آنجا بود که دوزاری من افتاد که خرکاری ما اثری منفی داشته است. وقتی سازمان طلب‌های ما را پرداخت نمی کرد می‌شد فهمید که مشکلات داخل سازمان بهینه سازی هم دارد چنان بلایی سر ما می‌آورد که نمی‌شود جمع و جورش کرد.

همان روزها بود که شنیدم روح‌الله زم را از سازمان بهینه‌سازی اخراج کرده‌اند…

یا حضرت عباس!

ماجرا خیلی پیچیده بود. چند تا از پروژه‌های سازمان(بخش فرهنگ‌سازی) ظاهرا راه افتاده بود و بودجه هم تمام و کمال پرداخت شده، ولی خبری از نتیجه کار نبود…همان روزها هم روح‌الله یک بی‌ام‌و سفید خرید..آغاز شایعات…حاجی زم را هم از حوزه هنری کنار گذاشته بودند…انگار تاریخ مصرف این خانواده تمام شده بود.

مسوول بعدی بخش فرهنگ‌سازی یکی از اعضای حزب کارگزاران به نام حمزه کرمی بود. به ما گفت که صدها میلیون تومان خرج شده ولی بلاتکلیف مانده، و سازمان بازرسی هم بی‌رحمانه دارد پرونده سازمان را بررسی می‌کند…

بعدا یکی از مسوولان سازمان به من گفت که ارقام مورد بحث اندکی زیاد‌تر از حد بوده است.
آن روزها منتظر بودیم تا همین کارمان را هم هوا کنند. آنقدر پرخواری عصبی کردم که یک روز دیدم وزنم به ۱۱۳ کیلو رسیده. صدایش را در نیاوردم.

پروژه‌های دیگر

وقتی دیدیم که برخلاف تصورمان داریم ضرر می‌کنیم، خودمان را به آب و آتش زدیم که پروژه‌های جانبی بگیریم تا بتوانیم ضررهایمان را جبران کنیم. با خیلی از سازمان‌ها نشستیم و برخاستیم. نهایتا با معاونت انسانی محیط زیست قراردادی موقت بستیم…چندی بعد هم که معاون توسعه مدیریت شهری شهرداری تهران از گروهی از روزنامه‌نگاران دعوت کرد تا پروژه‌های مختلف را بر عهده بگیرند، طرح دیگری نوشتیم و کار جدیدی را با آنها آغاز کردیم…

با این همه اوضاع آنقدر خراب بود که اگر دخل‌مان ۹ بود، خرج‌مان بیشتر از ۱۰ در می‌آمد.

خاطرات بهینه سازی – 4

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates