17.03.2006

جنگ داخلی برنامه ريزی شده

روشنگری:
*حيفا زنگنه: داريم روی ليستی دانشمندانی کار می کنيم که دردوره بازرسی ها توسط صدام به سازمان ملل داده شده بود.
* برای نوشتن قانون اساسي،برای انتخابات و برای شروع جنگ داخلی زمان معين و مهلت تعيين کرده بودند.
*هرگز فکر نمی کردم روزی را ببينم که عراقی ها از رهايی شر صدام اظهار پشيمانی کنند. آلترناتيوهای ديگر وجودداشت ولی مبارزه مردم را در خدمت اشغال منحرف کردند.
*30 در صد مغزها در دوره تحريم از عراق رفته بودند.

http://www.roshangari.net/
يک درخواست عاجل برای رسيدگی به معمای قتل روشنفکران و دانش پژوهان عراق توسط تريبونال BRussells Tribunal on Iraq به سازمان ملل ارائه شده است که امضای برندگان جايزه ادبيات نوبل در سال های اخير: داريو فو، خوزه ساراماگو، جی. ام کوئتسي،و هارولد پينتر در کنار متفکران و سياستمدارانی مثل نوام چامسکي، هوارد زين، کورنل وست و تونی بن را نيز زير خود دارد.

اين قتل های مشکوک که از روز نخست حمله به عراق شروع شد تا هم اکنون ادامه دارد و به ندرت هم در رسانه ها انعکاس می يابد. دامنه قتل و ارعاب و تهديد دانشمندان و دانش پژوهان عراقی به حدی گسترده است که به گفته خانم حيفا زنگنه نويسنده عراقی ساکن لندن دانشکده پزشکی بغداد، قديمی ترين دانشکده پزشکی سراسر خاورميانه، اکنون فقط دو استاد دارد که آن دو هم از ترس جان در اردن زندگی می کنند. مذهب و تعلق قومی در قتل ها نقش بازی نميکند و قربانيان به گروه های مذهبی و ملی گوناگون تعلق دارند. گفته ميشود تاکنون حدود 1000 تن از آکادميسين ها ی عراق به اين ترتيب کشته شده اند.

همه حوزه های علمی هدف قرار می گيرد اعم از فيزيک و پزشکی تا ادبيات عرب و روزنامه نگاری. پزشکان بيش از همه هدف ترور بوده اند. مردم بی پناه گاه گاه خبر قتل ها را که به ندرت در رسانه ها باز تاب پيدا می کند و امکان پی گيری آن ها در داخل عراق به هيچ وجه وجود ندارد، طی نامه هايی به وبسايت تريبونال www.brusselstribunal.org گزارش ميکنند. يکی از پيام های تريبونال مربوط به قتل پرفسور تعفال احمد رئيس دانشکده هنرهای زيبا ست که چند ساعت بعد از ترور او به سايت تريبونال فرستاده شد. نامه ديگر از تارا الهاشمی دختر دکتر ويسام الهاشمی زمين شناس عراقی که در حوزه اکتشافات کربنی شهرت جهانی داشت. تارا نوشته است پدرش را در ماه اوت گذشته دزديدند و تمام اوراق خانه او را به سرقت بردند. حتی پول درخواستی هم پرداخت شد ولی با شليک دو گلوله به مغزپدرش به زندگی او خاتمه دادند. تارا هاشمی نوشته است چون کارت شناسايی پدر را دزديده بودند دو هفته طول کشيد تا جسد پدر را در بيمارستان ها پيدا کردند.

علاوه بر ترورها تلاش گسترده ای صورت ميگيرد تا با مرعوب کردن دانشمندان و آکادميسين ها آن ها را وادار کنند برای هميشه کشور را ترک کنند. دکتر عمر کوباسی يک متخصص برجسته عراقی در ماه ژانويه برای واشنيگتن پست تعريف کرد چگونه او و همکارانش را با تهديد وادار به ترک کشور کرده اند. حيفا زنگنه يکی از فعالين برجسته زن عراقی که ساکن لندن است، خبر قتل پروفسور عبدالرزاق الناس در 28 ژانويه امسال و بلافاصله بعد از مخالفت او با اشغال در تلويزيون الجزيره را در روزنامه گاردين گزارش داد. او در اين مقاله نوشت است من هم مثل بسياری از عراقی ها بر اين باورم که اين قتل ها انگيزه سياسی دارند و توسط کسانی صورت می گيرند که نتوانسته اند حمايت مردم را جلب کنند. او در ادامه نوشت برای اين که اشغال موثر باشد مغزهای مستقل بايد نابود شوند.

سيدنی انگليش يک تحليل گر سياسی می نويسد قتل ها با برگماری جان نکروپونته به سفارت آمريکا در عراق در ژوئن 2004 شتاب گسترده ای يافت. او متخصص شيوه ای از سرکوب است که به ,روش سالوادوری, معروف است و بعد از انتصاب او به سفارت هندوراس در دهه 80 در آن جا به اجرا گذاشته شد و طی آن هزاران آمريکای لاتينی توسط گروه های لباس شخصی و پارا ميليتر به قتل رسيدند. به نوشته انگليش همراه او جيمز استيل را فرستاده بودند که معروف به متخصص ,جنگ های کثيف, است و او بود که بر عمليات وزارت کشور عراق نظارت می کرد.

بايد دانست که سپاه بدر شيعه ها تحت رهبری اين وزارت خانه فعاليت ميکرد وآمريکايی ها با همکاری اين گروه های شيعه که تحت حمايت رژيم اسلامی ايران بودند، در آن زمان شورش سنی ها را به شيوه ای وحشيانه سرکوب کردند. بيشتر افشاگری های اين روزها در مورد سپاه بدر که اين روزها در رسانه های غربی منعکس می شود، مربوط به تغيير ائتلاف آمريکا از شيعه ها به سنی ها ست و نيروهای آمريکايی و انگليسی و رسانه های بزرگ خبری اکنون که قصد تصفيه شيعه ها را دارند و با بخشی از گروه های سنی موتلف شده اند، مسووليت خود را تنها به گردن اين همکاران خود ميندازند.

انگليش نوشته است هدف قتل ها فقط خاموش کردن منتقدان نيست بلکه هدف ايجاد يک ملت مطيع است. به همين جهت حتی پزشکان را هم ترور می کنند و آن ها را وادار به مهاجرت از کشور می نمايند. سيستم بهداشت عراق به خاطر کيفيتش در خاورميانه شهرت داشت و بعد از تحريم ها و در هم شکستن زير ساخت آن، تخليه اين سيستم از متفکران بطور کامل آن را از پای انداخته است. انگليش ضمن اشاره به اين امر و رشد نجومی بيماری های عفونی و جراحت ها در مقابل يک سيستم در حال نزع بهداشت مينويسد اما کشتار تاريخ دانان، زمين شناسان و روشنفکران، به معنای ويرانی آگاهانه سيستم ,سلامت فکری عراق, است. عباس محمود يک دانشجوی داروشناسی در IRINnews.org وابسته به سازمان ملل نوشته است :,ما بهترين استادان خود را از دست داده ايم. بازنده اصلی نسل بعدی دانشجويان و آينده عراق است.”

اين در حالی است که در دوره تحريم ها بين 1990 تا 2003 حدود 30 در صد متفکران عراقی کشور را ترک کرده بودند. انستيتوی بين المللی رهبری وابسته به سازمان ملل International Leadership Institute، گزارش داده است که 84 درصد انستيتو های عالی عراق غارت شده و بکلی ويران شده اند.

امی گودمن خبرنگار مستقل آمريکايی با حيفا زنگنه مصاحبه ای دارد که اطلاعات تکان دهنده ای در مورد روندهای جاری در عراق در اختيار می گذارد.به نظر می رسد تلاش آگاهانه ای برای نابودی مردمی که حس هويت ملی و تاريخی دارند در جريان است. زنگنه از برنامه ريزی برای ايجاد تفرقه در ميان عراقی ها از روز نخست اشغال، از امتناع آمريکا در بازسازی زير ساخت های ملی و فرهنگی عراق و ادامه غارت و تخريب، ازوضع زنان، محاکمه مسخره صدام، ربودن گروه های صلح و نکات بسيار ديگری نيز سخن گفته است. زنگنه زندانی رژيم بعث بود و بعد از آزادی در سال های 70 از عراق گريخت و سرانجام در لندن سکنی گزيد. حيفا زنگنه يکی از منابع قابل اعتماد در مورد اخبار عراق است و در طول اين سال ها عليرغم تحولات سريع و چرخش های 180 درجه اي، يعنی نخست اتحاد غرب با صدام و حمله به ايران، و سپس ماموريت امثال چلبی يا به خدمت گرفتن مخابراتی هايی مثل علاوی و تدارک برای حمله به عراق هرگز خود را نفروخت و هميشه از منافع مردم عراق حمايت کرد و اکنون از اعتبار ويژه ای در افکار عمومی بين المللی بويژه در ميان فعالان زن برخوردار است. چکيده ای از مصاحبه او با امی گودمن را در اينجا می خوانيد.

امی گودمن نخست درباره قتل هايی می پرسد که ,اين روزها کمترين توجه را به خود جلب می کند. ,
حيفا زنگنه: خوب. اين بلافاصله بعد از اشغال شروع شد و دانشمندان هدف اصلی ترورها بودند. ما به ليستی فکر می کنيم که توسط رژيم صدام در دوره بازرسی ها در اختيار سازمان ملل گذاشته شده بود، آن موقع واقعا به اين فکر نيفتاده بوديم که اسامی دانشمندانی را که بلافاصله بعد از حمله به عراق به قتل رسيدند با ليست مقايسه کنيم، ولی حالا داريم روی آن کار می کنيم. مساله اين است که قتل ها در تداوم خود به انواع دانشمندان با هر نوع گرايش سياسی در وسيع ترين طيف ممکن و نيز در تمام حوزه ها از مدرسين ادبيات انگليسی گرفته تا مدرسين شعر عرب يا مطالعات اسلامی را در بر گرفته است و شامل همه از زن و مرد ميشود. 4 نفر برجسته ترين متخصصين حقوقی ما و برجسته ترين دانشمندان در حوزه های ديگر را ترور کرده اند.
شيوه اين قتل ها به طور کامل از قتل ها و ترورها و جناياتی که در عراق صورت می گيرد متفاوت است. طرح رايج در مورد ترور و آدم ربايی به اين ترتيب است که معمولا آدم را می ربايند، بعد مذاکره آغاز می شود، شما مبلغ را می پردازيد و گروگان آزاد ميشود يا برعکس. اما در مورد آکادميسين ها يک جريان سيستماتيک نابودی دانشمندان در جريان است. آن ها را معمولا در خيابان يا خانه و بيشتر وقتی که دارند دانشگاه را ترک می کنند و به خانه می روند در جا به قتل می رسانند.

امی گود من: تصور می کنيد چه کسانی پشت اين ترور ها هستند؟
حيفا زنگنه: خوب در مورد قتل های بلافصله بعد از حمله به عراق شما به هر عراقی معمولی در خيابان مراجعه کنيد آن را کار موساد می داند.زيرا بيشتر موارد مربوط به دانشمندان در حوزه هسته ای بود که در سال های 80 نيز هدف اسرائيل قرار گرفته بودند. ولی در مورد بقيه آکادميسين ها قضيه واقعا روشن نيست. مردم حرف می زنند. ولی موضوع مهم اين است که ببينيم قتل ها چرا صورت می گيرد. به نظر ما نوعی ارعاب در کار است. عامل اصلی که همه قتل ها را به هم وصل می کند اين است که همه آن ها عليه اشغال صحبت کرده بودند. با توجه به فاجعه ای که در عراق جريان دارد خود نيروهای اشغال يا بريگاد بدر يا هر نيروی ديگری ميتواند به اين قتل دست بزند. مساله اين است که تحقيقات مستقل غير ممکن شده است. عراق را از متفکرانش تهی می کنند. اين بر نسل های آتی عراق تاثير می گذارد. بعلاوه اين کارزار ترور برای فراری دادن مغز ها از عراق هم هست. آکادميسين ها دارند از عراق فرار می کنند. دانشگاهيان، معلمان، مشاوران برای هميشه کشور را ترک می کنند. دردانشکده پزشکی بغداد که قديمی ترين دانشکده پزشکی در سراسر خاورميانه است در اين لحظه تنها دو پروفسور تدريس می کنند و هردوی آن ها مقيم اردن هستند. آن ها موقع امتحانات به بغداد ميروند و به علت فقدان ايمنی به اردن باز می گردند. خوب کيفيت آموزش پزشکی ما در اين شرايط چگونه خواهد بود.؟

ا.گ: شما در گاردين مرتبا می نويسيد ويک ستون منظم در القاد العربی داريد. وضع کنونی عراق چگونه است. آيا جنگ داخلی را نزديک می بينيد؟

حيفا زنگنه: ما مدت هاست که سعی کرديم در مقابل اين فکر مقاومت کنيم که عراقی ها به جان هم بيفتند. ولی اين حالا دارد روی ميدهد. نه به اين معنا که همسايه همسايه را بکشد. نه، بلکه اين يک نوع جنگ داخلی برنامه ريزی شده است. اين جنگ داخلی را دارند به عراق تحميل ميکنند. تقريبا مثل مهلت هايی که نيروی اشغال تعيين می کرد. قانون اساسی بايد در اين مهلت نوشته شود، صرفنظر از اين که اولويت مردم عراق چه باشد. انتخابات بايد در اين مهلت صورت بگيرد، صرفنظر از اين که اولويت مردم عراق چه باشد. چون از همان روز اول اشغال که آن راآزاد سازی خواندند، چيزی که به کلی کنار گذاشته شد، مردم عراق و اولويت های آن بود. و حالا چيزی که می بينيم تقريبا مساوی است با تعيين مهلت برای تحميل جنگ داخلی. از روز اول روی اين ميکوبيدند. از شما می پرسيدند:سنی هستی يا شيعه؟ من حتی خواب چنين روزهايی را نمی ديدم که حتی يک مصاحبه با بی بی سی نکرده باشم که از من نپرسيده باشند سنی هستم يا شيعه. قبل از اشغال اين هرگز سابقه نداشت.

امی گودمن: تصوری هست به خصوص در آمريکا و شايد همه جا که خشونت فرقه ای گويا در عراق طی سده ها جريان داشته است و اميدی نيست.

حيفا زنگنه : خوب در عراق ما هرگز جنگ داخلی نداشته ايم. حداقل نه در 1500 سال اخير. اين تصور تماما ساختگی است. من دوست 30 ساله ای دارم که حالا طرف اشغال گران است. به او می گويم چرا؟ چرا داری اين کار می کني؟
او مسيحی است و طی اين سال ها من اصلا نمی دانستم. يک فرهنگ عمومی ملی در عراق وجود داشت و همه خود را از يک کشور ميدانستيم. خيلی از مخالفان برجسته اشغال مسيحی يا آسوری هستند و خيلی از حاميان برجسته صدام مسيحی يا آسوری يا کرد بودند. رژيم گذشته همه را طی مراحل مختلف سرکوب کرده است صرفنظر از اين که به چه مذهب يا فرقه ای تعلق داشته اند.
ولی حالا تقسيم کشور به فرقه ها يک واقعيت است. و البته در اين مورد رسانه ها نقش مهمی را بازی کردند. شما در عناوين می خوانديد يک زن ترکمن توسط سنی ها ترور شد. وقتی داخل مطلب می رفتيد، تشخيص ميداديد او را به خاطر اين که ترکمن بود ترور نکرده بودند، به خاطر اين که با نيروهای آمريکايی همکاری می کرد ترور شده بود. اين يک زاويه ديد کاملا متفاوت است و اگر از اين زاويه به مساله می پرداختند، قضيه چيزی غير از فرقه گرايی در می آمد. ولی عراق ها را عمدا اين طور تقسيم کردند و مردم را به انتخاب آن واداشتند.

امی گودمن : راه حل مساله حالا چيست؟
حيفا زنگنه. راه حل از اول معلوم بود. جنگ نبايد می شد. حالا جنگ تحميل شده است. اشغال يک واقعيت است و به ما می گويند متوقف نشويد از اين جاست که بايد حرکت کرده و جلو برويم. پس اجازه بدهيد حرکت کنيم و به جلو برويم. نيروهای آمريکا را بيرون ببريد. برای آمريکايی ها بد است. وضع آن ها بحرانی است. برای دنباله روان انگليسی آن بد است.

امی گودمن: بحث در ايالات متحده در حال حاضر اين است که اگر آمريکا نيرويش را بيرون بکشد، جنگ داخلی تمام و عيار شروع خواهد شد. اين که سربازان آمريکايی از جنگ داخلی تمام و عيار جلوگيری می کنند.

حيقا زنگنه:هاه. ما اين را از روز اول شنيده ايم. روز به روز تهديد جنگ داخلی را به رخ ما کشيدند. و اوضاع روز به روز بدتر شده است. اگر ما حتی يک ذره بهبود در اوضاع ديده بوديم، از ماندنشان استقبال می کرديم. حتی فقط اگر به جای يک ساعت برق سه ساعت برق در روز می ديديم از ماندنشان استقبال می کرديم. از ماندنشان استقبال می کرديم اگر داشتند کتاب خانه های ما را می ساختند. اگر شروع کرده بوديم به جای نوشيدن آب آلوده مخلوط با فاضل آب، آب سالم بنوشيم. اگر داشتند کتابخانه های ما را که تحت نظارت ان ها سوخته و غارت شد، بازسازی می کردند. اگر شروع کرده بودند به حفاظت از سايت های باستانشناسی ما. مادر عراق 10000 سايت باستانی داشتيم. از هيچيک از آن ها حفاظت نشد. آن ها را تماما غارت کردند، هنوز دارند آن ها را زير و رو می کنند و به خارج کشور انتقال می دهند. اگر ميديديم بعضی از سربازان آمريکا يی يا انگليسی به ما کمک می کنند از ماندن آن ها استقبال می کرديم. در اين صورت آن ها ميهمان ما بودند. ولی آن ها عکس اين عمل می کنند. آن ها به واقع دارند فضای مناسب برای ترور ايجاد می کنند. کشتارها در عراق ادامه دارد. مساله واقعی در عراق حضور آن هاست.

امی گودمن:وضع زنان در عراق چطور است؟
حيفازنگنه. زنان تحت آزارند. زنان واقعا و عملا در خانه های شان حبس شده اند. زيرا بيرون خانه برای آن ها امن نيست. زنان قبلا در عراق کار می کردند، پزشک بودند. پزشکان کشور را ترک می کنند. در جمع ما همه گرفتار هستيم زنان به علت جنسيت شان بيشتر هدف آزار قرار دارند.

امی گودمن: شرايط در مقايسه با دوره صدام چطور است؟
حيفا زنگنه: خوب اجازه بدهيد يک چيز را به شما بگويم. هرگز فکر نمی کردم در حياتم عراقی هايی را ببينم که از رهايی از صدام اظهار پشيمانی کنند. اما حالا داريم اين را تجربه می کنيم. من هرگز تصور چنين روزی را نمی کردم، زيرا ما مبارزه می کرديم و در نبرد پيگيری با صدام بوديم. عراقی ها داشتند مبارزه می کردند.

امی گودمن: خودتان، چطور؟ شما در زندان صدام بوديد.
حيفا زنگنه: بله من از اين پشيمان نيستم. چون من ساکن عراق نيستم، ولی بعضی ها دارند ابراز پشيمانی می کنند. علت اين است که داريم فرو ميرويم…

امی گودمن:با وجود اين پشيمان نشده ايد؟
حيفا زنگنه:نه ابدا، ابدا. ولی راه حل اين نبود. ميدانيد، آلترناتيو ديگر وجود داشت. راه های ديگری وجود داشت. نه دولت انگليس و نه دولت بوش به آن راه حل ها توجه نداشتند.خواست مردم عراق مساله آن ها نبود. آن ها مساله را طوری منحرف کردند که با خواست خودشان منطبق شود. آن ها مساله رهايی از شر صدام را منحرف کرده در مسير اشغال انداختند. عراقی ها هرگز هرگز ممکن نبود اشغال کشور را بپذيرند. اگر آن ها حتی يک بار به يک صفحه از تاريخ عراق نگاه کرده بودند، می توانستند اين را بفهمند.

امی گودمن:نظرتان نسبت به محاکمه صدام چيست؟
حيفا زنگنه:اين يک مضحکه است. مضحکه کامل. من فکر ميکنم اين به استهزاء کشيدن درد و رنج مردم عراق است.

امی گودمن:چطور؟
حيفا زنگنه:چون محاکمه می بايست يک محاکمه واقعی و قانونی باشد. نه اين که آن را به لودگی و موضوع خنده تبديل کنند. بيشتر مردم ديگر حتی به آن نگاه نمی کنند. محاکمه می بايست فرصتی برای مردم فراهم می آورد تا به گذشته نگاه کنند، حال رابهتر درک کنند و آينده بهتری برای خود بسازيم. نه اين که دور معيوب را از نوع شروع کنيم. وضع به اين صورت در آمده چون خودشان دچار مساله هستند. آمريکا يی ها تمام اين ماجرا را ترتيب دادند. بعضی از مردم حتی فکر می کنند :” خوب او يک قهرمان است” چون آن ها در دادگاه می ايستند. چيزهای درستی در مورد آمريکا می گويند. بنابراين همه چيز وارونه شده است. اين به مضحکه کشيدن عدالت است که ما شاهد آنيم.

امی گودمن: وقتی به لندن پرواز می کرديم مراسم اعتراضی برای ربودن تيم صلح مسيحی در صدمين روز گرفتاری آن ها برگزار می شد. شما هم در باره آن ها نوشته ايد.
حيفا زنگنه : بله من فکر می کنيم آن ها کار تحسين آميزی در داخل عراق انجام ميدادند و آخرين گروه خارجی هايی بودند که برای کمک به مردم در داخل عراق مانده بودند. در واقع روزی که آن ها را ربودند داشتند با گروهی به نام اراده زن عراق Iraqi Women Will اطلاعاتی در مورد بازداشت شدگان زن در عراق جمع می کردند و هنگامی که دفتر آن را ترک می کردند آن ها را ربودند.
من به خود شما واگذار می کنم که حدس بزنيد چه کسانی ميتوانند اين کار را کرده باشند. آيا اين ها آدم ربا هستند؟ چرا وقتی خواهر وزير کشور را ربودند فعال شدند و در عرض چند روز او را آزاد کردند.تمام شهر برای پيدا کردن او متوقف شد. همه عراقی ها اين را ميدانند. خيلی خوب است که اين خانم آزاد شد. نبايد او را می ربودند. ولی چرا همين کار را در مورد گروه صلح نکردند.

امی گودمن. و جيل کارول؟
حيفا زنگنه. نميدانم چه کسانی اين کارها را می کنند و چرا؟ ما به خبرنگاران مستقل به شدت نياز داريم. در داخل عراق جنايت، قتل، قصابی در هر ثانيه از زمان تداوم دارد و هيچکس آن را گزارش نميدهد. همه اميد ما به اين است که خبرهايی از اين يا آن گوشه بگيريم و وقتی خود عراقی ها در مورد آن صحبت می کنند کسی به حرف آن ها گوش نمی دهد و به آن ها می گويند : سند؟ شاهد؟ فلان؟ بهمان؟ ما از ابو غريب يک سال قبل از چاپ آن در رسانه های غرب گفتيم و گفتيم و کسی گوش نمی داد. من خودم هفت ماه قبل از آن در مورد ابوغريب مقاله نوشته بودم.

امی گودمن: همسر نخست وزير انگليس شری بوت در مورد شکنجه صحبت کرد.
حيفا زنگنه:خوب است. هرکس در مورد شکنجه صحبت کند کار خوبی ميکند ولی آيا کسی در باره آن کاری می کند. ما می گوئيم: حرف زدن ارزان است. ميتوانيد تا ابد حرف بزنيد. ولی او در عمل چه می کند.تونی بلر به سر حقوق بشر در عراق چه می آورد؟ آيا شری بلر هرگز در مورد استفاده از بمب فسفري، فسفر سفيد در فلوجه، استفاده از MK-77 که نسل جديد بمب های ناپالم است ، از استفاده از اورانيوم تخليه نشده صحبت کرده است؟ چرا گزينشي؟ چرا حقوق بشر گزينشی شده است؟

در پايان مصاحبه زنگنه به درخواست امی گودمن شعری از ندال عباس خواند. عباس که مادر دو فرزند است شعر را بلافاصله بعد از تسخير سامره خواند. حيفا زنگنه يادآوری کرد که سامره که اکنون حرم العسکريه در آن منفجر شده است يک سال قبل زير حمله نيروهای آمريکايی قرار گرفت و خيابان ها پر از اجسادی بود که با تفنگ های دور زن به خاک افتاده بودند. طبق قاعده اسلامی اجساد مرده ها را بايد همان روز يا روز بعد دفن کنند. ولی مردم حتی نمی توانستند به اجساد نزديک شوند، چون خودشان هدف تفنگ های دورزن قرار می گرفتند.

روز جمعه صبح در سامره
قطعه های پيکر يک مرد جوان که با تفنگ دور زن پاره پاره شده بود
در خيابان افتاده بود
زنی که عبای سياه پوشيده بود از کنار آن گذشت
دست کودک خردسالش را گرفته بود.
کودک به پاره های پيکر خيره ميشود
به دستی که به سوی آسمان گشوده مانده بود
ميخواهد دست را بگيرد
آيا ممکن است اين دست پدرش باشد؟

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates