روشنگری:
عبدالعلی پارسا
*امروز حتا بسياری از بيسوادان مملکت هم می فهمند که دانشگاه جای پرورش روضه خوان و سينه زن نيست…

آنچه به نظريٌهء توطئه معروف شده، متاسفانه بسياری را حتا از کشف توطئه باز می دارد. اين بزرگترين زيانی است که مطرح کنندگان نظريهء توطئه به کشف حقيقت می رسانند. کسانی که در توطئه های انقلاب دست داشته و مثلا در روياروئی خمينی و مامور سيا مترجم بوده اند، حاضر به اعتراف شده اند، اما حاضر نشده اند که محتوای گفتگوها را فاش کنند و آنگاه هنوز هم در ايران با يک جريان مهم مذهبی همراهند. می گويند در گوادلوپ هيچ تصميمی در مورد ايران گرفته نشده، پس توطئه ای در کار نبوده است. می گوئيم گوادلوپ هنگامی تشکيل شد که در ايران جريان اسلامی به کمک بی بی سی و ديگر عوامل هژمونی يافته بود، در آنجا حتما تصميم گرفته اند که موضعی نگيرند، زيرا جريان دلخواهشان موفق می شده است.
مهم ترين نشانه های توطئه ای بودن اين انقلاب در رفتار خمينی در يک سال اخيری است که در عراق بوده. او به چند تن از اعضای سفارت و حتی اعضای نه چندان موُثر متوسل شده است که اجازه دهند به ايران برگردد( نام اين اشخاص بعدا فاش خواهد شد زيرا برخی از نزديکانشان در ايران زندگی می کنند)، چگونه شد که ناگهان در يک سال اخير تبديل به رهبر انقلاب شد؟
از اين ها می گذريم، نشانه های بيگانه بودن يا وابسته به بيگانه بودن برخی از عوامل اين حکومت را از رفتار بيرحمانه و غير انسانی آن ها با مردم، به خود انديشيدن و فراموش کردن همهء ضوابط مملکت می توان دريافت.
آخرين مژدگانی اين که رئيس دانشگاه اصفهان خطاب به دانشجويان گفته است: من در دانشگاه روضه خوان پرورش می دهم، سينه زن می پرورانم و مشتی ديگر از اين حرف های مفت که از فرط فراوانی ديگر در ياد نمی ماند. خوب مگر دانشگاه را برای پرورش نوحه خوان و سينه زن درست کرده اند؟ در برنامهء درسی کدام رشته از رشته های گوناگون دانشگاه می توان موادی مانند سينه زنی يا نوحه خوانی يافت يا در آن گنجاند؟
اين مردک جز اين که مزدور و قصدش خراب کردن دانشگاه باشد، هيچ چيز ديگری نيست. امثال اين ها برای ويران کردن مملکت آمده اند، وگرنه امروز حتا بسياری از بيسوادان مملکت هم می فهمند که دانشگاه جای پرورش روضه خوان و سينه زن نيست و سينه زنی هم احتياج به دانشگاه ندارد. سينه زنی از شاشيدن که مشکلتر نيست، مگر برای شاشيدن کسی کلاس می گذارد و استاد از فيضيه می اورد؟
اين رئيس دانشگاه و همهء نظاير او بی هيچ ترديد ماُمورند و جز ويران کردن مملکت در برابر مزدی که برای اين کار می گيرند ماُموريتی ندارند. در دانشگاه تنها اين کارهم نيست. وقتی استادی می رود يا بازنشسته و رديف بودجه اش آزاد می شود، بجايش نه استاد که از عمله و عکرهء خودشان استخدام می کنند. اين کارها به اندازه ای شايع است که حد ندارد، به همين دليل تعداد استادان برخی از رشته ها ثابت مانده يا يکی دو درصد اضافه و گاه کم شده است در حالی که تعداد کارمندان ديگرش بسيار بيشتر شده است.
شواهد همه حاکی از ويران کردن دانشگاه ها و تبديل آن به گورستان است(مثالش دانشگاه شريف). اين توطئه همهء جوانان مملکت را از راه ترويج اعتياد، تشويق به فرار يا شرکت در سينه زنی و نوحه خوانی از خاصيت و تاُثير می اندازد تا مملکت را بهتر بچاپد.