10.03.2006

آقاي شيرزاد براي “مشمئز شدن” خيلي دير شده است

وبلاگ: تلخ مره‌گی‌ها

درپي سخنراني علي افشاري و اكبر عطري در سناي آمريكا احمد شيرزاد مطلبي در وبلاگش نوشته است با عنوان “مشمئز كننده بود “.برا ي پاسخ نگفتن نتوانستم خودم را قانع كنم و پاسخي نوشتم . البته شيرزاد از معدود مشاركتي‌هايي است كه هنوز گوشش براي شنيدن واقعيات بسته نيست. وبنابراين پاسخ نوشتن به سخنانش مي‌تواند محلي از اعراب داشته باشد.

******

آقاي شيرزاد شما از يك سخنراني ، همراهي با دولت آمريكا را نتيجه گرفته‌ايد و سپس آن را مشمئز كننده خوانده‌ايد.از نتيجه گيري بي پشتوانه‌تان مي‌گذرم و تنها مي‌گويم كه ما خيلي پيشتر و خيلي بيشتر از زمين‌گير شدن اصلاحات مشمئز شديم وقتي ديديم كه نمايندگان اصلاح طلبمان در حكومت ترجيح دادند كه تداركاتچي استبداد باشند و با اين حال از حاكميت استبداد خارج نشوند.

مي گوييد:” کار زشت و ناپسند را باید بی محابا تقبیح کرد.”

مي گويم: يك سوزن به خودتان يك جوالدوز به ديگران! آيا شما اين توانايي را داريد كه هر كار زشت و ناپسندي‌را بي محابا تقبيح كنيد؟ يا تنها آينه در برابر ديگران مي‌گذاريد و آينه‌ها را در برابر خود مي شكنيد؟ آقاي شيرزاد محترم، آيا يكبار شد كه خود شكنيد و آينه روبروي را نشكنيد؟ از آقاي آرمين بپرسيد، او داستان بازداشت آن دانشجوي تحكيمي را كه حكم بازداشتش به امضاي خاتمي منور شده بود برايتان تعريف خواهد كرد. آنگاه دوست دارم از شما بپرسم كه آيا ” کار زشت و ناپسند را نباید بی محابا تقبیح کرد؟”دوستان شما نه تنها در تقبيح زشتي‌ها و كاستي‌هاي خود ترسان و لرزان بودند كه منتقد را نيز بي محابا تقبيح كردند. آقاي شيرزاد ، مطلق سخن نگوييد، چراكه رفتار مشمئز كننده دوستانتان را هيچگاه تقبيح نكرديد.

مي‌گوييد:”من به عنوان يك ايراني از اينكه در كشورم باندهاي قدرتي وجود دارند كه بيمحابا از پرسش قانون، چنين فجايعي ميآفرينند احساس ننگ ميكنم.”

مي‌گويم: اما به راستي اين چه ننگي بود كه هشت سال به جان خريديد آن را و صداقت و اخلاق را هزينه آن ننگ كرديد؟

می گویید:” افتخار میکنم که در هر حادثه ای که در دوران مجلس ششم برای جنبش دانشجویی رخ داد ما و دوستانمان عکس العمل قانونی در حد مقدورات خود را داشتیم و به حمایت از آنها برخاستیم.”و سپس رفتار افشاري و عطري را مشمئز كننده مي‌خوانيد.

مي گويم:آقاي شيرزاد مشمئز كننده سخن آن عضو شوراي مركزي مشاركت و نماينده فراكسيون دانشجويي مجلس بود كه در ابتداي تحصن يك روزه نماينده‌هاي اين فراكسيون براي آزادي دانشجويان زنداني گفت:اگر تا فردا تحصن را تمام نكنيد، من نيستم .و به خاطر اين اظهار نظر او تحصن پايان يافت. مشمئز كننده سخن آن عضو ديگر فراكسيون دانشجويي مجلس بود وقتي در تماسي تلفني فهميدم كه او از دربند بودن عضو شوراي مركزي تحكيم بي‌خبر است و بر اين گمان باطل كه او هفته‌اي پيشتر از زندان آزاد شده است. آقاي شيرزاد عزيز، مشمئز كننده كيمياي قدرت بود كه نمي‌دانم با مس وجود دوستانتان چه كرده بود.

مي گوييد:” بسيار عجله دارند كه رهبر شوند. آنها در برآورد نقش قبلي خود نيز بسيار دچار توهم اند، آنجا كه عطري مدعي است: “جنبش دانشجويي همراه با روشنفكران و برخي از گروههاي سياسي تحول خواه، پايه گذار حركت رفرميستي دوم خرداد شد.”

مي گويم: اگر اسم مشاركت در سخنان عطري نيامده نبايد تعجب كرد چراكه متاسفانه مشاركت حزبي دولت ساخته بود كه پس از دوم خرداد شكل گرفت. آيا فكر نمي‌كنيد كه اين توهم كمي تا حدودي گريبانگير خود شما شده باشد؟ آيا شما منكر نقش دانشجويان در پيدايش دوم خرداد 76 هستيد؟ تاريخ را نمي‌توان پاك كرد اگرچه تحريف آن ممكن است. شما را به حافظه تاريخي كساني ارجاع مي‌دهم كه البته معلول و محصول دوم خرداد نيستند.

آقاي شيرزاد براي مشمئز شدن خيلي دير شده است.

در ضمن مطلب مریم در این مورد با عنوان”بر افشاری وعطری خرده نگیرید” را هم بخوانید.به نظر من خواندنیست.

مطلب مهدی جامی در این مورد هم با عنوان افشاری و عطری تابوی بزرگی را شکستند خواندنیست

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates