آقای بوش ما را به خیر توامید نیست شر مرسان، سعید سلطانپور
بلاگ بیان:
آمریکا آماده همکاری برای بازسازی آرامگاه پیشوایان شیعه در عراق میباشد :جورج بوش
این آقای جورج بوش هم انسان بامزهای است از وقتی که در دو دوره ریاست جمهوریاش با کمکهای غیبی جمهوری اسلامی به قدرت رسید ،کم کم داره از روحانیون حاکم ایران یاد میگیره که چگونه باید از اعتقادات و باورهای مذهبی مردم سوء استفاده کرد.
.
شما برا ی یک لحظه تصور کنید الان زمان محمد رضا شاه بود ویا اکبر شاه ناکام و بوش برای ملاقات رسمی به ایران آمده بود و چنین عمل تروریستی هم انجام شده بود و وی این حرفها را زده بود. شک نکنید که بعضی از آقایان علما مانند خزعلی میگفتند.
“ آقا “ به خواب جورج آمده که این گنبد فرزند ما را تعمیر کن. انوقت دیگه حتی لشگر محافظان بوش هم نمیتوانستند جلوی خیل ساده اندیشان و زود باوران را بگیرند که میخواستند تکهای از پیرهن جورج را برای تبرک داشته باشند.
واقعا جورج بوش چه چیزی کمتر از محمد رضا شاه دارد که بعد از جریان ترور در کاخ مرمر د ر کتابش مینویسد من کمر بسته “امام رضا “ هستم .
در هر حال این جورج بوش باید کمی درس سیاست و دین داری را از انگلیس یاد بگیرد و بی خودی فرصتها را از دست ندهد.
واما از طنز گذشته باید به این اقای بوش گفت آقا شما و لشگریانتان که عراق را اشغال کردید عامل نا امنی هستید و تمامی مسولیت کشتارها در وحله اول به عهده شما ست. و این خط اختلاف شیعه و سنی هم خط تاریخی دولت فخیمه انگلیس هست ولی از انجائی که توسط ابو موسی زرقاوی شا گرد بنلادن که فعالیتش بسیار مشکوک هست رهبری میشود بنظرنمیآید که بدون اطلا ع نو محافظه کاران آمریکا باشد.
راستی چگونه میشود حسن نیت بوش را باور کرد وقتی که انان حاضرند میلیاردها دلار برا ی عملیات نظامی
در عراق و یا ایران خرج کنند ولی برای دموکراسی در ایران تنها 75 میلیون دلار هزینه میکنند یعنی هر ایرانی کمتر از یک دلار در حالیکه نقشه دارند که میلیاردها نفت ایران را مانند نفت عراق به چپاول ببرند.
تفرقه سلاح استبداد و استعمار
چه کسی است که نداند در طول تاریخ سنی و شیعه ،مسیحی و مسلمان و یهودی که مشگل همزیستی مسالمت آمیز نداشتهاند مگر اینکه که سیاست دخالت کرده باشد و یا دست راستی های مذهبی از هر نوعش ( مسیحی مانند بوش ،مسلمان مانند مصباح یزدی و احمدی نژاد ویهودی ازنوع شارون و ناتینیاهو )خواستهاند از باورهای مذهبی مردم برای مقاصد سیاسیشان سو استفاده کنند. آنها با صدور فتواها مردمان زحمتکشی را که تا بحال با کسی دعوا هم نکردهاند به کشتن همسایگانش تحریک میکنند. نمونه اخیر آن کشتن مسیحیان توسط مسلمانان در نیجریه و تلافی مسیحیان با کشتن مسلمانان میباشد.
آیا میتوان شک کرد که تخریب قبر امامان شیعه که بازدید کنندگان آن اغلب از حمتکشترین و فقیرترین اقشار مردم عراق هستند و نیز تخریب مساجد اهل سنت به تلافی ان تنها به نفع نیروهای اشغالگر و متحدان آنان که بدنبال بحران هستند ،باشد ؟
آیا این خط همان همسوئی با خط تخریب حسینیه دراویش گنابادیها در قم نیست ؟
سکوت خطرناک روشنفکران غیر دینی
من روی سخنم با نیروهای ضد مذهب نیست میتوان دنباله آنان را در خط بحران ساز جهانی دید
میتوان دینداران را نفی کرد آنان را در کل ارتجاعی دانست. ولی نمیتوان تفکر و باوری را بزور عوض کرد روشنگری کار مستمر و طولانی است. آنان که از ادامه حکومت جمهوری اسلامی و دافعه شدید آن در بین مسلمانان ایران و نیز دافعه اسلام در غرب ابراز شادمانی میکنند نباید یک نکته را فراموش کنند اگر آنچنان که میگوئید با علم و تاریخ آشنا هستید چرا از تجربه کشتار یهودیان در دوران فاشیستها عبرت نمیگیرید؟ فاشیستها ابتدا از یهودیان شروع کردند و لی بعدا به کمونیستها و روشنفکران رسیدند. بهای سکوت آن دوران را نسلهای بعد آن کشورها مادی و معنوی میپردازند وتلفات انسانیاش را مردم محروم فلسطین .
هنوز هم این شرم تاریخی برپیشانی کشورهائی مانند اتریش وآلمان هست و خواهد ماند.
کشتار دگر اندیشان و مخالفان که ما جزئی از مجموعه قربانیان آن هستیم بدون زمینه سازی و در دام افتادن نیروهای مترقی در تله ممکن نبود.
.
سکوت بسیاری از جریانات چپ و روشنفکران غیر دینی در جریان کاریکاتورهای حضرت محمد نشان میدهد که ما هنوز ازتجربه خون الود و دردناک انقلاب 57 درس نگرفتهایم ؟ و هنوز به آن رشد فکری نرسیدهایم که از حق دفاع کنیم. زیرا هر کسی که الفبای سیاست را بداند میداند که حرکت روزنامه دانمارکی یک حرکت سیاسی بود زیرا در کجای دنیا در یک کشور آزاد پر تیراژترین روزنامه با استناد به آزادی بیان بر علیه یک جمعیت 2% مهاجرحاشیه نشین افشاگری میکند. در حالی که اصل آزادی بیان برای دفاع از حق آن اقلیت هست در برابر اکثریت و دولت.
مانند اینکه پرتیراژترین روزنامه تهران بر علیه مهاجران افغان که بیشتر اهل سنت هستند مطلبی حتی بدرستی بنویسد چه کسی شک دارد که باید شاهد هجوم نا آکاهان بر علیه این قربانیان جنگ باشیم.
سکوت نیروهای روشنفکری غیر دینی و بی عملی روشنفکران دینی عملا صحنه سیاسی را به دست راستی ترین نیروهای مذهبی در سطح جهان داد و آنها را متحد کرد.
سکوت این نیروها در جنایت علیه مسلمانان یعنی سکوت بر نقض حقوق بشر. مترقی بودن تفکرات در جریان پروشه عملی در ارتباط با مردم و حاکمیت هست که مشخص میشود نه با نمره دادن خودمان .
آنان که کشته میشوند آنهائی نیستند که دستور کشتار میدهند بلکه قرباینان مضاعف جهل و سوء استفادههای سیاسی برای رسیدن به منافع غیر مشروع حاکمیت هست.
با سکوتمان جاده صاف کردن بحران سازهای جهانی نشویم. به انسانیت بیندیشم تا در برابر وجدان تاریخ آسوده باشیم.
پیام برای این مطلب مسدود شده.